کاش همسرتون هم میومد اینجا حرفاش و میزد
گاهی یک طرف نمیشه نظر داد
تشکرشده 3,304 در 1,073 پست
کاش همسرتون هم میومد اینجا حرفاش و میزد
گاهی یک طرف نمیشه نظر داد
پشت هر کوه بلند، سبزه زاری است پر از یاد خدا, و در آن باغ کسی می خواند, که خدا هست، دگر غصه چرا ؟
تشکرشده 2 در 2 پست
دوست عزیزم من بعد از چند سال زندگی مجردی با خواست خودم تصمیم به ازدواج گرفتم .با علاقه ازدواج کردیم با ازدواجم مشکل که نداشتم هیچ خیلی هم این کارو قبول داشتم که انجامش دادم فکر نمیکنم برچسب زدن به یه عده و همرو با یه چوب زدن قضاوت درستی باشه مثلا بچه های طلاق همه کمبود محبت دارن .بچه های طلاق همه با ازدواج مشکل دارن یا بچه های پایین شهر همه لاتن ..... و در مورد مهر طلبی مگه بقیه آدما مهر طلب نیستن ؟کی از مهر بدش میاد ؟و کی دوست داره از همسرش جای مهر، بی مهری دریافت کنه؟ به هر حال ممنونم از نظرتون .
- - - Updated - - -
از توجهتون ممنونم
من هدفم از ایجاد این سوال این نیست که کسی بیاد قضاوت بکنه و منظورم یکطرفه به قاضی رفتن نیست.من فقط میخوام بدونم که تو این شرایطی که گفتم جدا شدن تصمیم درستیه که گرفتم یا نه؟.شما فرض رو بر این بذارین که من گفته هام صحیح باشه و نظرتون رو در مورد تصمیم بگین ،اگر مظلوم نمایی کرده باشم و دروغ گفته باشم و خطا کار باشم در نهایت خودم آسیب میبینم چون به خاطر اطلاعات غلطی که دادم مشاوره ای که دریافت کردم غلط خواهد بود. منتظر نظراتتون هستم.
Djmoslemok (سه شنبه 19 بهمن 95)
تشکرشده 162 در 68 پست
من فکر میکنم همون طور که ازدواج با توافق طرفین انجام میشه طلاق هم باید با توافق هردو طرف باشه چون قرارداد ازدواج مثل قرارداد خرید خونه یا ماشین نیست و یه جور تعهد قلبی و عاطفی هست در اینکه شرایط شما اصلا خوب نیست و با عنوان اینکه شما فرزند طلاق بودید نباید بر شما بتازند شکی نیست اما به هر حال همسر شما هم چندین سال از بهترین سالهای زندگیش رو در کنار شما گذرونده شما گفتید که بارها فرصت دادید و صبر کردید اما طلاق همیشه باید به عنوان آخرین راه حل باشه شاید مثلا اگه خانم شما در شهر دیگری دانشجو بودند از وابستگیشون کم میشد یا شاید مثلا اگه شما بتونیددر شهر دیگه ای زندگی کنید (که البته بهونه اش کار و شغلتون باشه مستقیما نگید به خاطر وابستگی تو به خونوادته )مشکلاتتون حل بشه و بتونید دوباره یه عشق باشکوه رو تو زندگیتون ایجاد کنید به هر حال دعا میکنم مشکلاتتون زودتر حل بشه
baitollah-abbaspour (شنبه 15 آبان 95), Djmoslemok (سه شنبه 19 بهمن 95), عشق آفرین (چهارشنبه 21 مهر 95)
تشکرشده 3,304 در 1,073 پست
سلام
اصلا منظورم این نیست که حرفهای شما راست نیست منظور من اینه که اگر همسرتون می نوشت حتما متوجه دلایل کارهاش می شدیم . به خاطر همین ایشون هم باید صحبت کنه یا با شما یا اینجا تاپیک بزنه
مخصوصا که دوست داره زندگیشو حفظ کنه
حیفه که حرفه جدایی بزنید
پشت هر کوه بلند، سبزه زاری است پر از یاد خدا, و در آن باغ کسی می خواند, که خدا هست، دگر غصه چرا ؟
danger (دوشنبه 19 مهر 95), Djmoslemok (سه شنبه 19 بهمن 95)
تشکرشده 1,106 در 598 پست
سلام.انسان بر اساس ىک سرى نىازها که توى خانه پدر فراهم نمىشود زىر بار مسىولىت مىره و ازدواج مىکنه حالا اون نىازها عاطفى است مالى است جنسى است.دوست عزىز کسى شک نداره که خانم شما دچار اشتباه شدن در رابطه باشما مثل همه ولى اىنکه شما با ىک اشتباه بزرگتر بخواهىد پاسخگو باشىد درست نىست گفتم گناه چون ىک نگاه حرام کردن هم گناه احتىاج به خىانت نىست همىنکه همسرتون خداى ناکرده وارد ىه جرىان عاطفى با دىگران بشوند ىا اصلا دچار بىمارى روحى بشوند مانند افسردگى که اىشون هم تهدىد کردن. برادر عزىز اىن رفتارها به شما گفته شد چون شما معلوم خداشناسىد چون از ظلم به همسر گفتىد در اخر هم شما اگر مى خواهىد طلاق بدهىد اىه قران که سعى کنىد همسرتون با رضاىتش طلاق بدهىد نه اىنکه جاى خوابتون عوض کنىد
عشق آفرین (چهارشنبه 21 مهر 95)
تشکرشده 1,898 در 451 پست
سلام. جناب امیر، همانگونه که برآورده نشدن یک سری انتظارات تدریجا سردی یک عشق آتشین رو در پی داره، بازسازی یک زندگی از دست رفته نیز میتونه تدریجا مشعل مهر و محبت رو برافروزه و روشن کنه. و به نظر میاد زندگی مشترک شما، به شرط همکاری متقابلتون با هم، کاهش انتظارات و افزایش صبرتون برای ترمیم رابطه، پتانسیل بازسازی رو داره. ترمیم رابطه مشکلات خودش رو داره و مهارت و آگاهی خاص خودش رو می طلبه، طلاق هم معضلات دیگری داره که برای اون هم آمادگی و شرایط خاص لازم هست و هرگز نمیشه به اون صرفا به چشم پلی به سوی رهایی از بند مشکلات نگاه کرد. بنابراین پیشنهاد میشه ابتدا تمام تلاش خودتون رو بر بازسازی زندگی مشترکتون بذارید و در پی قیاس همسرتون با خانوم های دیگه نباشید، و البته همانقدر که برای همسرتون سهم در ترمیم ضعف هاشون قائلید، برای خودتون هم قائل باشید، نه اینکه تنها منتظر تغییر رفتار ایشون بمونید و خودتون هیچ! باید پیگیر باشید چرا همسرتون سرد رفتار میکنن، چرا خونه افسرده هستند، چرا نمیتونید در مورد انتظاراتتون با هم به روش صحیح و از در خیرخواهی و محبت صحبت و توافق کنید.
اینکه شما تختتون رو جدا کنید و به قولا طلاق عاطفی بگیرید، هرگز مشکلی رو حل نمیکنه و روش پسندیده ای نیست. اینجوری که مستقیما دامن میزنید به وابستگی بیشتر ایشون به خانواده شون. شما باید برعکس عمل کنید، فضای خونه و خانواده رو جوری مفرح و لذت بخش کنید که ایشون بی تاب خانه متاهلیشون باشن نه خانه مجردیشون. البته حق میدم این متقابله، ایشون هم باید برای بازسازی زندگی تلاش کنن، اما چون اینجا به شما دسترسی هست و به همسرتون دسترسی نیست، زورمون به شما میرسه.
ضمنا این که 13 سال اجازه ندادین بچه دار بشین زرنگی نیست! این که چرا شرایطش فراهم نشده جای تامل داره!
توصیه می کنم حتما به مشاور مجرب، دلسوز و آگاه مراجعه کنید.
تنها نفس خداست که اگر بر گل دمیده شود انسان می آفریند.
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)