به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 15 , از مجموع 15
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 26 مهر 95 [ 20:18]
    تاریخ عضویت
    1395-6-23
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    188
    سطح
    3
    Points: 188, Level: 3
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 54.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    10

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون از پاسخهاتون عزیزان
    شوهرم میگه مشکل من بخاطر گذشتته اخه ب گفته بعضیا پسرعموم منو دوس داشته یا فلان کس تو محل یا تو فامیل برا اینکه من با شوهرم ازدواج نکنم یکی بدشو گفته
    میگه من وقتی اینارو میدونم اینجوری شدم ولی همش مال گذشتس.
    حس زندایی بودن تحت کنترل رو دارم دلم میخاد عروسی کنم ازاد شم
    گاهی وقتا اونقدر کنترلم میکنه ساعت زنگ و پیام چک میکنه نمیدونم ی پیام پاک کنم کلی دعوا میکنه ک تو این پیام راجب گذشتت با دوستت حرف زدی
    ولی اونقدر عاشقمه و گاهی وقتا میفهمم خودش خیلی زجر میکشه غصم میشه هم من زجر میکشم هم خودش
    گاهی گریه میفته و اشتباهشو میدونه
    نکات مثبتش سر ب فلکه کاری هست بفکره اینده و زندگی باادب با شخصیت مهربون شوخ و خنده رو بدون کینه با پدرمادرم خوبه و ازشون ناراحت نمیشه
    چهره و تیپ عالی تو دعوا شاید حرف بد بزنه ک حالا اون هیچی ولی خب این مشکلم داره
    مثلا اگ گوشیشو جواب ندم بخصوص تو راه دانشکاه دعوا داریم یا مثلا با دوستم ک دوست گذشتمه باید تمام حرفامو بهش بگم یاخیلی چیزا دیگه همیشه هم با اینکه من عاشقشم
    و باحجاب و اونجور ک اون میخاد و همش ابراز علاقه ولی میگه حس میکنم دلت جای دیگس ک بخدا اینطور نیس من دوسش دارم شوهرمو هرچی ازش تعریف میکنم میگه
    تو خانوم دکتر میشی ولی من هیچی تو عاشق یه اقای دکتر میشی هرچی میگم عشقم من ب اندازه تو اجتماعی نیسم کاری و زرنگ نیسم تو کلی لوح تقدیر داری
    وهمش نکات مثبتشو ولی تهش اگ مثلا بهش بی منظور بگم منظورمو نمیفهمی میگه هان یعنی بیسوادم تو تحصیل کرده شوهرم خیلی احساساتیه خیلی راحت گریه میکنه
    خیلی راحت ابراز علاقه و خیلی رمانتیکه و حساس هردومون تو زندگی سختی کشیده ایم و من تو ی خانواده ی پایین تر از متوسط مالی بازرگ شدم فوق العاده کم خرج
    فقط هزینه دانشگاهم ک تحصیل برا من اولویته همه چیزمو داره و این حتی شوهرمو حساس کرده
    نکات مثب خودمم اینکه قانعم کم خرج بفکر جیبشم مهربون شیک پوش و همیشه لوندی میکنم براش بی کینه و خیلی باخانوادش خوبم و باحجب و حیا
    و نکات منفیمم در عصبانیت داد دمیزنمو از نظر شوهرم اینکه احساساتم کمه کم زنگش میزنم اخه اون خیلی زنگم میزنه و اینکه در عصابنیت کنترلمو از دست میدم
    و ممکنه دست درازی کنم.
    حس افسردگی دارم از ی طرف این مشکلات و از طرفی دیر شدن عروسیمو سوال جوابا مردم کامل نبودن جهازم جور نشدن خونه تو اصفهانو فروش نرفتن خونمدن
    نداشتن پول عروسی گرفتن اخه عقد نگرفتم.حس میکنم دختر بدبخت و زیادییم
    از طرفی بابام باهام عین زیادی تو خونه رو رفتار میکنه همش میگه جمع کن برو پیرعروس شدم همه عروس شدن جر من هیچکس واسم ذوق نداره تو فامیل
    حسرت لباس عروس دارم همش بغض .دلم میخاد عروسی کنم عین همه اونایی ک زودتر از عروس شدن ولی نمیشه
    ببخشید زیاد شد برا کسی درد و دل نمیکنم اخه باید خودم ب شوهرم دل داری بدم و با بابام جوری رفتار کنم ک بدش نیاد بابام میخاد برام جشنم نگیره یه دونه دخترش
    عین بیوه بره سر خونه زندگی تا حالا هیچ جشنی نگرفتم
    کاش کسی باهام حرف میزد درکم میکرد دعاهام نمیگیره بلاتکلیفم ای خدا

  2. #12
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 30 شهریور 98 [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1390-10-26
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    11,022
    سطح
    69
    Points: 11,022, Level: 69
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 228
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,196

    تشکرشده 1,600 در 571 پست

    Rep Power
    104
    Array
    فقط برای خانه رفتن عجله نکن و عروسی رو جلو ننداز تا مشکلت حل نشده

  3. 2 کاربر از پست مفید داود.ت تشکرکرده اند .

    fgh (شنبه 17 مهر 95), talkhon (شنبه 17 مهر 95)

  4. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 مرداد 97 [ 15:35]
    تاریخ عضویت
    1395-4-15
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    1,871
    سطح
    25
    Points: 1,871, Level: 25
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    21

    تشکرشده 17 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوست عزیز
    کیس شما سریعا من رو یاد یک سریال تلویزیونی انداخت که پارسال پخش می شد"همه چیز آنجاست" . یه دختر و پسر عقد کرده بودند که شوهر دقیقا مثل شوهر شما بود. اونها هم واقعا عاشقانه هم رو دوست داشتند. هرکس این سریال رو دیده باشه حتما حرف من رو تایید می کنه. و توجه به این نکته که اون دختر این مشکل رو چه جوری حل کرد.
    خوش بین بودن بی جا هم اصلا خوب نیست و دردسرساز میشه. سعی کنید واقع بین باشید. این یک تعصب بیجاست و یا ریشه در بی اعتمادی به شما داره یا مشکلی در دوران کودکی یا نوجوانی همسرتون. درهرصورت بزرگترین اشتباه اینه که فکر کنین با عروسی کردن و رفتن زیر یک سقف این مشکل حل میشه. به عنوان کسی که تجربه زندگی مشترک رو داره بهتون میگم که این مسائل بعد از ازدواج بسیار شدیدتر میشه پس قویا تا نرمال شدن این وضعیت عروسی رو به دلایل مختلف عقب بیندازید و اصلا هم اشاره نکنید که به چه دلیل عروسی رو عقب میندازین و در این فاصله پیش مشاور برد. شما بسیار کم سن و سال هستین من این عشق و علاقه مابینتون رو درک میکنم ولی خواهش میکنم خودتون رو گول نزنید .این مشکل بزرگیه که باید قبل از عروسی حل بشه که البته قابل حله ولی سعی نکنید صرفا با دیدن نقاط مثبت همسرتون روی این مشکل سرپوش بگذارین که خدای نکرده اگر حل نشه میتونه اونقدر بزرگ بشه که عشقتون رو هم تحت تاثیر قرار بده.
    ممکنه بعد از عروسی بگه اصلا دانشگاه نرو اصلا حق نداری سرکار بری اصلا تا سر کوچه بدون من نرو....!!!!
    من با همسرم دوران عقد یک هزارم این مشکل رو نداشتم. ولی بعد از عروسی فقط بهم میگه بعد از غروب بیرون نباش! اما همین موضوع من رو آزار میده احساس میکنم محدود شدم و آزادیهام کم شده.
    موفق باشید

  5. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 26 مهر 95 [ 20:18]
    تاریخ عضویت
    1395-6-23
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    188
    سطح
    3
    Points: 188, Level: 3
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 54.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    10

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مرسی از صحبتهاتون
    شما درست میگید من خیلی کم تجربه ام نمیدونم چطور باشوهرم برخورد کنم خشونت مهربانی یا چی کدومش جواب میده
    همسر من تا زمانی ک من خونشونم چون راه دوره مجبورم تا سه روز هم خونشون باشم تا هروقت یا هرجا باشم هرطوری طوری نیس چون
    میگه اونجا ی شهر بزرگه و مردم منو نمیشناسن و نمیدونم اونجا کسی اشنا نیس یا اگه هستن کاری ب من ندارن تا وقتی اونجام خوبه
    بخاطر همین میگم باعروسی حل میشه چون میرم اونجا..حالا نمیدونم فعلا چه کنم گل بی عیب خداست
    شوهر متم عیبش اینه من خودم همیشه الگو فاطمه زهراست بدم نمیاد ک باحجب و حیا باشم ولی خب بی اعتمادیش
    بحث و کنترل کردن ازارم میده.ب صحبت های مدیر همدردی هم عمل کردم و فعلا باید تا شیش ماه صبر کنم

  6. #15
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 شهریور 96 [ 00:37]
    تاریخ عضویت
    1394-4-23
    نوشته ها
    641
    امتیاز
    12,858
    سطح
    74
    Points: 12,858, Level: 74
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 392
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 767 در 424 پست

    Rep Power
    111
    Array
    سلام عزیزم پس اگر همسرت در مکان دیگر با رفت امدهای شما مشکل نداره خیلی مشکل اساسی نیست اما اگر همون مقدارهم خیلی بهش بها بده بدبینی پیشرفت خاهد کرد پست قبلیم رو بار دیگر بخون
    در ضمن در مورد خصوصیات اخلاقیت حتما حتما حتما رو خودت کار کناینکه گاهی دست بزن داری و دادو بیداد میکنی بسیار مخرب برای زندگیست حتی اگر عشق افلاطونی باشد بعد مدتی که عشق فروکش کند خود را در زندگی نشان میدهد
    حتما حتما حتما سخنرانیهای دکتر حبشی بخصوص کلید مرد ایشون و اقتدار مرد دکتر رو دانلود کن زندگیت زیر رو میشه ایشالله


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. غیر فعال شدن ایمیل های غیر معتبر
    توسط مدیرهمدردی در انجمن مسائل واخبار اعضاء و تالار
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: دوشنبه 17 اردیبهشت 97, 13:57
  2. پاسخ ها: 58
    آخرين نوشته: یکشنبه 15 تیر 93, 09:49
  3. پاسخ ها: 54
    آخرين نوشته: چهارشنبه 30 مرداد 92, 10:02
  4. ازدواج با پسر غیر ایرانی غیر مسلمان(دوستش دارم چه کنم؟)
    توسط 1391 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: پنجشنبه 21 دی 91, 21:02

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 06:45 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.