شیدا جون منظور من این نیست که ایشون مردی بشن برای خودشون... اما اینجوری هم فکر نمیکنم که زن ها موجوداتی هستن که یا پدرشون باید خرجشون رو بده یا شوهرشون... به هر حال تو یه موقعیت هایی ادم مجبوره دست به کار بشه و خودش شرایطش رو بهبود ببخشه...
الان ایشون در نظر خانواده شخصیت مستقلی ندارن... کاملا قابل درک هست که با توجه به مشکلاتی که دارن دچار کمبود محبت و نیاز عاطفی می شوند. اما به نظر من ازدواج خودش یه مقوله جدایی هست که افراد باید تا حدودی شخصیت کامل و مستقلی داشته باشن. در غیراینصورت مشکلاتی مثل کاربران اینجا پیدا میکنن که شوهرشون داره خیانت میکنه ولی اونا بهش وابسته هستن و حرفی نمیزنن.... یا اینکه یه مدت که با شوهرشون زندگی کردن و کمبود عاطقی برطرف شد، به شوهرشون بی علاقه بشن.
اون نیاز عاطفی که شوهر آدم باید رفع کنه، جنسش متفاوت هست از کمبود عاطفی از طرف خانواده.
مطمینم خانواده ای که تا این حد روی مسایل ایشون نظر میدن و انقدر این بنده خدا رو زجر میدن که مجبوره از خونه فرار کنه... موقع ازدواجشم همه جوره و بیشتر تحت فشارش میزارن.. با این تفاوت که خواستگار یا بعدش نامزدش هم وارد ماجرا شده...
اینکه ایشون یه مدت برن سر کار یا ادامه تحصیل بدن که در منزل نباشن و اینجوری خانواده عادت به تنهایی بکنن و بعد یه شخص جدید وارد خانواده بشه با زنانگی هیج تضادی نداره.... در کنارش هم میتونن یه پولی جمع کنن برای جهیزیه یا کادو و این چیزا..... من خوب میدونم اینجور خانواده ها تو شرایط حساس مثل عروسی چقدر آدم رو تحت فشار میزارن... البته امیدوارم خانواده ایشون اینجوری نباشن...
علاقه مندی ها (Bookmarks)