به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 32
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 02 آبان 96 [ 14:59]
    تاریخ عضویت
    1395-7-04
    نوشته ها
    137
    امتیاز
    3,161
    سطح
    34
    Points: 3,161, Level: 34
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    140

    تشکرشده 180 در 79 پست

    Rep Power
    30
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ستاره زیبا نمایش پست ها
    سلام عزیزم متاسفم اما حتما از پدرت بخاه که خیلی محترمانه اما رک با خانواده همسرت درمورد کار پیدا کردن و اینده شما صحبت کنه وقتی شما منفعل باشی ایشون همچنان تلاشی نخاهد کرد بای. احساس کند شما را اگر به همین منوال پیش رود از دست خاهد زد یه بازه زمانی به ایشون فرصت بدید
    به هیچ عنوان کارهای مردونه نکن یعنی مخارج با مرد هست کارت درمورد مسافرت رفتن با خرج شما بسیار بسیار اشتباه بوده
    بذار خودش تلاش کنه برا مسافرت بردن
    اما وظایف شما در این فرصت بسیار باهاش همدلی ومهربانی کن بهش حس تامین بده ابراز نیاز کن اما نه با دعوا و داد و مقایسه کردن که مردانگیش له بشه
    برعکس بگو وااااااااااااای چقدر دوست دارم عشقولانه میرفتیم فلان جا
    بهش حس مردانگی و تکیه گاهی بده مثلا بگو بهت افتخار میکنم مرد منی تکیه گاهمی
    خیلی با مسولیتی من میدونم عاشقمی و داری تلاش میکنی یه کار خوب گیر بیاری تا من خوشبخت کنی
    بهت افتخار میکنم
    بگو من میدونم تو چقدر با عرضه ای قبلا کار خیلی خوبی داشتی پس الان هم میتونی تولیاقتت بیشتر از ایناست و .........
    کلا این کلمات باعث انگیزه و عشق و تلاش خاهد شد
    حتما حتما سخنرانیهای دکتر حبشی رو گوش کن بخصوص کلید مرد ایشون و اقتدار مرد دکتر رو زندگیت تغییر میکنه انشاءالله
    ممنون عزیزم...من سخنرانی دکتر حبشی رو گوش دادم و کلی فایل دیگه از دکتر ناظری رو دیدم...اولش فکر کردم که ایراد از منه ...خواستم به قول شما همراه شوهرم باشم ...ولی من تا 3 ماه به خانواده ها در مورد بیکاریش چیزی نگفتم تا شان اقا پایین نیاد...بعد از 3 ماه هم هر چی خانواده من باهاش حرف زدن و خانواده خودش باهاش حرف زدن فایده ای نداشت...اگه میرفت دنبال کار ولی کار جور نمیشد اشکالی نداشت بالاخره زحمت میکشید ولی هیچ جا دنبال کار نمیگرده و میگه من غرورم اجازه نمیده هر جایی واسه کار برم !!!!!!کلی قسط عقب افتاده داریم و شهریه دانشگاه خودش و کلی قرض و بدهی ...ازش خواهش کردم یه کاری کنه و هر کاری هست بره ولی در جواب به من میگه زندگی همینه و دیگه نمیخوام غصه اش رو بخورم ,هر وقت پول داشتم قسط هام رو میدم ...میگه من وقتی پول ندارم حالمم خوب نیست و نمیتونم بهت محبت کنم و اهمیت بدم ....منم بهش گفتم واسه اون پول که دلیل شادی توست باید تلاش و زحمت بکشی و از آسمون واسه تو نمیاد پایین ...همش حرف های صد من یه غاز میزنه...حرفاش خیلی عصبی ام میکنه...بنظر شما اگه تاسوعا و عاشورا نتونستم با زبون خوش از رفتن مسافرت مجردی منصرفش کنم،چکار کنم ؟؟؟بزارم بره؟؟آخه نمیخوام بره...همش تابستانی با رفیقاش بوده و احساس میکنم بدتر شده...آخه رفیقاش آدمای خوبی نیستن...بنظرتون چکار کنم؟

  2. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 12 مهر 95 [ 10:44]
    تاریخ عضویت
    1394-11-26
    نوشته ها
    76
    امتیاز
    1,642
    سطح
    23
    Points: 1,642, Level: 23
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 58
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 27 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام،شرایط همسرت تقریبا مثل همسر منه،فوق العاده به مسافرت و.گردش مجردی علاقه داره،دوستاش هم همه مشروب خور و متاهل اگه باشن دوس دخترم دارن،من خیلی خیلی تلاش کردم که شوهرم رفیق بازیش و ترک کنه،کم شده اما باز هم زیاده،کلا رفیق بازی درمان نداره،اگه میدونی نمی تونی کنار بیای با این موضوع بهتره همین الان اقدامی کنی.نه مثل من که همه گفتن بچه بیاد درست میشه،ولی هیچ فرقی نکرد،الان با یه بچه گرفتارم.

  3. 2 کاربر از پست مفید E_Aysan تشکرکرده اند .

    haniye68 (سه شنبه 27 مهر 95), tavalode arezoo (یکشنبه 11 مهر 95)

  4. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 02 آبان 96 [ 14:59]
    تاریخ عضویت
    1395-7-04
    نوشته ها
    137
    امتیاز
    3,161
    سطح
    34
    Points: 3,161, Level: 34
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    140

    تشکرشده 180 در 79 پست

    Rep Power
    30
    Array
    ممنون از همه بابت پاسخ ها و راهنمایی ها
    من پریروز باهاش صحبت کردم ولی خیلی رک گفت من نمیتونم بخاطر تو از رفیق و تفریح بگذرم و من از بچگی با رفیق بزرگ شدم و نمیتونم الان خودم رو تغییر بدم و خیلی رک و با وقاحت کامل گفت اگه نمیتونی بسازی میتونی جدا شی تا بیشتر از این اذیت نشی...منم الان 3 روزه که فقط دارم گریه میکنم...آخه یه مرد باید اینجوری باشه!!!خیلی ناراحتم ...چطور دلش اومد این حرف رو بزنه آخه؟؟؟من محترمانه باهاش حرف زدم ولی اون با وقاحت کامل جواب داد...

  5. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 02 آبان 96 [ 14:59]
    تاریخ عضویت
    1395-7-04
    نوشته ها
    137
    امتیاز
    3,161
    سطح
    34
    Points: 3,161, Level: 34
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    140

    تشکرشده 180 در 79 پست

    Rep Power
    30
    Array
    چرا هیشکی کمک نمیکنه...دارم دیوونه میشم از شدت فکر و غصه...دیروز رفتم مشاوره و گفتش که این رفتارهای شوهرت باعث میشه که زندگی شما بدتر از این هم بشه چون اصلا نمیخواد همکاری کنه برای درست شدن زندگی....و مشاوره گفت تو مسیرت رو اشتباه نرفتی ولی شوهرت زندگی رو وارد یک چرخه معیوب کرده...جدایی و موندن دیگه تصمیم با خودت هست...راهنمایی کنید لطفا...بیچاره زن ها باید همیشه سیاست داشته باشن و مهارت بلد باشن بخاطر ارتباط با شوهرشون و همیشه دنبال راه کار واسه بهتر شدن زندگی هستن ولی آقایون چی؟؟؟؟همیشه باید دغدغه داشته باشن...این چه سیستمی هست خدایا...
    ویرایش توسط haniye68 : یکشنبه 11 مهر 95 در ساعت 15:47

  6. #15
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 تیر 99 [ 11:20]
    تاریخ عضویت
    1391-8-08
    نوشته ها
    271
    امتیاز
    10,375
    سطح
    67
    Points: 10,375, Level: 67
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class10000 Experience Points
    تشکرها
    852

    تشکرشده 554 در 206 پست

    Rep Power
    47
    Array
    خب مشاور که همه چیزو خیلی مستقیم و روشن بهتون گفته. دیگه چی می خواید از ما بشنوید؟ خانم E_Aysan هم که تجربه گرانبهای خودشون رو گفتن. منتظر شنیدن معجزه هستید؟
    شما قبل از عقد چقدر با همسرتون نامزد و در دوره شناخت بودید؟ توی اون دوران هم رفتارهای ایشون همین طور بود یا بعد از بیکار شدن شون یا عقدتون این طور شد؟
    این مشکلاتتون رو به خانواده تون گفتید و آیا در جریان هستند؟ اگر در جریان هستند پیشنهادشون به شما چیه؟

  7. 2 کاربر از پست مفید بابک 1369 تشکرکرده اند .

    haniye68 (سه شنبه 27 مهر 95), mahasty (دوشنبه 12 مهر 95)

  8. #16
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 اردیبهشت 96 [ 11:33]
    تاریخ عضویت
    1393-4-29
    نوشته ها
    89
    امتیاز
    2,403
    سطح
    29
    Points: 2,403, Level: 29
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 58 در 38 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزيز دل
    اون زن داره
    اوّل مامان جونشه که حتما خرج شماروهم ايشون داره ميده.
    زن دوّمش هم رفيقاي پسرش هستند که باهاشون خوشه
    حالا رابطه ي جنسي رو هم اين وسط يه کاريش مي کنه...
    خلاصه اگه از لحاظ مالي وابسته بهش نيستي، قاطعانه جلوش واستاو جواب بگير.
    اگه مهرطلب هستي ،برو روان درماني درست ميشه.
    يه گروه زنونه هم جورکن هر وقت اون رفت صفا شما هم برين وفا..ببين ميزاره يا رگ غيرت اش منفجر ميشه..

  9. 2 کاربر از پست مفید maziyarhosaini تشکرکرده اند .

    danger (سه شنبه 27 مهر 95), haniye68 (سه شنبه 27 مهر 95)

  10. #17
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 02 آبان 96 [ 14:59]
    تاریخ عضویت
    1395-7-04
    نوشته ها
    137
    امتیاز
    3,161
    سطح
    34
    Points: 3,161, Level: 34
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    140

    تشکرشده 180 در 79 پست

    Rep Power
    30
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط maziyarhosaini نمایش پست ها
    عزيز دل
    اون زن داره
    اوّل مامان جونشه که حتما خرج شماروهم ايشون داره ميده.
    زن دوّمش هم رفيقاي پسرش هستند که باهاشون خوشه
    حالا رابطه ي جنسي رو هم اين وسط يه کاريش مي کنه...
    خلاصه اگه از لحاظ مالي وابسته بهش نيستي، قاطعانه جلوش واستاو جواب بگير.
    اگه مهرطلب هستي ،برو روان درماني درست ميشه.
    يه گروه زنونه هم جورکن هر وقت اون رفت صفا شما هم برين وفا..ببين ميزاره يا رگ غيرت اش منفجر ميشه..
    از لحاظ مالی که به هیچ عنوان وابسته نیستم،خب خیلی مستقیم میگه که برو با دوستات تا منم برم با دوستام...منم بهش گفتم تو یه زن رفیق باز مث خودت میخواستی تا اونم دلش توی قید و بند این زندگی نباشه و همش بره دنبال دوست و هزار جور برنامه دیگه...زندگی متاهلی رو با زندگی دوست دختر و پسری اشتباه گرفتی ...دیشب ساعت 9 شب همش به من میگفت برو امشب خونه یکی از دوستات بمون تا منم برم خونه دوستام

  11. #18
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 شهریور 96 [ 00:37]
    تاریخ عضویت
    1394-4-23
    نوشته ها
    641
    امتیاز
    12,858
    سطح
    74
    Points: 12,858, Level: 74
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 392
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 767 در 424 پست

    Rep Power
    111
    Array
    سلام عزیزم یه بار دیگه پستم رو بخون با دقت پس از پدرت بخاه با پدرش یا کسی که ازش حساب میبره حرف بزنه چون ایشون اگه واقعا روندش اینه مرد زندگی نمیشه
    شما هم فعلا بهش یه فرصت بده و اصلا بهیچچچچچچ عنوان در مورد مسایل مالی از جمله قرض داری حالا باید چیکار کنیم یامن کمکت ممیکنم یا ......
    صحبتی نکن بذار قرض و قوله بهش فشار بیاره خودش پی چاره خاهد گشت البته دراینمدت غرغرو نباش و با زبون تشویقش کن
    مسافرت نبرد پارک ببره رستوران ببره ......ازش بخاه با ناز و عشوه فلان جا ببره خرجت کنه وقتی اینکارهارو میکنه کلی ذوووووووووق نشون بده و ازش تشکر و تعریف کن
    برا سفرهم اینبار اگه شرایط شما رو قبول کرده منظور حرف‌های پدرت به خونوادش اگه خاست بره مانع نشو چون شاید برنامه ریزی کرده ولی بعد از ان باید دیگه بفکر زندگیش باشه و بفکر کار باشه
    ایا اونزمان که کار داشت بازهم اینطوری با دوستاش خوش میگذروند؟؟؟

  12. کاربر روبرو از پست مفید ستاره زیبا تشکرکرده است .

    haniye68 (سه شنبه 27 مهر 95)

  13. #19
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 15 شهریور 98 [ 10:44]
    تاریخ عضویت
    1395-2-21
    نوشته ها
    176
    امتیاز
    4,752
    سطح
    44
    Points: 4,752, Level: 44
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 198
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 319 در 122 پست

    Rep Power
    41
    Array
    عجب انسان عجیبی هستن ایشون

    منم نظرم اینه که به حرف دوستمون گوش بده و با پدرت درمیون بذار.
    این مشکل اگه الان حل نشه در آینده بیچاره ت میکنه.

    جدی بگیر

  14. کاربر روبرو از پست مفید سوشیانت2 تشکرکرده است .

    haniye68 (سه شنبه 27 مهر 95)

  15. #20
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 02 آبان 96 [ 14:59]
    تاریخ عضویت
    1395-7-04
    نوشته ها
    137
    امتیاز
    3,161
    سطح
    34
    Points: 3,161, Level: 34
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    140

    تشکرشده 180 در 79 پست

    Rep Power
    30
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ستاره زیبا نمایش پست ها
    سلام عزیزم یه بار دیگه پستم رو بخون با دقت پس از پدرت بخاه با پدرش یا کسی که ازش حساب میبره حرف بزنه چون ایشون اگه واقعا روندش اینه مرد زندگی نمیشه
    شما هم فعلا بهش یه فرصت بده و اصلا بهیچچچچچچ عنوان در مورد مسایل مالی از جمله قرض داری حالا باید چیکار کنیم یامن کمکت ممیکنم یا ......
    صحبتی نکن بذار قرض و قوله بهش فشار بیاره خودش پی چاره خاهد گشت البته دراینمدت غرغرو نباش و با زبون تشویقش کن
    مسافرت نبرد پارک ببره رستوران ببره ......ازش بخاه با ناز و عشوه فلان جا ببره خرجت کنه وقتی اینکارهارو میکنه کلی ذوووووووووق نشون بده و ازش تشکر و تعریف کن
    برا سفرهم اینبار اگه شرایط شما رو قبول کرده منظور حرف‌های پدرت به خونوادش اگه خاست بره مانع نشو چون شاید برنامه ریزی کرده ولی بعد از ان باید دیگه بفکر زندگیش باشه و بفکر کار باشه
    ایا اونزمان که کار داشت بازهم اینطوری با دوستاش خوش میگذروند؟؟؟
    زمانی که سر کار بود تایم کاریش تا 7 شب بود،ولی بعد از ساعت 7 میرفت خونه دوستاش و می خوابید و روز بعد از همونجا میرفت سرکار،،منم بهش میگفتم ناراحت میشم وقتی تو اینقد زیاد میری اونجا در جواب میگفت حالا ما که هنوز عقدیم و بعد از عروسی درست میشه...خانواده ها باهاش حرف زدن عزیزم ولی فایده ای نداشته...اصلا از هیچکس حساب نمیبره ...دیشب به من میگه بیا بریم محضر حق طلاق رو بهت بدم ...همش میگه من نمیخوام زندگی کنم،خسته شدم از متاهلی ،من نمیتونم زن رو اداره کنم،همش حرف های زشت میزنه و همش بهم توهین میکنه...منم دیروز دیگه خیلی عصبی شدم و عین حرف هاش رو بهش پس دادم


 
صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. نارضایتی خانواده-بیکاری
    توسط پپسی در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: شنبه 20 تیر 94, 22:08
  2. افسردگی و بی مسئولیتی همسرم
    توسط springlife در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: سه شنبه 09 آبان 91, 23:13
  3. اجبار برای ازدواج مجدد و نارضایتی من
    توسط gole kaghazi در انجمن سایر مشکلات خانواده
    پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: سه شنبه 17 مرداد 91, 20:41
  4. نارضایتی شوهر از خوابیدن بچه در اتاقمان
    توسط شهناز پ در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: یکشنبه 02 دی 86, 17:00

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 18:59 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.