به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 24
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 19 اردیبهشت 98 [ 20:09]
    تاریخ عضویت
    1395-7-01
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    2,067
    سطح
    27
    Points: 2,067, Level: 27
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 83
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام به همه دوستان واقعا عذر می خوام که این مدت نبودم.اتفاق های زیادی افتاد که نتونستم بیام.راستش دو هفته پیش خانواده ما به این خواستگاری جواب مثبت داد اما به شرط اینکه کسی این مدت نفهمه تا ما بیشتر با اخلاقیات هم آشنا بشیم.من مطمئن نبودم که منو دوست داشته باشه برای همین بعد یه مدت که با من تماس نگرفت قضیه رو به پدرم گفتم و پدر هم با عصبانیت به خانواده طرف زنگ زد و همه چیزو به هم زد اما خانوادش بعد یه مدت تماس گرفتن و قسم خوردن که این آقا چند سال هست که منو واقعا دوست داره و خودش هم بعد از این قضیه همش با من در تماس هست.تا دیشب که به من گفت خیلی خجالتی هستم و دوست نداره که من اینجور باشم ،گفت یه نیازهایی داره که من بهش بی توجه هستم مثلا می خواد از طریق اس ام اس و تلفن باهاش خیلی راحت در مورد مسائل جنسی صحبت کنم و یه سری مسائل دیگه که روم نمیشه بگم.من هم گفتم تا ازدواج نکردیم فکر اینجور چیزها رو نداشته باشه و خواستم با خنده حرفو عوض کنم اما از دستم ناراحت شد و گفت رفتارم مثل بچه های پنجم دبستانه که تازه در مورد هورمون ها و ... تو کتاب خوندن گفت ما دیگه بچه نیستیم و باید رفتارمو تغییر بدم.من واقعا تو این مسائل بی تجربه هستم و واقعا این حرفش منو ناراحت می کنه.نمی دونم چیکار کنم ،نمی دونم ایراد از منه یا ایشون انتظارش از من زیاده.با توجه به اینکه فامیل هستیم نمی خوام اتفاقی پیش بیاد که رابطه دو خانواده قطع بشه .

  2. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آذر 97 [ 13:03]
    تاریخ عضویت
    1392-2-29
    نوشته ها
    62
    امتیاز
    5,540
    سطح
    47
    Points: 5,540, Level: 47
    Level completed: 95%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    38

    تشکرشده 92 در 35 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط katymiller نمایش پست ها
    سلام به همه دوستان واقعا عذر می خوام که این مدت نبودم.اتفاق های زیادی افتاد که نتونستم بیام.راستش دو هفته پیش خانواده ما به این خواستگاری جواب مثبت داد اما به شرط اینکه کسی این مدت نفهمه تا ما بیشتر با اخلاقیات هم آشنا بشیم.من مطمئن نبودم که منو دوست داشته باشه برای همین بعد یه مدت که با من تماس نگرفت قضیه رو به پدرم گفتم و پدر هم با عصبانیت به خانواده طرف زنگ زد و همه چیزو به هم زد اما خانوادش بعد یه مدت تماس گرفتن و قسم خوردن که این آقا چند سال هست که منو واقعا دوست داره و خودش هم بعد از این قضیه همش با من در تماس هست.تا دیشب که به من گفت خیلی خجالتی هستم و دوست نداره که من اینجور باشم ،گفت یه نیازهایی داره که من بهش بی توجه هستم مثلا می خواد از طریق اس ام اس و تلفن باهاش خیلی راحت در مورد مسائل جنسی صحبت کنم و یه سری مسائل دیگه که روم نمیشه بگم.من هم گفتم تا ازدواج نکردیم فکر اینجور چیزها رو نداشته باشه و خواستم با خنده حرفو عوض کنم اما از دستم ناراحت شد و گفت رفتارم مثل بچه های پنجم دبستانه که تازه در مورد هورمون ها و ... تو کتاب خوندن گفت ما دیگه بچه نیستیم و باید رفتارمو تغییر بدم.من واقعا تو این مسائل بی تجربه هستم و واقعا این حرفش منو ناراحت می کنه.نمی دونم چیکار کنم ،نمی دونم ایراد از منه یا ایشون انتظارش از من زیاده.با توجه به اینکه فامیل هستیم نمی خوام اتفاقی پیش بیاد که رابطه دو خانواده قطع بشه .
    کتی عزیز سلام
    خیلی خوبه که اومدی اینجا تا یه انتخاب درست داشته باشی بهت تبریک میگم که عاقلانه برخورد کردی.

    عزیزم آقایون خیلی قشنگ راهنماییت کردن حتما پستاشونو چند بار با دقت بخون، امیدوارم با توجه به اینکه آقا آشنا هستن دوباره وارد فاز احساسی نشده باشی،خدارو شکر همین نگرانی الانت که باعث شده تاپیک بزنی میتونه کمکت کنه چون قبلا هم نسبت به آقا حس خوب داشتی.

    فعلا اینکه این آقا شما رو دوس داره یا نه زیاد مسئله مهمی نیست البته این نظر شخصی منه و به نظرم زیادم خوب نیس مطمئن بشی دوست داره.منم یه دخترم تقریبا همسن خودت و میدونم وقتی خانوما احساس کنن کسی دوستشون داره خیلی سریعتر وارد مرحله احساس میشن و ممکنه رو انتخابشون تاثیر بذاره. تاحدامکان راحت و صمیمی برخورد نکن و واسه انتخابت خیلی جدی و منطقی باش سخت هست اما غیر ممکن نیست فک کن ایشون غریبه هستن و اصلا نمیشناسیشون پس با معیار های دقیق بررسیش کن.

    کاری که شما الان باید بکنی اینه که فعلا فقط به شناخت درست خواستگارت توجه کنی نه اینکه مثلا اگه ایشون میگه خجالتی نباش بخوای رفتار خودتو مطابق اون چیزی که میگه عوض کنی.
    همونطور که گفتی تاحالا با پسری ارتباط نداشتی ممکنه خیلی سریع وابسته بشی پس خیلی مواظب باش و حتما به مشاور مراجعه کن.

    خواهش من اینه اصلا به ارتباط خانواده فک نکن و حتی یک درصدم زندگی و آیندتو فدای رابطه خانواده ها نکن.

    موضوعیم که بیان کردی اینکه شما هنوز تو مرحله آشنایی هستین و ایشون ازت میخواد درباره مسائل جنسی صحبت کنید به نظر من غیر عادیه و مورد داره و انتظار ایشون نابجاس چون هنوز معلوم نیست اصلا شما جواب مثبت میدی یا نه(مطمئنم این صحبتی که آقا مد نظرشه به هیچ وجه در جهت شناخت نیست). درسته هر خانم و آقایی باید قبل از ازدواج در مورد مسائل جنسی هم مثل سایر موضوعا به توافق برسن اما این مال جلسات آخر خواستگاری و به شیوه کاملا صحیح و با سوال و جوابای درست و حساب شده اس.

    پس همه ویژگی های مثبت و منفی خواستگارت حتی مواردی مثل تحصیلات،سیگار و رفیق بازی رو بررسی کن معیارای خودتو مدنظر قرار بده مقاله هاو تاپیکای همین سایتم در مورد معیار ها و سوالات خواستگاری بخون در نهایت ببین این آقا رو همینجوری که هست و بدون انتظار هیچ تغییری میتونی بپذیری یا نه،منظورم از تغییر اینه که مثلا سیگار رو هم ترک نکنن.

    مورد دیگه ایم که خیلی باید دقت کنی اینه که خانوادش میگن سربه راه شده یا شما رو دوس داره، اصلااااااااا تا خودت و خونوادت با تحقیق به نتیجه نرسیدین این حرفا درسته، باور نکن چون بعدا خدای نکرده هرمشکلی پیش بیاد کسی مسولیت قبول نمیکنه پس دقت کن. موفق و خوشبخت باشی
    ویرایش توسط arah : یکشنبه 25 مهر 95 در ساعت 13:43

  3. 5 کاربر از پست مفید arah تشکرکرده اند .

    danger (یکشنبه 25 مهر 95), katymiller (یکشنبه 25 مهر 95), بانوی آفتاب (پنجشنبه 29 مهر 95), خانم مهندس (دوشنبه 26 مهر 95), ستاره زیبا (دوشنبه 26 مهر 95)

  4. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 19 اردیبهشت 98 [ 20:09]
    تاریخ عضویت
    1395-7-01
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    2,067
    سطح
    27
    Points: 2,067, Level: 27
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 83
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام arah عزیز خیلی ممنونم از پاسخ جامع و کاملت.من خودم دارم نهایت تلاشمو می کنم که وارد فاز احساسی نشم و کاملا دقیق تصمیم بگیرم .راستش یکی از شرط های ازدواجم این بود که باید مدرکشو بگیره.خودش هم میگه تا مدرکشو نگرفته انتظاری نداره. در مورد درخواستش هم آب پاکیو رو دستش ریختم و خودش هم فکر نکنم دیگه این مسئله رو ادامه بده اما مجبورم از نظر تماس تلفنی باهاش در ارتباط باشم چون هدف هم آشنایی بیشتره .راستش الان دانشگاه دوباره ثبت نام کرده اما می خواد مرخصی بگیره چون نمی خواد کارشو از دست بده .می خواد از سال دیگه بره.نمی دونم چطور قانعش کنم.البته به جز مسائل جنسی از همه نظر باهاش راحتم .از اول هم راحت بودم چون همسن هستیم همیشه مثل دوست رفتار می کردیم شاید به خاطر همین راحتی اون مسئله رو پیش کشید که کارش درست نبود و انتظار نداشتم .

  5. #14
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 15 شهریور 98 [ 10:44]
    تاریخ عضویت
    1395-2-21
    نوشته ها
    176
    امتیاز
    4,752
    سطح
    44
    Points: 4,752, Level: 44
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 198
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 319 در 122 پست

    Rep Power
    41
    Array
    مورد مناسبی نیست. کاملا مشخصه. به عنوان یه پسر میگم چیزهایی که ازش گفتی رو در مورد خیلی از دوستام دیدم. قابل اعتماد نیست و قطعا پشیمون میشی.

    ضمنا
    ازدواج نکردن خیلی بهتر از یک ازدواج اشتباهه

  6. 5 کاربر از پست مفید سوشیانت2 تشکرکرده اند .

    katymiller (یکشنبه 25 مهر 95), نادیا-7777 (سه شنبه 27 مهر 95), بانوی آفتاب (پنجشنبه 29 مهر 95), ستاره زیبا (دوشنبه 26 مهر 95), شیدا. (دوشنبه 26 مهر 95)

  7. #15
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 19 فروردین 03 [ 05:33]
    تاریخ عضویت
    1391-7-15
    محل سکونت
    زیر باران
    نوشته ها
    775
    امتیاز
    24,207
    سطح
    94
    Points: 24,207, Level: 94
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 143
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class10000 Experience PointsOverdriveSocial
    تشکرها
    2,329

    تشکرشده 1,634 در 590 پست

    Rep Power
    161
    Array
    سلام

    توی این دوران همونی باش که هستی و سعی نکن خودتو مطابق خواستش تغییر بدی. و فکر نکن که او هم مطابق با خواسته تو و به عشق تو ممکنه عوض بشه! خوشبینی افراطی رو کناربگذار و ببین با وجود عیب هایی که داره میتونی کنارش باشی یا نه...

    اگر تغییراتی که درش بوجود اومده دلیلش عشق به تو هست درش شک کن و به عنوان یک سرنخ در نظر بگیر،چون ممکنه فردا که عشق آتشینش کمتر شد ،رفتارهاش برگرده.

    اونطور که فهمیدم:

    - شدیدا اهل سیگاره -یعنی برای سلامتیش ارزشی قائل نیست .
    - به سیگارکشیدنش نه تنها نظر منفی نداره که حس خوبی داره.چون در حضور شما شدیدا سیگار میکشه.

    خانواده شما با این مساله مشکلی ندارن؟ خود شما چطور؟

    راستی یه سوال دیگه:به نظر شما پدرت زود با گفتن حرف اونا که "پسرمون تغییر کرده " قانع نشدن ؟!


  8. 3 کاربر از پست مفید Eram تشکرکرده اند .

    katymiller (یکشنبه 25 مهر 95), بانوی آفتاب (پنجشنبه 29 مهر 95), شیدا. (دوشنبه 26 مهر 95)

  9. #16
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 19 اردیبهشت 98 [ 20:09]
    تاریخ عضویت
    1395-7-01
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    2,067
    سطح
    27
    Points: 2,067, Level: 27
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 83
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سوشیانت 2 و eram عزیز خیلی ممنون از نظراتتون .حقیقتا خودم هم از این مسئله می ترسم که بخاطر خواستن گذرا یا عشق تند داره خودشو تغییر میده.چون واقعا تا به حال هرچی گفتم انجام داده و فکر نمی کردم اینقدر احساساتی باشه.من خودم ادمی نیستم که اهل عشق و عاشقی باشم (لااقل تا الان سعی کردم که نباشم) اما خیلی حساس هستم و اگر ببینم دارم آسیب می بینم کنار می کشم .حقیقتا چون ایشون تهران هستن و من شهرستان و فقط از طریق تلفن در تماس هستیم فکر نمی کنم مشکلی پیش بیاد و به خاطر حرف شما دوستان تصمیم گرفتم که مدت زمان آشنایی از طریق تلفن رو طولانی کنم و همچنین به کسی چیزی نگم تا ببینم با کاهش اشتیاقش همین آدم می مونه یا نه .برنامه ای که قبل از تصمیم ازدواج برای خودم داشتم رو دارم ادامه میدم و تا به حال هیچ چیز نگفته و کاملا با من موافقه .ممکنه اگر به هم خورد کمی از لحاظ روحی آسیب ببینم اما به قول شما از ازدواج سریع و بدون فکر بهتره.خیلی ممنونم از شما که منو راهنمایی کردین.در مورد سوال شما eram عزیز پدر من اول موافق با این ازدواج نبود و حتی خیلی تند با خانوادش صحبت کرد اما چون خانواده خوبی داره و باهاشون آشنایی کامل داریم بالا خره موافقت کرد و علاوه بر اون چون برادر خودم سیگار می کشه(با وجود مخالفت پدر و مادرم)برای همین با اینکه خودم خوشم نمی یاد اما کم کم تلاش میکنم که قانعش کنم سیگارو ترک کنه.یک مدت بهش فرصت میدم و اگر دیدم بعد از مدتی دوباره به شخصیت قبلیش برگشت کنار می کشم.
    یک مطلبو یادم رفت که بگم،در اکثر صحبت هایی که با هم داشتیم خیلی می ترسه که من کنار بکشم و جا بزنم (بارها تاکید کرده)و خودم هم این عذاب وجدانو دارم ،نمی خوام نه خودم ضریه ببینم و نه ایشون آسیب ببینه.
    ویرایش توسط katymiller : یکشنبه 25 مهر 95 در ساعت 17:54

  10. #17
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 19 فروردین 03 [ 05:33]
    تاریخ عضویت
    1391-7-15
    محل سکونت
    زیر باران
    نوشته ها
    775
    امتیاز
    24,207
    سطح
    94
    Points: 24,207, Level: 94
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 143
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class10000 Experience PointsOverdriveSocial
    تشکرها
    2,329

    تشکرشده 1,634 در 590 پست

    Rep Power
    161
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط katymiller نمایش پست ها
    در مورد سوال شما eram عزیز پدر من اول موافق با این ازدواج نبود و حتی خیلی تند با خانوادش صحبت کرد اما چون خانواده خوبی داره و باهاشون آشنایی کامل داریم بالا خره موافقت کرد
    خوب بودن خانواده اون هم با یه تعریف کلی نمیتونه تضمین کننده باشه.همونطور که فرزندان یه خانواده با هم تفاوت دارند و گاهی تفاوت های بسیار.
    و این شعر معروف : پسرنوح با بدان بنشست...خاندان نبوتش گم شد.
    جدای از این امر باید بگم به قول ها و وعده و وعید های پدرومادر پسر توجه نکن.چون پدرومادر می خواهند فرزندشون رو به خواسته اش برسونن و هر پدر و مادری در دلش روزنه امید و نگاهی مثبت به فرزندش داره و لزومی نداره این نگاه رو به شما و خانوادت القا کنن. بعضی پدرومادر ها ازدواج خوب رو وسیله رهایی فرزندشون از دام سیگار،روابط غلط و.. میبینند .

    باز هم تاکید میکنم به این پسر با این شرایط جواب بده نه به انچه در آینده می خواهد بشود . او 26 سال وقت داشت تا چیزی بشود که اکنون است. او اکنون به خواستگاری تو آمده پس اکنون او را ببین.


    نقل قول نوشته اصلی توسط katymiller نمایش پست ها
    و علاوه بر اون چون برادر خودم سیگار می کشه(با وجود مخالفت پدر و مادرم)برای همین با اینکه خودم خوشم نمی یاد اما کم کم تلاش میکنم که قانعش کنم سیگارو ترک کنه.
    سیگار کشیدن ترکش به این سادگی نیست و شاید الان در ظاهر و به خاطر عشقش قانع بشه اما اراده ای قوی می خواد .اتفاقا توی این تالار تاپیکی در مورد قول ترک سیگار دیدم که بعد ازدواج دوباره برگشت.

    نقل قول نوشته اصلی توسط katymiller نمایش پست ها
    یک مدت بهش فرصت میدم و اگر دیدم بعد از مدتی دوباره به شخصیت قبلیش برگشت کنار می کشم.
    چه مدت؟ اگر در این مدت وانمود کند که تغییر کرده تا شمارو بدست بیاره چی؟چطور این رو مدیریت میکنی؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط katymiller نمایش پست ها
    یک مطلبو یادم رفت که بگم،در اکثر صحبت هایی که با هم داشتیم خیلی می ترسه که من کنار بکشم و جا بزنم (بارها تاکید کرده)و خودم هم این عذاب وجدانو دارم ،نمی خوام نه خودم ضریه ببینم و نه ایشون آسیب ببینه.
    اصلا هدف از آشنایی اینه که دوطرف کمتر ضربه ببینند ،تا با شناخت و آگاهی برن زیر یک سقف. و اگر به این نتیجه برسند که به درد هم نمی خورن این جلوگیری از ضربه های بزرگ بعدی است.

  11. 3 کاربر از پست مفید Eram تشکرکرده اند .

    katymiller (دوشنبه 26 مهر 95), بانوی آفتاب (پنجشنبه 29 مهر 95), ستاره زیبا (دوشنبه 26 مهر 95)

  12. #18
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 آذر 96 [ 12:08]
    تاریخ عضویت
    1394-11-09
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    1,718
    سطح
    24
    Points: 1,718, Level: 24
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 23 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام. این مواردی که شما فرمودید نشونه های خوبی نیستند. خیلی ریسکیه.. با دقت زیاد روش فکر کنید. موفق باشید.

  13. 3 کاربر از پست مفید me!!! تشکرکرده اند .

    katymiller (دوشنبه 26 مهر 95), بانوی آفتاب (پنجشنبه 29 مهر 95), ستاره زیبا (دوشنبه 26 مهر 95)

  14. #19
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    سلام

    اون چند روزی که تماس نمی گرفت و بعدش شما به پدرتون گفتید و پدرتون با خانواده اش صحبت کردند و تماس برقرار شد ... ازش نپرسیدی کجا بوده و چرا تماس نمی گرفته؟

    تماس نمی گیره و بعد یه مدت که با وساطت خانواده ها تماس برقرار می شه می گه من س..ک .. چت می خوام !!!

    کجا بوده و چرا تماس نمی گرفته؟
    شما را جریمه کرده بود؟
    سرش با کسی گرم بود؟

    در ضمن، دوست عزیز، ایشون اگه دوست دختر زیاد داشته، شبیه شما هم تو کیسهاش بودن
    احتمالا راه حلش را هم بلده. همونطور که اولش براتون ناز کرده و تماس نگرفته ... که شاید با درخواست س.. چت کنار بیایید.
    جواب شما منفی بود
    داره روش بعدی را امتحان می کنه.
    یه مدت که تو گوشتون بخونه و هر چی بگی، بگه چشم ... عاشقش می شی و هر چی اون بگه شما می گی چشم

    زنها با حرف عاشق می شن ... شنیدارین!!

    این تلفنها به ضرر شماست. با کسی که تکلیف هیچیش معلوم نیست و فعلا قراره فقط حرف بزنید تا ببینید چی می شه
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  15. 7 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    danger (دوشنبه 26 مهر 95), katymiller (دوشنبه 26 مهر 95), نیلوفر. (دوشنبه 26 مهر 95), نادیا-7777 (سه شنبه 27 مهر 95), ZENDEGIBEHTAR (دوشنبه 26 مهر 95), بانوی آفتاب (پنجشنبه 29 مهر 95), ستاره زیبا (دوشنبه 26 مهر 95)

  16. #20
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 19 اردیبهشت 98 [ 20:09]
    تاریخ عضویت
    1395-7-01
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    2,067
    سطح
    27
    Points: 2,067, Level: 27
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 83
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام به همه دوستان خیلی ممنون که منو راهنمایی کردین.بعد از خوندن نظرات شما دوستان واقعا بین دوراهی گیر کردم.دیشب خانوادش دوباره تماس گرفتن و خواستن تا دو هفته دیگه برای خواستگاری رسمی و مراسم اقدام کنند اما من به خاطر خوندن نظرات گفتم که یک مدت دیگه تاریخو عقب بندازن.واقعا الان برای بار دوم با این فاصله زمانی کم نمی تونم جواب منفی بدم چون اگر این کارو بکنم همه میگن من مشکل روانی دارم.سعی می کنم تماس تلفنیمو کم کنم تا ببینم چی میشه .از همتون ممنونم .


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:55 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.