سلام
به همدردي خوش اومدين.
من چندتا مطلب به ذهنم ميرسه كه خدمتتون عرض ميكنم. البته ترتيب درستي نداره:
1- فرق ازدواج با دوستي و يا ازدواج سفيد در اين هست كه خانواده ها هم درگير ميشن و به نوعي يك ازدواج موفق يك وصلت موفق هست. وصلتي كه خانواده ها هم درگير ميشن ( وصلت خانواده ها). براي همين ما نميتونيم بگيم ازدواج موفقي خواهيم داشت حتي اگر خانواده ها هم رضايت و تمايل نداشته باشند.
2- عموما براي انتخاب پيش از ازدواج شديدا توصيه ميشه از تفكرات احساسي و هيجاني فاصله بگيريد. متاسفانه دقيقا شما از به شدت وارد اين فاز شدين و قبل از اينكه قطعيتي در ازدواج شما پيش بياد هم ديگر رو مالك هم تصور كردين.
چون در ارتباط فعلي شما 100 درصد مسئوليت يك خانواده بر دوش شما گذاشته نشده و هر دوي شما انرژي احساسي بسيار زيادي دارين، از واقعيت هايي كه بعد از ازدواج و فروكش كردن اين احساسات شكل ميگيره، چشم پوشي ميكنيد.
3- نداشتن مهارت هاي ارتباطي در شما بوضوح قابل مشاهده است. خانواده ها براي اينكه اولين بار به ما اجازه بدهند از خيابان به تنهايي رد بشويم، نياز دارن احساس كنن ما مهارت كافي و اعتماد به نفس خوبي براي رد شدن از خيابان داريم.
حال شما بايد طوري رفتار كنيد كه نشان از بلوغ شما داشته باشه.
در زمان گفتگو بايد از رفتار كودكانه پرهيز كنيد، بايد رفتار هاتون به سمت رفتار بالغانه سوق بدهيد. وقتي شما از رفتار كودكانه استفاده ميكنيد، خانواده شما به كمك رفتار والدانه سعي در تحكم دارن كه كودك خودشون رو نجات بدهند.
زماني كه رفتار بالغانه رو برگزينيد، قطعا خانواده هم به استفاده از اين رفتار بالغانه كشش پيدا ميكنند.
حال كه رفتار ها بالغانه شد، تصميم هايي كه در اين جلسات گرفته ميشود، قابليت اتكا دارد.
4- قبول نداشتن طرفين يكي از مشكلات شما است. در بين نوشته هاتون كاملا مشخصه كه خودتون ايراد رو نوشتين و به سرعت دليل پيدايش اين ايراد رو از ذهن خودتون توضيح دادين. نميگم اشتباه برداشت كردين، ولي براي عقل طرف مقابل ارزش قائل نشدين.
5- از اونجايي كه حاضر نشدين از كوچكترين جزئياتي بگذريد و يكسري از موارد ديگه، شايد بشه به شما شخصيت كمالگرا رو اطلاق كرد. شما نياز داريد خودتون رو بيشتر بشناسيد.
6- بهترين توصيه اي كه به شما ميتونم بكنم اينه كه يكم از اين رابطه فاصله بگيريد. اندكي از احساسات شما فروكش كنه.
تو اين حالت كه احساس كمتري داريد به شما توصيه ميشه بريد پيش مشاور.
سپس با پدرو مادرتون يكبار براي هميشه صحبت كنيد (با رفتار بالغانه) و باقي مسائل رو بسپريد به اراده آقا پسر.
7- اين نكته رو هم هميشه به ياد داشته باشين كه پدر و مادر ها با هر تفكر و سطح سوادي براي ما زحمت كشيده اند و لزوما بخشي از وظايف ما احترام به نظرات اونها است. اندكي هم براي اونها حق قائل باشيد.
در نظر اونها دخترشون يه غريبه رو داره به خانواده اي كه تو سرما و گرما براي بچه اشون زحمت كشيدند، ترجيح ميده.
خوشبخت باشيد.
علاقه مندی ها (Bookmarks)