تشکرشده 124 در 65 پست
تشکرشده 20 در 11 پست
سلام من با esm موافقم ولی میخوام تجربم رو بگم
شوهرم کلش بازی میکرد و اعتیاد کلشم میدونین چطوره و حتی مادرشم بهم میگفت کاری کن که حذفش کنه منم خوشم نمیومد بازی میکنه چون کمتر به من اهمیت میداد ولی یکبار هم بهش نگفتم حذفش کن بهش گفتم واسه گوشی منم بریز و حدود یک ماه مشتاقتر از خودش بازی میکردم و کلی هیجان الکینشون میدادم واقعا جواب داد.بعد یک ماه بهم گفت بیا دوتایی کلش رو حذف کنیم به جاش کتاب بخونیم منم سریع قبول کردم.همراه باش میبینی تاثیرشو
tommy (یکشنبه 28 شهریور 95)
تشکرشده 124 در 65 پست
دیشب با شوهرم که حرف میزدیم معلوم شد قبل ازدواج رفته روانشناس و قرص مصرف میکرده... برای اینکه گوشه گیر بوده
از دیشب تا الان حس نفرت عجیبی بهش پیدا کردم حس میکنم منو گول زده
میدونید پدرش مرد خوبیه ولی قبل ازدواج خیلی درباره این اغراق کرده بود جوری که من فکر میکرذم خیلی پس انداز و خیلی اعتبار داره... خب بعد ازدواج ملوم شد که نه تنها هیچ پس اندازی نداره بلکه به صورت قراردادی و با پارتی فراوان استخدامه
اینا برام مهم نبود خب گفتم اشکال نداره دروغ گفتن دیگه
ولی این قضیه قرص مصرف کردناش و روانپزشکی رفتناش دیگه واقعا تو ذهنم نمیگنجه
عملا با یک روانی ازدواج کردم و روز به روز دارم نابود میشم، آخرین باری که خندیدم یادم نیست خندیدن یادم رفته... شدم خشم و نفرت
از عصبانیت همیشه پشت سرم درد دارم قفسه سینم درد داره همش گریه... آخه من چکار کردم با خودم
خیلی دارم به طلاق فکر میکنم واقعا تحمل این موجود برام عذاب آور شده
تشکرشده 0 در 0 پست
اسکیزوئیدها خیلی به درمان جواب نمی دهند چون منزوی بودن مهمترین مکانیسم دفاعی است که همه عمرشان داشته اند و نمی خواهندآن را ترک کنند. بنابراین نباید از آنها عصبانی شد و اگر قرار است با چنین آدم هایی زندگی کنید، باید بی خیال تغییر آنها شوید. باید بگذارید به حال خودشان باشند و در فعالیت هایی که دوست دارند شریک شد. اگر قرار است همسری داشته باشید که قلبش برای خانواده بتپد، اسکیزوئیدها مناسب نیستند.
تشکرشده 66 در 34 پست
کشف این خصوصیات در وجود شوهرتان به خیلی سخت و دشوار به نظر نمی رسد. سوال من این است که چگونه سرکار عالی در دوران آشنایی قبل از ازدواج متوجه آن نشده بودید؟
برای طلاق باید دلایل محکمه پسند داشته باشید. به نظر شما در دو فضای متفاوت فکری کاملا متفاوت زندگی می کنید.ادامه این زندگی بسیار دشوار است.
تشکرشده 124 در 65 پست
ما تحقیق هم کردیم اما همه میگفتند پسری خوبیه و سرش تو کار خودش نمیدونستم اینجوریه... برای آگاهی از پولهاشم که نمیشد حسابسو چک کنم
من بیشتر هدفم طلاق توافقی هست... خودشم میدونه مشکل داره
با این اوصاف به نظرم تلاش من برای بهبودی بیهوده هست... و از طرفی زیاد علاقه ای ندارم برای این شخص کاری انجام بدم
تشکرشده 0 در 0 پست
تشکرشده 75 در 30 پست
کیس ایشون به لحاظ قانونی تدلیس در ازدواج هست و یکی از مواردیه که شما می تونید بدون نیاز به توافق شوهر تقاضای جدایی کنید.در مورد بیمار بودن ایشون پزشکی قانونی نظر خواهد داد.منتها این رو بدونید که استفاده از این امکان فوری هست یعنی اگر می خواید از ایشون جدا بشید همین الان که از موضوع فریب باخبر شدید باید از این مساله استفاده کنید و به دادگاه مراجعه کنید تا دادگاه ترتیب اثر بده.برخلاف گفته دوستان هیچ عذاب وجدانی به خودتون راه ندید.شما در مقابل کسی که حقیقت رو کتمان کرده و با ناراستی جلو اومده هیچ وظیفه و مسولیتی ندارید و هر اتفاقی تو این پروسه بیفته مسولیتش به گردن کسیه که اون فرد رو وارد این جریان مخرب کرده(شخصا نقش پدر ایشون رو مهم تر از همسرتون می دونم).این که بخواید ایشون رو ببخشید یا نه به خودتون مربوطه ولی به نظرم اگر هم می خواید با ایشون ادامه بدید مسائل رو واقع بینانه بررسی کنید.اگر واقعا تشخیص متخصصین اسکیزوئید باشه شما پروسه طولانی برای درمان پیش رو دارید و نتیجه درمان هم فوری و صد درصد نخواهد بود.به نظرم حتما در این مورد با یه روانپزشک مشورت کنید.
تشکرشده 66 در 34 پست
من هم با شما موافقم. فقط اثبات موضوع کمی سخت است و این امر را برای طلاق دشوار می کند به خصوص این که بعید می دانم شوهر و خانواده شوهر ایشان در این رابطه و همچنین طلاق توافقی همکاری کنند. شما قرار است با کسی زندگی کنید که تازه در دوران جوانی این گونه مشکلاتی دارد . وای به حال دوران پیری و زمانی که شما هم نیاز آرامش دارید. با توجه به این که خصوصیات اطرافیان و به خصوص همسران بر هم تاثیر می گذارد ممکن است خدای نکرده شما هم ناخودآگاه بخشی از مشکلات روانی ایشان را بگیرید . مهم تر از آن فرزندتان است که با تربیت خاصی که ممکن است از شوهرتان دریافت کند آینده مطلوبی نخواهد داشت.
تشکرشده 20 در 11 پست
سلام
عزیزم چرا انقد راحت به خودتون اجازه میدین در مورد طلاق فکر کنین؟
چرا تا یکم به بن بست میخوریم طلاق اولین اولویت میشه؟
بابا یکم حس جنگیدن واسه زندگی به خودمون بدیم . یکم محکمتر جلو بریم
یعنی ما انقد ضعیفیم؟
شوهرته مشکل داره کمکش کن .زن و شوهر دوتاشون یک آدمن
یک لحظه خودتو جای اون بذار دوست داشتی این مشکل رو داشتی شوهرت ولت میکرد؟
این حرفا من شاید از نظر خیلیا بی منطق باشه ولی بهش فکر کن یکم محکم و سرسخت باش
عشق آفرین (سه شنبه 30 شهریور 95)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)