نوشته اصلی توسط
دنیای یاسی
ممنون دوستان....بخاطر همین چیزایی که فرمودید دکترا رو قصد دارم کنار بذارم....اما مساله اصلی سر جاش برقراره...
همسر من مرد خوبیه اما با توجه به نوع تربیت خانوادگی اش دچار تناقضه....از طرفی خیلی خوشحاله که من دکترا میخوانم اونم بخاطر کلاس ...پیش همکارانش و دوستانش....به عناوین مختلف این رو عنوان میکنه...از طرفی دوست نداره خسته باشم یا کمی بخاطر درس دردل کنم...همش هم میگه خودت میدونی اگه میتونی چرا رها کنی.....
اما عملا حمایتی نداره....
و از طرفی تو موقعیت های مختلف میگه خانمها چرا باید درس بخونن اشتباه محضه درس خوندن خانمها....
میترسم از این فعالیت هام دست بکشم فردا ی روز نه تنها حمایت نشم کلی هم شماتت بشم که من که گفتم بخون خودت ول کردی.....این اتفاق افتاده که میگم....بعد لیسانس من ارشد قبول شدم اما اون موقع بچه اولم کوچیک بود یه ترم رفتم دیدم دارم ازپا می افتم....بعد ها اگه یه موقع حرفی میشد همسرم میگفت ای کاش میرفتی ها....
زندگی ام پر شده از پارامترهای متغیر....اما من به امید خدا سرو سامون میدم.....
ممنون از شما دوستان....گاهی یه حرفی یه نکته ای میتونه برام کارساز باشه
با سلام
به نظر من مشکل اصلی شما اینه که دارید تمام تلاشتون رو می کنید که همسرتون از همه نظر راضی باشه. اما رضایت کامل بنده های خدا در گرو کار بنده خدا نیست .
یک سوال دارم: آیا این خوب بودن در همه چیز تنها خواسته همسرتون هست یا شما هم تمایل دارید چنین نقشی رو بازی کنید (نقش یک زن که در همه ابعاد زندگی در بالاترین حد خودش ظاهر میشه)
هر آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند
و هر آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند
علاقه مندی ها (Bookmarks)