خب پس همسر شما به احتمال زیاد وابستگی عاطفی و احساسی خاصی به یکی از دوست دخترهاش داره.
البته اونقدر هم که تاکید داشتید مذهبی و متدین نیستند که توی صورت نامحرم نگاه نکنند ...
کما این که گفتید دوست دختر زیاد داشته و حتما خانواده اش می دونستند اگر چه به روی خودشون نمی آوردند.
بگذریم ...
می تونی حدس بزنی چه چیزی در اون خانم برای همسرت جذاب بوده؟
علیرغم دوست دخترهای متعدد ... اون یکی براش خاص بوده. به نظر خودت چرا؟
الان شما مثلا خبر نداری که اون خانم برگشته؟ یا علنا در موردش صحبت کردید؟
تا چه حد به شما در موردش گفته بود ... زمان دوستی
به نظر من با موندن توی این شرایط به نتیجه نمی رسی. اگه چند قدم بری عقب و به مساله ات از فاصله نگاه کنی بهتر می تونی تصمیم بگیری.
باید یه مشاور خوب پیدا کنی و با کمک حرفه ای جلو بری. با این جنگ و جدالها با خودت و همسرت فقط خسته می شید. شاید جدا هم نشید ... یه زندگی که اولش با فرسودگی و دل شکستگی و خستگی شروع می شه و ....
من اگه جای شما بودم ( نظرم مشاوره ای نیست، تجربه و احساس و شرایط شخصیم توش تاثیر داره)
فرصت سه ماهه را با جدایی می گذروندم. سه ماه از هم جدا باشیم و فکر کنیم و تصمیم بگیریم که می خوایم چیکار کنیم.
به نظر من آدمها در درون مساله خیلی راحت نمی تونن تصمیم بگیرن. اگه بشه ازش جدا بشی و از بیرون ببینیش بهتر می تونی تصمیم بگیری.
دو سه ماه از این فشار و هیجان و دعوا و تعقیب گریزو ... دور شو. کاملا جدا. بدون هیچ تماسی.
احساساتت تعدیل می شه. خودت آروم تر می شی. منطقی تر به موضوع نگاه می کنی و راحت تر تصمیم می گیری.
البته در شرایط تاهل و حضور خانواده ها و نظراتشون و ... اجرای این تصمیم شاید آسون نباشه. باید برای این سه ماه جدایی دلیلی پیدا کنید.
اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
مادر ترزا
علاقه مندی ها (Bookmarks)