به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 4 از 12 نخستنخست 123456789101112 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 113
  1. #31
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 آذر 00 [ 21:47]
    تاریخ عضویت
    1391-2-29
    نوشته ها
    421
    امتیاز
    12,188
    سطح
    72
    Points: 12,188, Level: 72
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 262
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    662

    تشکرشده 635 در 275 پست

    Rep Power
    67
    Array
    حنا نمی خوام با حرفام ناراحتت کنم اما این واقعیت ها را باید بدانی

    ببین چقدر حساسی که وقتی احساس کردی شوهرت مهمون داشته و پذیرایی کرده چطور به هم ریختی از صبح تا شب بدون غذا تنها تو اتاق گریه کردی و آخرش هم سرم و بیمارستان!!!!!!
    این عادی نیست تو حتی نمیدونی مهمونش زن بوده یا مرد !!!

    همش در حال مچ گیری هستی اما هنوززززززززززز هیچ مدرکی پیدا نکردی و روز به روز داری خودت را داغون تر می کنی و گند می زنی به زندگیت

    ظاهرا شما یه آدم به شدت زود رنج که هیچ مهارت ارتباطی نداره (تازه یاد گرفتی همسرت را به اسمش صدا بزنی ) و از همسرت توقع داری که همش تو مشتت باشه و پیشت باشه محبت کنه موبایلش ودوست دخترای سابقش را کنترل میکنی

    قبلا هم گفتم باید دست از این کارات برداری به خودت برس (پوست هیکل تیپ ) برو نقاشی موسیقی مکالمه زبان و...برو مهمونی زنانه ا دوستات و فامیلت بیشتر ارتباط بگیر
    کتاب های روانشناسی حتما حتما حتما بخون این اخلاق گندت (کنترل کردن به امید مچ بگیری ) بزار کنار مطمئن باش شوهرت آدم خوبیه و دوست داره باهات زندگی کنه وگرنه با این اخلاق مزخرفت تا حالا طلاقت داره بود یا حداقل شما 100مدرک برای خیانتش پیدا کرده بودی

    مرتب میای اینجا و عجز و ناله میکین که احساس میکنم شوهرم داره خیانت میکنه و با این افکار مالیخولیایی ببین چی به روز خودت میاری

    تو الان همسر رسمی و شرعی محمد هستی و معلومه که عاشقش هستی و دوست داری باهاش زندگی کنی
    اگر هم خدای نکرده شوهرت واقعا داره خیانت می کنه تو باید بجنگی نباید میدون را خالی کنی برای یه زن خراب که بیاد و سر جای تو بشینه توباید شوهرت را به سمت خودت بکشی نه اینکه سر طناب را ول کنی و یه آشغال شوهرت را بکشه طرف خودش قشنگی عشق به موندن دائمی هست نه به پس کشیدن سر هر شک و ابهام و ناراحتی

    فرض کن دعوای دو تا مرد عاشق برای یه دختر باشه مردی که عاشق است تا آخر می جنگه و هزینه میکنه که به عشقش برسه

    در ضمن به حرفای مادرت را توجه کن کسی که تو را می شناسه و واقعا دلسوزت هست توصیه هاش را جدی بگیر دعوا ها را هم نرسون به خانواده ها این به ضرر زندگی ات می شه حواست را جمع کن
    خدایا کمکم کن تا ایمان، نام و نان برایم نیاورد

  2. 2 کاربر از پست مفید نازنین2010 تشکرکرده اند .

    amf66 (چهارشنبه 10 شهریور 95), ستاره زیبا (چهارشنبه 10 شهریور 95)

  3. #32
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 25 شهریور 95 [ 13:59]
    تاریخ عضویت
    1395-6-02
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    220
    سطح
    4
    Points: 220, Level: 4
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    100 Experience Points7 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 5 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    [quote=عشق آفرین;418041]همسرتون شما رو دوست داره. قبل از عقد زمانی هست برای شناخت. اون موقع آدم باید برای همه چیز تحقیق کنه و هرگز چیزی رو که نمیتونه تحمل کنه تخفیف نده. ولی عقد یعنی تعهد و تعهد یعنی دیگه هر مشکلی که پیش اومد زن و شوهر کنار هم باشن و مشکلاتشون رو به کمک هم حل کنند. نه فرار، نه جنگ و جدل و اتهام . اگر خیانت، کتک، عیاشی یا مشکل مالی یا هرچیز دیگری بایستی براش تدبیر سازگارانه ای در نظر گرفت. محدود کردن یک فرد هیجان محور مانند همسر شما هرگز نتیجه خوبی نخواهد داشت، اما همین فرد پتانسیل وفاداری فوق العاده رو داره. افرادی مانند همسر شما، هیجانات و احساسشون مانند انرژی هسته ای هست، که اگر بشه به هیجاناتشون و احساساتشون جهت داد واقعا خوشبختی همسرشون رو تضمین میکنن.
    به همین دلیل میگم بهشون اعتماد کنید. هر مشکلی راه حلی داره. نه همسرون رو به حال خودش رها کنید و نه اینکه مدام سعی در کنترلش داشته باشید. خود شما رفتاری رو تغییر دادین، میدونید که چقدر زمان بر و دشواره، واقعا تا تشویق و انگیزه و اعتماد به نفس نباشه تغییر خلق و خو غیر ممکن به نظر میرسه.
    توصیه من به شما اینه:

    1. برای هم شفاف سازی کنید. روابطتون رو، حدود و حد و مرز هاتون رو. محدوده اختیاراتتون رو و غیره. و این مقدور نیست الا به عمل متقابل، نه با گفت و گوی دستوری. شما وقتی به کسی اعتماد می کنید که حالت پذیرا نسبت به مسائل شما داشته باشه. هیچ کس به کسی که میدونه بعدش واسش دردسره اعتماد نمیکنه! همسر شما هم اگر حس کنن گفتن برخی مسائل حساسیت شما رو در پی داره پنهان کاری میکنن. شما لازمه همه ابعاد زندگیتون رو برای همسرتون شفاف سازی کنید، با ایشون دوستانه صحبت کنید، واسه مشکلاتتون ازشون کمک بگیرید، راحت از احساستون بگید، در مورد هرچیزی طول روز رخ داده مثل زمانی که زنگ میزنی به خواهرت واسه غیبت براش تعریف کنی و در مقابل اگر ایشون گفت با دوستم بیرون بودم این حرف و زد یا این کارو کرد با هم رفتیم فلان جا اینجور شد یا غیره استقبال کنید و این خیلی مهمه که حرف واسه هم داشته باشید و با هم کلی بخندید و پایه باشید، حرکات اشاری هم رو درک کنید، نظر مشترک روی مسائل داشته باشید.



    خداوکیلی داشتم ی همچین چیزی واست مینوشتم حنا

    کاملا با نظرشون موافقم احسنت باغبان

  4. کاربر روبرو از پست مفید farid pp تشکرکرده است .

    عشق آفرین (یکشنبه 21 شهریور 95)

  5. #33
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 مهر 95 [ 09:21]
    تاریخ عضویت
    1395-4-23
    نوشته ها
    41
    امتیاز
    605
    سطح
    12
    Points: 605, Level: 12
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 21.0%
    دستاوردها:
    31 days registeredTagger Second Class500 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 59 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Hanli نمایش پست ها
    ....
    همسرم ديشب زنگ زد و اومد دنبالم رفتيم بيرون شام خورديم و اومديم خونه. همسرم گفت نتونستم برم سراغ وكيل، گفت براى جدايى هميشه وقت هست يك فرصت دو سه ماهه به هم بديم اگه نتونستيم با خوبى از هم جدا ميشيم. گفت تو خيلى دختر خوبى هستى ولى عيبت اينه كه بچه موندى، گفت سنت زياده ولى بچه موندى. گفت اين چيز بدى نيست فقط من آدم كم حوصله اى هستم.
    منم در جواب همسرم فرصت دو سه ماهه رو قبول كردم و تصميم گرفتم براى اين دو سه ماه از توصيه هاى جناب باغبان و نهال جان استفاده كنم، ببينم آيا ميتونم يا نه؟!!!!
    ....
    الان من هنوز نميدونم زندگى با عشق خوبه يا با پول؟؟؟؟؟؟

    من ديروز از مادرم پرسيدم كه چرا عليرغم اين همه رفتار زشت محمد هنوز مادرم اصرار داره من به زندگى ادامه بدم، گفت از اونجايى كه تو دختر خيلى خيلى حساسى هستى طلاق برات شكست بزرگى ميشه و
    ...

    شايد هم طى چند سال تنها كسى كه به دلم واقعا نشست و از ته دل خواستم همسرم باشه فقط محمد بود.
    ببین حنا جان یه چیزی و اول برات توضیح بدم
    من خیلی مشاور رفتم

    آخرین مشاورم یه دکتر روانپزشک بود که کار مشاوره هم انجام میداد ساعتی دویست هزار تومن هم میگرفت حدود دو سال پیش
    روند مشاورش خیلی برام جالب بود
    من میرفتم پیشش حرف میزدم و حرف میزدم و گریه میکردم اون نگاهم میکرد لبخند میزد و چای هم میزد و بهم بیسکویت تعارف میکرد
    هر چند وقت یکبار ازم میپرسید فکر میکنی چرا؟ فکر میکنی باید چی کار کرد ؟
    در واقع جواب همه سوالام و مشکلاتم تو زندگی تو خود من بود و کسی که راه حل رو میدونست من بودم . بهترین راه حل برای من و خودم میدونستم فقط نمیتونستم ببینمش کاری که مشاور و حتی روانپزشک میکنه اینه .
    هیچ کس به اندازه خودت تو زندگیت نبوده و لحظات رو تجربه نکرده پس بهترین راه حل رو خودت میدونی فقط ما اینجاییم بهت کمک کنیم سو تفاهم ها رو برطرف کنی


    دکتر من هر چند وقت یکبار نکته هاشو تو غالب یکی دو جمله میگفت :
    مثلا میگفت: نگاه تو به زندگی اخلاقیه .( بدون این که بگه درسته با غلط فقط بهم آگاهی میداد)
    یا مهم ترین جملش که تو زندگی من تاثیر گذاشت اینه :
    احساس و تفکر یک چیزه اعمال و گفتار یک چیز دیگه

    اینها قرار نیست منطبق باشن. تو زندگی ممکنه تو یه فکر یا یه حس داشته باشی ( مثل اینکه همسرت خیانت کرده و این دردناکه ) یا یه تفکر داشته باشی ( که حتما کم ارزشی که همسرت رفته سراغ یکی دیگه و ازت ایراد میگیره )
    اما اعمال و گفتار تو باید چیز دیگه ای باشه . اعمال و گفتارت در مقابله با همسرت باید منطبق با واقعیت باشه یا مشاور دیگه داشتم میگفت برای اینکه تو زندگی درست عمل کنید باید خودتون رو از بیرون نگاه کنید
    خودت رو بکش بیرون و از بالا نگاه کن . فکر کن من حنا هستم و تو نهالی که قراره بهم راهنمایی بدی .
    این حنا باید چی کار کنه؟ بهترین رفتار که به نفع خودش باشه چیه؟
    حرفات و بولد کردم بخون جواب همه سوالاتت تو حرفات هست

    سوال حنا : آیا همسرم دوسم داره ؟ جواب : همسرت نتونسته وکیل بگیره اومده دنبالت رفتین شام احتمالا یه رستوران گرون بهت گفته تو دختر خوبی هستی و حتی گفته خودش کم حوصله است ! بعد همه مسایل و مشکلات گفته باز هم فرصت بدیم به زندگی . دوست داره حتی میشه گفت عاشقته


    سوال حنا: آیا حنا میتونه از فرصت به وجود اومده استفاده کنه ؟ جواب :حنا داره دست و پا میزنه که زندگیشو حفط کنه و حالا فرصتی که همسرش داده و قبول کرده ( رراستش من فکر میکردم شوهرت طلاقت بده با این رفتارت اما الان باز نازتو کشیده و بهت فرصت داده و تو میگی من قبول کردم ! ) حتما میتونی از این فرصت استفاده کنی

    سوال حنا: زندگی با عشق خوبه یا با پول ؟ جواب : فعلا که تو زندگی تو هم عشق هست هم پول! همسرت دوست داره تو هم دوسش داری میگی تنها کسی بوده به دلت نشسته و خدا رو شکر پولم دارین . دو دستی بچسب به زندگیت .

    در ضمن
    صحبت با مامانت و مشاوره گرفتن ازش رو ادامه بده
    رو خودتت مهارت گفتگو و خواستن نیازهات و احساساتت کار کن

    ویرایش توسط نهال :) : چهارشنبه 10 شهریور 95 در ساعت 14:43

  6. 3 کاربر از پست مفید نهال :) تشکرکرده اند .

    masomeh2016 (پنجشنبه 11 شهریور 95), باغبان (چهارشنبه 10 شهریور 95), ستاره زیبا (یکشنبه 14 شهریور 95)

  7. #34
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 شهریور 96 [ 08:00]
    تاریخ عضویت
    1395-5-19
    نوشته ها
    87
    امتیاز
    2,243
    سطح
    28
    Points: 2,243, Level: 28
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 8.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    121

    تشکرشده 81 در 44 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام حنای عزیز
    منم خیلی راجع به شک و تردید خوندم
    چون منم تقریبا مشابه شما خوره شک دارم و متاسفانه وقتی توی این سایت دنبال این موضوع گشتم به مبحث پارانویا برخوردم ، یعنی افرادی که به بیماری مشکوک بودن مبتلا هستند
    به طلاق فکر نکن
    زندگی بعد طلاق خودش پروسه خاص خودش رو داره

    ویرایش توسط masomeh2016 : پنجشنبه 11 شهریور 95 در ساعت 14:45

  8. #35
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    سلام مجدد ...

    می دونی که همسرت فقط با یک نفر هست و بهش علاقه خاصی داره

    یا با افراد متفاوت هست؟

    بقیه مردهای خانواده شون چطور؟ پدرش، برادرها یا دامادهاشون؟

    این موضوع توی خانواده شون چه جایی داره؟ چه برخوردی باهاش می شه؟ چطوری در مورد اینجور مسائل صحبت می شه؟
    بقیه مردهای خانواده شون هم معشوقه دارن؟ ببخشید ببخشید .... با زنهای مختلف رابطه دارند؟


    با توجه به سن همسرتون و دیر ازدواج کردنشون
    اگر دوست دختر ثابت یا همسر صیغه ای ( یا همسر قبلی ... چیزی نگفتید توی پستهاتون) نداشتند،
    ممکنه
    به روابط بی حد و مرز و ارتباط جنسی با این و اون عادت کرده باشن

    یه نگاهی به مسیری که همسرت اومده بکن، یه نگاه به بستری که توش هست بکن (خانواده و شرایطش) و ...

    با داد و بیداد کردن و تعقیب و گریز بعید می دونم به نتیجه برسی.
    اول مساله را درست تشریح کن ... بعد دنبال راه حلش باش.
    الان اصلا معلوم نیست همسر شما هرزه است؟ به یه کاری عادت کرده؟ با خانمی رابطه خاص و صمیمی داره که نمی تونه فراموشش کنه و کنار بذاردش؟ رابطه جنسی خاصی با کسی داره که براش مهمه؟ رابطه عاطفی خاصی داره؟

    اینقد از این مشاور به اون مشاور نرو. یه مشاور خوب پیدا کن و با همون ادامه بده.
    باید خودت درست بشی تا مشکلت حل بشه. باید بفهمی چی می خوای. چی شده. باید چی کار کنی. اینا همه دست خودته، نه همسرت. همسرت نمی تونه برای این که تو بمونی یا بری برات تصمیم بگیره. تو باید افکارت را مرتب کنی و به نتیجه برسی.

    --------------------
    پستهای شما اینقدر برای من عجیبه که گاهی می گم حنا داره با ما شوخی می کنه !
    یه روز اومدی نوشتی وای همسرم اینقد خوب شده ... دیشب منو شام برد بیرون و برام هفت تا مانتو خرید. با خودم می گفتم واقعا حنا جدی نوشته اینا رو ؟

    - - - Updated - - -

    این پست را مدیر برای شما نوشتن
    نمی دونم اصلا خوندی؟ دقت کردی؟ بهش فکر کردی؟

    نه تشکر زدی و نه جواب دادی.
    در صورتی که فرصت مناسبی بود برای این که از راهنماییهای یک متخصص و کارشناس استفاده کنی
    ولی فقط غر می زنی و گزارش می دی.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا
    ویرایش توسط شیدا. : پنجشنبه 11 شهریور 95 در ساعت 15:23

  9. 3 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    danger (پنجشنبه 11 شهریور 95), Shadi2 (شنبه 13 شهریور 95), آبی آسمونی (یکشنبه 14 شهریور 95)

  10. #36
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 آبان 00 [ 11:30]
    تاریخ عضویت
    1395-3-22
    نوشته ها
    162
    امتیاز
    8,590
    سطح
    62
    Points: 8,590, Level: 62
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 160
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6

    تشکرشده 113 در 56 پست

    Rep Power
    29
    Array
    سلام خدمت همه و تشكر ويژه از عشق آفرين و فريد و نازنين جان، ممنون از نهال كه با حرفهاى مثبتت بهم انگيزه ادامه دادى و از معصومه جان و شيدا هم تشكر ميكنم.
    شيدا جان همسرم به يك نفر علاقه داشت كه خانواده اش راضى به ازدواجش با اون خانوم نشدن، خودش هم به خاطر بعضى أصول اخلاقى نخواست باهاش ازدواج كنه ولى اون رو خيلى ميخواسته. در مورد مردهاى خانواده اش اطلاع زيادى ندارم چون هيچكس رو نميشه از ظاهرش شناخت، فقط ميتونم بگم كه خانواده مؤمن و معتقدى داره . متانت دارن و هيج وقت مستقيم تو صورت خانوما نگاه نميكنن. ميدونم كه اگه مادرش يا پدرش متوجه بشن پسرشون كار غيراخلاقى ميكنه شديدا باهاش برخورد ميكنن و نه تنها همسرم بلكه همه خواهر برادراش يه حساب جدى از پدر مادرشون ميبرن و اينجور چيزا كاملا غيرقابل قبوله.
    همسرم دير ازدواج كرده ولى تا اونجايى كه من ميدونم همسر صيغه اى نداشته و خواهرشوهرم بهم چند بار گفته كه داداشم (يعنى همسر من) دوست دخترهاى زيادى داشته و خيلى زود از يه نفر خسته ميشه، واسه همين حس ميكنم تنوع طلبه.
    عزيزم طبيعيه كه پست هام به نظرتون عجيب بياد چون رفتارهاى همسرم عجيبه، همسرم يه روز خوبه يه روز بد. اينا باعث ميشه رابطمون حالت طبيعى نداشته باشه و به قول يكى از دوستان رابطه سينوسى داشته باشيم.
    همسرم هرزه نيست، چشمش هيز نيست، ولى از اون آدمهاست كه ميتونه براى هر كارش يه سرپوش بذاره، مثلا رابطه اى با كسى داشته باشه و قبل رابطه يه صيغه محرميت بين خودش و طرف مقابل بخونه و هر كارى خواست بكنه، مثلا وقتايى كه دوست بوديم ميخواست دستمو بگيره يه صيغه اى ميخوند ميگفت در مقابل ٢٠٠ صلوات يك هفته محرمم هستى و بعدش دستمو ميگرفت.
    همسرم فقط و فقط با دوست دختر قبليش به خاطر وابستگى شديدش رابطه ميتونه داشته باشه.

  11. #37
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    خب پس همسر شما به احتمال زیاد وابستگی عاطفی و احساسی خاصی به یکی از دوست دخترهاش داره.

    البته اونقدر هم که تاکید داشتید مذهبی و متدین نیستند که توی صورت نامحرم نگاه نکنند ...
    کما این که گفتید دوست دختر زیاد داشته و حتما خانواده اش می دونستند اگر چه به روی خودشون نمی آوردند.

    بگذریم ...

    می تونی حدس بزنی چه چیزی در اون خانم برای همسرت جذاب بوده؟
    علیرغم دوست دخترهای متعدد ... اون یکی براش خاص بوده. به نظر خودت چرا؟

    الان شما مثلا خبر نداری که اون خانم برگشته؟ یا علنا در موردش صحبت کردید؟
    تا چه حد به شما در موردش گفته بود ... زمان دوستی


    به نظر من با موندن توی این شرایط به نتیجه نمی رسی. اگه چند قدم بری عقب و به مساله ات از فاصله نگاه کنی بهتر می تونی تصمیم بگیری.
    باید یه مشاور خوب پیدا کنی و با کمک حرفه ای جلو بری. با این جنگ و جدالها با خودت و همسرت فقط خسته می شید. شاید جدا هم نشید ... یه زندگی که اولش با فرسودگی و دل شکستگی و خستگی شروع می شه و ....

    من اگه جای شما بودم ( نظرم مشاوره ای نیست، تجربه و احساس و شرایط شخصیم توش تاثیر داره)
    فرصت سه ماهه را با جدایی می گذروندم. سه ماه از هم جدا باشیم و فکر کنیم و تصمیم بگیریم که می خوایم چیکار کنیم.
    به نظر من آدمها در درون مساله خیلی راحت نمی تونن تصمیم بگیرن. اگه بشه ازش جدا بشی و از بیرون ببینیش بهتر می تونی تصمیم بگیری.

    دو سه ماه از این فشار و هیجان و دعوا و تعقیب گریزو ... دور شو. کاملا جدا. بدون هیچ تماسی.
    احساساتت تعدیل می شه. خودت آروم تر می شی. منطقی تر به موضوع نگاه می کنی و راحت تر تصمیم می گیری.

    البته در شرایط تاهل و حضور خانواده ها و نظراتشون و ... اجرای این تصمیم شاید آسون نباشه. باید برای این سه ماه جدایی دلیلی پیدا کنید.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  12. #38
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 آبان 00 [ 11:30]
    تاریخ عضویت
    1395-3-22
    نوشته ها
    162
    امتیاز
    8,590
    سطح
    62
    Points: 8,590, Level: 62
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 160
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6

    تشکرشده 113 در 56 پست

    Rep Power
    29
    Array
    سلام شيدا جون
    تا اونجايى كه من ميدونم اون دختر از هر لحاظ باب ميل همسرمه، قدبلند و كمى چاق، زيبا، شوخ و شاد و اينو ميدونم كه از رابطه جنسى با اون خيلى خيلى راضى بوده و خيلى زياد دوستش داشته.
    زمان دوستى همسرم بعد از يك ماه گفت كه دوست دختر سابقش برگشته و خيلى دوستش داره ولى نميتونه باهاش ازدواج كنه و ميخواد براى هميشه بذارتش كنار.
    بعد از عقد در مورد اون دختر بارها و بارها مستقيما با همسرم صحبت كردم كه به توصيه دوستان در تاپيك اولم ديگه هيچوقت صحبتش نشد، از همسرم عذرخواهى كردم و گفتم بهت اعتماد دارم و ديگه هيچوقت در مورد اون دختر باهات صحبت نخواهم كرد.
    بنا به توصيه هاى دوستان من از همسرم كمى فاصله گرفتم و دارم سعى ميكنم اصلا و اصلا به خيانتش فكر نكنم و الان تمركزم رو اخلاق رفتارشه كه ببينم صرفنظر از خيانتش آيا ميتونم با اين آدم با اين اخلاق و رفتار ادامه بدم؟!!!!
    چند روز پيش آخر هفته رفتيم مسافرت، موقع برگشتن همسرم خسته بود و تند باهام حرف زد منم تند جوابشو دادم و دعوا و بحث پيش اومد. دو روز با هم رابطمون بد بود و ازش بدم ميومد.
    ديروز سالگرد عقدمون بود، بهم زنگ زد و تبريك گفت، بعدشم گفت ميام دنبالت شام بريم بيرون. من تا اون لحظه هيچ چيزى براى سالگردمون تدارك نديده بودم، زود رفتم بيرون كيك و شيرينى و گل گرفتم، واسش يه كادو گرفتم و رفتم خونش. همسرم دو ساعت بعد از من رسيد خونه و ديدم برام يه گردنبند طلا هديه گرفته. شام رفتيم بيرون و كمى صحبت كرديم
    همسرم گفت به خاطر تهمت هايى كه بهم زدى از دستت خيييييلى زياد ناراحتم، گفت اينكه بهم اعتماد ندارى عصبيم ميكنه. گفت يه ايراد ديگه كه دارى اينه تو حق ندارى به من جواب پس بدى و يكى به دو كنى. گفت اگه اين اخلاقات درست نشه طلاقت ميدم. گفتم تو نه پدر مادر منى و نه من بچه تو، يا منو با كارمندات اشتباه گرفتى، گفتم من همسرت هستم اگه ميخواى احترام ببينى بايد احترام بذارى، گفتم هر مدلى حرف بزنى همون مدل هم جواب ميگيرى. اونم گفت من ديگه نميتونم تحملت كنم، گفت ميخوام زندگى كنم، وقتم داره الكى با تو هدر ميره. گفت جدا بشيم و بريم سر زندگيمون. گفتم باشه هر طور كه ميخواى. گفتم تو اگه منو نخواى منم تورو نميخوام.
    حالا از ديشب يه سئوال تو ذهنمه، اگه دوستم داره چرا به طلاق فكر ميكنه؟ اگه دوستم نداره واسه چى برام هديه گرفت؟
    كلا فاز همسر من چيه؟ اصصصصصلا نميتونم دركش كنم!!!!!!

  13. #39
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 تیر 01 [ 15:14]
    تاریخ عضویت
    1392-2-23
    نوشته ها
    118
    امتیاز
    8,291
    سطح
    61
    Points: 8,291, Level: 61
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 159
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    150

    تشکرشده 170 در 75 پست

    Rep Power
    30
    Array
    کلا فاز شما چیه؟چرا اینقدر رفتارت مردانست؟
    من اگه جای شما بودمو همسرم عصبی میشد بجای اینکه منم عصبی بشم سعی میکنم آرومش کنم

    اگه سرم داد بزنه بهش میگم آخه چطور دلت میاد سرم داد بزنی..



    اگه سالگرد ازدواجمونو یادش بود بجای اینکه سواستفاده کنم و ناراحتیای گذشترو هی بگم....میفهمم که همسرم قصد داره گذشترو جبران کنه پس منم سعی میکنم ناراحتیاموبریزم دور



    اینکه هر رفتاری باهات بکنند شمام بخوای همونطور رفتار کنی برای غریبه هاست...این تفکر برای همسرت کاملا اشتباست

  14. کاربر روبرو از پست مفید cheshmakk تشکرکرده است .

    ستاره زیبا (پنجشنبه 18 شهریور 95)

  15. #40
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 18 مرداد 99 [ 22:16]
    تاریخ عضویت
    1393-7-18
    نوشته ها
    223
    امتیاز
    9,079
    سطح
    64
    Points: 9,079, Level: 64
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 271
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    130

    تشکرشده 285 در 148 پست

    Rep Power
    45
    Array
    دوباره اشتباه حنا ؟؟؟؟؟؟

  16. 2 کاربر از پست مفید نجمه چ تشکرکرده اند .

    Shadi2 (چهارشنبه 17 شهریور 95), ستاره زیبا (پنجشنبه 18 شهریور 95)


 
صفحه 4 از 12 نخستنخست 123456789101112 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. بی اعتمادی به شوهر
    توسط sayeh_m در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: سه شنبه 30 آبان 91, 11:47
  2. چه طور دوباره اعتماد کنم؟
    توسط a.a در انجمن تعدد زوجات، چند همسری، صیغه موقت
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: یکشنبه 07 آبان 91, 14:43
  3. چگونه به همسرتان اعتماد کنید
    توسط eghlima در انجمن شوهران و زنان از یکدیگر چه انتظاراتی دارند
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: شنبه 31 تیر 91, 13:58
  4. بي اعتمادي و بدبيني نسبت به ديگران (شناخت، اعتماد)
    توسط parse در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: پنجشنبه 29 مهر 89, 19:16

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:14 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.