خب یه بار بهش بگو امشب نمیام خونت و کار دارم
اما شب سرزده برو خونش ببین چه خبره
حتی اگه خبری هم نبود چند بار دیگه این کارو بکن
اگر هم گفت چرا اومدی یه وسیله ای بهانه کن و بگو شدیدا نیاز به اون پیدا کردم و یا بگو دلم خیلی برات تنگ شده بود و خواستم غافلگیرت کنم خوشحال بشی یا خیلی بهانه های دیگه ....
اگر مطمئن بشی با کسی هست شاید راحت تر از محمد دل بکنی و بهتر بتونی برای جدایی تصمیم بگیری
هنوز باکره ای و میتونی شناسنامت رو بعد از جدایی عوض کنی
بنظرم حتی اگر هم خواست باهات رابطه کامل برقرار کنه بهیچوجه اجازه نده
چون این شخص اصلا آدم قابل اعتمادی برای ازدواج نیست
دختر بودن رو به این آدم نفروش حیفه
در ضمن حنا جان اجازه نده این دوران عقدی که داری اینقدر شکنجه میشی طولانی بشه
چون ضربه بیشتری میخوری و بعدا سخت تر میتونی بلند شی روی پای خودت وایسی و اونو فراموش کنی
اگه این دوران یک سال طول بکشه دو سال زمان نیاز داری تا فراموشش کنی و اگه دو سال طول بکشه 4 سال زمان میخوای تا ترکش هاش از بدنت خارج کنی
زمان رو از دست نده تا خالا هم خیلی صبر کردی
عزت نفس داشته باش
ایشون شمارو به بدترین نحو ممکن داره تحقیر میکنه
دیگه بسه بهش وابسته نباش آدم های خیلی بهتری از این هم هست نگذار سنت بره بالا
راستی حنا جان شما مدرک دکتری داری یا کارشناسی ارشد؟
موفق باشی گلم
علاقه مندی ها (Bookmarks)