سلام دوست عزيز
به نظر من شرايط شما مثل شرايط معصومه خانم نيست
ايشون از قيد يه زندگي با عشق و احترام متقابل ديگه گذشتن و ديگه تصميم گرفتن زندگيشون ظاهر يه زندگي مشترک رو داشته باشه حتي اگر در باطنش خبري از عشق و احترام نباشه
اگر شما اين ديدگاه رو داري راه ايشون ميتونه براي شما مفيد باشه
ولي اگه نميتوني تحمل کني
نميتوني تصور کني همسرت همزمان که همسر شماست با افراد ديگه روابط موازي داشته باشه اگه دنبال يه عشق و احترام خالص هستي راه حل ايشون و ديدگاه ايشون مناسب حال شما نيست
زياد به حرف مردم اهميت نده داشتن يه خونه مجردي شايد نامناسب باشه ولي رفتن به خوابگاه اگر امکانش رو داري چيز بدي نيست
يه محيط کاملا زنانه با نگهبان چه مشکلي ميتونه داشته باشه
ميتوني به مردم هم بگي يک سري مطالعه داشتي که محيط خوابگاه برات مناسب تر هست فعلا
به نظر من حتي توي خونه پدري هم ميتوني نيمه مستقل باشي
اصلا چه نيازي هست دائما با مادرت حرف بزني توي اتاق خودت بمون حتي غذا هم ميتوني از بيرون بگيري که زحمتي براي مادرت نداشته باشي
در هر صورت بعيد ميدونم در شرايطي که عروسي هم نکردي موندن دائمي توي خونه اين مرد که دو روز نشده کلافه ميشه کار معقولي باشه
ضمنا مردم وقتي زندگي ما به هم ميريزه و يه مشکلي براش پيش مياد هيچ کاري براي آدم نميکنن
به فکر روحيه خودت باش
و همينطور به فکر شخصيت خودت که بيش از اين تحقير نشه
اگر دنبال خوابگاه هم نيستي با پدرت در تماس باش و ازش بخواه که بياد دنبالت بري خونه خودتون
مادرت هم اگر زياد باهات دعوا راه انداخت بگو خونه پدرم هست اينجا و من هم اندازه شما حق زندگي دارم در اين مکان چه متاهل باشم و چه مجرد
مادر شما حق نداره از خونه بیرون کنه شما رو
البته شما شرايط خودت رو بهتر ميدوني و تصميم گيري نهايي با خودت هست
موفق باشی
پرواز کن آنگونه که می خواهی
وگرنه پروازت می دهند آنگونه که می خواهند
علاقه مندی ها (Bookmarks)