موضوع: دعوا و درگیری با شوهرم به دلیل اس مس بازی مشکوک

نوشته اصلی توسط masomeh2016

میدونید که آقای باغبان این تصمیمات روی کاغذ خیلی قشنگن اما توی مرحله اجرا پیر آدمو در میارن ، انقدر که توی ی لحظه افکار منفی میاد سراغت ...
ی مثال بزنم : همسرم دیروز ی کم دیر کرد و من میدونستم کجاست و واقعا هم بنده خدا برای کاری رفته بود اما ی دفعه ی هجمه از افکار منفی اومد سراغم ، نکنه ...نکنه ... نکنه .... بعد گفتم برای اینکه امتحانش کنم زنگ برنم ، و زنگ زدم و بنده خدا همون جا بود هنوز اما این فکر منفی منو داره از پا درمیاره
واقعا اون لحظه اگه زنگ نمیزدم و این زنگ های "کجا هستی " کم و کمتر کنم بهتر میتونم بهش حس اعتماد رو بدم و از لحاظ اعتماد تامینش کنم اما واقعا واقعا واقعا سخته

........................................


سلام


برای اینکه بخوای ذهنت رو بهتر مدیریت کنی ، باید برای خودتان یه نشونی بذاری ،،،
من خودم تو دستم یه انگشتری دارم ، وقتی تو زندگی ناراحت میشم یا فکرم پرت میشه ،، بهش نگاه میکنم - و به خودم میگم باغبان حواست باشه !



شما هم این کار را کنید ،، یه نشونی برای خودتون بذارید برای اینکه یادتان باشه به خودتان قول دادید .نمی دونم حلقه ازدواج - یا انگشتر معنوی یا ..... هر چی که باورش کنی !
این هم میتونه روشی باشه برای تکنیک توقف فکر !!

............................


روش دیگه ، تمرین نقاشی کنید (البته اگر علاقه دارید )

وقتتتون رو پر کنید - برای هر روز از زندگیتون برنامه بذارید.
من خودم برای 2000 سال بعدم برنامه دارم ،،ولی امکان داره فردا نباشم !

با شوهرتون قرار بذارید هر شب 20 دقیقه با هم یه کتاب رواشناسی یا کتاب معنوی یا ..... مطالعه داشته باشید



........................



وقتی هر روز تونستید جلوی فکرهای منفی خودتون بگیرید ، برید به خودتان جایزه بدید و در نحوه ی جایزه دادن به خودتان تغییر ایجاد کنید .


دلفین ها مثال عالی برای اینکار !

در ابتدای تمرین پرش دلفین ها ، مربیان منتظر می شوند تا دلفین ،خودش در آب بپرد

آنها حیوانات را کمک می کنند تا کاری را به درستی انجام دهند

سپس به عنوان پاداش ، یک ماهی در اختیار آنها می گذارند - در واقع ، هر بار که دلفین خودش در آب بپرد و در قبالش مربی به او پاداش داد ،
یه پیوند عصبی در ذهنش ایجاد میشه - که اگر در آب بپرد ، یک ماهی می گیرد !


در واقع مربیان می خواهند به دلفین بگن اگر دلفین خوبی باشی - کاری که بهت می گم را انجام بدی یه ماهی بهت می دم - در واقع این احساس لذت را برای دلفین شرطی می کنند


در نهایت ، مربی در صورتی به دلفین جایزه می دهد که بالاتر بپرد - او کم کم با ارتفای استاندارد ، رفتار دلفین را شکل می دهد


نکته مهم در این جا این است که : اگر همیشه به دلفین جایزه داده شود، ممکن است او به جایزه عادت کند - و دیگر نتیجه ی مورد نظر را به وجود نیاورد .


پس در آینده ، گاهی بعد ار اولین پرش ، پنجمین پرش یا بعد از دومین پرش به دلفین جایزه داده می شود ! - بدین ترتیب دلفین هرگز مطمئن نیست که به کدام پرش جایزه تعلق می گیرد !


این باعث میشه دلفین همیشه تلاش کنه !



ما انسانها هم باید برای جایزه به خودمون تنوع ایجاد کنیم - تا همیشه برای خودمون امید و تنوع داشته باشیم .
تا مغز بگه :: تغییر یعنی پاداش !

ساده ترین پاداش اینکه برید جلوی آینه بگید : آفرین !

نرید شوهر بنده خدا را هر شب ببرید رستوان یا .... و بگید اینم یه پاداشه .

پاداش ساده و ارزون ( شوخی )


............................


کارتون پینوکیو و گره نره و روباه مکار - اگر یادتون باشه یه قسمتش درباره درخت پول بود !

یعنی گور به گور شده ها سکه را دادند به پینوکیو گفتند بکار درخت که زد بیرون ،، بهت میوه های طلا میده !

شیطان بعضی موقع ها تو گوش انسان پچ پچ زیاد میکنه ،،، یادمان باشه بعضی از افکار ما هم امکان داره مثل این باشه

یعنی شک ها ی بی دلیل و افراطی و اینکه که مثلا اگر مراقبش نباشی خیانت نکنه و ........حکایت کارتون بالا را داره .


بهترین درمان حس خیانت اینکه مهارت های زناشویی را ( صبر - سعه صدر - مدیریت در زندگی - نیازهای هم و ....) بهینه کنیم و به خداوند توکل کنیم و همسرمان را هدایت کنیم .


..................................




برای خودتون این قدر عیب و ایراد نذارید - به کارشناسان مربوطه مراجه کنید و انشا الله مشکل حل میشه

از طرفی مقالات خوبی برای پایدار سازی زندگی در سایت همدردی هست - می تونید هم زمان و موازی مطالعه کنید .

به نظر ازدواج خودش یه دانش هست که زن و شوهر باید با کمک هم این مسیر را با تمام سختی ها و خوشی هاش طی کنند و به تعالی برسونند .

مشاور خانواده - روانشناس و .... همه همه برای کمک به این تعالی هست .



ارادتمند
باغبان.

من از پستهای شما حس می کنم تقریبا مطمئنی که همسرت روابطی داره.

به قول خودتون گوشیش را ده تومن شارژ می کنه تا ظهر نصفش تموم می شه و هیچ شماره و تماسی هم روی گوشی نیست.
یه بار می شه بگی اتفاقی بوده، دو بار می شه بگی شاید اشتباه حذف شده ... همیشه که نمی شه به خودت دروغ بگی و الکی خودت را قانع کنی.

ضمن این که حس خانمها هم در این موارد خیلی تیز عمل می کنه.

به هر حال،
توی پست قبلیم هم بهتون گفتم .... به نظرم همسر شما به این روابط معتاده
یا باید بپذیری و بی خیال، زندگیت را بکنی و بهش فکر نکنی
یا باید جدی باهاش صحبت کنی و تحت نظر مشاور و روانشناس راهی برای کنترلش پیدا کنید.

وگرنه با این چک کردنها و خودخوریها و تحمل کردنها و حرص خوردنها خیلی آسیب می بینی

شاید اشکال از منه که همسرم داره اینجوری می کنه ...

به نظر من ایراد از شما نیست. اصلا !
ظاهرا مشکل خیانت های مکرر ایشون در شخصیت و مشکلات شخصیشه، نه شما.

وقتی میام باهاش راجع به این موارد صحبت کنم ، خود زنی میکنه و چشم منو بد جور ترسونده
پس من دو تا راه حل بیشتر ندارم ؟

همسرت عصبانی می شه و خودزنی می کنه و انکار می کنه و .... چون می دونه نباید خیانت کنه، اما نمی تونه.
از دست خودش عصبانی می شه در واقع، نه شما.

* شبا خواب این جور موراد رو می بینم که داره بهم خیانت می کنه
*روی هیچ کدوم از کارام تمرکز ندارم ، فراموشی گرفتم
*ی وقتایی باهاش خیلی خوبم و ی وقتایی باهاش خیلی بدم ، متعادل نیستم و حد وسط هم نداره
به همه بدبین شدم و فک می کنم هر دختری از روبه روم رد میشه از من بهتره و همسرم اگه ببیندش از اون خوشش میاد
*از وضع ظاهریم راضی نیستم و با خودم میجنگم
*تغذیه هم که هیچی ...

اینایی که می گی اکثرش در شرایط شما طبیعیه.
خیانت شما را از درون خالی می کنه. حس بدی به خودت پیدا می کنی.
تا جایی که شاید یه روزی اینقد خودت را بد ببینی و بد بشی، که فکر کنی شوهرم حق داره ... یا شوهرت فکر کنه من حق دارم
این آدم ( معصومه) خیلی ضعیف و شکسته و داغونه !

تو الان مشکل را می دونی، تجسس بیشتر فقط اعصابت را خورد می کنه.
باید زودتر به تصمیم این که می خوای چیکار کنی برسی.

اگه بتونی با مدیر همدردی مشورت کنی خوبه.
من یکی دوتا پست از ایشون دیدم، در مورد مردهایی که علیرغم این که خانواده و همسرشون را دوست دارند، خیانت می کنند و خودشون هم از این کارشون ناراحتن، دیدم.
لینک یکیش را براتون گذاشتم.

اگه می تونی عضو بشی و ازشون کمک بگیری خوبه.

سلامی به زیبایی برگ های پاییزی


معصومه خانم بهتون تبریک میگم - پس دوره 21 روز را انجام دادید - خب بالاخره تجربه خوبی بود درسته ؟

مسیر هدف شاید سخت و دراز باشه ،،،، ولی مهم بودن در این مسیر هست و تلاشی که می کنید برای حفظ زندگیتون و خاطرات این زندگی .

شاید اتفاقات و اشتباهاتی باشه در این مسیر ( از شما و شوهرتون ) ،،ولی چیزی که مهمه کنترل احساسات و گسترش ندادن افکار منفی ست !

و این که چطوری اتفاقا ت غیر منتظره زندگی را مدیریت و رهبری کنیم ،،،

برای اینکه : این اثر زندگی جاودان بماند در قلب شما و شوهرتون .


مشاوره حضوری رفتید ؟


........................


یه برنامه ریزی یک ماه به صورت ،،،،سه تا 10 روز انجام بدید .

تکنیک توقف فکر و نشون آرامش را یادتان هست ! - همون روال را انجام بدید - در فاز اول ( 10 روز اول ) یه برگه بردارید هر موقع اتفاقی که باعث بدگمانی شما میشه را یادداشت کنید ( تجسس نکنید !)

فاز دوم و سوم هم همین کار را کنید - آخر ماه این فکرهایی که کردید را آنالیز کنید .

احساس به فکرتان ندید و فقط فکرها را بنویسید !

این برگه میشه درد ودل شما !!!!!

نوشتن به شما آرامش میده و هم نگرانی های شما را خالی میکنه !


میتونید با مدیریت و کنترل احساس و مودبانه و هوشمندانه با شوهرتون صحبت کنید !! ( از طریق برگه بالا )

بذارید اون هم با شما درد ودل کنه !!


حتما از آقا ی مدیر همدردی و دیگر کارشناسان و دوستان عزیز هم مشورت بگیرید


ممنون .

......................................



« يا أَيهَا الَّذينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كثيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا...»

(ای مومنان از بسیاری از گمانها بپرهیزید که بعضی از ظنون، گناه است و تجسس نکنید...)

تجسس معمولا بعد از سوء ظن ( بدبینی ) می یاد - یعنی هر وقت سوظن باشه ،،تجسس هم هست

چون قلب انسان با بدبینی تنها قانع نمیشه و میگه برو تجسس کن !!

این تجسس ها محبت ها را از بین می بره –و ما را به سمت سرزمینی هدایت میکنه که توش هیچ آب و علفی نیست !



معمولا کسانی که تجسس می کنند ،،، بالاخره یه چیزی پیدا می کنند و اون چیز هر چند کوچک یا غیر منتظره یا اتفاقی باشه ،،، باز براشون بزرگه ! ( با دقت بیشتر بخونید این یه خط را )

خانم ها چون کنجکاو ترند ،،، اونها را میکشونه به تجسس بیشتر !!


طرف می گفت تو اتوبوس یه خانمی پرسید ساعت چنده ؟
اون بنده خدا پاسخ میده : ساعت 4 بعد اظهر هست
از قضا همسرش هم بلغش بوده ( منظورم کنارش ) - اون خانم میره به راننده اتوبوس میگه نگه داره – وقتی میرسن خونه طرف را بیچاره میکنه
میگفت اون دختر را می شناختی؟
چر از اون همه مرد از تو ساعت پرسید!
مرد بدبخت حکایت ما میگه : من چبدونم !!!.



بدبینی و گیر دادن های افراطی ،، باعث خارج شدن محبت و عشق میشه - یعنی پیوند عشق و محبت بین زن و شوهر کم رنگ میشه !


یه حرف سیاسی بزنم :

محکم کردن قفل زندگی زن و شوهری به مهریه زیاد ،، تجسس ها و ... نیست .

ولی چقدر خوب میشه از طریق شناخت ها - محبت ها – عشق ها - رسیدگی به نیازها و مدیریت و رهبری در زندگی ،،، قفل زندگی محکم تر باشه .

کاش مهریه 14 تا رب و یه سکه باشه

کاش بشه خانم ها اینقدر گیر ندن

کاش ما مردها با معرفت تر و مسئولیت پذیر تر باشیم و نفس زندگیمون همسرمان باشه


...................................


تجسس و کارآگاه بازی وضع را بدتر می کنه . از طرفی خودتون از لحاظ روحی اذیت میشید

سعی کنید احساساتتون را کنترل کنید - مدبرانه با این قضیه برخورد کنید .


چیزی که ازش مطمئن نیستی ،،، کش نده و پیچیده اش نکن و فکرت را توسعه نده !
به نظرم تجسس نشانه کار باهوشانه نیست !

کار هوشمندانه اینکه : محبت و عشق و اعتماد و رسیدگی به نیازها ی هم پرورش پیدا کنه – و با صبر و مدیرت و رهبری ،،مسیر زندگی را به سمت سرزمین پروانه ها حرکت بدیم .


ببیند شاید یه خانم متن بالای منو بخونه و بگه : باغبون میشه بگی سرزمین پروانه ها کجاست ؟
پروانه خانم کیه ؟
چند سال میشناسیش ؟ و ....


ولی امکان داره یکی بگه سرزمین پروانه ها جایی هست پر از گل های بنفشه و یاس ،، که عطر این گل ها پروانه ها را مست خودشون میکنند .