فکر می کنم خیلی گناه کارم و دلم می خواد بمیرم ولی عادت کردم اون چیزای گناه رو تو ذهنم مرور کنم
تو خود ارضایی میکینی اگه درست فهمیده باشم .فعلا اصلا خودت رو برای این کار توبیخ نکن فقط یه قراری میزاریم بعد هر بار خود ارضایی غسل کن و صد بار استغفر الله ربی و اتوب الیه بگو . و امیدوار باش به رحمانیت و رحیمیت خداوند .
همیشه همکارم تو ذهنم هست
اشکالی نداره بزار باشه و خدا رو شکر اون تمایلی به تو نداره سعی نکن از دهننت دورش کنی یا خودت رو برای فکر بهش اصلا توبیخ نکن فقط زمان تعیین کن برای فکر هات مثلا ساعت ده تا یازده شب و هر وقت اوم تو ذهنت بگو الان نه اون ساعت مخصوص بهش فکر میکنم . ضمن اینکه یادت باشه اون تو تصورات تو ایده آل و زیباست تو زندگی واقعی یکیه بدتر از همسرت ( تو این شرایط هر مردی وارد زندگی تو بشه چه همکارت چه همسر سابقت چه هر کس دیگه وضع همونه پس فعلا بیخیال رابطه جدید شو حتی با همسرت )
وقتی دارم نماز می خونم بازم غرق تو افکار خودمم
عالیه که نماز میخونی
همسر سابقم مرتب به من اس ام اس میده می گه خیلی پشیمونه به خودش توهین می کنه میگه من فقط به زیر شکمم فکر می کردم خاک بر سرم و این جور حرفا
می گه می خواد بهترین مرد دنیا و بهترین پدر دنیا باشه فقط می خواد بهش فرصت بدم
وقتی اینجور حرفارو می شنوم ازش آرامشم بیشتر میشه ذهنم آرومتر میشه کمتر به همکارم فکر می کنم ولی چون می ترسم از برگشتن باز دوباره جوابشو نمی دم و به هم میریزه ذهنم باز فکرای دیوونه کننده
حق داری احساست به همسرت این باشه و اون هم نسبت به خودش حق داره . سعی کن به جواب ندادن ادامه بدی اما هر بیست تا پیامشو با یه پیام کوتاه یک خطی جواب بده و مثلا ( احساسم بهتر میشه وقتی میبینم میخوای جبران کنی) ( چقدر دلم برای مردی که اوایل ازدواج تحسینم میکرد تنگ شده ) ( کاش هیچ وقت هیچ مردی خیانت نکنه)متناسب با متن پیامش هر بیست تا پیامی که داد یکیشو جواب کوتاه میدی
حال جسمیم هم بده.
خیلی بد
یه ورزش گروهی اگه بتونی انجام بدی عالیه مثلا والیبال . اگه نه فقط ده دقیه پیاده روی یا حتی حلقه هولاپ هوپ زدن کافیه اصلا به خودت فشار نیار خودت و مجبور نکن
خواهش می کنم راهنمایی کنید چه جوری به هیچی فکر نکنم؟
اشکالی نداره اگه فکر کنی اما اگه خیلی اذیتت کرد راههای زیادی هست :
1. تمرین تنفس: با چهار شمار و آروم هوا رو به داخل ششهات میکشی. رنگ این هوا رو آبی یا زرد تصور کن و ووقتی وارد شش و بدنت میشه تصور کن این رنگ کل بدنت رو فرا گرفته . یک شماره نف رو نگهدار و با دو شماره خارجش کن هوای خارج شده و مشکی تصور کن انگار همهه تنفرات و افکار درونی باهاش بیرون ریخته شده
2. موسیقی بدون کلام گوش کن . همراهش قدم بزن . با آرامش قدم بزن نه تند
3. دوش آب سر بگیر آبش انقدر سرد باشه که بدنت بلرزه . خدا رو شکر الان تابستونم هست . بعدش یه چایی یا نوشیدنی گرم بخور . این عالیه ذهن رو به شدت آروم میکنه ( بهار نارنج و گل گاو زبون عالی هستن )
منظورم فکر به مسائل جنسی نیست ها اشتباه برداشت نکنید
میفهمم . فقط تو نیستی این تجربیات رو داشتی خیلی ها دارن
فکر می کنم که مثلا پیر بشم تنها باشم چی میشه؟
قرار شد همیشه به سوالات ذهنیت جواب بدی. پس من اینجا جواب میدم خود هم جواب بده ه سوالاتت . و سوالی رو بدون جواب نزار 1. دهنت آروم میشه 2. کمتر سوال ایجاد میشه
فکر میکنم مثلا پیر شم و تنها شم چی میشه؟
جواب:حتما پیر میشم اما دور برم و پر بچه و نوه میگیره و مطمینم وقتی پیر شم حس خوبی به زندگی دارم .
مهم نیست که به خودت دروغ بگی یا شک کنی دروغه .مهم جوابیه که آرومت کنه
حالا ذهنت میگه اگه نشد چی؟ تو میگی میشه حتما میشه دوباره ذهنت میگه
مثلا اگر فلان همکارم متوجه بشه من طلاق گرفتم
متوجه شه . من انقدر قوی بودم که از اون زندگی خودمو بکشم بیرون این یه پیروزیه
عمم بفهمه
عمم هم بفهمه کلی پشت سرم حرف میزنه مهم نیست مگه چی میشه؟ خیلی ها اصلا عمه ندارن . مهم اینه که دیگه تو زندگی نیستم که آزار ببینم
پسر عمم بفهمه....
اتفاقا خوبه که بفهمه .اصلا تا حالا حتما فهمیده . حالا پسر عمم مگه چقدر تو زندگی من تاثیر داره؟؟
فکر می کنم خدایی نکرده پدر و مادرم نباشن چی؟
واقعا دردناکه که پدر و مادرم نباشن . حتی اگه همسر و خانواده هم داشتم دردناک بود پدر و مادرم نباشن . مطمینن تا وقتی به حمایتشون نیاز دارم هستن و خدا رو شکر من پدر و مادری دارم که حمایتم کردن و الان هستن
فکر می کنم خانواده شوهر خواهرم مطلع بشن چقدر آبرو ریزی هست
هر کسی بدونه همچین مشکلاتی تو زندگی داشتم تاییدم میکنه . البته مهمم نیست بدونن تا وقتی تصمیم نگرفتم که برگردم پیش همسرم میتونم پنهان کنم . اگرم بفهمن هیچ تاثیری تو زندگی خانواده نداره . آبرو یه حقیقت نیست .
فکر می کنم لباس هایی که خریدم برای خودم لباس هایی که تو خونه ای هستن و پیش پدرم نمیشه پوشید مثل شلوارک و تاپ که تازه برای خودم آورده بودم و خیلی خوشگل هم هستن چی کار کنم؟
اونا حیف می شن
خدا رو شکر عمرم حیف نشد . اگه عمرم حیف میشد وحشتناک تر بود خدا رو شکر تصمیم درست گرفتم و انشالله به زودی این لباسها رو برای کسی که تحسینم کنه و عاشقم باشه میپوشم
فکر می کنم اگر از اول با این ازدواج نکرده بودم الان حتما بچه داشتم و زندگی خوب
گاهی به خواستگارای قدیمیم فکرمی کنم می خوام بدونم الان اونا خوشبختن یا نه
گاهی فکر می کنم پدرو مادرم آدمای خوبی بودن پدرم روزی حلال داشت شغل سختی داشت پس زندگی من چرا اینجوری شد؟
خوب حالا نوبت خودت اینها رو جوا بده جواب خوب مثبت در راستای تایید خودت
فکر می کنم چقد لذت بخشه شبا تو بغل کسی بخوابی و من تا اخر عمر دیگه نمی تونم این حسو داشته باشم
حتما خیلی لذت خشه تصورش کن و مزمین باش بهش میرسی
در مورد اینکه مادر می خواستم بشم ونمیشه
میشه تا 35 سالگی وقت طلایی بچه دار شدن برای خانوم هاست
در مورد اینکه برم یه بچه به سرپرستی قبول کنم بزرگش کنم عصای دست روزگار پیریم باشه و اینکه چه مسئولیت بزرگی هست وچه مراحل قانونی داره و دیگران چی قراره بگن....
حالا بزار وضع خودت درست شه بعد ه بچه فکر کن اگه جواب سوالاتت رو بدی سوال جدید برات ایجاد نمیشه و ذهنت حول همون جواب سوال جدید میسازه اما اگه جواب ندی ذهن تند تند سوال جدید و مسخره و دور از واقع میپرسه
در مورد اینکه کاش شغلمو عوض می کردم می رفتم یه جا که از اول همه بدونن من مجرد بودم
اتفاقا الان خانوم های مطلقه خواستگار بیشتر دارن تا خانوم های مجرد . چرا ندونن؟ مگه چی میشه؟ گاهی از خودت سوال بپرس
در مورد اینکه عکس ها و فیلم ها چی میشه؟
یا سوزونده میشه یا نگه داشته میشه . مطمینن تبدیل به پروانه نمیشن و وقتی بپذیری گذشتت رو هرگز برات دردسر نمیشن
در مورد اینکه چه مشکلی داشتم که نتونستم زندگی مو رو به راه کنم؟ چرا انقدر بی عرضه بودم واقعا هرکی چای من بود زندگیش به اینجا می رسید
هر کی جای تو بود زندگیش به اینجا میرسید . میخوای موفق باشی خودت رو تغییر بده جات الان تغییر کرده .
در مورد اینکه شاید اگه از اول انقدر مطیع و تو سری خور نبودم شاید شوهرم اخلاقش تغییر می کرد
روز اول هرگز برنمیگرده اما امروز یه روز اوله برای همه آینده ی تو
و هزار جور فکر دیگه. که یه لحظه از شرشون خلاص نمی شم.
در مورد گناهام و اینگه چه عقوبتی در انتظارم هست
هوا چقدر خوبه و خدا چقدر بخشنده است( ذهنتو گول بزن و حواسشو پرت کن)
در مورد اینگه الان در نظر اون همکارم چقدر آدم بدبختی ام چون باهاش حرف زدم در مورد زندگیم
اون همکارت اصلا مهم نیست . از نظر خودت بدبخت نباشی صلوات
درمورد همسر همکارم که چه جوری باید ازش حلالیت بخوام چون سعی می کردم ارتباطم رو با همکارم زیاد کنم بهانه های مختلف جور می کردم بهش اس ام اس می زدم و دلم می خواست یه کاری کنم به من جذب بشه با محبت و نشون دادن زیبایی و این چیزا
حلالیت نمیخاد بطلبی با اینکار ممکنه مشکلات بیشتر شه بیخیال تموم شده اون همکارت اصلا مساله نیست تو و ذهنت فقط یکی و میخواستن دوست داشته باشن و دوست داشته بشن و خوب بهش التماس کنن که این همکارت دم دست بوده حالا خدا رو شکر از تو خوشش نیومده یا پایبند بوده به خانومش یا یه دوست دوختر دیگه داره اصلا مهم نیست .
علاقه مندی ها (Bookmarks)