سلام
باران بهاری عزیز
قبول دارم که توی شرایط سختی هستی
یکی از سخت ترین کارها تحمل مردی با خساست هست
ولی نسبت به خیلی شرایط دیگه که خیلی از آدمها دارن شاید قابل تحمل تر باشه
یه سوال
از اول ازدواجت رابطه عاطفیت با همسرت چطوربوده الان چطوره
هیچ موقع بوده که رابطه عاطفی خیلی محکمی داشته باشی و در اون شرایط آیا همسرت خساست داره
یه سوال دیگه
تا حالا شده گاهی مثلا در این زمینه باهاش همدلی کنی یا مثلا پیشدستی کنی جوری که در امور مالی بهت اعتماد بیشتری بکنه
مثلا اگر یه چیزی قیمتش کمی از معمول بیشتر باشه باشه بگی اوه چقدر گرونه اصلا نمیخوام یا مثلا خودت اقدام کنی به اینکه قیمت هر چیز رو قبل خرید از چند جا بپرسی و اون ببینه و اعتماد کنه که خود شما هم علاقه ای به هزینه زیاد از حد نداری و حواست به همه چیز هست
البته اینا رو میگم منظورم این نیست که مشکل اصلی شما هستی منظورم اینه که شاید بشه یه کم شرایط رو بهتر کرد
از این حرف که میگی ازش متنفری دست بردار و سعی کن احساس عشق رو جایگزینش کنی
چون ناخودآگاه حست رو به همسرت منتقل می کنی اینجوری و به نظرم عواقب خوبی نداشته باشه
به این فکر کن که پدر بچت هست و بهترین شخص برای بزرگ کردنش و قطعا دلسوزترین فرد نسبت به اون و شما هم که میگی عاشق بچت هستی
اونو با مردای دیگه حتی توی ذهنت مقایسه نکن مخصوصا کسایی که این خساست رو ندارن
مسلما با این مقایسات حس تنفر پیدا می کنی
شاید اون افراد هم خیلی مشکلات اخلاقی دیگه داشته باشن
به هر حال اگر نظرت ادامه زندگی هست باید سردی و بی علاقگی رو نسبت به همسرت در وجودت ریشه کن کنی
هم از زندگی لذت نمیبری هم انگیزه اون رو برای همین مقدار خرج کردن هم از بین میبری
پرواز کن آنگونه که می خواهی
وگرنه پروازت می دهند آنگونه که می خواهند
علاقه مندی ها (Bookmarks)