به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 67
  1. #11
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    دل خسته جان

    من نمی خوام آرامش نسبی که داری به هم بزنم و برای همین هم خیلی مستقیم ننوشتم.
    چون احساس می کنم نسبت به اوایلی که وارد سایت شدین حالتون بهتر هست و انشالله که بهتر هم بشه.
    صحبتهای من و یادآوری شرایط گذشته ممکن باعث بشه ناراحت بشید و مطمئنا من همچین قصدی ندارم.

    تنها دلیلی که باعث شد بگم این بود که احساس کردم استارتر کمی ساده انگارانه به موضوع ازدواج و زندگی نگاه می کنه و ممکنه حرفهای شما روش تاثیر داشته باشه و باور کنه که همچین دخترهایی و همچین ازدواجهایی هم وجود دارند.

    کما این که آقایی تاپیکی داشت در مورد ازدواج با دوست دختر دوست صمیمیش
    یه خانمی اومده بود نوشته بود اتفاقا ما هم همین کار را کردیم و من با دوست صمیمی دوست پسر سابقم ازدواج کردم. خیلی هم خوبه !
    جالب این که تاپیکهای این خانم و مشکلاتش نشانه ای از خوبی نداشت و من نمی دونم منظورش از این راهنمایی عجیب غریب چی بود؟

    شمایی که نام کاربریت " دل خسته " است
    و تاپیکهات نشون می ده شرایط زندگی مشترکت چی هست
    به نظرم بهتر بود اینقدر بعد سیندرلایی و رویایی زندگیت را برای این آقا پررنگ نمی کردی.

    یه آقای به گفته ی خودتون زشتی ( که به نظر من مهم نیست ولی خودتون مطرح کردید)
    با خانواده ی بسیار بدی که شما توصیف کردی (والدین و خانواده ی پدری همسرت منظورمه)
    با سابقه یه ازدواج
    می ره با یه دختر مجرد دوست می شه و باهاش سفر می ره و ازش پول هم می گیره و مشکلات مالیش را هم با پس انداز این خانم رفع می کنه

    الکی به این خانم می گه جدا شدم
    بعدها بچه دار هم می شه از همسر قبلیش
    می گه مست بودم حواسم نبود

    بعدترها همسر اول که با یک مرد بی تعهد و ... روبرو هست طلاق می گیره و مهریه اش را هم می گیره و می ره

    حالا این مرد از این جا رونده و از اونجا مونده
    می ره با این دختر بدون مهریه و بدون هیچ زحمت و هزینه ای همخونه و همسر می شه

    کدوم مردی با شرایط بالا به همچین دختری نه می گه؟
    اصلا این آقا کجا می رفت از خونه ی شما بهتر؟
    کجا و کدوم خونه ای در را به روش باز می کردن؟

    انشالله که زندگیتون بهتر بشه و همسرتون سر عقل بیاد و مشکلاتتون رفع بشه.
    اما این که بیایید کاربران را تشویق کنید بگید اتفاقا ما هم همین کار ار کردیم و خیلی هم شد !! عجیبه ......

    -------------------------

    در مورد قسمت اول پستتون هم
    این گفته ی شخصی من نیست که
    آقایون بصری و خانمها بیشتر شنیداری هستند
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا
    ویرایش توسط شیدا. : جمعه 25 تیر 95 در ساعت 18:12

  2. 3 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    andrya (شنبه 26 تیر 95), fahimeh.a (شنبه 26 تیر 95), پسر جوان (جمعه 25 تیر 95)

  3. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 اسفند 02 [ 21:46]
    تاریخ عضویت
    1395-4-24
    نوشته ها
    56
    امتیاز
    6,302
    سطح
    51
    Points: 6,302, Level: 51
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 34 در 23 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط پسر جوان نمایش پست ها
    سلام خانم Mahaneh، خیلی ممنون از پاسخ موشکافانه و دقیقتون.
    واقعیتش اینه که همونطور که در پست اولم گفتم مسئله من یکم پیچیدست و ذهن آشفته و نامنظمم اجازه نمیده همه مسائل به طور یکپارچه خدممتون عرض کنم. ببیند من قبلا در خصوص معیارهای ازدواج کاری که گفتید انجام دادم. روی کاغذ نیوردم ولی خیلی بشون فکر کردم و دقیقا به خاطر همین مسئله بود که فهمیدم چقدر بین عقل و احساسم فاصله هست.همونطور که در پاسخ به خانم Amina نوشتم، من طی چند ماه اخیر چند مورد در ایران پیدا کردم که واقعا با تمام معیارهایی که خدمتتون نوشتم جور درمیومدن و همین مسئله منو دچار تردید کرده. پیش خودم میگم اگه اونا تونستن چرا من نتونم؟ در مورد دخترهای ایرانی من تنها در محیط دانشگاه می تونم اقدامی کنم. چون در جایی دیگر هیچ ارتباطی ندارم. در این خصوص باید چند نکته رو بگم. اول اینکه تا حالا حتی یک گزینه چشم آبی بلوند به چشمم نخورده. با اینکه در دانشگاه تحصیل من تعداد دانشجویان دختر زیاد است. اصلا بگیم دختری با این خصوصیات ظاهری وجود داره و یا من کلا بخوام این معیار کنار بزارم، یه سری مشکلات جدی مقابل من وجود داره که از شما خواهش میکنم بعنوان خواهر بزرگتر منو راهنمایی کنید. چون واقعا اطلاعاتم کمه و احساس مبکنم رفتار اجتماعیم در این زمینه خیلی ضعیفه و بشدت آزارم میده. چون به لحاظ علمی جایگاه خوبی دارم، در واقع هیئت علمی شدنم به راحتی در دسترس است. اما نکته ایی که وجود داره اینه که یکی از پارامترهای مهم گزینش هیئت علمی، اخلاق است. حالا شما خودتون باقی ماجرا رو بخونید. کافیه من بخوام با یک نفر به طور محدود آشنا بشم جو دانشگاه هم طوریه که متاسفانه دانشجویان خیلی در این زمینه فضول و اخلاق های خاله زنکی دارند و حتی یک شایعه کوچک می تونه زندگی کاری منو نه تنها در این دانشگاه و حتی دانشگاه های دیگر بر باد بده. بیاین فرض کنیم اصلا این مورد هم مطرح نباشه. من واقعا نمیدونم شناخت در محدوده مذهب برای ازدواج یعنی چی؟ منظورم اینه که بدون اینکه خانواده ها رو درگیر بکنیم (اما در جریان باشن). به نظر من در جامعه ما این مسئله خیلی گنگه. از یه طرف آثار منفی دوستی دختر و پسر و از طرف دیگه وارد شدن به پروسه ازدواج که دردسر و مشکلات خودش داره. به قول شما راه دیگه ایی برای اینکه این فانتزی احساسی برای خودم حل کنم هست (با توجه به اینکه فعلا در ایرانم)؟ واقعا از خودم با این طرز تفکرم خجالت میکشم. در خصوص اون مسئله ایی که فرمودید "خرج کردن احساس زیاد در اوایل ازدواج درست نیست" باید نکته ایی بگم. منظورم این بود که در اوایل ازدواج یک سری خصوصیت های اخلاقی خیلی می تونه به دوام و پایداری ازدواج کنه کمک کنه که تا حد زیادی متاثر از علاقه بین دو طرف هست. من با توجه به تاپیکایی که در این سایت خوندم به نظرم ویژگی هایی مانند صبر، بخشش، فراموش کردن خطاها، روی خوش، خوبی کردن بی انتظار و... در اوایل ازدواج خیلی میتونه کمک کننده باشه و من دارم روی خودم در این خصوص به شدت کار میکنم. منظورم این بود.


    خانم Amina و Mahaneh، خیلی ممنون میشم از هر دیدگاه دیگه ایی که به نظرتون مهمه و باید گفته بشه من راهنمایی کنید. حتی اگه دردناک باشه اما احساس میکنید نیازه بازم مطرح کنید.
    دوست عزیز سلام مجدد
    ببینین شما میگین این رو متوجه شدم که بین عقل و احساسم فاصله زیادی هست. این بدیهی هست که این مورد خوب نیست. یعنی همه ما تمایل داریم که این فاصله رو کم کنیم پس بیاین مشکل رو بنیادی حل کنید. الان به نظر میرسه که ما با دونستن این اشتباه داریم باز هم براش دنبال راهکارهایی مثل دختران بلوند خارجی مقیم ایران و .. میگردیم.من نظرم اینه که برای شما به عنوان یک فرد تحصیل کرده تصحیح این فاصله کار سختی نیست. البته نمیگم احساس مهم نیست. اتفاقا اون هم یک روی سکه هست اما احساس صحیح. مثلا اگر شما بگین من گرایش احساسیم به دختران سفید هست، یا گندمی و یا ... کاملا میتونه یک معیار باشه و غیرقابل ایراد اما بحث اینجاست که شما با دختران بور و سفید ایرانی خودمون هم کنار نمیاین. این یعنی یک الگویی یا بهتر بگم یک تصویر توی ذهنتون هست که همه رو با اون تصویر نمره میدین. این تصویر باید بشکنه. باید براتون مشخص بشه که بلوند ابی دوست دارم، یا به عبارتی دوست دارم بلوند هم باشه نه اینکه من یک بلوند میخوام. برای شکستن این قضیه بهترین کار اصلاح کردن منطقی و عقلانی هست. اگر در جوامع ازادی بودیم شاید رابطه برقرار کردن با هر دختر بلوند و حتی غیر بلوند شما رو از این ایده دور میکرد یا به قول خودمونی ابهت این فانتزی رو براتون میشکست اما الان با توجه به اخلاق متعهدتون من حتی بعید میدونم در خارج از ایران بتونین به راحتی کیسی رو پیدا کنین که از روی ایمان، به صیغه و .. اعتقاد داشته باشه و حاضر بشه وارد رابطه شرعی با شما بشه. نکته دیگه اینکه شرایط کاریتون رو متوجه شدم و درک میکنم. بله شاید در اون جایگاه سخت باشه البته منظور بنده هم انتخاب هرکسی از بین دانشجوها و هم کلاسی ها و همکاراتون نیست، گفتم توجه به اطرافتون داشته باشید شاید به کسی گرایش پیدا کردید که اگر کردید به معنای شکستن همون فانتزی هست و یک مرحله پیش رفتید. در این صورت هم خواهان رابطه جدی تری میشین که اگر درست باشه به ازدواج ختم میشه پس خیلی هم مشکلی نیست که بگیم در محیط کارتون فضای این رواط وجود نداره چون ما فقط قراره نسبت به ادمهای اطرافمون هوشیارتر باشیم نه رابطه خصوصی و بازی که جامعه پسند نیست رو با تعداد ریادی دختر داشته باشیم.
    چند سوال از شما دارم، ایا خواهر دارید یا نه ؟
    و اینکه فکر میکنید با فرد غیر بلوند از لحاظ عاطفی ( محبت معنوی نه بُعد جنسی) هم مشکلی دارید؟
    ایا تا حالا خواستگاری رفتید؟ اگر بله چی شد که نپسندیدن یا نپسندیدن؟
    در مورد قسمتی که گفتین
    نقل قول نوشته اصلی توسط پسر جوان نمایش پست ها
    اصلا بگیم دختری با این خصوصیات ظاهری وجود داره و یا من کلا بخوام این معیار کنار بزارم، یه سری مشکلات جدی مقابل من وجود داره که از شما خواهش میکنم بعنوان خواهر بزرگتر منو راهنمایی کنید. چون واقعا اطلاعاتم کمه و احساس مبکنم رفتار اجتماعیم در این زمینه خیلی ضعیفه و بشدت آزارم میده. چون به لحاظ علمی جایگاه خوبی دارم....
    بگذارین روراست باشیم.شناخت برای ازدواج در قالب مذهب،ممکنه کمی با اون تصور کاملا مذهبی منافات داشته باشه یعنی ممکنه ما بگیم پسر و دخترمون در قالب تعهدات یکدیگر رو ملاقات میکنن ولی به راحتی عده ای منتقد برای این ملاقات ها وجود داره که حرفشون اشتباه نیست اما سخت گیرانه هست. به هرحال موضوع اینه که امروز همه به این نتیجه رسیدند که شناخت لازم هست پس به دلیل اهمیت این موضوع کمی سخت گیری رو کمتر کنیم. اینکه میگین شناخت در محدوده مذهب چی هست؟ شناختی هست که شما یک مورد رو به قصد ازدواج و در چارچوب اخلاقی خودتون و ایشون بررسی میکنین. این بررسی باید با در جریان گذاشتن خانواده ها باشه و عموما خیلی طولانی نشه چراکه طولانی شدنش میتونه خودش به غیر عقلی بودن یا خارج شدن از چارچوب اخلاق دامن بزنه. مثلا خودتون موردی رو پیدا کنین یا بهتون به هر نحو معرفی بشه، هر دو خانواده در جریان باشند و شما همدیگه رو ببینید. حتی میتونین اگر خانواده و خود دختر قبول کنه بار اول فردی ایشون رو بررسی کنین، اگر برای جلسه اول یا نهایتا دوم همدیگر رو پسندیدن، خانواده ها رو برای یک جلسه رسمی درگیر کنین و بعد با موافقت همه مدتی رو دو نفره به شناخت هم اختصاص میدین. قرار نیست در این مدت اتفاق غیر اخلاقی بیفته اما حالا میگین به هرحال ما هردو نامحرمیم و درست نیست با هم بیرون بریم و .... که بله درسته ممکن ریسک پذیر باشه ولی دین حرامی رو برای این شرایط ذکر نکرده. شرایط اون طور که شما میگین گنگ نیست الان به صورت زیادی این روند داره به انواع مختلف اتفاق میفته شما از این فضا دور بودین و براتون سنگینه که این رو بپذیرین اگرنه شدنی هست البته قبول دارم که در خانواده های مذهبیمون محدودیت های این شناخت بیشتر هست تا خانواده هایی که به جوانان ازادی بیشتری میدهند. ولی یک نکته اینجا میمونه: ببینید از صحبتتاتون پیداست که از لحاظ احساسی نیاز به داشتن همسر میکنین اما ایا مشکل نحوه ارتباط برقرار کردن هست یا همون خواهان بلوند بودن؟! من بازهم میپرسم ایا اگه کیسی با 70 درصد تطابق با خواسته هاتون به شما معرفی بشه ولی بلوند نباشه اون رو نمیتونین عاشقانه دوست داشته باشین؟ یا برعکس این سوال اگه بلوند باشه اما 20 درصد با شما هماهنگ باشه جذبش میشین؟ایا اگه جذبش میشین براتون ارزش یک عمر زندگی رو هم داره؟ چون الان مسیر بحث کمی منحرف شد ظاهرا :)
    در این مورد که میگین از این طرز تفکر خجالت میکشم! هیچ خجالتی لازم نیست. خیلی خوبه که قبل از درگیر کردن خودتون و دختری در پی حل موضوع هستین و موردتون چیزی نیست که غیرقابل حل باشه. در بدترین حالت اگر خیلی ازاد میبینین میتونین به روانشناس و نه مشاور مراجعه کنین تا ببینه این مشکل ریشه در کجا داره و کمکتون کنه هرچند به نظر من خودتون بهتر از هرکسی ریشه و راه حل را میتونین پیدا کنین.
    یک کم هم بگریدن و روی قیافه این دخترها سرچ بزنین، ببینین انواعشون براتون جالبن؟! چون من فکر میکنم این فقط یک تصویره و نه همه تصاویره بلوند و چشم ابی، از طرفی یک کم هم توی زندگی های افراد موفق که با غیر بلوندها ازدواج کردند سرک بکشین.
    شما به نظر میرسه که فرد احساسی باشین و به نظرم حتی در ازدواج با غیر ایرانی ها به همین خاطر متحمل ریسک بشین.
    یک کار دیگه هم میتونین بکنین، توی سایت دکتر هلاکویی، ویدئوهای مشابه به سوالتون رو گوش بدین. ایشون به دلیل لحن قاطعش فک کنم بتونه روی مشکل شما اثرگذار باشه.
    در مورد احساسات زیاد در اوایل ازدواج: صفاتی که گفتید همه پسندیده و لازم برای ازدواج هست اما به طور کلی توصیه نمیشه که بیش از حد و نابالغانه در ابتدای یک رابطه احساسات به خرج بدین. این رو روانشناسی به خودم گفت و خواستم تجربم رو در اختیارتون بگذارم. با توجه به اینکه پسر هستید باید یاد بگیرید که حتی در یک رابطه عاشقانه، بالغانه محبت کنید و نه کودکانه یا والدانه وگرنه پس از مدت کوتاهی احساس کمبود و وقت تلف کردن میکنین و تازه طرف مقابل رو تشنه رها میکنین. این موضوع خودش بحث مفصلی هست که امیدوارم بتونین در همه مراحل زندگیتون از بسش به خوبی بربیاین.
    سربلند باشید

  4. کاربر روبرو از پست مفید Mahaneh تشکرکرده است .

    پسر جوان (جمعه 25 تیر 95)

  5. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 اسفند 02 [ 21:46]
    تاریخ عضویت
    1395-4-24
    نوشته ها
    56
    امتیاز
    6,302
    سطح
    51
    Points: 6,302, Level: 51
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 34 در 23 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط سوشیانت2 نمایش پست ها
    سلام. شرایط فکریمون در مورد رسوم نچسب ازدواج مثل همه.
    منم به شدت با مراسم مزخرف و فرسایشی عقد و شیرینی خورآن و حنابندان و عروسی و پاتختی و آتلیه و باغ و مخصوصا اون جمله معروف : "آرزو دارم خودم رو در لباس عروس ببینم!!" به شدت با اینها مشکل دارم. و یکی از دلایلی که با وجود 27 سال سن و رزومه پژوهشی عالی و تحصیلات خوب و سرشناسی نسبی ولی هنوز از ازدواج میترسم، همین رسوماته. یک چیزی مثل خوره توی وجودمه که هر دختری از این رسومات استقبال کنه ممکنه خاله زنک و غیر روشنفکر باشه! برای همین نتونستم هنوز با ازدواج کنار بیام و اعتراف میکنم با وجودیکه به شدت اجتماعی هستم و با خانمهای زیادی در ارتباط بودم (ارتباط اجتماعی منظورمه) اما هیچکدوم رو در قاموس اون بت روشنفکری که نو ذهنمه ندیدم.
    البته شرایط من با شما فرق میکنه من به چهره ایرانی هم راضیم!! خخخخ

    ایشالا هم شما موفق بشی هم من و از اون مهمتر ایشالا روزی بیاد که ملت ما انقدر پیشرفت کرده باشن که زندگی رو به چشم معامله و شروع زندگی رو با این رسومات خاله زنکی ن نبینن و نخوان.
    سوشیانت عزیز نگران نباشید و مطابق چیزی که فکر میکنین درست هست پیش برین. حتما کیس خودتون رو پیدا میکنین چون درواقع خیلی ها استقبال هم میکنند. من خودم همین کار رو کردم. همه چیز محدود بوده و هست به چیزهایی که واقعا من و طرف مقابلم فکر کردیم لازم هست انجام بدیم و دوست داشتیم انجام بدیم. حتی مراسم های جدی خواستگاری و عقد و ... و از این بابت خیلی خوشحالم. البته در این موارد واقعا یک اسقلال فکری - اجتماعی و مالی مناسبی لازم هست تا بتونین خودتون دو نفر تصمیم بگیرید و نیاز به وابستگی به خانواده ها نباشه. به هرحال خواستم بگم فکرتون به نظرم درسته و امیدوارم کیستون رو پیدا کنین

  6. کاربر روبرو از پست مفید Mahaneh تشکرکرده است .

    پسر جوان (جمعه 25 تیر 95)

  7. #14
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 آذر 00 [ 21:47]
    تاریخ عضویت
    1391-2-29
    نوشته ها
    421
    امتیاز
    12,188
    سطح
    72
    Points: 12,188, Level: 72
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 262
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    662

    تشکرشده 635 در 275 پست

    Rep Power
    67
    Array
    ازدواج دو جنبه داره:(هم برای زن و هم برای مرد)

    1- جنبه احساسی و عاطفی

    2- جنسی

    و در یک ازدواج موفق هر دو اینها با هم تامین میشه

    شما الان در سن ازدواج هستی و اصلا تعجبی نداره که نیاز به هر دو جنبه ازدواج داری

    اما معمولا ادم ها به همه خواسته هاشون نمیرسن و گاهی مجبورن از بعضی خواسته هاشون صرف نظر کنند اگه در مورد ازدواج خواستی از بعضی ایده آل هات (فانتزی های ذهنت)صرف نظر کنی حواست باشه و خیلی دقت کن ببین داری از چی چشم پوشی می کنی ببین میتونی باهاش کنار بیای؟
    ازدواج یه معامله دو نفره هست اگه یکی تو این معامله ضرر کنه قطعا و حتما دودش تو چشم طرف مقابل هم میره

    دیدم که بعضی ها میان تاپیک میزنند که ایده الم فلان بوده (قد/ظاهر/و....)و الان نمی تونم با همسرم کنار بیام خواستم یه هشداری داده باشم که فقط با چشم باز و منطقی برای انتخاب همسر اقدام کنی

    من متوجه نشدم شما الان در چه موردی مشاوره می خوای و دقیقا سوالت چیه؟

    خدایا کمکم کن تا ایمان، نام و نان برایم نیاورد

  8. 2 کاربر از پست مفید نازنین2010 تشکرکرده اند .

    پسر جوان (جمعه 25 تیر 95), شیدا. (شنبه 26 تیر 95)

  9. #15
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 مهر 96 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1395-4-17
    نوشته ها
    31
    امتیاز
    1,850
    سطح
    25
    Points: 1,850, Level: 25
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    35

    تشکرشده 29 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام ...
    چقدر جالب بود این مورد

  10. کاربر روبرو از پست مفید کایا تشکرکرده است .

    پسر جوان (جمعه 25 تیر 95)

  11. #16
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 فروردین 03 [ 00:47]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,961
    امتیاز
    33,036
    سطح
    100
    Points: 33,036, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 54.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,372

    تشکرشده 6,343 در 1,786 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام

    اعضایی که زحمت کشیده و دراین تایپیک نظر میدهند لطفا از بحث با همدیگر و پستهای خطاب به هم پرهیز کنند.
    ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.

  12. 2 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    بارن (شنبه 26 تیر 95), شیدا. (شنبه 26 تیر 95)

  13. #17
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 16 اردیبهشت 99 [ 06:37]
    تاریخ عضویت
    1395-4-10
    نوشته ها
    38
    امتیاز
    3,490
    سطح
    36
    Points: 3,490, Level: 36
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    76

    تشکرشده 16 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام جناب سوشیانت، از اینکه تاپیک من مطالعه کردید بسیار سپاسگزارم. واقعیتش نظرتون برای من دلگرم کننده بود. از شما یک سوال دارم. دوستان دیگری هم که این سوال می خوانند اگر بتونند پاسخ بدهند کمک بزرگی به من می کنند. به نظر شما راهی معقول و کم هزینه وجود داره که من بتونم خودم با این نظام فکری و احساسی در اون مورد آزمون قرار بدم؟ منظورم اینه که نه آثار منفی دوست پسر دختری تو جامعه ایرانو داشته باشه و نه نیاز باشه وارد پروسه سنگین خواستگاری و ازدواج بشم. احساس میکنم همچین موقعیتی خیلی میتونه به من برای شناخت حداقل خودم کمک بکنه. بازم ممنون از نظرتون.


    راستی سوشیانت یعنی چی؟

    ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    سلام خانم دلخسته، از اینکه با یک دیدگاه متفاوت به سوال من پاسخ دادید بی نهایت ممنونم.


    میشه سایت های مشاوره خارجی که قابل اطمینان هستند به من معرفی کنید؟ آیا سایت های ازدواج خارجی منظورتونه؟


    واقعیتش من تا حالا کسانی با طرز فکر مشابه خودم خیلی خیلی کم دیدم و همچنین طبق فرمایش خودتون اکثرا مورد قضاوت قرار میگیرم و این مسئله اجازه نمیده اونطور که باید شاید حرف دلم بزنم. ببینید من در خصوص مسائل اعتقادی تکلیفم با خودم روشنه. مثل اکثر مردم جامعه هستم. یعنی اینکه در کلیات دین آدم معتقدی محسوب میشم مثل نماز، روزه، خمس، زکات ولی در مسائل جزیی زیاد دغدغه ندارم مثل مسائل سیاسی یا گوش دادن به صدای زن (به مقدار کم گوش میدم) و یا مثلا دیدن فیلم زبان اصلی. به لحاظ ظاهر هم تیپم کاملا به روزه، یعنی همیشه کفش اسپرت شلوار جین. اما واقعا به محرم نامحرمی، کنترل چشم، رعایت حق حقوق دیگران، احترام متقابل، خوشرویی و کمک به خانواده و دوستان معتقدم. فکر میکنم خیلی از جوانان در جامعه ما مانند من باشند. به نظرم مذهبی معمولی در جامعه یعنی اینکه همیشه در اعتقداتت یه سری تناقضات هرچند جزیی داشته باشی وگرنه اگر بخوای با خودت صد در صد روشن روشن باشی باید هزینه زیادی بابتش بدی.


    در خصوص اینکه پرسیدید من جز کدام از دسته از مردان هستم اجازه بدید به طور صریح تصور خودم از زندگی مشترک برای شما توضیح بدم شاید بهتر شخصیت من روشن کنه. ویژگی های ظاهری برای من بصورت یک فیلتر حذفی عمل می کنند و در بین گرینه ای رد شده از این فیلتر، موردها رو بر اساس باقی معیارهام اولویت بندی می کنم. اما به دلیل این حالت احساسی که برای من بوجود آمده این فیلتر حذفی خیلی خیلی برای من مهم شده. من به هیچ عنوان تمایلی به پز دادن بوسیله خانمم ندارم چون در تضاد با غیرتم است. به شخصه دوست دارم در یک محیط خلوت و سرسبز و بانشاط زندگی کنم. در واقع یکی از فانتزی های مورد علاقم اینه که هر روز بعد ازظهر با خانمم در یک محیط آرام . بی سرصدا، سرسبز و سالم قدم بزنیم و صحبت کنیم و احساس میکنم واقعا از لحاظ روحی من راضی میکنه. دقیق بخوام بگم به نظرم همچین جایی بیشتر در خارج از ایران یافت میشه. میدونید چرا همچین حرفی میزنم. چون به نظر من جامعه ما به صورت زیرپوستی بشدت جامعه جنسی است و اینکه آدما در نگاه کردن حق و حقوق هم رعایت نمی کنند واقعا عذابم میده. اینکه چقدر راحت به دیگران زل میزنن باعث ناراحتیشون میشن واقعا در کشور ما مشکلیه واسه خودش در حالی که در کشورهای دیگه این مسئله یک جرمه محسوب میشه و میتونن از شما شکایت کنن. البته اینو بگم که اصلا آدمی نیستم که بخوام به خاطر دیگران همسرم محدود کنم. اتفاقا برعکس، دخترانی که مستقل هستند و حضور فعال در جامعه دارند برای من بسیار جذابترند. اما احساس میکنم در جایی که این مسائل به طور زیرپوستی و با این شدت وجود ندارخ، خوب طبیعتا آدم فکر و اعصابش هم خیلی راحتتره. بنابراین من احساس میکنم دقیقا نقطه مقابل مردایی باشن که میخوان با خانمشون پز بدن.


    واقعیتش چیزی که بیشتر از همه آزارم میده اینه که آرزو به دل بمونم. چون تا حالا حتی یک تجربه جزیی هم نداشتم. همونطور که گفتم چون احتمالش زیاده که با همین سیستم ایرانی ازدواج کنم میترسم این مسئله با من به بعد از ازدواج منتقل بشه. وقتی این حالت خودم دقیق آنالیز میکنم یه جمله ایی که قبلا شنیدم برام یادآوری میشه: "بعضی از مردا وقتی ازدواج میکنن تازه هرزه میشن". من بهیچ عنوان همچین آدمی نیستم اما در سطوح پایینتر و بنحو دیگری برای من ممکنه خودش نشون بده. منظورم اینه که از یه آدم با ذهن بسیار فانتزی تبدیل به یه آدم کاملا بی احساس بشم.

    ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    سلام خانم شیدا، از پاسختون متشکرم. اینکه فرمودید خیلی ساده انگارانه به مسئله ازدواج نکاه می کنم درست، اما دوست داشتم خودمو به طور مستقیم مورد خطاب قرار میداید. خیلی دوست دارم نظر جزیی تری از شما دریافت کنم. آدمی با خصوصیات فکری و احساسی من در معرض چه آسیب هایی قرار دارد؟ چطوری می توانم از این آسیب ها دوری کنم؟ دوستان دیگر هم اگه احساس می کنند می تونند در خصوص این سوالات کمکی کنند خیلی ممنون میشم کمکم کنند.


    ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    سلام دوباره خانم
    Mahane، خیلی ممنون به خاطر راه کار سنجیده شما، ببینید همونطور که در جواب خانم دلخسته نوشتم چهره مورد نظر من به مانند یک فیلتر حذفی عمل می کنه و با توجه به شرایط احساسیم که توضیح دادم (فانتزی های دهه شصتی) اهمیت زیادی واسم پیدا کرده. من از صحبت شما اینطور برداشت کردم که با تعدیل کردن این تصویر ذهنی باید این باور برای خودم بوجود بیارم که در کنار یکی از همین دخترانی که الان در اطراف من وجود دارند به همون اندازه هم میتونم احساس خوشبختی کنم. باید بگم که نظرتون کاملا متین و بجاست. اما من بعنوان یک پسر چون حق انتخاب دارم، الان برای من خیلی اهمیت دارد که حداقل برای یک بار هم که شده شرایطی را مطابق با آنچه که خدمتتون عرض کردم تجربه کنم. نه اینکه کلا با تغییر تمام فضای ذهنیم به یک راه کار دیگر برسم. چون احساس میکنم روندی که شما پیشنهاد دادید به طور تدریجی همچین نتیجه ایی رو در برداره و اگه قراره تدریجی به سمت جهتی که شما فرمودید حرکت کنم احساس میکنم حتما باید از مسیر چنین تجربه ایی هم رد بشم وگرنه مشکل شاید محو بشه اما حل نمیشه. اجازه بدید کمی دقیقتر توضیح بدم تا بهتر منظورم برسونم. فرض کنید من همین الان تمام این معیارهای مربوط به ظاهر و نژاد کنار بزارم و طبق فرمایش شما در قالب یک خواستگاری سنتی یا نیمه سنتی برم جلو و ازدواج هم صورت بگیره. ببینید در این حالت من تمام مسولیت های ازدواج رو حتما و مطمئنا بر دوش خواهم گرفت و هرگز اجازه نمیدم این تفکرات مانع احساس خوشبختی خودم و همسرم شود. اما نمی تونم منکر این بشم که آنچه رو که من واقعا از ته دل میخواستم ولو حتی برای یک مدت کوتاه نتونستم تجربه کنم. این مسئله ممکنه در لایه های پنهان ذهن من و در ناخودآگاه به طور غیر ارادی در زندگی همراه من باشه. با توجه به شناختی که از خودم دارم من دقیقا از این مسئله میترسم. به خاطر همین از دوستان در پست های دیگه راه کار خواستم چطوری میتونم خودم با این نظام فکری و احساسی در یک پروسه مشابه اما با هزینه کم مورد آزمون قرار بدم (مانند واکسن زدن به جای مبتلا شدن به بیماری تا بدنمون نسبت به یک عامل بیماری زا ایمن بشه). به نظرم اینطوری یه گره مهم کار برای من باز میشه و اون تعدیل کردن همون تصویر ذهنی بدون پرداخت هزینه ایی بالاست. مثلا شما دختر موبلوند ایرانی رو مثال زدید. اولا که من واقعا تا حالا حتی یک گزینه اینطوری هم در زندگیم ندیدم. منظورم طبیعیه نه مصنوعی. بازم همونطور که ذکر کردم حتی اگرم پیدا بشه همچین گزینه هایی در جامعه ایران چون خوب میدونن جز موردهای تاپ محسوب میشن بخاطر همین همون ارتباطی شرعی-نیمه سنتی که شما توضیح دادید هم با این افراد هزینه بالایی میطلبه. امیدوارم منظورم رسونده باشم. یعنی به خودی خود دختر ایرانی با این شرایط من مشکلی ندارم اما چون در جامعه ما یک روی پنهان ازدواج معامله گری است هممون میخوایم بیشترین سود این وسط ببریم و هزینه ها رو به طرف مقابل اعمال کنیم. در خصوص گزینه های خارج هم چون هنوز هیچ تجربه از خود محیط ندارم مسلما نمیشه با قطعیت راجع به همه احتمالات ممکن نظر داد. در واقع تنها دلخوشی من همین امید کور نسبت به شرایط یه جامعه دیگست. در حال حاضر در اطراف من گزینه های خوب زیاد هست. در کل منظورم اینه که در جامعه ایرانی خانواده ها واقعا به دخترانشون به چشم یه جواهر نگاه میکنن و حسابی هم ازشون مواظبت میکنن. به نظر من به طور پیش فرض خیلی از دختران ایرانی به لحاظ ویژگی های خانوادگی که عرض کردم و همچنین پاکی، وقار و حجب و حیا جز گزینه های ازدواجی هستند اما برای من اون فیلتر اولیه کار خراب میکنه. در واقع همون گرایش اولیه هم بوجود نمیاد. ببینید یه سری مسائل دیگه هم در حس من تاثیرگزار هستند که من هنوز تصمیم نگرفتم در این تاپیک بهشون اشاره کنم. فقط اینو بگم تا حالا به خاطر شرایطی که من درش هیچ نقشی نداشتم از طرف جامعه (هم فامیل و هم غیر فامیل) به من و خانواده ام بی احترامی های زیادی شده بنحوی که اگر از من بپرسید دوران کودکیت در دو کلمه توصیف کن من اینو میگم "جهنم سفید".


    در پاسخ به سوال اول بله من خواهر دارم، و سوال دوم، خیر تا حالا هیچ خواستگاری نرفتم.
    -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

    سلام خانم نازنین، از نظرتون بسیار ممنون و سپاسگزارم.
    واقعیتش دوست دارم شما بعنوان یک خانم به چند سوالم پاسخ بدید. یکی اینکه از این تاپیک چه قضاوتی دارید (منظورم راجع به خودمه)؟ راه کاری دارید که بتونم گزینه ایی با شرایطی که توضیح دادم در ایران پیدا کنم؟ و یا خارج از ایران؟ چنین احساسات و تفکراتی برای من ممکنه چه آسیب هایی در پی داشته باشه و من چگونه میتونم حلشون کنم؟
    ویرایش توسط پسر جوان : جمعه 25 تیر 95 در ساعت 22:35

  14. کاربر روبرو از پست مفید پسر جوان تشکرکرده است .

    Mahaneh (شنبه 26 تیر 95)

  15. #18
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 اسفند 02 [ 21:46]
    تاریخ عضویت
    1395-4-24
    نوشته ها
    56
    امتیاز
    6,302
    سطح
    51
    Points: 6,302, Level: 51
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 34 در 23 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط پسر جوان نمایش پست ها
    سلام دوباره خانم Mahane، خیلی ممنون به خاطر راه کار سنجیده شما، ببینید همونطور که در جواب خانم دلخسته نوشتم چهره مورد نظر من به مانند یک فیلتر حذفی عمل می کنه و با توجه به شرایط احساسیم که توضیح دادم (فانتزی های دهه شصتی) اهمیت زیادی واسم پیدا کرده. من از صحبت شما اینطور برداشت کردم که با تعدیل کردن این تصویر ذهنی باید این باور برای خودم بوجود بیارم که در کنار یکی از همین دخترانی که الان در اطراف من وجود دارند به همون اندازه هم میتونم احساس خوشبختی کنم. باید بگم که نظرتون کاملا متین و بجاست. اما من بعنوان یک پسر چون حق انتخاب دارم، الان برای من خیلی اهمیت دارد که حداقل برای یک بار هم که شده شرایطی را مطابق با آنچه که خدمتتون عرض کردم تجربه کنم. نه اینکه کلا با تغییر تمام فضای ذهنیم به یک راه کار دیگر برسم. چون احساس میکنم روندی که شما پیشنهاد دادید به طور تدریجی همچین نتیجه ایی رو در برداره و اگه قراره تدریجی به سمت جهتی که شما فرمودید حرکت کنم احساس میکنم حتما باید از مسیر چنین تجربه ایی هم رد بشم وگرنه مشکل شاید محو بشه اما حل نمیشه. اجازه بدید کمی دقیقتر توضیح بدم تا بهتر منظورم برسونم. فرض کنید من همین الان تمام این معیارهای مربوط به ظاهر و نژاد کنار بزارم و طبق فرمایش شما در قالب یک خواستگاری سنتی یا نیمه سنتی برم جلو و ازدواج هم صورت بگیره. ببینید در این حالت من تمام مسولیت های ازدواج رو حتما و مطمئنا بر دوش خواهم گرفت و هرگز اجازه نمیدم این تفکرات مانع احساس خوشبختی خودم و همسرم شود. اما نمی تونم منکر این بشم که آنچه رو که من واقعا از ته دل میخواستم ولو حتی برای یک مدت کوتاه نتونستم تجربه کنم. این مسئله ممکنه در لایه های پنهان ذهن من و در ناخودآگاه به طور غیر ارادی در زندگی همراه من باشه. با توجه به شناختی که از خودم دارم من دقیقا از این مسئله میترسم. به خاطر همین از دوستان در پست های دیگه راه کار خواستم چطوری میتونم خودم با این نظام فکری و احساسی در یک پروسه مشابه اما با هزینه کم مورد آزمون قرار بدم (مانند واکسن زدن به جای مبتلا شدن به بیماری تا بدنمون نسبت به یک عامل بیماری زا ایمن بشه). به نظرم اینطوری یه گره مهم کار برای من باز میشه و اون تعدیل کردن همون تصویر ذهنی بدون پرداخت هزینه ایی بالاست. مثلا شما دختر موبلوند ایرانی رو مثال زدید. اولا که من واقعا تا حالا حتی یک گزینه اینطوری هم در زندگیم ندیدم. منظورم طبیعیه نه مصنوعی. بازم همونطور که ذکر کردم حتی اگرم پیدا بشه همچین گزینه هایی در جامعه ایران چون خوب میدونن جز موردهای تاپ محسوب میشن بخاطر همین همون ارتباطی شرعی-نیمه سنتی که شما توضیح دادید هم با این افراد هزینه بالایی میطلبه. امیدوارم منظورم رسونده باشم. یعنی به خودی خود دختر ایرانی با این شرایط من مشکلی ندارم اما چون در جامعه ما یک روی پنهان ازدواج معامله گری است هممون میخوایم بیشترین سود این وسط ببریم و هزینه ها رو به طرف مقابل اعمال کنیم. در خصوص گزینه های خارج هم چون هنوز هیچ تجربه از خود محیط ندارم مسلما نمیشه با قطعیت راجع به همه احتمالات ممکن نظر داد. در واقع تنها دلخوشی من همین امید کور نسبت به شرایط یه جامعه دیگست. در حال حاضر در اطراف من گزینه های خوب زیاد هست. در کل منظورم اینه که در جامعه ایرانی خانواده ها واقعا به دخترانشون به چشم یه جواهر نگاه میکنن و حسابی هم ازشون مواظبت میکنن. به نظر من به طور پیش فرض خیلی از دختران ایرانی به لحاظ ویژگی های خانوادگی که عرض کردم و همچنین پاکی، وقار و حجب و حیا جز گزینه های ازدواجی هستند اما برای من اون فیلتر اولیه کار خراب میکنه. در واقع همون گرایش اولیه هم بوجود نمیاد. ببینید یه سری مسائل دیگه هم در حس من تاثیرگزار هستند که من هنوز تصمیم نگرفتم در این تاپیک بهشون اشاره کنم. فقط اینو بگم تا حالا به خاطر شرایطی که من درش هیچ نقشی نداشتم از طرف جامعه (هم فامیل و هم غیر فامیل) به من و خانواده ام بی احترامی های زیادی شده بنحوی که اگر از من بپرسید دوران کودکیت در دو کلمه توصیف کن من اینو میگم "جهنم سفید".


    در پاسخ به سوال اول بله من خواهر دارم، و سوال دوم، خیر تا حالا هیچ خواستگاری نرفتم.
    با سلام مجدد
    واقعا خوشحالم که پیگیری جدی این مسئله رو قبل از ازدواجتون شروع کردین. فکر کنم یک کم از پاسخ من برداشت نادرستی کردین. من تمایل داشتم بدونم ایا اصلا سراغ گزینه های دیگه ای رفتین که ببینین این فیلتر چه قدر براتون تاثیر گذار هست یا خیر. به عبارتی نظر من اینه که اگر کششی به فردی پیدا کنین شاید متوجه بشین این فیلتر انقدرها هم مهم نبوده ولی ظاهرا شما تا حالا به دلیل ظاهر دختان ایرانی اصلا کششی به هیچ کدوم نداشتین و این موضوع خودش مهمه. کل عرض بنده اینه که اگر میتونین با کس دیگه ای باشین و نه اینکه بیاین به قول خودتون روندی رو جایگزین علاقه فعلیتون کنین چراکه شاید در گذشته این موارد جوابی میداد اما در روزگار امروز اینکه شما از لحاظ ظاهر و جنسی بتونین شریکتون رو قبول کنین بسیار اهمیت پیدا کرده یا بهتر بگیم اهمیتش روشن تر شده است. پس با این اوصاف ما الان مطمئنیم که شما اصلا جذب مورد ایرانی نمیشین. (البته این رو واقعا خودتون بهتر از هرکسی میتونین تحلیل و درک کنین ولی با توجه به اینکه ظاهرا خواستید به دختران اطراف توجه کنین و بررسیشون کنین و نشده میشه نتیجه گرفت که کششی برای شما ندارند.)
    در مورد دخترای ایرانی بلوند و روشن، حق با شماست در بهترین حالت دختران بلوند ایرانی با اروپایی ظاهر متفاوتی دارند و این خودش نکته ای هست که در یکی از پست هاتون شما گفتین حتما تاکید به اروپایی بودن این چهره دارم و ایرانی های بور رو هم نمیپسندم!اگر این نکته درست باشه پس الویت ظاهر برای شما شکل خودش رو گرفته. منتها موضوع اینه که این الویت شما اگر ضریب 10 داره (از یک تا ده)پس شما باید نهایتا برین سمت دختران اروپایی مسلمانی که شاید در بقیه معیارهای کم ضریب تر شما نمره کمتری بگیرند و اگر ضریب 2 داره میتونین ازش در برخی موارد چشم پوشی کنین یا با درصدی مشابهت بهش برسین مثل همه مردم دنیا! ببینین ما تو ازدواج اکثرا به همه چیزی که میخوایم نمیرسیم! در بهترین حالت به الویت های ضریب بالامون میرسیم. باز از صحبت های شما مشخص هست که حداقل فعلا این مورد، ضریب بالایی برای شما داره پس واقعا شاید جامعه اماری فعلی شما برای ازدواج اروپایی های مسلمن هستند!میگم فعلی چون احتمال تغییر ضریب ها وجود داره!
    یک موردی در بین حرفاتون با همه کاربرا هست و اون اینه که میپرسین راه کم هزینه اینکه وارد رابطه ای با دختری بشم چیه؟! درواقع نه در ایران و نه در هیچ جای دنیا راهی جز 1- دوستی 2- دوستی، رابطه، اشنایی و یا هرچه اسمش رو بگذاریم اما به قصد ازدواج وجود نداره! گزینه 1 رو که خودتون رد کردین. در مورد گزینه 2 هم میخواین مسئولیت پیشنهاد ازدواج رو دوشتون نباشه. من عرض کردم خدمتتون شما حتی میتونین به این قصد تا دو جلسه هم انفرادی دختری را بررسی کنین (این دو جلسه البته میانگینی برای دخترانی هست که مقید هستند و زیر بار اشنایی دوستی نمیرن) و کار به مراسم رسمی و .. نکشه اما کلا شما با اسم رسمی خواستکاری مخالفین. در این صورت پس دنیال چی هستین؟راه دیگه ای نمیمونه! خواسته شما روابط ازادتری مثل دوستی هست اما به دلیل دین و فرهنگتون باهاش مخالفین! متاسفانه روش اخلاقی دیگه ای باقی نمیمونه. ضمن اینکه ما خواهان این هستیم که شما با دختران شایسته ای روبه رو بشین و نه کسانی که تازه اعتماد شما رو به رابطه با این جنس خراب کنن!
    یک نکته دیگه هم در نظر بگیرین که چون الان دختر بلوند در دسترس نداریم، هدف شما الان برقراری رابطه با دختران ایرانی برای شناخت خودتون هست. این کمی بی انصافیه! من عرض کردن توجه داشته باشید و اگر به هرکدوم کششی پیدا کردین وارد رابطه معقولی باهاش بشین، نه اینکه بدون اون کشش برای کمک به خودتون وارد رابطه با اون بشین چون در این صورت ممکنه مشکل شما کمرنگ با حل بشه اما دختر دیگه ای زخمی میشه و روبه رو میشیم با یک پست دیگه مربوط به به هم ریختن روان و روحیه یک دختر! مخصوصا اگر هدف شما دختران شایسته باشند که عادت به این روابط ندارند. منظورم این هست که با عرض معذرت از همه بانوان، اما دسته هم هستند که وارد رابطه با شما بشن و شاید تا حدی و از جنبه ای به این مشکل شما کمک کنن و هدف شما براشون اصلا مهم نباشه که با توجه به روند فکری شما هدف شما این گروه نیستند! پس توجه به این نکته هم داشته باشن که نمیتونیم برای کمک به شما کسی رو بی جهت وارد این پروسه کنیم.
    پستم راهکار چندانی براتون نداشت چون فعلا چیزی به ذهنم نرسد و اگر رسید حتما عنوان میکنم فقط حرفهایی به نظرم اومد که باهاتون در میان گذاشتم.
    شاید بد نباشه چیزی که تو ذهنتون هست به عنوان راهکار کم خطر و بی اسیبی که نه اسیب دوستی رو داشته باشه و نه مشکلات مراسم رسمی رو بیشتر برامون شرح بدین. شاید چیزی که در ذهن شما به عنوان ایده ال میگذره شدنی باشه یا لااقل با کمی تغییر شدنی بشه.
    از طرفی متاسفم از اینکه اتفاقاتی افتاده که به کودکی لفظ جهنم رو دادین. شاید پس بخشی از فرهنگ گریزی ایرانی به همین مورد هم برگرده. شاید دوست نداشته باشین که اینجا بیان کنین و از طرفی شاید درست نباشه اینجا بگین چون با جوابهای تجربی و نه علی ما روبه رو میشین. اگر اهل روانشناس رفتن و پذیرفتن حرفاشون هستین ( چون کمی بعضی از روندهای کاریشون ممکنه برای بعضی ها بچه گانه یا مثل بازی به نظر برسه) بد نیست یک روانشناس مراجعه کنین ( یک واقع درمان) که بتونه نقطه کور گذشتتون رو پیدا کنه و چه بسا این مورد در تسهیل بقیه موارد هم کمک کننده باشه. البته ممکنه کمی وقت و هزینه بر بشه اما اگه جواب بده ارزشش رو داره ک خدارو شکر فرک میکنم از لحاظ مالی مشکلی نداشته باشین. موردهایی بوده که بنده دیدم کار روانشناس در کنار تحلیل و مطالعه خود فرد کمک کننده بوده.
    موفق باشید

  16. کاربر روبرو از پست مفید Mahaneh تشکرکرده است .

    پسر جوان (شنبه 26 تیر 95)

  17. #19
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 16 اردیبهشت 99 [ 06:37]
    تاریخ عضویت
    1395-4-10
    نوشته ها
    38
    امتیاز
    3,490
    سطح
    36
    Points: 3,490, Level: 36
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    76

    تشکرشده 16 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام خانم Mahaneh، خیلی ممنون از پست مفیدتون. یه جورایی بحث تا اینجا به صورت مفید و موثری جمع بندی کردید.


    در پستتون اشاره کردید که آدم اگر وارد یه رابطه بدون کشش اولیه و فقط برای شناخت خودش بشه واقعا نامردیه در حق اون دختر. به نظرم خیلی حرف به جا و درستیه. در واقع یکی از دلالیل مهمی که تا حالا از این کار امتناع کردم دقیقا همین مسئله بوده فقط نمیدونستم چطور بیانش کنم. من راجع به راه های بی خطر آشنایی اولیه بین پسر و دختر قبلا یک مقدار در اینترنت تحقیق کرده بودم. به یه سری نتایجی هم رسیدم اما هیچ کدوم به درد جامعه ایرانی نمی خوردند (مانند speed dating). واقعیت اینه که خودتون گفتین آدم یا باید دوست بشه (برای ازدواج) یا مستقیم اقدام کنه برای ازدواج و منم فکر نمی کنم راه دیگه ایی باشه. من حتی پیش بینیم اینه که کمتر خانواده ایی بزاره دخترشون دو جلسه با یه پسر غریبه بره بیرون حرف بزنه. مخصوصا اگه دختر ویژگی های مثبت قوی داشته باشه (هم ظاهری هم خانوادگی). میشه شما یه خورده این راه کار برای من باز کنید. فرض کنید من از یکی خوشم اومده، برم بهش بگم شما به خانواده اطلاع بده اگه قبول کردن من با شما دو جلسه بیرون حرف بزنم (البته خیلی مودبانه تر). یعنی من اینطوری بگم نمیگه چه آدم بی شخصیتی؟


    نهایت اینکه آدم در یه سری از این جمع های مختلط دختر پسری که با هم تفریح و کافی شاپ میرن و دور هم میشینن صحبت میکنن، حضور پیدا کنه که اونم فکر نکنم کمک چندانی کنه. به نظر من دانشگاه ها این وسط خیلی میتونستن به جوونا در این زمینه کمک کنن. اما چون یه جورایی این مسئله تابو محسوب میشه هیشکی جرئت نمی کنه واردش بشه. بر عکس دانشگاه های خارجی که همیشه مملو از social event هستند و خیلی راحت آدم میتونه با اقشار مختلف جامعه ارتباط برقرار کنه.


    من تا حالا به هیچ روانشناسی مراجعه نکردم. اما به فکرش بودم. در واقع مهمترین دغدغه ام این بود که یه روانشناس خوب پیدا کنم. تبلیغات زیاده اما من چون نمیشناسم سخت اعتماد می کنم. شما میتونید یه آدم با تجربه که مطمئنید کارش درسته رو به من معرفی کنید؟


    بازم ممنون از کمک های بسیار مفیدتون

  18. #20
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 22 اردیبهشت 02 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1393-10-26
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    15,299
    سطح
    79
    Points: 15,299, Level: 79
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 91.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    526

    تشکرشده 1,129 در 328 پست

    Rep Power
    101
    Array
    سلام دوست گرامی


    فکر کنم توضیحات کاملی از طرف دوستان مطرح شده فقط چیزی که من به شکل خلاصه بهش اشاره میکنم اینه که آیا شما تا حالا یه خانم مو بلوند چشم رنگی خارجی رو از نزدیک دیدید یا نه؟

    اگه ندیدید و این معیار صرفا از روی چند تا عکس و فیلم برای شما انقد با اهمیت شده باید خدمتتون عرض کنم که خانمهای مو بلوند و چشم رنگی که شما در عکس و فیلمها می بینید اکثرا از بین دختران زیبا انتخاب شدند و گریم شدند وگرنه دخترای عادی خارجی مو بلوند و چشم رنگی اکثرا دارای صورتهای کک و مکی هستند و حتی روی قسمتهایی از بدنشون که باز هست مثل دستها و گردن هم این کک و مکها به وضوح دیده میشه و به اون زیبایی که شما تصور میکنید نیست(من بارها تو سطح شهرمون توریستهای مو بلوند و چشم رنگی رو دیدم و به جرئت میتونم بگم اصلا قیافه زیبایی بینشون ندیدم شایدم خوشگل هاشون افتخار نمیدن بیان شهر ما)


    من بهتون پیشنهاد میکنم اول چند تا دختر عادی(نه مدل و نه بازیگر) خارجی که چشم رنگی و مو بلوند هستند رو از نزدیک ببینید بعد میتونید تصمیم درست تری بگیرید.چون خودتون هم بهتر میدونید پیدا کردن دختر خارجی چشم رنگی مو بلوند بدون کک و مک و دارای بقیه فاکتورهای مورد نظر شما که حاضر به ازدواج با شما باشه خیلی سخته هر چند امیدوارم زود بهش برسید.

    یه نکته دیگه هم که خودم تجربه اش کردم اینه که من وقتی سنم کمتر بود و تجریه آشنایی و خواستگاری زیادی نداشتم یه سری فاکتورهای ظاهری برای همسرم در نظر میگرفتم ولی با آشنایی های بیشتر و تجربه های بیشتر دیدم که حتی به آقایی که از اون فاکتورها هم به دور بود ولی سایر معیارها رو داشت تونستم علاقه پیدا کنم هر چند به دلایل دیگه ای ازدواج ما ممکن نشد.


    در مورد شما هم چون شما هیچ سابقه آشنایی و خواستگاری ندارید دچار این حالت شدید و با کسب تجربه به احتمال زیاد میتونید معیارهاتون رو تعدیل کنید.هر چند به قول شیدای عزیز ظاهر برای آقایون خیلی بیشتر اهمیت داره و شاید ما خانمها تو این زمینه نتونیم راهنمایی درستی بهتون بدیم.


    در مورد موافقت خونواده دختر برای آشنایی با شما الآن دیگه تقریبا تو اکثر شهرها این قضیه جا افتاده و اون مال زمانهای خیلی قدیم بود که عروس و دوماد همدیگه رو شب عروسی میدیدنمثلا من خودم با اینکه تو شهر کوچیکی زندگی میکنم و پدر و مادر خیلی تحصیلکرده ای هم ندارم ولی اجازه میدن با خواستگارهام چند جلسه بیرون بریم و حرف بزنیم.شما با این جمله تون(
    من حتی پیش بینیم اینه که کمتر خانواده ایی بزاره دخترشون دو جلسه با یه پسر غریبه بره بیرون حرف بزنه. مخصوصا اگه دختر ویژگی های مثبت قوی داشته باشه (هم ظاهری هم خانوادگی). میشه شما یه خورده این راه کار برای من باز کنید. فرض کنید من از یکی خوشم اومده، برم بهش بگم شما به خانواده اطلاع بده اگه قبول کردن من با شما دو جلسه بیرون حرف بزنم (البته خیلی مودبانه تر). یعنی من اینطوری بگم نمیگه چه آدم بی شخصیتی؟) اکثر ایرانیارو از پشت کوههای آلپ اومده فرض کردیدا

    امیدوارم تصمیم درستی بگیرید.



    یک جمله من باب یادآوری : از دوستانی مثل mahaneh عزیز خواهشمندیم با بکار بردن کلید اینتر و فاصله انداختن بین پاراگراف ها رحمی بر چشمان خوانندگان سایت بکنند.سپاس
    ویرایش توسط آی تک : شنبه 26 تیر 95 در ساعت 20:59

  19. 5 کاربر از پست مفید آی تک تشکرکرده اند .

    Amina (شنبه 26 تیر 95), پسر جوان (شنبه 26 تیر 95), نیکیا (شنبه 26 تیر 95), بارن (شنبه 26 تیر 95), شیدا. (شنبه 26 تیر 95)


 
صفحه 2 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 31
    آخرين نوشته: یکشنبه 18 مهر 95, 22:29
  2. منو زن داداشام دوستیم دوست دوست
    توسط ارشیدا در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: شنبه 11 آذر 91, 11:00
  3. دوست داشتن دختری که با پسر دیگری است و می گوید مرا دوست دارد
    توسط mehdi1369 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: شنبه 28 آبان 90, 11:29
  4. من دوست پسر دوست صمیمیم رو دوست دارم
    توسط MisS AviatoR در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: شنبه 28 اسفند 89, 12:00

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:59 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.