به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 36
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 18 فروردین 98 [ 13:44]
    تاریخ عضویت
    1394-11-29
    نوشته ها
    62
    امتیاز
    3,392
    سطح
    36
    Points: 3,392, Level: 36
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 108
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    142

    تشکرشده 43 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم شوهرت خیلی خوبه حداقل نسبت به خیلی ها! قدرشو بدون. مواردی که اشاره کردی برای رابطه بنظرم مثل یه حساسیت تابستونه هست برای یک آدم. خیلی راحت میشه حلش کرد.

  2. کاربر روبرو از پست مفید شادی ظهوریان تشکرکرده است .

    بارن (پنجشنبه 24 تیر 95)

  3. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 20 مهر 95 [ 15:57]
    تاریخ عضویت
    1394-12-24
    نوشته ها
    30
    امتیاز
    697
    سطح
    13
    Points: 697, Level: 13
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 3
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 10 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام، بنظر من واقعا شوهر خوبی داری ولی قدرشو نمیدونی، ببخشید که اینو میگم ولی با افتخار بیان میکنی که جلوش حسابی خانواده شو کوبیدی و ازشون بد گفتی، متاسفم ولی شما خیلی در حقش داری نامردی میکنی، بعد چرا تا این حد به مادرشون حساس شدی؟خوب مادرشه یه عمر زحمتشو کشیده، نمیتونه اونو بذاره زیر پاش، درست هم همینه. متاسفم ولی واقعا عصبی شدم، والا اونایی هم که یه همسر خوب نصیبشون شده، دارن با بهانه های الکی زندگیشونو خراب میکنن، یکم به دور و برتون نگاه کنید، اونوقت میرید شوهرتونو حلوا حلوا میکنید، بنظر من شما هنوز پختگی و آمادگی لازم برای ازدواج رو ندارین، یعنی چی که به مادرش نگاه. نمیکنید که تلافی کنید، یکم بزرگ شید. این رفتارها بچگانه ست، خداروشکر کنید بابت این همسر خوب و قدرشو بدونید. ببخشید اگه خیلی واضح صحبت کردم

  4. 3 کاربر از پست مفید آبشار یاس تشکرکرده اند .

    fahimeh.a (شنبه 26 تیر 95), نیلوفر:-) (پنجشنبه 24 تیر 95), بارن (پنجشنبه 24 تیر 95)

  5. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 20 مهر 95 [ 15:57]
    تاریخ عضویت
    1394-12-24
    نوشته ها
    30
    امتیاز
    697
    سطح
    13
    Points: 697, Level: 13
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 3
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 10 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام، بنظر من واقعا شوهر خوبی داری ولی قدرشو نمیدونی، ببخشید که اینو میگم ولی با افتخار بیان میکنی که جلوش حسابی خانواده شو کوبیدی و ازشون بد گفتی، متاسفم ولی شما خیلی در حقش داری نامردی میکنی، بعد چرا تا این حد به مادرشون حساس شدی؟خوب مادرشه یه عمر زحمتشو کشیده، نمیتونه اونو بذاره زیر پاش، درست هم همینه. متاسفم ولی واقعا عصبی شدم، والا اونایی هم که یه همسر خوب نصیبشون شده، دارن با بهانه های الکی زندگیشونو خراب میکنن، یکم به دور و برتون نگاه کنید، اونوقت میرید شوهرتونو حلوا حلوا میکنید، بنظر من شما هنوز پختگی و آمادگی لازم برای ازدواج رو ندارین، یعنی چی که به مادرش نگاه. نمیکنید که تلافی کنید، یکم بزرگ شید. این رفتارها بچگانه ست، خداروشکر کنید بابت این همسر خوب و قدرشو بدونید. ببخشید اگه خیلی واضح صحبت کردم

  6. 2 کاربر از پست مفید آبشار یاس تشکرکرده اند .

    نیلوفر:-) (پنجشنبه 24 تیر 95), آی تک (شنبه 26 تیر 95)

  7. #14
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    خسیسه مخوصاً کنار خانواده من قرار میگیره. همش میخواد از آدم بکنه. منم اصلاً بهش رو نمیدم.
    دلش میخواد همش باهاش برم مسافرت.
    لباسامو از اول نامزدی تا الان اون برام خریده و طلا اینا هم بران زیاد خریدن.
    ماهی یه مقداری بهم پول میده. اینم بگم من یک ریال هم براش خرج نکردم چون دلم نمیاد. با اینکه خودم حقوق دارم ولی یک ریال هم خرج نکردم براش.حتی نزاشتم خانوادمم بهش چیزی بدن. که یکی دو بار به شوخی گفته منم گفتم وظیفه مرده که برای زنش چیزی بخره اونم گفته شوخی کردم. کلا پول ارایشگاه و لباس و کفش و همه چیزو میده.
    در کل به خانوادم خیلی احترام میزاره .چندبار خانوادمو اصرار کرده بریم مسافرت با ماشین خودش که برده و خوش سفر هم هست.


    تورو خدا بگید چیکار کنم.من با آدم خسیس و حسابگر نمیتونم زندگی کنم. وای خیلییییییییی خسته ام. خیلی ببخشید مطالبم پراکنده شد .
    ببخشید من الان نفهمیدم تو این داستانی که شما تعریف کردید کی خسیسه؟
    کی حسابگره؟

    اونی که یه قرون در دو سال نامزدی خرج نکرده و خانواده اش هم حتی یه کادو به داماد ندادن !!!
    یا اونی که .......

    شما طلاق بگیر انشالا این آقا یه همسر خوب گیرش می آد. برای شما خیلی زیاده !
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  8. 7 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    Amina (پنجشنبه 24 تیر 95), andrya (شنبه 26 تیر 95), fahimeh.a (شنبه 26 تیر 95), نیلوفر:-) (پنجشنبه 24 تیر 95), نازنین2010 (پنجشنبه 24 تیر 95), آی تک (شنبه 26 تیر 95), حیاط خلوت (یکشنبه 24 مرداد 95)

  9. #15
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 آذر 95 [ 11:32]
    تاریخ عضویت
    1395-2-09
    نوشته ها
    193
    امتیاز
    2,947
    سطح
    33
    Points: 2,947, Level: 33
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 103
    Overall activity: 44.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    179

    تشکرشده 278 در 136 پست

    Rep Power
    41
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Elmira sh نمایش پست ها

    تورو خدا کمک کنید.کینه بدی به همسرم و خانوادش گرفتم. تو یه سال گذشته اصلا خانوادشو محل نمیذاشتم یعنی میرفتم خونشون اما به صورت مادرش نگاه نمیکردم و خیلی ساکت میشستم که میشد دعوا.یعنی واقعاً به محلی میکردم. میدونیین چرا چون همسرم تو دعوا جلوی خانوادش پای خانواده منو وسط میکشید که منم اینجوری انتقام می گرفتم.
    نقل قول نوشته اصلی توسط Elmira sh نمایش پست ها
    در کل به خانوادم خیلی احترام میزاره .چندبار خانوادمو اصرار کرده بریم مسافرت با ماشین خودش که برده و خوش سفر هم هست.

    همسر شما به خانوادتون احترام می ذاره و شما با رفتار بی ادبانه با خانوادش جواب احترامش رو می دین؟!

    نقل قول نوشته اصلی توسط Elmira sh نمایش پست ها

    نمیدونم چرا اصلا دلم نمیخواد عروسی بگیریم. دلم میخواد همین طوری عقد بمونیم. میترسم از این همه جهیزیه که باید بگیرم ولی زندگی خوبی نداشته باشم و دست از پا درازتر برگردم.

    خسیسه مخوصاً کنار خانواده من قرار میگیره. همش میخواد از آدم بکنه. منم اصلاً بهش رو نمیدم. رک گوست.حرفاشو خیلی نسنجیده میزنه.

    لباسامو از اول نامزدی تا الان اون برام خریده و طلا اینا هم بران زیاد خریدن.

    ماهی یه مقداری بهم پول میده. اینم بگم من یک ریال هم براش خرج نکردم چون دلم نمیاد. با اینکه خودم حقوق دارم ولی یک ریال هم خرج نکردم براش.حتی نزاشتم خانوادمم بهش چیزی بدن. که یکی دو بار به شوخی گفته منم گفتم وظیفه مرده که برای زنش چیزی بخره اونم گفته شوخی کردم. کلا پول ارایشگاه و لباس و کفش و همه چیزو میده.
    در کل به خانوادم خیلی احترام میزاره .چندبار خانوادمو اصرار کرده بریم مسافرت با ماشین خودش که برده و خوش سفر هم هست.

    تورو خدا بگید چیکار کنم.من با آدم خسیس و حسابگر نمیتونم زندگی کنم.

    شیدا خانم هم گفتند ولی با این توصیفات خسیس و حسابگر واقعی شما هستین. کی گفته برای داماد هدیه نمی گیرن؟ چطور می شه که شما کسی رو دوست داشته باشید و براش خرج نکنید؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط Elmira sh نمایش پست ها

    روی حقوق من حساب میکنه که این خیلی ناراحتم میکنه همش میخواد خیلی وضع مالی خوبی داشته باشه. شاید من اصلا دلم نمیخواد برم سرکار.
    نظر شخصی من اینه که خیلی مسخره است که زنی کار کنه و پولش رو خرج زندگیش نکنه ولی اگر با این مسئله مشکلی داشتین باید تو همون دوران دوستی یا اوایل عقد حل می کنید نه الان!

    البته فقط شما مشکل نداریا! شوهرت هم یه ایرادی داره که با وجود این اخلاق های حسنه ی شما به فکر عروسیه!







  10. 6 کاربر از پست مفید Amina تشکرکرده اند .

    andrya (شنبه 26 تیر 95), fahimeh.a (شنبه 26 تیر 95), نیلوفر:-) (پنجشنبه 24 تیر 95), نازنین2010 (پنجشنبه 24 تیر 95), بارن (پنجشنبه 24 تیر 95), شیدا. (شنبه 26 تیر 95)

  11. #16
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 شهریور 96 [ 14:15]
    تاریخ عضویت
    1394-7-06
    نوشته ها
    130
    امتیاز
    3,017
    سطح
    33
    Points: 3,017, Level: 33
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    2

    تشکرشده 127 در 70 پست

    Rep Power
    28
    Array
    شما با این کینه شتری که دارید ،
    یا اتفاقی درحین رابطه شما و همسرتون افتاده که اینقدر با نفرت باهاشون رفتار میکنید
    یا قبلا تجربه ی نفرت باری داشتید ، خودتون یا خونوادتون
    یا ذاتا میخایید کمبودهاتونو به ای شکل با کینه خالی کنید

  12. #17
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 23 مهر 95 [ 20:44]
    تاریخ عضویت
    1395-4-14
    نوشته ها
    34
    امتیاز
    762
    سطح
    14
    Points: 762, Level: 14
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 43.0%
    دستاوردها:
    500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    24

    تشکرشده 75 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Amina نمایش پست ها



    نظر شخصی من اینه که خیلی مسخره است که زنی کار کنه و پولش رو خرج زندگیش نکنه ولی اگر با این مسئله مشکلی داشتین باید تو همون دوران دوستی یا اوایل عقد حل می کنید نه الان!








    ببخشید که کمی منحرف می شم از بحث تاپیک ولی به نظرم با توجه به قوانین تبعیض آمیزی که وجود داره ایشون کار عاقلانه ای می کنه که به فکر نگه داشتن درآمد حاصل از کارشه و نمی خواد درآمدش رو تو خونه خرج کنه.وقتی میشه صحبت از حساب کردن رو درآمد زن کرد که سایر حقوق اقتصادی هم برابر باشه.تو همین انجمن نمونه های زیادی رو می تونید ببینید که خانم در طول زندگی پا به پای شوهر زحمت کشیده و حتی بعضا اموال خودش رو هم به صورت سرمایه کار به شوهر داده و حالا با بالا گرفتن اختلافات،دستش از همه جا کوتاهه چون هیچ قانونی برای تنصیف اموال مشترک در زندگی زوجین وجود نداره. قوانین مربوط به ارث و حقوق مالی زن موقع جدایی هم بیشتر شبیه شوخیه.تصور کنید ایشون سالها زندگی ش رو با این مرد بسازه و بعد از ده سال یا بیست سال بخواد از همسرش جدا بشه یا خدایی نکرده همسرشون فوت بشه.اون موقع ایشون زنی خواهد بود که دستش به هیچ جا بند نیست و مجبوره با یک چمدان از لوازم شخصی ش منزل شوهر رو ترک کنه.(اتفاقی که برای خیلی ها افتاده).حالا تصور کنید زنی که هیچ پشتوانه اقتصادی نداره و حتی حق ارثش تو خانواده خودش هم نصف برادرانش هست و تو یه سری از فرهنگ ها از قبل ارث و میراث به نام برادران زده شده تا مبادا مال و اموال به دامادها برسه،بدون هیچ پشتوانه اقتصادی،تو یه جامعه تا مغز استخوان مردسالار و سواستفاده گر از زن،چه روزگار سختی خواهد داشت.اگر این زن مهارتی هم نداشته باشه و تمام زندگی ش مشغول خانه داری( بیگاری مفت) بوده باشه،وضعیت ش اسفناک تر هم خواهد بود.تنها چیزی که این وضع رو کمی متعادل تر خواهد کرد اینه که زن بتونه مهریه کلانی رو موقع ازدواج شرط کنه که اون هم با توجه به تبلیغات همه جانبه ای که علیه مهریه بالا میشه (شما بخونید مغزشویی) خیلی ها این کار رو نمی کنن.بنابراین شخصا به خانم ها توصیه می کنم از آینده نگری درباره وضعیت اقتصادی شون به خصوص در مورد سال های میانسالی غافل نباشن.

  13. 3 کاربر از پست مفید sphinx تشکرکرده اند .

    Amina (جمعه 25 تیر 95), mahasty (یکشنبه 27 تیر 95), حیاط خلوت (یکشنبه 24 مرداد 95)

  14. #18
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 آذر 95 [ 11:32]
    تاریخ عضویت
    1395-2-09
    نوشته ها
    193
    امتیاز
    2,947
    سطح
    33
    Points: 2,947, Level: 33
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 103
    Overall activity: 44.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    179

    تشکرشده 278 در 136 پست

    Rep Power
    41
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط sphinx نمایش پست ها
    ببخشید که کمی منحرف می شم از بحث تاپیک ولی به نظرم با توجه به قوانین تبعیض آمیزی که وجود داره ایشون کار عاقلانه ای می کنه که به فکر نگه داشتن درآمد حاصل از کارشه و نمی خواد درآمدش رو تو خونه خرج کنه.وقتی میشه صحبت از حساب کردن رو درآمد زن کرد که سایر حقوق اقتصادی هم برابر باشه.تو همین انجمن نمونه های زیادی رو می تونید ببینید که خانم در طول زندگی پا به پای شوهر زحمت کشیده و حتی بعضا اموال خودش رو هم به صورت سرمایه کار به شوهر داده و حالا با بالا گرفتن اختلافات،دستش از همه جا کوتاهه چون هیچ قانونی برای تنصیف اموال مشترک در زندگی زوجین وجود نداره. قوانین مربوط به ارث و حقوق مالی زن موقع جدایی هم بیشتر شبیه شوخیه.تصور کنید ایشون سالها زندگی ش رو با این مرد بسازه و بعد از ده سال یا بیست سال بخواد از همسرش جدا بشه یا خدایی نکرده همسرشون فوت بشه.اون موقع ایشون زنی خواهد بود که دستش به هیچ جا بند نیست و مجبوره با یک چمدان از لوازم شخصی ش منزل شوهر رو ترک کنه.(اتفاقی که برای خیلی ها افتاده).حالا تصور کنید زنی که هیچ پشتوانه اقتصادی نداره و حتی حق ارثش تو خانواده خودش هم نصف برادرانش هست و تو یه سری از فرهنگ ها از قبل ارث و میراث به نام برادران زده شده تا مبادا مال و اموال به دامادها برسه،بدون هیچ پشتوانه اقتصادی،تو یه جامعه تا مغز استخوان مردسالار و سواستفاده گر از زن،چه روزگار سختی خواهد داشت.اگر این زن مهارتی هم نداشته باشه و تمام زندگی ش مشغول خانه داری( بیگاری مفت) بوده باشه،وضعیت ش اسفناک تر هم خواهد بود.تنها چیزی که این وضع رو کمی متعادل تر خواهد کرد اینه که زن بتونه مهریه کلانی رو موقع ازدواج شرط کنه که اون هم با توجه به تبلیغات همه جانبه ای که علیه مهریه بالا میشه (شما بخونید مغزشویی) خیلی ها این کار رو نمی کنن.بنابراین شخصا به خانم ها توصیه می کنم از آینده نگری درباره وضعیت اقتصادی شون به خصوص در مورد سال های میانسالی غافل نباشن.
    حرفاتون در مورد وضعیت جامعه کاملا درسته و من با شما موافقم ولی فکر می کنم اینکه خانم حقوق خودش رو صرفا خرج خودش کنه، راه مناسبی برای حل این مشکل نیست چون با روح زندگی مشترک سازگاری نداره. به نظر من راه بهتر گزینه هایی مثل شرایط ضمن عقد است(با وکالت بلاعزل البته).

  15. #19
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 خرداد 97 [ 22:42]
    تاریخ عضویت
    1394-12-02
    نوشته ها
    46
    امتیاز
    2,545
    سطح
    30
    Points: 2,545, Level: 30
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 55
    Overall activity: 29.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 13 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوستان عزیزم.خیلی ممنون از کامنت هایی که کذاشتین.
    نمیدونم باید چی بگم. جاهایی که باید پشتم میبود نبود.
    از شماها میپرسم کدوم شوهری جلوی پدر و مادرش و برادر و زن برادرش به همسرش و زن برادرش فحش خیلی بدی میده ؟؟؟؟؟( البته برادرش فکر کرد شوهرم به اون و زنش فحش داد ) که وای چشتون روز بد نبینه شوهرم برادرش باهم دعواشون شد تو دعوا شوهرم صورتش زخمی شد. وای مادرش از حال رفت.همشون منو مقصر میدونستن. ( دعوا از اینجا شروع شد که من رفت خونشون براش سوپ درست کنم مریض بود نزدیک عروسی برادرش هم بود اونا رفته بودن خرید، مادر همسرم که امد همسرم به مادرش توپید زن من خسته شد پا شو به زن من کمک کن که تو دلم منم خوشحال شدم .بعد یک ساعت همسرم به من گفت پاشو بریم خونه شما اونجا بشینیم.منم گفتم از صبح هرجا بودی همون جا بشین و از این حرفا که شوهرمم همش میخندیید . که باباش گفت به شوهرم مزاحم نشید آخه. منم گفتم آخه کی به حرف این گوش میکنه منظورم شوهرم بود که چون زن برادرش نشسته بود ، شوهرم که دید خیلی دارم همش ضایعش میکنم اروم گفت ا چرت نگو. که رفتم اتاق اومد دنبالم.گفتم خجالت نمیکشی جلوی اون دختربه من میگی چرت نگو. بهش گفتم باید بریم جلوی اونا از من مغذرت خواهی کنی وگرنه نمیام عروسی که اینارو با بدترین حال ممکن میزدم بهش اونم میگفت اروم باش منظورذی نداشتم که انقدر گفتم و گفتم که صبرش تموم شد و از اتاق رفتنی بیرون اون فحش و داد.
    حالا به منو حقو میدید ؟؟
    یا همش دوست داره من رابطمو با برادرشو زنش خوب کنم.
    عصبانی میشه بدجور فحش میده البته منم همون حرفارو به خودش میزنم.
    اصلا دلم نمیخواست اینطوری باشیم . بعد اون دعوا احساس میکنم جاریم تو دلش به من میخنده که شوهرم که الم شنگه ای راه انداخت. البته شوهرم با اون دعوا کرد که تو لابد به یه چیزی گفتی گه زن من حساس شد. البته اخرش من متهم شدم وای وای خیلی بد بود.

    - - - Updated - - -

    سلام دوستان عزیزم.خیلی ممنون از کامنت هایی که کذاشتین.
    نمیدونم باید چی بگم. جاهایی که باید پشتم میبود نبود.
    از شماها میپرسم کدوم شوهری جلوی پدر و مادرش و برادر و زن برادرش به همسرش و زن برادرش فحش خیلی بدی میده ؟؟؟؟؟( البته برادرش فکر کرد شوهرم به اون و زنش فحش داد ) که وای چشتون روز بد نبینه شوهرم برادرش باهم دعواشون شد تو دعوا شوهرم صورتش زخمی شد. وای مادرش از حال رفت.همشون منو مقصر میدونستن. ( دعوا از اینجا شروع شد که من رفت خونشون براش سوپ درست کنم مریض بود نزدیک عروسی برادرش هم بود اونا رفته بودن خرید، مادر همسرم که امد همسرم به مادرش توپید زن من خسته شد پا شو به زن من کمک کن که تو دلم منم خوشحال شدم .بعد یک ساعت همسرم به من گفت پاشو بریم خونه شما اونجا بشینیم.منم گفتم از صبح هرجا بودی همون جا بشین و از این حرفا که شوهرمم همش میخندیید . که باباش گفت به شوهرم مزاحم نشید آخه. منم گفتم آخه کی به حرف این گوش میکنه منظورم شوهرم بود که چون زن برادرش نشسته بود ، شوهرم که دید خیلی دارم همش ضایعش میکنم اروم گفت ا چرت نگو. که رفتم اتاق اومد دنبالم.گفتم خجالت نمیکشی جلوی اون دختربه من میگی چرت نگو. بهش گفتم باید بریم جلوی اونا از من مغذرت خواهی کنی وگرنه نمیام عروسی که اینارو با بدترین حال ممکن میزدم بهش اونم میگفت اروم باش منظورذی نداشتم که انقدر گفتم و گفتم که صبرش تموم شد و از اتاق رفتنی بیرون اون فحش و داد.
    حالا به منو حقو میدید ؟؟
    یا همش دوست داره من رابطمو با برادرشو زنش خوب کنم.
    عصبانی میشه بدجور فحش میده البته منم همون حرفارو به خودش میزنم.
    اصلا دلم نمیخواست اینطوری باشیم . بعد اون دعوا احساس میکنم جاریم تو دلش به من میخنده که شوهرم که الم شنگه ای راه انداخت. البته شوهرم با اون دعوا کرد که تو لابد به یه چیزی گفتی گه زن من حساس شد. البته اخرش من متهم شدم وای وای خیلی بد بود.

  16. #20
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 31 اردیبهشت 97 [ 07:43]
    تاریخ عضویت
    1393-12-19
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    3,321
    سطح
    35
    Points: 3,321, Level: 35
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    194

    تشکرشده 70 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Elmira sh نمایش پست ها
    سلام دوستان عزیزم.خیلی ممنون از کامنت هایی که کذاشتین.
    نمیدونم باید چی بگم. جاهایی که باید پشتم میبود نبود.
    از شماها میپرسم کدوم شوهری جلوی پدر و مادرش و برادر و زن برادرش به همسرش و زن برادرش فحش خیلی بدی میده ؟؟؟؟؟( البته برادرش فکر کرد شوهرم به اون و زنش فحش داد ) که وای چشتون روز بد نبینه شوهرم برادرش باهم دعواشون شد تو دعوا شوهرم صورتش زخمی شد. وای مادرش از حال رفت.همشون منو مقصر میدونستن. ( دعوا از اینجا شروع شد که من رفت خونشون براش سوپ درست کنم مریض بود نزدیک عروسی برادرش هم بود اونا رفته بودن خرید، مادر همسرم که امد همسرم به مادرش توپید زن من خسته شد پا شو به زن من کمک کن که تو دلم منم خوشحال شدم .بعد یک ساعت همسرم به من گفت پاشو بریم خونه شما اونجا بشینیم.منم گفتم از صبح هرجا بودی همون جا بشین و از این حرفا که شوهرمم همش میخندیید . که باباش گفت به شوهرم مزاحم نشید آخه. منم گفتم آخه کی به حرف این گوش میکنه منظورم شوهرم بود که چون زن برادرش نشسته بود ، شوهرم که دید خیلی دارم همش ضایعش میکنم اروم گفت ا چرت نگو. که رفتم اتاق اومد دنبالم.گفتم خجالت نمیکشی جلوی اون دختربه من میگی چرت نگو. بهش گفتم باید بریم جلوی اونا از من مغذرت خواهی کنی وگرنه نمیام عروسی که اینارو با بدترین حال ممکن میزدم بهش اونم میگفت اروم باش منظورذی نداشتم که انقدر گفتم و گفتم که صبرش تموم شد و از اتاق رفتنی بیرون اون فحش و داد.
    حالا به منو حقو میدید ؟؟
    یا همش دوست داره من رابطمو با برادرشو زنش خوب کنم.
    عصبانی میشه بدجور فحش میده البته منم همون حرفارو به خودش میزنم.
    اصلا دلم نمیخواست اینطوری باشیم . بعد اون دعوا احساس میکنم جاریم تو دلش به من میخنده که شوهرم که الم شنگه ای راه انداخت. البته شوهرم با اون دعوا کرد که تو لابد به یه چیزی گفتی گه زن من حساس شد. البته اخرش من متهم شدم وای وای خیلی بد بود.

    - - - Updated - - -

    سلام دوستان عزیزم.خیلی ممنون از کامنت هایی که کذاشتین.
    نمیدونم باید چی بگم. جاهایی که باید پشتم میبود نبود.
    از شماها میپرسم کدوم شوهری جلوی پدر و مادرش و برادر و زن برادرش به همسرش و زن برادرش فحش خیلی بدی میده ؟؟؟؟؟( البته برادرش فکر کرد شوهرم به اون و زنش فحش داد ) که وای چشتون روز بد نبینه شوهرم برادرش باهم دعواشون شد تو دعوا شوهرم صورتش زخمی شد. وای مادرش از حال رفت.همشون منو مقصر میدونستن. ( دعوا از اینجا شروع شد که من رفت خونشون براش سوپ درست کنم مریض بود نزدیک عروسی برادرش هم بود اونا رفته بودن خرید، مادر همسرم که امد همسرم به مادرش توپید زن من خسته شد پا شو به زن من کمک کن که تو دلم منم خوشحال شدم .بعد یک ساعت همسرم به من گفت پاشو بریم خونه شما اونجا بشینیم.منم گفتم از صبح هرجا بودی همون جا بشین و از این حرفا که شوهرمم همش میخندیید . که باباش گفت به شوهرم مزاحم نشید آخه. منم گفتم آخه کی به حرف این گوش میکنه منظورم شوهرم بود که چون زن برادرش نشسته بود ، شوهرم که دید خیلی دارم همش ضایعش میکنم اروم گفت ا چرت نگو. که رفتم اتاق اومد دنبالم.گفتم خجالت نمیکشی جلوی اون دختربه من میگی چرت نگو. بهش گفتم باید بریم جلوی اونا از من مغذرت خواهی کنی وگرنه نمیام عروسی که اینارو با بدترین حال ممکن میزدم بهش اونم میگفت اروم باش منظورذی نداشتم که انقدر گفتم و گفتم که صبرش تموم شد و از اتاق رفتنی بیرون اون فحش و داد.
    حالا به منو حقو میدید ؟؟
    یا همش دوست داره من رابطمو با برادرشو زنش خوب کنم.
    عصبانی میشه بدجور فحش میده البته منم همون حرفارو به خودش میزنم.
    اصلا دلم نمیخواست اینطوری باشیم . بعد اون دعوا احساس میکنم جاریم تو دلش به من میخنده که شوهرم که الم شنگه ای راه انداخت. البته شوهرم با اون دعوا کرد که تو لابد به یه چیزی گفتی گه زن من حساس شد. البته اخرش من متهم شدم وای وای خیلی بد بود.

    شما خیلی بی مهارتی در عین حال بسیار خوش شانس! من در عجبم چجوری شوهرت هنوز مونده باهات؟
    ویرایش توسط andrya : شنبه 26 تیر 95 در ساعت 13:47

  17. 5 کاربر از پست مفید andrya تشکرکرده اند .

    fahimeh.a (یکشنبه 27 تیر 95), نیلوفر:-) (شنبه 26 تیر 95), نازنین2010 (شنبه 26 تیر 95), آی تک (شنبه 26 تیر 95), شیدا. (شنبه 26 تیر 95)


 
صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. نکات برگزاری مراسم عروسی
    توسط melalceremony در انجمن نامزدی و عقد
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: دوشنبه 17 آبان 95, 13:43
  2. سه ماهه عروسی کردیم و احساسم به شوهرم سرد شده.فقط تظاهر میکنم حالم خوبه
    توسط nasmas در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: پنجشنبه 30 اردیبهشت 95, 20:11
  3. قهر خانواده همسرم قبل عروسی و اکنون سعی در برقراری رابطه و آشتی بعد عروسی
    توسط نازگل71 در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 29
    آخرين نوشته: شنبه 22 اسفند 94, 12:20
  4. اختلاف با همسر درمورد محل زندگی بعد عروسی
    توسط بهار67 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: سه شنبه 29 بهمن 92, 10:29
  5. مشکلات عروسی
    توسط bita65 در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: پنجشنبه 12 دی 92, 17:40

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 10:51 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.