به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 6 از 6 نخستنخست 123456
نمایش نتایج: از شماره 51 تا 58 , از مجموع 58
  1. #51
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 شهریور 96 [ 00:37]
    تاریخ عضویت
    1394-4-23
    نوشته ها
    641
    امتیاز
    12,858
    سطح
    74
    Points: 12,858, Level: 74
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 392
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 767 در 424 پست

    Rep Power
    111
    Array
    سلام عزیزم متاسفم اما من اولین بارم بود گفتم سرکاریه البته تاپیک شما جوریه کهدوست دیگرمون هم همین فکر کردن به هر حال معذرت میخام
    اما فقط یه جمله میگم مثل گوشواره تو گوشت کن
    رفتار دیگران دو حالت داره یا عکس العمل رفتار ماست یا به نوع تربیت و شخصیت اونها بر میگرده
    پس اون جاهایی که دست شماست خوب برخورد کن تا خوب ببینی واگر بدی دیدی بدون از شخصیت اونهاست پس بپذیر
    اینجوری مسایل رو بهتر مدیریت خاهی کرد
    اگر میخای همسرت بشه همون که تو میخای
    تو هم همون باش که همسرت میخاد
    چه ظاهری چه عاطفی

  2. #52
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 آبان 00 [ 11:30]
    تاریخ عضویت
    1395-3-22
    نوشته ها
    162
    امتیاز
    8,590
    سطح
    62
    Points: 8,590, Level: 62
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 160
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6

    تشکرشده 113 در 56 پست

    Rep Power
    29
    Array
    سلام دوستان خوبم
    من اصلا حالم خوب نميشه، همه حرفاتون رو گوش كردم، رفتار همسرم بهتر شده و من براى خودم برنامه ريختم. ولى همش دارم به اين فكر ميكنم كه وقتى قراره من و همسرم با دور بودن از هم نسبت به همديگه خوب و مهربون باشيم، خوب اين ديگه حل كردن مشكل كه نميشه، اين در واقع پاك كردن صورت مسئله هستش. چون من وقتى از همسرم دور باشم همسرم با من خوبه، كنارش كه باشم بد و نامهربونه. البته اين خوب بودنش خيلى كمه، طورى كه ميتونم بگم در حد يك انسان با من خوبه و اصلا براى من شوهرى نميكنه. و اينم بگم كه كل روز من كه با برنامه هاى متنوع پر شده اصلا واسه من جذابيتى نداره چون فكرم هر لحظه پيش همسرمه.
    الان چند روزه همش دارم به طلاق فكر ميكنم چون تاپيك جناب آقاى جواديان رو كه خوندم حس كردم همسرم دقيقا مشكلى مشابه آقاى جواديان رو داره، چون هيچوقت از پوشش من راضى نيست( در حاليكه همه فاميل و دوستام منو به عنوان يه آدم شيك پوش ميشناسن و خودش قبل از عقدمون هميشه ميگفت خيلى خوب لباس ميپوشى) از قدم راضى نيست، بهم ميگه تو هزار چهره دارى، گاهى خيلى خوشگلى و گاهى نه، از حرف زدنم، هيكلم، ظريف بودنم خوشش نمياد، در عوض ميگه تو باشخصيتى، مهربونى، مودبى، پاكى، سالمى... درست مثل آقاى جواديان فكر ميكنه.
    منم دارم فكر ميكنم حالا كه اون منو به اون اندازه كه بايد دوست داشته باشه، نداره، واسم وقت نميذاره، اهميت نميده و حالا كه باكره هستم برم ازش جدا بشم و با يكى از خواستگارهاى قبليم كه خيلى زياد عاشقم بودند و جونشون رو برام ميدادن ازدواج كنم. ولى خوب اين يه ريسكه، هر روز دارم به اينا فكر ميكنم ولى بعدش ميگم نكنه يكى از همون خواستگاراى قبليم كه خيلى دوستم داشتند حتى سراغمو نگيرند و من مجبور بشم با يكى بدتر از همسر فعليم ازدواج كنم و پشيمون بشم.
    الان از دو تا از خواستگاراى قبليم خبر دارم، البته دورادور، چون يكيش پسر دوست بابامه و يكيش از فاميلامونه، هر دو تا شون هم خيلى عاشقم بودند، و هر دو هنوز هم مجردند، الان كه فكر ميكنم ميبينم واقعا اشتباه كردم، چون هر دو از هر نظر عالى و خوب بودند ولى فقط به دلم ننشسته بودند. الان حاضرم ده سال از عمرمو بدم و برگردم به يكسال قبل تا انتخابم رو عوض كنم. نميدونم چطورى بايد مشكلم رو حل كنم، دارم ديوونه ميشم

  3. #53
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 23 مهر 95 [ 20:44]
    تاریخ عضویت
    1395-4-14
    نوشته ها
    34
    امتیاز
    762
    سطح
    14
    Points: 762, Level: 14
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 43.0%
    دستاوردها:
    500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    24

    تشکرشده 75 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array
    یعنی الان مساله شما خیانت دیدن و توهین و تحقیر نیست و فقط به این فکر می کنید که بعد از طلاق وضعیت ازدواج مجددتون چی میشه؟خوب همین بی هویتی، عدم استقلال فکری و ارزش قائل نبودن برای خودتون بوده که وضعیتتون این شده.با کس دیگه هم ازدواج کنید همین میشه.شما تمام موجودیت و هویت خودتون رو تو ازدواج کردن و وابسته به یه مردی بودن تعریف کردین.فکر کنید همین فردا تمام موقعیت های ازدواجتون از دست میره و شوهرتون هم شما رو طلاق میده،اون وقت چه کار خواهید کرد؟اون وقت زندگی براتون چه معنی خواهد داشت؟آیا خودتون رو از بین می برید چون دیگه مردی تو زندگی تون نیست تا شما خودتون رو بهش گره بزنید؟شما به دنیا اومدین که ازدواج کنین و دیگر هیچ؟
    به نطرم مشکل شما قبل از این که روانشناسانه و فرهنگی باشه به نوع دیدگاهتون به خودتون برمی گرده.شما یه انسان کاملی نه یه افزونه زندگی دیگران.تا وقتی "کسی" نباشی دیگران هم "کسی" حسابت نخواهند کرد.

  4. کاربر روبرو از پست مفید sphinx تشکرکرده است .

    آبی آسمونی (چهارشنبه 27 مرداد 95)

  5. #54
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 آبان 00 [ 11:30]
    تاریخ عضویت
    1395-3-22
    نوشته ها
    162
    امتیاز
    8,590
    سطح
    62
    Points: 8,590, Level: 62
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 160
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6

    تشکرشده 113 در 56 پست

    Rep Power
    29
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط sphinx نمایش پست ها
    یعنی الان مساله شما خیانت دیدن و توهین و تحقیر نیست و فقط به این فکر می کنید که بعد از طلاق وضعیت ازدواج مجددتون چی میشه؟خوب همین بی هویتی، عدم استقلال فکری و ارزش قائل نبودن برای خودتون بوده که وضعیتتون این شده.با کس دیگه هم ازدواج کنید همین میشه.شما تمام موجودیت و هویت خودتون رو تو ازدواج کردن و وابسته به یه مردی بودن تعریف کردین.فکر کنید همین فردا تمام موقعیت های ازدواجتون از دست میره و شوهرتون هم شما رو طلاق میده،اون وقت چه کار خواهید کرد؟اون وقت زندگی براتون چه معنی خواهد داشت؟آیا خودتون رو از بین می برید چون دیگه مردی تو زندگی تون نیست تا شما خودتون رو بهش گره بزنید؟شما به دنیا اومدین که ازدواج کنین و دیگر هیچ؟
    به نطرم مشکل شما قبل از این که روانشناسانه و فرهنگی باشه به نوع دیدگاهتون به خودتون برمی گرده.شما یه انسان کاملی نه یه افزونه زندگی دیگران.تا وقتی "کسی" نباشی دیگران هم "کسی" حسابت نخواهند کرد.
    واقعا ازتون ممنونم، حرفهاتون مثل يه تلنگر بود، خيلى عالى بود. من هيچوقت از اين جهت فكر نكرده بودم.

  6. #55
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 20 خرداد 96 [ 00:08]
    تاریخ عضویت
    1391-2-16
    نوشته ها
    139
    امتیاز
    6,293
    سطح
    51
    Points: 6,293, Level: 51
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    312

    تشکرشده 273 در 107 پست

    Rep Power
    38
    Array
    دوست عزیز
    راهنمایی های زیادی به شما
    الان وقت جدی فکر کردن و تصمیم گرفتن و عمل کردن به همان روش های بهبود هست.
    اگر الان با پشتکار و تلاش سعی در تغییر رویه تون نداشته باشین متاسفانه معجزه ای اتفاق نمیفته!
    پس به جای آه و ناله و غصه خوردن بلند شو و تلاش کن.

  7. کاربر روبرو از پست مفید Shadi2 تشکرکرده است .

    آبی آسمونی (چهارشنبه 27 مرداد 95)

  8. #56
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 آبان 00 [ 11:30]
    تاریخ عضویت
    1395-3-22
    نوشته ها
    162
    امتیاز
    8,590
    سطح
    62
    Points: 8,590, Level: 62
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 160
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6

    تشکرشده 113 در 56 پست

    Rep Power
    29
    Array
    سلام دوستان عزيز و بزرگوار
    خيلى وقت بود نيومدم اينجا چون سرگرم انجام كارها و توصيه هايى بودم كه دوستان كرده بودند. من همه كارهايى كه گفتين رو انجام دادم، ذهنم رو از خيانت دور كردم، هفته اى دو روز ميرم پيش همسرم، تو روابطم تنوع ايجاد كردم، مثلا وقتايى كه زنگ ميزنه باهاش انگليسى صحبت ميكنم اونم خوشش مياد و ميگه تو اينقدر انگليسيت خوب بود و نميگفتى؟! دلش برام تنگ ميشه ميگه بيا پيشم. منم خيلى شاد و شنگول رفتار ميكنم. تازگيا رفتم كلاس موسيقى ثبت نام كردم، باشگاه هم ميرم، ولى دلم براش خيلى تنگ ميشه، هنوز خيلى زياد عادت نكردم به اين شرايط. همسرم خيلى مهربون شده، هر موقع ميرم پيشش فقط بوسم ميكنه ميگه تازگيا چقدر دوست داشتنم زياد شده. همش طرفدارى منو پيش مامانش ميكنه، خيلى هوامو داره، وقتايى كه ميريم خونه مامانش اينا كنارم ميشينه ميگه تو كار نكن. هفته اى يك روز مياد خونمون بهم زنگ ميزنه ميگه چى دوست دارى واست بخرم.
    اون روز برد بازار برام هفت تا مانتو و شال و روسرى چند جفت كفش و كيف خريد. هفته اى يك روز ميبره واسه شام بيرون، جمعه ها ميريم كوه. اگه يه ذره ناراحت بشم ميگه وقتايى كه حوصله ندارى بگو بدونم. هميشه كه بخوام برم خونش مياد دنبالم. خلاصه اينكه اخلاقش خيلى خوب شده فقط مشكلم اينه كه خيلى كم ميبينمش و دلم براش خيلى تنگ ميشه.
    يه رفتارش كه خيلى آزارم ميده اينه كه هميشه ميگه حالا كه من اينقدر باهات خوب و مهربون شدم اجازه بده من برم زن دوم بگيرم. خيلى عصبيم ميكنه اين حرفش. رابطه جنسيمون هم اصلا خوب نيست. حالا كه اينقدر مهربون و خوب شده چرا پس رابطه جنسى نميخواد؟ چرا زن دوم ميخواد؟

  9. کاربر روبرو از پست مفید Hanli تشکرکرده است .

    fahimeh.a (چهارشنبه 20 مرداد 95)

  10. #57
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 18 فروردین 03 [ 18:08]
    تاریخ عضویت
    1393-6-24
    نوشته ها
    168
    امتیاز
    12,832
    سطح
    73
    Points: 12,832, Level: 73
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,836

    تشکرشده 281 در 127 پست

    Rep Power
    39
    Array
    سلام

    پول پرداخت کنید و با مشاورین خوب سایت صحبت کنید .. ارزش داره. مسلما" اونها بهتر از خوانندگان سایت معلومات و تجربه دارند و نتیجه بهتری خواهید گرفت.


  11. کاربر روبرو از پست مفید بانوی آفتاب تشکرکرده است .

    آبی آسمونی (چهارشنبه 27 مرداد 95)

  12. #58
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 29 شهریور 00 [ 00:15]
    تاریخ عضویت
    1390-2-04
    نوشته ها
    909
    امتیاز
    16,852
    سطح
    83
    Points: 16,852, Level: 83
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 498
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,315

    تشکرشده 3,200 در 813 پست

    Rep Power
    116
    Array
    حنای عزیز

    پیشرفتت در این رابطه قابل تقدیر هست من فکر میکنم شما داری سهم خودت در این رابطه را تا اندازه زیادی درست انجام میدی

    نقل قول نوشته اصلی توسط Hanli نمایش پست ها
    يه رفتارش كه خيلى آزارم ميده اينه كه هميشه ميگه حالا كه من اينقدر باهات خوب و مهربون شدم اجازه بده من برم زن دوم بگيرم. خيلى عصبيم ميكنه اين حرفش. رابطه جنسيمون هم اصلا خوب نيست. حالا كه اينقدر مهربون و خوب شده چرا پس رابطه جنسى نميخواد؟ چرا زن دوم ميخواد؟
    ولی رفتار همسرت و صحبتش در مورد باج خواستن و زیاده خواهیش بخاطر مهربون شدنش بخاطر قدمهای درست شماست نه رفتار خودش.

    در واقع الان داره اون چیزی را که تا چند وقت پیش پنهانی و در خفا میخواست یا انجام میداد الان علنی میگه.

    نمی دونم تشخصیم درسته یانه ولی به مردی که در دوران عقد چنین تمایلاتی داره و اشکارا

    میگه نمیشه زیاد اعتماد کرد.

    ای کاش یکبار که این صحبت را میکرد قاطع و محکم با هاش صحبت میکردی و میخواستی تمایلات

    و صحبتهای واقعیش را بزنه و خط قرمزهای زندگیت را مشخص میکردی و ازش میخواستی

    باهم پیش یک مشاور خانواده مجرب- توانا و ترجیحا مرد برید تا درون هردو شما را تجزیه تحلیل کنه

    و ببینه واقعا این رابطه کجاست و قراره به کجا بره.

    در صورت عدم تمایل جنسی ایشون به شما و ادامه این رفتارها کسی که بیشتر از همه در این

    رابطه ضرر میکنه و سرخورده میشه شمایی.

    من با طلاق مخالفم ولی به نظر بعضی مواقع بهترین درمان برای جلوگیری از خیلی

    ضررها و اسیبها در آینده است.

    مواظب خودت - سلامتیت و عزت نفست باش که هیچ چیز جز

    وجود نازنینت در این دنیا فانی به دردت نمیخوره
    ویرایش توسط sanjab : پنجشنبه 21 مرداد 95 در ساعت 12:40

  13. کاربر روبرو از پست مفید sanjab تشکرکرده است .

    بانوی آفتاب (پنجشنبه 21 مرداد 95)


 
صفحه 6 از 6 نخستنخست 123456

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. مهاجرت، خیانت یا فرار
    توسط aas1354 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 21
    آخرين نوشته: یکشنبه 28 خرداد 96, 14:22
  2. شوهرم من و دخترم رو ترک کرد و رفت، لطفاً کمکم کنید...
    توسط سوده 82 در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 103
    آخرين نوشته: سه شنبه 18 شهریور 93, 18:56
  3. پاسخ ها: 42
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 دی 91, 13:13
  4. +بعد از 2 سال میگه نمیخامت، کمک
    توسط Blackman_a_n در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: یکشنبه 11 دی 90, 21:42
  5. وای خداشکرت، دارم مادر میشم
    توسط هاله نو در انجمن مسائل واخبار اعضاء و تالار
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: شنبه 12 آذر 90, 00:10

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:35 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.