نوشته اصلی توسط
Hanli
ممنون شيداى عزيز، حتما و حتما به توصيه هاتون عمل ميكنم ولى از الان استرس گرفتم كه اگه رفتن من باعث سردى بيشترش بشه چيكار كنم؟! آخه ميگن "از دل برود هر آنكه از ديده برفت" اون دختر از همه لحاظ عاطفى و جنسى تونسته همسرم رو به خودش جذب كنه، اين ميتونه فرصتى باشه واسه همسرم و اون دختر و ميتونه عشقشون رو بيشتر و بيشتر بكنه. خيلى اضطراب دارم. منى كه تا حالا تو عمرم يدونه جوش درنياورده بودم و همه ميگفتن پوستت بلوره، الان از استرس زياد صورتم زخم زخم شده، موهام به شدت ميريزه و حالت تهوع نميذاره هيچى بخورم، از تيپو قيافه افتادم. ميترسم برم استرس زيادى بدتر از اينى كه شدم بكنه.
آخيش محترم، بايد بگم بهتون كه همسرم از دوران دوستى خواستار رابطه جنسى بود باهام كه من سر اين قضيه كلاً باهاش قطع ارتباط كردم ولى يه مدت بعدش عذرخواهى كرد و هيچوقت اون خواسته اش رو مطرح نكرد. بعد از عقدمون به شدت رابطه جنسى كامل ميخواست كه من قانعش ميكردم كه به وقتش اتفاق خواهد افتاد. اما بعد از اون چهار ماه و يك ماه قهرمون و بعد از خيانتش كاملا عوض شد و حتى دوست نداره كنارش بخوابم چه برسه به رابطه
دلایل متفاوتی می تونه وجود داشته باشه که همسرتون از رابطه جنسی با شما امتناع می کنه
1- ظاهر شما اذیتش می کنه. خودتون می گید که ده کیلو کم کردید. از یک هیکل معمولی ده کیلو کم کنی کی جرات می کنه بهش دست بزنه می شکنی خب دختر
موهات می ریزه، صورتت زخم شده، این همه استرس داری ... چطور بهت نزدیک بشه؟
2- ممکنه به خاطر شرایط روحی خودش باشه. اینقدر از کارش ناراحته که در درون خودش شرمنده است که به شما نزدیک بشه
حتی فکر می کنه من لیاقت حنا را ندارم. شاید بهتر باشه باکره باشه که اگر جدا شد شانس زندگی بهتری داشته باشه
3- ممکنه از این که تمام این مدت ( دوران دوستی و عقد) پسش زدین و بهش نه گفتین بهش برخورده. مخصوصا دوران عقد ... حالا غرورش نمی ذاره فراموش کنه که شما نپذیرفتیدش.
نه شنیدن برای رابطه جنسی در مردها خیلی برخورنده است.
فکر می کنم خیلی ناپخته رفتار کردی. بیشتر شبیه دخترهای 16 ساله !
با توجه به شرایطت باید جلو می رفتی. از جمله این که همسر شما مردی 40 ساله با سوابق روابط متعدد ... ازتون درخواست رابطه کرده و شما می گی نه !!
این نه را به پسری که رابطه خاصی نداشته و دهه سوم زندگیش هست بگی ... مشتاق می شه برای عروسی و زودتر سر زندگی رفتن
ولی به یک مرد چهل ساله با تجربه بگی ... می ره سراغ تجربه هاش
مگر این که خیلی قوی باشه و خیلی جدی توبه کرده باشه که خودش را محدود کنه به زندگیش
از اونطرف با سادگی تمام از همسرتون و مادرش به خواهر شوهر گله می کنید و راه حل می خواهید
مثل عروسهای 16 ساله مادر شوهرتون تعارف می کنه که برو امشب پیش همسرت! شما باید طوری این مسائل را بین خودتون دو نفر حل کنید و تصمیم بگیرید که دیگران حتی روشون نشه حرفش را بزنن ! بچه که نیستید.
مادر شما هم مشابه خودتون عمل می کنه و ....
خب اینها از گذشته ها
-------------------------------
اما حالا
خودت بازم بهتر می تونی بفهمی راه درست چیه
باید شرایط زندگیت را بسنجی
اگر همسرت و خانواده اش اهل آبروداری و حفظ شان اجتماعیشون و ... باشند
و خیلی خانواده بی بند و باری نباشند که چیزی براشون مهم نباشه
جدایی و طلاق به این سادگی نیست.
الان خیلی مهمه که شما جذابیتت را برگردونی.
توصیفی که از خودت می کنی چه جسمی و چه روحی ... دافعه داره.
خیلی خودت را باختی و برای همین همسرت عقب می کشه. اگر ادامه بدی عقب تر هم می ره.
می تونی بری دکتر روانپزشک
داروهای خیلی ضعیف برای کنترل استرس و شرایطی که داری بهت می ده
تغذیه ات بهتر می شه و به اوضاع مسلط تر می شی
اگر شما بتونی شرایط جسمی روحیت را خوب کنی همسرت برمی گرده
اگر نه، شاید عقب تر هم بره. نه بخاطر اون دخترها ... نترس. با اونها ازدواج نمی کنه و بخاطر اونها شما را رها نمی کنه
ولی بخاطر ضعیف بودن خودت، ممکنه به این نتیجه برسه که زندگی با شما براش سخت هست.
اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
مادر ترزا
ویرایش توسط شیدا. : جمعه 25 تیر 95 در ساعت 14:13
علاقه مندی ها (Bookmarks)