نوشته اصلی توسط
zzzz
ممنونم شماها درست میگید حتی خواهرم دوست همکار خانواده همه حرفای شمارو میزنن
تازه من با دومادشون صحبت کردم میگف بدردت نمیخوره بدبخ میشی
واقعا انتخاب بین عقل و احساس سخته
فکرکنید یکی پیدا شه معیارای عقلانی منو داشته باشه منم دوسش داشته باشم اونم منو دوس داشته باشه ۱۰۰سال دیگه پیدا میشه
معیارهای عقلانی چندتا ویژگی داره ، یکی اش اینه که با احساسات و عواطف تناقض نداره ، معیارهای عقلانی مکمل معیارهای احساسی و عاطفی هستند نه روبه روی اونا:-)
معیارهای عقلانی اعتدال داره:-) شما کمال طلبی رو هم دنبال چاره اش باش:-)
کمال طلبی باعث میشه اهداف و معیارهای غیر واقع بینانه تعیین کنی و زمانی هم که بهش نمیرسی استرس و افسردگی بگیری و ناکام بشی و یه راه حل هیجان مدار انتخاب کنی و مثلا به خیال خودت راحت بشی.
"چون معیارهام خیلی عاقلانه هست ، هیشکی پیدا نمیشه من باهاش ازدواج کنم، پس به هر طریقی شده با همین که اسمشو نمی برم وصلت میکنم،"
پرده پرده آنقدر از هم دریدم خویش را
تا که تصویری ورای خویش دیدم خویش را
خویش خویش من هم اکنون از در صلح آمدست
جمله گوش از غیر بستم تا شنیدم خویش را
خویش خویش من مرا و هرچه من ها بود سوخت
کشتم او را و زخاکش پروریدم خویش را
معنی این خویش را از خویش خویش خود بپرس
خویش بینی را گزیدم تا گزیدم خویش را
ویرایش توسط من می دونم : چهارشنبه 16 تیر 95 در ساعت 23:42
علاقه مندی ها (Bookmarks)