به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 15 , از مجموع 15
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 22 آبان 95 [ 09:35]
    تاریخ عضویت
    1394-6-01
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    1,371
    سطح
    20
    Points: 1,371, Level: 20
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    39

    تشکرشده 25 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام.تنها مشکل شما نیست.منم توی 23 سالگی تقریبا قسمت بالای سرم خالیه.این احساسات منفی طبیعیه.منم از خودم بدم میاد.دخترای فامیلمون می بینم.همش با خودم می گم نکنه از زشتی من.چندششون بشه.این همه آمار جراحی دماغ و گونه و لب برای زنا.کاشت مو برای مردا.همش برای اینه که ما ایرانیها مریضیم.یا یکسره همدیگه رو مقایسه می کنیم یا همدیگه تحقیر می کنیم.مثلا دخترت حیف شد و فلان.خاله من برای همین جمله دختر خالمه روشوهر نداده.26 سالشه.یه پسر خوب هم اومد خواستگاریش.خوشتبپ با مدرک دکترا.شاغل پولدار.برو یه کشور دیگه زندگی کن.هیچ پسری حاضر نمیشه باهات دوست بشه.اونجا.یک رابطه فاکتورای مشخصی داره.س.ک.س مفید و خوب.شیرین بودن.محبت.اخلاق.خیلی چیزای دیگه.توی ایران انگار مسابقه دو گداشتن دخترا که پز شوهرشون یا دوست پسرشون رو بهم بدن.اینه که آدمای زشت و نیمه زشت مثل من،مریض میشن.یه چیزم هست.زود ازدواج کردین و باعث میشه دائما خودتون رو نافص فرض کنین.بهتره این افکارو بزارین کنار.اگه به سی برسین.کاملا از زندگی زده میشین که چرا اینجور شد.خواه نا خواه آدم به مروز زمان پیر میشه دیگه.حالا اگه زودتر اتفاق بیوفته چیزه عجیبی نیست.شمام یه روزی پیر میشی.همسرتم اگه مثله شما فکر کنه و به دخترای خوشگل مترو فکر کنه.چه حالی بهتون دست میده؟!
    ویرایش توسط Yellow.king : جمعه 04 تیر 95 در ساعت 12:34

  2. کاربر روبرو از پست مفید Yellow.king تشکرکرده است .

    Hadi99g (شنبه 05 تیر 95)

  3. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 15 شهریور 98 [ 10:44]
    تاریخ عضویت
    1395-2-21
    نوشته ها
    176
    امتیاز
    4,752
    سطح
    44
    Points: 4,752, Level: 44
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 198
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 319 در 122 پست

    Rep Power
    41
    Array
    احتمالا خوشی زده زیر دلتون!
    خانم اینجا مردهایی هستن که همسرشون رو کتک میزنند. مردهایی هستن که روزگار همسرشون رو سیاه کردن. مردهایی هستن که سرکار نمیرن و هزار جور مصیبت و بدبختی برای زن و بچشون درست کردن.

    بعد شما همه چیز زندگیت نرمال و خوبه، گیر دادی به چهارتا تار مو. اونم با این شدت. کل زندگیت رو معلق کردی و همه چیز رو ول کردی فقط به این موضوع مزخرف فکر میکنی?
    همه اینها از بیکاریه. یا برو سر کار. یا برو باشگاهی کلاسی چیزی ثبت نام کن خودتو مشغول کن. از بیکاریه که صب تا شب شب تا صب میشینی پای گوشی و کامپیوتر دنبال این افکار بیمار و خاله زنکی میری.

    بنده خدا شوهرت. دلم سوخت براش. خیلی بدبخته که همسرش این افکار کریه و مزخرف رو داره.
    برات متاسفم خانم.

    مردم چه دغدغه هایی دارن! آدم هنگ میکنه با دیدن شماها! غرب داره اتم می‌شکافه، اینجا دخترهامون دنبال کمیت و تعداد تارهای مو هستن.

  4. 2 کاربر از پست مفید سوشیانت2 تشکرکرده اند .

    Hadi99g (شنبه 05 تیر 95), بابک 1369 (شنبه 05 تیر 95)

  5. #13
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array
    دوباره سلام
    اول به یک سری از کاربرها بگم که اینجا قرار نیست ما کسی رو مواخذه یا محاکمه کنیم ایشون این مشکل رو داره و دنبال راه حل هست نه دنبال سرزنش
    اما خطاب به سوگند عزیز
    خواستم بهت بگم که همه آدمها این مقایسات رو انجام میدن حتی عاشقترینشون
    زیاد هم دنبال زندگی رویایی نباش
    عشق رویایی عجیب غریب یا ناشی از هیجان زودگذر آدمها و یا مربوط به زمانهایی هست که آدمها از هم دور هستند و دلتنگی و عشق مجموعا یه حالت رویایی رو نشون ایجاد می کنن
    فکر نکن همه آدمهایی که هر روز پیش شوهراشون هستن هر لحظه عشق رویایی رو تجربه میکنن و غرق در یک لذت رویایی هستند بعدا خودت از خودت و زندگیت ناامید بشی که چرا این شرایط رو نداری
    همین احساس رضایت ساده همین دوست داشتنهای ساده خودش تشکیل یه زندگی ایده آل رو میده
    این مقایسات توی ذهن همه ممکنه پیدا بشه شما باید شرایطش رو فراهم نکنی نباید اون عکسها رو نگاه کنی خودت رو به کار دیگه ای سرگرم کن در نظر داشته باش توی جامعه امروز که خیلی فرهنگمون داره از فرهنگ اصیل فاصله میگیره کافیه مردها دارای تیپ خوب باشن و یه موقعیت اجتماعی مناسب حتی در سطح متوسط ، اون موقع باید دائم نگران باشی یه سری دخترا دنبال گول زدن شوهرت و کشیدنش به سمت خودشون نباشن.حرف یکی از کاربرا که گفته بود ظاهر زندگی دیگران رو فقط نگاه نکن کاملا درست هست.یکی از اقوام نزدیک من بود که تا همین پارسال همه حسرت زندگیش رو میخوردن. ظاهر عالی مرد پول فراوان پدر موقعیت عالی اجتماعی تحصیلات در سطح فوق دکترا از یک کشور معتبر. پارسال در کمال تعجب از همسرش طلاق گرفت با خانمه صحبت کردم می گفت شوهرم خیلی کم حرف میزد اگر هم حرف میزد حرفش فحش به من و خانوادم بود به شدت تحت تاثیر مادرش بود و بلایی نبود که به سرم نیارن
    همه اینا در حالی بود که تا وقتی که طلاق نگرفته بود و سکوت کرده بود کسی نبود که حسرتشو نکشه
    اولویت اول برای مردها اخلاق و چشم پاک داشتن هست که اگر مردی این دو تا رو نداشته باشه تیپش بلای جون آدم میشه
    به نظرم فعلا تا میتونی خودت رو از موقعیتهایی که این مقایسه ها برات پیش میاد دور کن خودت رو با آشپزی شیرینی پزی یا یه هنر یا حتی کلاس زبان سرگرم کن انقدر وقتت رو پر کن که فرصت نکنی بری توی این افکار
    یک نکته خیلی مهم
    اگر میخوای به همسرت محبت عمیق و واقعی داشته باشی
    بهش زیاد محبت کن حتی اگر این محبت اولش از ته قلبت هم نباشه به مرور در وجودت عمیق و واقعی میشه


    و مهمترین کاری که باید بکنی این هست که از موقعیتهایی که زمینه این مقایسه برات فراهم میشه به شدت دوری کنی اصلا با اون دوستایی که در رفت و آمد باهاشون دچار این احساس میشی یه مدت قطع رابطه کن


    تاپیک آقای جوادیان رو بهت توصیه نمیکنم بخونی چون ذهن ایشون سر موضوع ظاهر همسر به شدت قفل شده و هیچ انعطافی نشون نمیده و این موارد باعث شده مشکل به صورت لاینحل دربیاد برای ایشون
    مشکل شما قابل حل هست و ذهن شما توانایی پذیرش بیشتری داره
    موفق باشی
    پرواز کن آنگونه که می خواهی
    وگرنه پروازت می دهند آنگونه که می خواهند
    ویرایش توسط فکور : شنبه 05 تیر 95 در ساعت 10:51

  6. 2 کاربر از پست مفید فکور تشکرکرده اند .

    Hadi99g (شنبه 05 تیر 95), صبا_2009 (شنبه 05 تیر 95)

  7. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 05 تیر 95 [ 17:24]
    تاریخ عضویت
    1395-4-01
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    58
    سطح
    1
    Points: 58, Level: 1
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 42
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    از همه دوستان بابت پاسخ های مفیدشون ممنونم.
    آقای جوادیان راستش من تاپیک شما رو همیشه دنبال کردم و امیدوارم مشکلتون حل بشه.
    دو تا جمله خیلی تونسته به من کمک بکنه اولی اینکه پشت لبخند شیرین دختر و پسرا ممکنه مشکل و غم باشه و دون اینکه همیشه آدم های خوشگل تر و پولدار تر و خوشتیپ تر وجود دارن...
    این دوتا جمله همش میاد تو ذهنم و خیلی بهم کمک کرده.. آقای جوادیان شما هم به این دوتا جمله فکر کنید شاید مثل من آروم شدید..
    Yello king عزیز...بخدا آدم از دیدن آدمای کم مو بدش نمیاد..فقط بعضی وقتا آدم فکر میکنه شاید میشد بهتر از این باشه...گاهی فکر میکنم شاید میشد شوهرم بهتر از این باشه..ولی تنها مشکل من موهاشه..میدونم مسخره و خنده داره و شاید خوشی زده زیر دلم اما وقتی ذهن آدم درگیر بشه وقتی یهو قاطی کنه و رو یه چیز گیر کنه چه میشه کرد..
    من بیشتر از همه خودم دارم اذیت میشم.چون نمیدونم اصلا انتخابم درست بوده یا نه ..
    خب وقتی موی سر شوهرن بشه دغدغه فکری من هزار جون خیال سازی های منفی هم تو ذهنم شکل میگیره..
    من اومدم اینجا که از این خیال ها الکی که فقط داره اذیتم میکنه راحت شم بیام که ادم های مختلف با دیدگاه ها و نظرات مختلف باهام حرف بزنن تا یه بعدی فکر نکنم...مگه باید مشکلم خیلی حاااااد باشه مگه همه دغدغه های فکری برای مشکل های حااااااد و ناجور هست؟؟نه...یکی مثل من بخاطر این ذهن مشغول فقط فکر کرده فکر کرده فکر کرده..
    سوشیانت عزیز.ممنون بابت پاسخت..منتظر بودم یه نفر اینجور برام نظر بذاره چون تو تاپیک های بقیه همیشه این مدل دیدگاه ها و نظرها بوده..
    راستش من هم شاغلم هم دانشجو ... یعنی اینجور نبودم که چون عیب از شوهرم پیدا نکردم گیر دادم به موهاش.
    ولی بخاطر یاداوری بعضی نکات ممنونم ازت..
    فکور عزیز ممنون بابت صحبت های مفیدت..
    با دقت خوندم صحبت هات رو عزیزم..راستش همین کارو کردم چند روزه بیشتر به همسرم توجه میکنم و بهش محبت میکنم خودش هم خیلی داره کیف میکنه و اونم کم نذاشته برام..
    از وقتی از پیج زوج ها تو اینستا اومدم بیرون و به شوهرم محبت بیشتر میکنم و صحبت های شما دوستان رو میخونم بهتر شدم.
    بازم فکر میکنم به مو و این چیزا اما من میخوام جوری باشم که شوهرم رو اینجوری که هست بپذیرم نه اینکه به امید کاشت مو در آینده دوستش داشته باشم..
    امیدوارم فقط درک کنید که گاهی یه چیزای کوچیک میشه بلای جون آدم وگرنه من اصلا اینجا قصدم خودنمایی و جلب توجه نیست.چون نه شماها منو میشناسید نه من شماهارو..
    فقط و فقط خواستم این حرفایی که تو دلم مونده بود رو بگم چون نمیتونستم با کسی راجعبه این موضوع حرف بزنم.
    قبلا صحبت کردم اما فقط سرزنش شدم.من سرزنش نمیخوام.من راه حل میخوام.
    از همه ممنونم
    ویرایش توسط Sogand_22 : شنبه 05 تیر 95 در ساعت 17:24

  8. #15
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 10 شهریور 95 [ 00:52]
    تاریخ عضویت
    1395-4-05
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    190
    سطح
    3
    Points: 190, Level: 3
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 8 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام عزیزم.
    شخصیت دوست داشتنی شهید چمران با اون چهره گیرا و جذابش رو اغلب میشناسیم. میتونی برا مرور مجدد یه سرچی راجع بهش تو اینترنت بکنی.
    من این متن رو از جایی برات کپی کردم بخون. راجع به بی مو بودن جلوی سر شهید چمران
    این نوشته از زبان همسر شهیده

    الان که به آن روز‌ها فکر می‌کند می‌بیند آدمی که آن‌ها را کرد او نبود، اصلاً کار آدم و آدم‌ها نبود، کار خدا بود و دست خدابود، جذبه‌ای بود که از مصطفی و او می‌تابید بی‌شناخت، شناخت بعد آمد بی‌هوا خندید، انگار چیزی دهنش را قلقلک داده باشد، او حتی نفهمیده بود یعنی اصلاً ندیده بود که سر مصطفی مو ندارد! دو ماه از ازدواجشان می‌گذشت که دوستش مسئله را پیش کشید؛ غاده! در ازدواج تو یک چیز بالاخره برای من روشن نشد. تو از خواستگارانت خیلی ایراد می‌گرفتی، این بلند است، این کوتاه است؛ مثل اینکه می‌خواستی یک نفر باشد که سر و شکلش نقص نداشته باشد. حالا من تعجبم چطور دکتر را که سرش مو ندارد قبول کردی؟

    غاده یادش بود که چطور با تعجب دوستش را نگاه کرد، حتی دلخورشد و بحث کرد که؛ مصطفی کچل نیست، تو اشتباه می‌کنی. دوستش فکر می‌کرد غاده دیوانه شده که تا حالا این را نفهمیده.

    آن روز همین که رسید خانه، در را باز کرد و چشمش افتاد به مصطفی، شروع کرد به خندیدن؛ مصطفی پرسید: چرا می‌خندی؟ و غاده که چشم‌هایش از خنده به اشک نشسته بود گفت: مصطفی، تو کچلی؟ من نمی‌دانستم! و آن وقت مصطفی هم شروع کرد به خندیدن و حتی قضیه را برای امام موسی هم تعریف کرد. از آن به بعد آقای صدر همیشه به مصطفی می‌گفت: شما چه کار کرده‌اید که شمارا ندید؟

    ممکن است این جریان خنده دار باشد، ولی واقعاً اتفاق افتاد. آن لحظاتی که با مصطفی بودم و حتی بعد که ازدواج کردیم چیزی از عوالم ظاهری نمی‌دیدم، نمی‌فهمیدم.

  9. 2 کاربر از پست مفید رز 110 تشکرکرده اند .

    Shadi2 (یکشنبه 06 تیر 95), ارغنون (سه شنبه 27 مهر 95)


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:24 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.