دوستان ببخشید که تک تک جواب ندادم،گمونم روزانه می تونی 2 3 تا پست بزاری.وقتی دین و مذهبت رو از دست بدی و خودت از متولیان اون آیین باشی،سخته.امینا خانم شما اگه مذهبی بودی و خانواده ات مذهبیه می تونی تحمل کنی ولی منی که لونه زنبور بودم و روزانه گزاره های مذهبی رو نشخوار میکردم و می پذیرفتم و در مغزم رد می کردم،نقش اندر نقش بازی کردن همانا و تضاد و هزار جور سردرگمی همانا.دوست عزیز تیک تاک من می دونم مشکلم چیه و راه حلشم تا حدودی میدونم فقط به کمک دیگران نیاز دارم.به قدری خرد و خسته ام که نای ایستادن ندارم.نگارشم در اینجا به همین مبناست که کمی انگیزه بگیرم.
دوستان برای آخرین سوال می پرسم.تقریبا همه حرفاشونو زدن.من اگه حوزه رو بزارم کنار و برم دبیرستانو بخونم و برم سراغ هنر،کار معقولیه؟ باور کنید دیگه نمی تونم ادامه بدم.شغل قضاوت و وکالت برای من نیست.من دورنگرا و کم حرفم و خلاقیت ذهنیم و نوشتاریم بیش ار برونیمه.خودمم میدونم حماقته.این همه زحمتو هدر بدم ولی خب چه کنم؟ نمی تونم نمی تونم ادامه بدم.میام نرم می ترسم بعدا پشیمون بشم. میام برم. مثل الان باید قواعد تحمیلیش رو بپذیرم.نوع پوشش و هزار جور رفتار تا نوع حرف زدن.با توجه با تحول روحی و ذهنیم.نمی تونم ادامه بدم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)