سلام عزیزم.
من به شما اطلاعات دادم تا نسبت به شرایطتون آگاهی پیدا کنید و در پی حل مشکل باشید. نمیتونم بگم دقیقا چیکار کنید. به چند دلیل:
1. من روانشناس نیستم و نسبت به شما هم شناخت کامل ندارم. در حالی که هر فردی متد رفتار درمانی مخصوص به خودش رو داره. نمیتونم نسخه ی خودم رو برای شما هم تجویز کنم. میشه قضیه راه رفتن کبک و زاغ (بلا تشبیه) . تجربه به من ثابت کرده استفاده از نسخه ی دیگران منجر به ناشی گری میشه. اینه که وقتی خودم ایراد دارم یا با آزمون و خطا نتیجه ای گرفتم به دیگری توصیه نمیکنم.
2. طبق توصیفاتی که دادین ، شخصیت وابسته ای دارین. کم کم باید سعی کنید مستقل بشید. سوء برداشت نشه، این به معنای این نیست که نباید از کسی کمک بگیرید یا نبایستی به اهل تخصص و فن مراجعه بفرمایید، بلکه منظور فکر کردن و بهترین انتخاب داشتن هست. یعنی اینجوری نباشه که همیشه منتظر یاری دیگران باشید جوری که در مواقع اضطراری ندونید چه کاری باید انجام بدین.
3. همانطور که گفتم هر کسی نقاط ضعف و قوت و منابع خاص خودشو داره که بایستی بر اساس اونها برنامه ریزی کنه.
لذا من فقط تیتر میدم ، یا در اصل اونچیزی که میون صحبت هام پراکنده گفتم جمع بندی میکنم:
- اول اینکه گفتیم عذاب وجدان (از نظر من) یه جور وسواس فکری هست، پس بهتره مقالاتی که مربوط به درمان وسواس فکری هست مطالعه بفرمایید.
- مورد بعد اینکه همان مورد کمالگرایی که گفتم خیلی منجر به احساس گناه میشه. اگر در خودتون احساس میکنید که حدس من بر این هست، مطالعه کنید و به کار بگیرید، ضمن پذیرش این امر که به یک باره نمیشه یه شخصیت ایده آل و رویایی ساخت.
- مورد بعد که بهش اشاره کردم انجام عمل نیک هست که خیلی حال فردی رو که عذاب وجدان داره خوب میکنه. (تجربه شخصی)
- دیگر اینکه اشاره شد به اعتماد به نفس. تمرین اعتماد به نفس، تمرین عدم عذاب وجدانه.
- افزایش آگاهی و جهان بینی. واقعا این عذاب وجدان چه چیز عایدتون میکنه جز فرصت های فراوانی که ازتون میگیره؟ چیو درست میکنه؟ آیا خدا از انسان اینو میخواد؟ یا آگاهی و جبران و بازگشت رو میخواد؟ چه قدر معرفت نسبت به خدا، نسبت به دین و نسبت به خودمون داریم؟ چقدر به زمان واقفیم؟ درسته همش در گذشته و آینده سفر کنیم ؟ (منم ایراد دارم. شاید لازم باشه بیشتر مطالعه و تفکر کنیم)
- توقف افکار غیر ضروری و قاطعیت با خود... بایستی از توهم بیرون بیایم، واقع بینانه زندگی کنیم. دست از مرثیه سرایی برداریم و جای اینکه زانوی غم بغل بگیریم سعی کنیم رو پای خودمون بایستیم و مشکلاتمون رو حل کنیم.
و...
اما در مورد بهانه جویی اشاره ام به خانواده نبود، هرچند وقتی آدم آرامش نداره کاستی های دیگه براش پر رنگ تر میشه. یا بهتره اینجوری بگم، وقتی آرامش نیست، کوچکترین نا ملایمتی در زندگی غیر قابل تحمل میشه. آدم زود رنج میشه. نحیف و رنجور میشه. وقتی ذهن با عذاب وجدان پر از تنشه، دیگه آدم به سادگی از کنار نواقص نمیگذره.
در مورد خانواده عزیزم باید بگم منم مانند شما دو تا داداش دارم، یه خواهر، که فرزند آخرم و باهاشون اختلاف سنی دارم. منم وقتی همسن شما بودم خیلی اذیت میشدم و حس میکردم درک نمیشم، فهمیده نمیشم، از لحاظ احساسی و محبت از جانبشون تامین نمیشم... اما از یه سنی به بعد این تفاوت فکری که اختلاف سن ایجاد کرده از بین میره و به یه سطح ثابت میرسه. این نوید رو میدم بهتون که مدتی بعد این مشکل براتون برطرف میشه. شما تو این سن ابتدای جوانی هستید، کمی سرکش، ایده آل گرا و بلند پرواز، صاحب تفکرات جدید و به روز... اما کم کم درست میشه از یه سنی به بعد همه همدیگرو به خوبی درک میکنید. تازه مفهوم خانواده و مسئولیت های خانوادگی خودشو نشون میده. اما امروز فقط میتونم اینو بهتون بگم که
1. از خانواده انتظارات ایده آل نداشته باشید و شما هم اونا رو درک کنید.
2. نترسید و باهاشون صحبت کنید در مورد مشکلاتتون. مطمئن باشید درک میکنن و از کمکی دریغ نمیکنن.
3. تعامل کنید باهاشون نه تقابل. نظر بدین، گفت و گو کنید، وقت بیشتری کنارشون بگذرونید. کنارشون زندگی نکنید، باهاشون زندگی کنید.
و در مورد وابستگیتون... درک میکنم. منم این حالات رو داشتم. همانطور که گفتم باید سعی کنید استقلال رو تجربه کنید، آروم آروم.. مسئولیت بپذیرید، منطق رو در خودتون تقویت کنید، اعتماد به نفستون رو افزایش بدین، افرادی که بهشون وابسته میشین، ببینید چی دارن درونشون که انقدر شما رو جذب میکنن، احتمالا در همون زمینه ضعف دارید، سعی کنید در اون زمینه خودتون رو تقویت کنید. وابستگی به هر کس و هرچیز به معنای واقعی زندگی انسان رو فلج و تباه میکنه، پس از افراط و تفریط در هرچیز پرهیز کنید و یه رویه متعادل پیش بگیرید تا آسیب نبینید و بتونید رشد کنید. (من با تمرین خیلی کنترلش کردم، شما هم حتما میتونی، ضمن اینکه لزومی نداره به خودتون سخت بگیرید. خیلی ها به مرور زمان حل میشه. )
زیاده گویی بنده رو ببخشید. موفق باشید.
تنها نفس خداست که اگر بر گل دمیده شود انسان می آفریند.
ویرایش توسط عشق آفرین : یکشنبه 06 تیر 95 در ساعت 19:42
علاقه مندی ها (Bookmarks)