این تاپیک را بخونید
در آستانه جدایی هستم برای التیام دردهایم چه کنم؟
تشکرشده 14,732 در 3,979 پست
این تاپیک را بخونید
در آستانه جدایی هستم برای التیام دردهایم چه کنم؟
اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
مادر ترزا
تنهای63 (یکشنبه 13 تیر 95)
تشکرشده 8 در 5 پست
ممنونم از دوستان عزیز
خانم شیدا گرامی تاپیک خانم روژینا رو بارها خوندم و از اینکه مشکلاتش چقد شبیه منه متعجبم
ممنون از توصیه ی خوبتون
همسر منم اهل مشروب بود چیزی که اگه زودتر میفهمیدم بدون شک قید ازدواج باهاشو میزدم
من میفهمم چقد سخته بخوای یه آدم بی منطق و سلطه جو رو متوجه اشتباهش کنی
در مورد تاپیک روژینا بنظرم خیلی قضاوت درستی در موردش انجام نشد اونو به انفعال و وابسته بودن متهم کردن
مگه میشه اینهمه با یه آدم زندگی کرد و وابسته نشد ؟
مگه ما از روز اول باید پیش بینی اینروزا رو میکردیم که ممکنه جدایی پیش بیاد و نباید وابسته شد؟
من وابسته ش شدم دلبسته ش شدم چون پذیرفته بودم که با تمام ضعفاش همسرمه و میخوام در کنارش احساس امنیت و آرامش
کنم ولی نشد به زمین و زمان چنگ زدم نشد نخواست که بشه
دوستان عزیز همدردی میشه بهم بگید اوج خواست و هدف یک زن توی زندگی مشترک چیه؟
امثال من و روژینا چی از زندگی خواستیم که به این روز رسیدیم؟
یه آقا چی از همسرش میخواد؟ نجابت ،اصالت ،زنانگی، تحصیلات ،جایگاه اجتماعی ، صبر ،فداکاری ،گذشت، قناعت ؟؟؟
fahimeh.a (چهارشنبه 30 تیر 95), tavalode arezoo (یکشنبه 13 تیر 95)
تشکرشده 58 در 35 پست
جيزي كه از قديم كفتم
اينه مرد با نكاهش عاشق ميشه برا ازدواج
ولي دقيقا برعكس ميشه
بعداز عقد مرد با نكاهش عاشق و مطيع ميشه و رام
يعني زن دنيايي زيبايي باشه حسن و كمال
حالت جهره برا مرد ملاكه نوع صدا ي زن
هم متنفرش ميكنه هم عاشق
ميبينيم خانم بهترين خانم دنياست ولي ميكه شوهرم بهم توجه نميكنه
جرا ؟
خوب معلومه خانم بايد نوع برخورد و حالت جهرش رو بفهمه و بدونه شوهرش حساسه و همه شوهرها اينجورن
خانمه ميكه من كه جيزي نميخوام اون خانم بايد بره لحن كلامشو مداوا كنه حالت ابرو
تنهای63 (یکشنبه 13 تیر 95)
تشکرشده 151 در 74 پست
این سوالی که شما مطرح کردی ، خیلی وسیع هست . هر کسی هم از ظن خودش موضوع رو بیان میکنه
نظر من ، نظر قرآن هست . می فرماید : «زنان پاکدامن ، مطیع شوهران شان هستند» . در جای دیگری می فرمايد : «زنان صالح، زنانی هستند که متواضعند» یا می فرمايد : «آن دسته از زنان را که از سرکشی و نافرمانی کردن شان ، بیم دارید، پند و اندرز دهید! (و اگر مؤثر واقع نشد،) در بستر از آمیزش با آنان دوری نمایید! و (اگر هیچ راهی جز شدت عمل، برای وادار کردن آنها به انجام وظایفشان نبود،) آنها را تنبیه کنید! و اگر از شما اطاعت و پیروی کردند، راهی برای تعدّی بر آنها نجویید! (بدانید) خداوند، بلندمرتبه و بزرگ است. »
در جای دیگری در خصوص حجاب (که بنده بسیار حساس هستم) می فرماید : «به زنان مؤمنان بگو: روسریهای بلندخود را بر خویش فروافکنند، این کار برای اینکه مورد آزار قرار نگیرند بهتر است» یا می فرماید : «به زنان با ایمان بگو چشمهای خود را (از نگاه هوسآلود) فروگیرند، و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را (پستی و بلندی های بدن) جز آن مقدار که نمایان است ، آشکار ننمایند و (اطراف) روسریهای خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود)، و زینت خود (زیبایی ها و جذابیت های بدن) را آشکار نسازند مگر برای شوهرانشان»
در جای دیگه : «در بهشت زنانی هستند که جز به همسران خود عشق نمیورزند؛ و هیچ انس و جنّ پیش از اینها آن زنان را لمس نکرده است . زنانی که تنها به همسرشان عشق میورزند و خوش زبان و فصیح هستند!» یا می فرماید : «همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید» با می فرماید : «به همسرانت بگو: اگر شما زندگی دنیا و زرق و برق آن را میخواهید بیایید با هدیهای شما را بهرهمند سازم و شما را بطرز نیکویی رها سازم! (طلاق دهم)»
به نظر من شاه بیت آنچه یک مرد از زن میخاد ، مطیع بودن هست و اگر این باشه ، بقیه همش به همراهش میاد . مطیع بودن چیزی هست که تحت تاثیر تفکرات فمنیستی ، این روزها ضد ارزش شده .
اون تحصیلات و خانواده سطح بالا و جایگاه اجتماعی و شاغل بودن و غیره ، اصلا و ابدا اولویت نداره و اصالت نداره . زیبایی هم که سلیقه هست و پیش شرط ازدواج است ، خدا می فرماید : «از زنان پاکدامن ، آنچه شما رو پسند می افتد به زنی بگیرید» بعد از ازدواج دیگه همون مطیع بودن ارزش داره و الباقی ، حاشیه و فرع هست
ویرایش توسط بهزاد9 : یکشنبه 13 تیر 95 در ساعت 09:54
تنهای63 (یکشنبه 13 تیر 95), ستاره زیبا (یکشنبه 13 تیر 95)
تشکرشده 8 در 5 پست
آیا هر شوهری قابلیت اطاعت شدن داره؟ یک آدم سلطه گر و زورگو که بخاطر به کرسی نشاندن حرفش حاضره غرور و شخصیت طرفشو له کنه بازم باید اطاعت بشه؟ همه جنبه و ظرفیت
اطاعت شدن دارن؟ افراد کودک صفتی که در برابر رفتارهای اشتباهشون اطاعت و فرمانبرداری بشن متوجه اشتباهشون میشن؟
یک زن که عاشقانه همسر و زندگیشو دوست داره میتونه روی ابهت و مردانگی همسرش پا بذاره؟
یک زن که بخاطر زندگیش و عشقش سختیها رو تحمل میکنه میتونه اقتدارشوهرشو نادیده بگیره وباعث آزارش بشه؟
من فیلسوف نیستم اینقدر هم افکارم آشفته هست که شاید نوشته هام پراکنده باشن ولی میخوام بگم زندگی مشترک موهبتیه که خداوند به هر دو طرف عطا میکنه و هر دو مسئول حفظ و
صیانتش هستن
تشکرشده 151 در 74 پست
من نميگم حتماً مطيع باشيد . تصميم با خود شماست . منظورم اين بود كه اگر مطيع نباشيد ، بدونيد اصل و ذات رابطه دچار خدشه شده و در مسير ويراني زندگي و نهايتا طلاق گام بر ميداريد
تشکرشده 8 در 5 پست
سلام دوستان
امروز اولین جلسه رسیدگی به درخواست طلاقم بود
میخواستم خودم تنهایی برم بهمین خاطر اخطاریه رو به کسی نگفتم ولی در کمال تعجب دیشب پدرم گفتن که واسه فردا آماده ای؟
نمیخواستم همسرم و پدرم روبرو بشن و هر چه از پدرم خواستم که بذارن تنها برم نشد و همراهم اومد ن
توی جلسه همسرم بازم مسائل گذشته رو پیش کشید و اینکه با خانوادم مشکل داره و بهش بی احترامی شده
گفت که زنمو دوست دارم و حاضرم براش بمیرم ولی نمیتونم با خانوادش کنار بیام
منم گفتم که جدایی به نفع هردومونه ایشون گذشته رو نمیتونن فراموش کنن تنفرش روزبروز بیشتر میشه این راهیه که بالاخره
باید بریم چون من صبری برام نمونده و نمیتونم اینهمه فشارو تحمل کنم
گفت من میخوام گذشته رو براش جبران کنم باید بهم فرصت بده ولی بهیچوجه نمیتونم خانوادشو تحمل کنم
ادامه رسیدگی به یک ماه بعد موکول شد
اینم بگم امروز همزمان دادخواست تمکین داده بود
تشکرشده 151 در 74 پست
یکماه دیگه که سهله ، یکسال دیگه هم بگذره فکر نکنم شما بتونی از دادگاه طلاق بگیری ، تنها راه شما مذاکره منطقی با شوهرتون هست . در غیر اینصورت ، کارتون بسیار طولانی میشه و شاید بعد از کلی بالا و پایین رفتن پله های دادگاه ، نتیجه نهایی «تقریبا هیچ» باشه !!
شاید هم شوهرتون خسته بشه و یکسال بعد خودش با طلاق موافق باشه ، ولی اینها یعنی بلاتکلیفی برای شما و تلف کردن عمر گران مایه
تشکرشده 8 در 5 پست
ممنون آقا بهزاد عزیز
مذاکره منطقی با همسرم تقریبا غیرممکنه ، اون بهیچوجه از موضعش کنار نمیکشه و خودشو کاملا محق میدونه
میگه دعوای زن و شوهری همه جا هست خانوادت حق نداشتن دخالت کنن که من بخوام تلافی اونا رو سر تو دربیارم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
تمام بدیهای 7 ساله رو فراموش کرده چسبیده به همین یکبار که خانوادم وارد شدن
بهیچوجه حاضر نیست این کینه و عداوت بیخود رو کنار بذاره حرف حرف خودشه و گوشش به هیچ چیزی بدهکار نیست
امروز قاضی ازش پرسید مشکلت با همسرت چیه؟ و اونم گفت تنها مشکلش اینه که خانوادشو میخواد در حالیکه من بعنوان شوهرش نمیخوام اینطور باشه!!!!
اون از خانوادم یه دیو ساخته و همه جا هم گفته اونا نمیذارن ما زندگی کنیم در حالیکه واقعا اینطور نیست اونا در برابر رفتارای خودخواهانه ش واکنش نشون دادن که اونم از روی علاقه و دلسوزیشون نسبت به من بود بارها بهش گفتم هر چی بود گذشت دعوا بود توی دعوا هم که حلوا پخش نمیکنن کوتا بیا
ولی کوتاه نیومد تا کار به اینجا رسید
الان شرایط جوری شده که همسرم منو با خانوادم نمیخواد خانوادمم منو با همسرم نمیخوان!!!!!!!!!!!!!!!
نقش یه قربانی احمقو دارم که حتی نمیتونم برا دادگاه دلیل محکمه پسند بیارم که این آدم از اساس با من مشکل داره و خانوادم فقط یه بهانه س براش تا دست پیشو بگیره که پس نیفته
از خودم حالم بهم میخوره
تشکرشده 151 در 74 پست
اگر روی طلاق مصمم هستید و فکر می کنید در بلند مدت ، نظرتون عوض نمیشه ، خونه پدرتون بمانید و پیام بفرستید که شوهرتون باید شما رو تعیین تکلیف کنه و مثلا با نامردی عمر شما رو تلف نکنه . . .
در خصوص خانواده تون ، شوهرتون رو درک می کنم و کار خاصی هم نمیشه کرد . قاضی هم حق رو به ایشون میده چون در قرآن و قانون ، فقط و فقط ایشون هست که نسبت به شما صاحب حق هست و اون خانواده ی اول تون ، رفته کنار دیگه . اگر خواستید برگردید به زندگی ، باید حقیقتا خودتون رو در اختیار شوهر بدونید و خانواده رو تقریبا یه جورایی به حاشیه ببرید و شوهرتون رو آرام کنید . یادتون باشه که «زن شوهر میخاد» . عجله رو بزارید کنار و بلند مدت رو هم بهتر بسنجید . شاید همیشه تنها بمونید و انواع نیازهای برآورده نشده رو تجربه کنید . شاید نظرتون بعدها عوض شد ولی چاره ای نداشتید مگر تحمل مشکلات و محرومیت ها . . .
باز به هر حال ، برای مسیر طلاق اگر مصمم بودید ، دیگه مطلقاً ایشون رو نبینید ولی موضعی منطقی برای طلاق مشخص کنید و به قول قرآن : «به شایستگی رها کردن» یعنی به سمت یک طلاق درست و منطقی حرکت کنید . در این راه تزلزل نداشته باشید تا بتونید نتیجه بگیرید و حتما محترمانه و ثابت قدم جلو برید . دست آخر شوهرتون راهی بجز برخورد معقول نداره (طلاق دادن) فقط دیر و زود داره ولی سوخت و سوز نداره! در دادگاه هم راه اذیت کردن همدیگه رو نرید که جهل هست و خطا
ویرایش توسط بهزاد9 : یکشنبه 20 تیر 95 در ساعت 23:26
تنهای63 (یکشنبه 20 تیر 95)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)