به نظر من شما خیلی رو پسرت حساسی
شوهرت به پسرت گفت حیف نون پاشو به دردی بخور اینقدر حرف بدی نیست که شما اینطور جبهه می گیری یا قضیه 31 شهریور
چرا تصمیم داری پسرت را این همه نازک نارجی بار بیاری ؟ می خوای یه دختر لوس تحویل بدی یا یه مرد محکم و قوی ؟
مگه جامعه ای که قراره پسرت توش زندگی کنه گرگ نداره ؟مگه آدم روانی مردم آرار نداره ؟ مگه آدم حسود اطرافش نیست که با حرفاشون آدم را می رنجانند؟
چرا پسرت اینطور حساسه که اگه یکی تو اوج شادی اش یه خاطره بد را بهش یادآوری کنه باید دپرس بشه ؟؟؟؟ این از نظر خودت عادی هست؟؟؟؟؟؟
یه نکته دیگه اینکه:
شما محور تصمیم گیری هات عقل و منطق نیست پسرت هست
پسرت هر چند که برات خیییییییییییییییلیییییییی یییی عزیزه اما سنش طوری هست که منطقی نیست مخصصصصصصصصصصصصصوصا در دوران نوجوانی که محور و پایه تفکر و تصمیم گیری احساس هست و نه منطق
شما چرا نمی تونی یه تصمیم درست و عقلانی بگیری و همه چی را به پسرت واگذار کردی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!
خدایا کمکم کن تا ایمان، نام و نان برایم نیاورد
علاقه مندی ها (Bookmarks)