با کامنت paria_22 موافقم.
این زندکی نیست. جهنمه.
تشکرشده 319 در 122 پست
با کامنت paria_22 موافقم.
این زندکی نیست. جهنمه.
تشکرشده 5 در 2 پست
دوست عزیزم
1-مهریه من 100 سکه هست اما فکر نمیکنم این موضوع ربطی به میزان مهریه داشته باشه ای کاش واقعا دلیل اینکه چرا همسرم اینقدر راحت هر بار از من میخواد ترکش کنم رو میدونستم چون واقعا عذاب اور هر جند که بعد میاد میگه ببخشید من بدون تونمیتونم زندگی کنم !
2-شما درست حدس زدید همسر من بعد از پدر و مادر و خواهر و برادر وحتی خواهر زادش اخرین نفر من و میدونه بارها شده به خاطر خواهرش یا پدر ش بدترین توهینارو به من کرده و اگر براتون بگم که من بهترین عروس بودم براشون شاید باور نکنین از احترام بگیرین تا تولد مادر شوهر و پدر شوهر و سالگرد ازدواجشونو کادو گل و....هیچی کم نزاشتم نه تو مراسم عروسیم دخالتی کردم نه تو خرید خونمون هیچی اونا هم انصافا با من بد نکردن حالا یا توظاهر بوده یا واقعی نمیدونم اینو میدونم که اگر ما از خانواده شوهرم دور بودیم هیچ کدوم از این مشکلات پیش نمیومد چون هر وقت مسافرت باشیم اصلا یه ادم دیگست اما وقتی با اونا باشیم....
3- و اینکه بله متاسفانه همسرم به من اصلا وابسته نیست نمیدونم چرا و چیکار باید کرد
تورو خدا نگین من ادم بیسوادو خرافاتی هستم اما همسرم با خواهرش رابطه خیلی عمیقی دارن و میفهمم که ازعمد اینو مدام جلو من نشون میدن همش تو بقل همن یا از سر و کول هم بابل میرن شوخیهای بد با هم میکنن آخه این چه رفتاریه هیچ کس خوشش نمیاد و میفهمم که خواهرش از عمد این کارا رو میکنه بعدشم که از اونجا میایم شوهرم اخلاقش با من عوض میشه
Pooh (دوشنبه 24 خرداد 95)
تشکرشده 3,095 در 1,314 پست
سلام.
به نظر من اینجا وقتتون رو تلف نکنید. اینجا فقط مشاوره هایی که پس رمینه سبز دارند تخصصی هستند. بقیه پست ها ممکنه تاثیر بدتری روتون بذاره.
به مشاوره حضوری مراجعه کنید.
تشکرشده 767 در 424 پست
سلام عزیزم خیلی متاسفم اما دلیل اینکه همسرت دایم میگه طلاق شک نکن فهمیده شما بهاین کلمه آلرژی داری و میترسی و امکان نداره ازش جداشی پس تو هر دعوا این میگه
اینبار تو زمان خوشی با لحن اروم اما جدی ولی با ملایمت بگو اینحرف شما باعث سردی من به زندگی میشه و باعث میشه من احساس نکنم شما همسر دایم من هستی و این زندگی دایمی هست درنتیجه دیگه نسبت به خونه سردمیشم و تو دعواها شاید نتونم احترامت رو اونطور کهباید نگهدارم چرا که فکرمیکنم زندگی ما دایمی نیست و این برمیگرده به اون کلمه
درمورد خانوادش خیلی خوبه که بهشون احترام میذاری اما آیا پشتشون به شوهرت گله هم میکنی ؟؟؟؟
ایا خودت پیشنهاد سرزدن به خونوادش رو میدی؟؟؟؟
ایا با خاهرش رابطه خوبی بذقرار میکنی یا وقتی میبینیش بق میکنی بخاطر کاراش؟؟؟؟
یادت باشه بعضی وقتا شاید فکر کنیم ما خیلی خوبیم اما زبان بدنمان چیز دیگری میگوید
به نکته فوق توجه کن
اگه میشه نحوه اشناییتون؟؟؟
دختر خوب نگاه کن ببین اولا چطور جذبش میکردی اخه مگه دوران نامزدی هم همسرت اینطور بوده؟؟؟
بعضی مردا از اینکه بگن مردسالارن و زز نیستن پیش دیگران به همسرشون بی توجهی و ....میکنن ولی تو خلوتشون چیز دیگه ای اند
نکات مثبت و منفی خودت و همسرت رو کامل برام بنویس منتظرم
تشکرشده 5 در 2 پست
ستاره زیبای عزیزم
در ابتدا ممنون از وقتی که گذاشتین و اینکه به من راهنمایی میدین
1-بارها در شرایطی که با هم خوب بودیم جدی باهاش حرف زدم حتی گفتم اگه واقعا طلاق میخوای با وچودیکه مخالفم بهتره منطقی انجامش بدیم چون ایطوری من ذره ذره دارم داغون میشم مرگ یه بار شیون یه بار میگه حالا من تو عصبانیت یه چیزی گفتم تو جدی نگیر!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
2- راستش تا به حال پشت خانوادش گله نکردم یعنی جراتشو نداشتم حتی اگر بارها مسائلی پیش اومده که ناراحت شدم اما چون میرونم حسابی عصبانی میشه و داد و بیداد میکنه و به هیج وجه طرف من و نمیگیره تصمیم گرفتم تا حالا هیچی نگم حتی تو دعوای اخر که باباش من و بیرون کرد(کاری که اصلا توقع نداشتم چون رابطه من با خانوادش خیلی خوب بود اما گویا من ایطور فکر میکردم)بازم هیچی بهش نگفتم چون خودش اونجا نبود
3-راستش من خواهرشو واقعا دوست داشتم و خیلی با هم صمیمی بودیم اما از اونجاییکه تا حالا هزار بار سر ایشون بیدلیل واقعا بی دلیل قیامت شده و شوهرم هرجور که تونسته به خاطر اون بهم توهین کرده دیگه رابطم و کم کردم و جالبه بگم اون هم چون میدونه همه این دعواهارو باور کنین از عمد جلو من همش رو پای شوهرم میشینه و شوخی و خنده و...یه کارایی که من اگه با برادرم بکنم والا زن داداشم میزنه تو گوشم! در این حد اما من سعی میکنم به روم نیارم اما میدونم قیافم تابلو میشه من تا به حال به ایشون که از من کوچیکتره نه بی احترامی کردم نه هیچ چیز دیگه ای اما از اونجاییکه شوهر من بینهایت رو ایشون حساسه به جرات میتونم بگم نصف دعواهای ما هم سر ایشون بوده که چرا من ازش تشکر نکردم بابت فلان کاریا چرا گفتم این لباسش قشنگه و ......
4-کاملا سنتی ازدواج کردیم با خواستگاری و ادمی که الان دارم باهاش زندگی میکنم با اونیکه تو دوره اشناییمون شناختم اصلا یکی نیست کاملا متفاوته!خیلی از چیزای بدش خوب شده و خیلی از چیزای خوبش بد شده .تو اون دوره عصبانیتی ازش ندیدم فقط چند مورد رو حرفای خانوادم حساسیت نشون داد و ناراحت شد و اخمو تخم که این چی بود گفتن و به من توهین شد درصورتیکه از نظر من این حرفا فقط شوخی بود همین.
5- اگه بگم دعوای ما و بد شدن اخلاق ایشون از همون روز عروسی شروع شد شاید خندتون بگیره ولی روز عروسی هم اشک من و دراورد خیلی روز بدی بود برام روز عروسیم
6-نکات مثبت همسرم:مهربون/خوش قلب /دست و دلباز /به فکر اینده و میگه من وخیلی دوست داره
نکات منفی:زود از کوره در میره /بدجوری عصبانی میشه و داد میزنه خیلی /همیشه فکر میکنه همه دارن مسخرش میکنن /همرو مسخره میکنه!/هیچ کس و قبول نداره / اهل رفتو امد نیست/فکر میمنه خودشو خانوتدش با همه فرق دارن!
واقعا ازتون ممنونم اگه با من همفکری کنین من خواهر ندارم و حتی دوست هم ندارم فقط پدر و مادرم که اونا هم به اندازه کافی ازیت شدن تو این مساله.
ویرایش توسط baran82 : سه شنبه 25 خرداد 95 در ساعت 13:30
تشکرشده 13 در 12 پست
سلام عزیزم
امیدوارم مشکلت هر چه زودتر حل بشه.
دوستان پیشنهادهایی که دادن رو عملی کن صبر کن به نتیجه برسی
منم فکر میکنم چون حساس شدی برا طلاق اونم همش داره اذیتت میکنه
بیخیال باش جواب ابلهان خاموشی است. بذار اینقدر بگه تا خسته شه
ببخشیدا از حرصم جمله بالایی رو گفتم
بشین باهاش حرف بزن و ازش دلیل این همه کارو بدرفتاری رو بپرس
ببین چی میخواد بهت بگه جوابش چیه ایا جوابی داره برات یا نه ؟
تشکرشده 43 در 27 پست
سلام عزیزم
راجع به خواهرش ، چقدر عجیبهروابط خواهر برادر توی بعضی خانواده ها! حیا چه کمرنگ شده. نگران نباش خواهرش بالاخره ازدواج میکنه میره. امیدوارم جلوی شوهرش از این اداها در نیاره.
امیدوارم مشکلتون هرچه زودتر حل بشه.
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)