میدونید چیه. مامان من شب اول بعد از اینکه خواستگارا رفتن از نوع برخورد و صحبت این آقا خوششون اومده بود و میگفتن خوبه و این را یه نکته مثبت می دونستن و همینطور اینکه مادرشون آدم بدجنسی نبوده!نوشته اصلی توسط mehrdad_m
اما الان که حدود دو روز گذشته کلا این نکات مثبت هم منفی شدن و مادرم میگن این آقا سرو سنگین نیست و مامانش خجالتیه و فلان و بهمان!!
و الان که مادرشون تماس گرفتن و میخوان برا جلسه دوم بیان مادرم گفتن بیشتر وقت بدن برای فکر. اما مادرم کلا مخالف هستن و دیگه هرچی چیز منفی هست را میگن
مامانم خیلی حساسن و کلا از یه کاه کوه میسازن و اصلا الان فکر می کنن دنیا به آخر رسیده و من بدبخت شدم و حالا همه فک و فامیل دارن بهمون میخندن!!!
ممنون از این نکاتی که گفتید.
بله باد به این ها هم فکر کرد
راستش من خودم آدمی هستم که درمورد ظاهر شاید اول کار خیلی برام مهم باشه اما اصولا وقتی آشنایی بیشتری به اون شخص پیدا می کنم کلا ظاهر یادم میره
مثلا در دوران پیش دانشگاهی همکلاسی داشتم که لب شکری بود و خب خیلی توی ظاهرش اثر گذاشته بود. روزای اول همش ان تو نظرم بود و شاید براش ناراحت بودم و دلمم میسوخت! اما آخرای سال که شد من بیشتر با این همکلاسیم آشنا شدم کلا ان موضوع را فراموش کرده بودم و یه روز اتفاقا یادم اومد اااا راستی این همون کسیه که ظاهرش اینطوری بودا و چرا من تو این مدت دیگه این نقص را ندیده بودم !!
حالا شاید این شرایط همسر با یه دوست فرق داشته باشه اما خب همین که فکر میکنم به نوع تفکر و روحیاتش میینم میشه با ظاهرش کنار اومد خصوصا اگه بعدها بیشتر بشناسمشون و اینکه مهربانی و محبت را هم داشته باشن!
اصولا تصمیم گیری های خونه ما نه فقط خود خانوادمون بلکه مادر و خواهرا و برادرای مامانم باید نظر بدن
تصمیم هایی هم بوده که خودم گرفته باشم مثل رشتم یا کلاس هایی که میرفتم اما اگه تو هر کدوم اونها یه نکته رییییز منفی به وجود میومد این را مامانم مدام تو سرم میکوبد هان ببین حالا خوبه اینطوری؟ ببین فلانی چی میگه درموردد. ببین فلانی چطور تو چطور و ...
پدرم تو تصمیم گیری ها اجازه میده خودم تصمیم بگیرم و مامانمم تقریبا همینطور ولی منتظر همون نکته ریییییز منفی میمونه!!
مثلا تو خرید لباس یا چیزی من اگه پافشاری کنم رو چیزی که خودم دوست دارم و میپسندم و میخرم. بعدها اگه یکی بگه زیاد قشنگ نیست باز واسه خودم قشنگه و دوسش دارم اما مامانم میگه نه حالا که میریم خونه خاله و اینا نباید بپوشی چون اونا گفتن زشته و تو به حرف من گوش نمیدی حالا دیدی همه می گن زشته !!
البته بین اینها هم مواردی بوده که بعدها همون خاله و اینا فهمیدن نظر من درست بوده ها یا سلقم تو این مورد خوب بوده ها اما مامانم به روی خودش نمیاره
!!
من خودم هنوز جوابم قطعی نیست نیاز دارم به فکر بیشتر و شناخت بیشتر!
بله ممنون از صحبت هاتون. من هم حرفم همینه هنوز نشناختمش و به نظرم نیازه با شناخته بیشتر جواب چه مثبت چه منفی داده بشه .
اما مادرم میگه نه من کلا شناختمش و کلا جوابم هم منفیه و باید کلا ردشون کرد و امیدوارم بتونم مامانم را راضی کنم!
بله بله. ممنون
علاقه مندی ها (Bookmarks)