به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 22
  1. #11
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 08 اردیبهشت 96 [ 21:40]
    تاریخ عضویت
    1393-10-03
    نوشته ها
    345
    امتیاز
    7,833
    سطح
    59
    Points: 7,833, Level: 59
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    299

    تشکرشده 738 در 270 پست

    Rep Power
    80
    Array
    من از الان معذرت میخوام اگر با حرفام ناراحتتون میکنم
    فکر نمیکنید توقعاتتون از زندگی مشترک و از همسرتون اشتباهه و دارین کاملا حق به جانب قضاوت میکنید
    اینکه سالگرد ازدواج شمارو خونوادش یادشون نبوده چه اتفاق عظیمیه که شمارو مردد کرده یا اتفاقاتی از این دست
    چون یکی از نارضایتی هاتون همین مسیله بود برا شخص من که خیلی عجیب بود

    شما میگید من نبردمش خودشم نباید بره؟؟؟!!!! خب حرف شما متین اماچی میشه اگه شما ایشونو ببرین خرید و بر طبق میل خودتون براش خرید بکنید؟؟ مگر شما همسر ایشون نیستین؟؟؟ یا فکر میکنید چون خودش پول داره به شما چه؟/

    چرا فکر نمیکنید وقتی شما اینطوری فکر میکنید اونم ممکنه همین طور فکر کنه که من چرا باید بهش پول بدم؟؟

    شما در جواب یکی از دوستان که بهتون گفتن ازشون تعریف کنید میگید چرا باید اینکارو بکنم وقتی به ایده الم نرسیدم!!! شما حتی تو تعریف کردن و نشون دادن محبت به همسرتونم دارید خساست میکنید چیزی که هیچ خرجی براتون نداره اونوقت توقع دارید ایشون خساست نکنن تو مسایل مالی

    کجاها همراه و پشتیبان ایشون بودین که حالا میخواید ایشون برا شما باشه؟؟
    تفکرات شما به نظر من به شدت نیاز به اصلاح داره فارغ از مشکلاتی که همسرتون دارن

    احتمالا یکی از هدفاتون از ازدواج با ایشون همین مسایل مالی بوده حالا که ایشون مقاومت میکنه شما همه چیز رو نابود شده میبینید پس معیارهاتونم کمی اصلاح کنید
    هدفم ازین صحبتها فقط این بود کمی نگاهتون تغییر کنه خدای نکرده قصد دیگه ای نداشتم امیدوارم از انتقادم دلگیر نشید
    شک هایت را باور نکن و هیچگاه به باورهایت شک نکن
    زندگی شگفت انگیز است اگر بدانید که چطور زندگی کنید

  2. 6 کاربر از پست مفید sahar67 تشکرکرده اند .

    amirf (چهارشنبه 26 خرداد 95), fahimeh.a (شنبه 19 تیر 95), hasti mah (چهارشنبه 26 خرداد 95), آرامش خیال (سه شنبه 25 خرداد 95), بارن (دوشنبه 21 تیر 95), ستاره زیبا (شنبه 29 خرداد 95)

  3. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 03 فروردین 96 [ 19:14]
    تاریخ عضویت
    1395-1-06
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    1,258
    سطح
    19
    Points: 1,258, Level: 19
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 42
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    42

    تشکرشده 10 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط sahar67 نمایش پست ها
    من از الان معذرت میخوام اگر با حرفام ناراحتتون میکنم
    فکر نمیکنید توقعاتتون از زندگی مشترک و از همسرتون اشتباهه و دارین کاملا حق به جانب قضاوت میکنید
    اینکه سالگرد ازدواج شمارو خونوادش یادشون نبوده چه اتفاق عظیمیه که شمارو مردد کرده یا اتفاقاتی از این دست
    چون یکی از نارضایتی هاتون همین مسیله بود برا شخص من که خیلی عجیب بود

    شما میگید من نبردمش خودشم نباید بره؟؟؟!!!! خب حرف شما متین اماچی میشه اگه شما ایشونو ببرین خرید و بر طبق میل خودتون براش خرید بکنید؟؟ مگر شما همسر ایشون نیستین؟؟؟ یا فکر میکنید چون خودش پول داره به شما چه؟/

    چرا فکر نمیکنید وقتی شما اینطوری فکر میکنید اونم ممکنه همین طور فکر کنه که من چرا باید بهش پول بدم؟؟

    شما در جواب یکی از دوستان که بهتون گفتن ازشون تعریف کنید میگید چرا باید اینکارو بکنم وقتی به ایده الم نرسیدم!!! شما حتی تو تعریف کردن و نشون دادن محبت به همسرتونم دارید خساست میکنید چیزی که هیچ خرجی براتون نداره اونوقت توقع دارید ایشون خساست نکنن تو مسایل مالی

    کجاها همراه و پشتیبان ایشون بودین که حالا میخواید ایشون برا شما باشه؟؟
    تفکرات شما به نظر من به شدت نیاز به اصلاح داره فارغ از مشکلاتی که همسرتون دارن

    احتمالا یکی از هدفاتون از ازدواج با ایشون همین مسایل مالی بوده حالا که ایشون مقاومت میکنه شما همه چیز رو نابود شده میبینید پس معیارهاتونم کمی اصلاح کنید
    هدفم ازین صحبتها فقط این بود کمی نگاهتون تغییر کنه خدای نکرده قصد دیگه ای نداشتم امیدوارم از انتقادم دلگیر نشید
    سلام ممنون سحر تنها . واقعا ازانتقادتون اصلا دلگیر نشدم این قد اما واگر توذهن دارم که کاملا منفعل شدم /تک تک جملات شما در موردم صحیح هست خودم فکر میکنم چرا به اینجوری شده پیامای قبلیمو بخونید لطفا ببینید من خیلی ساز گار شدم اول میگفتم خانمم باید تمامی مناسبت هارو گرم نگه داشته باشه نکه اصلا به هیچی پایبند نباشن هرکاری که من بکنم یا نکنم درسته بخرم یا نخرم اشکال نداره بهش میگم افسرده گی گرفتم اول که باهام میگه تو ریشه همه بدبختیهاتو من میدونی بعدم دیگه نگفت اصلا حالت چه جوره مصداقای دیگم تو پیامام قبلا گفتم

  4. #13
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    366
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط amirf نمایش پست ها
    .....مگه اطرافیانم نیستند که خانمشون واسه همسرش ماشین گرفته و کسبو کار راه انداختن اتفاقا همسرش دلگرم تر میشه خوب حالا هر کسی در حد خودش ببینید یک مصداق میارم به همسرم میگم اینقد پول ضروری نیاز دارم واسه کارم کم اوردم فعلا وضعیتمو میبینی ایشون علاوه بر اینکه ندادند حتی حاضر نشدن پیگیر باشن یا اقلا بپرسن چکار کردی جور شد !این همرا ه نبودن مردو خشک میکنه
    اولا اون خانم خیلی اشتباه کردند که برای شوهرشون ماشین گرفتند و کسب و کار راه انداختند که اگر کار درستی بود از این پس آقایون بنشیند خانه تا خانم ها مسایل اقتصادی را مدیریت کنند و آقایان هم ناز و عشوه آمدن را تمرین کنند(در زندگی به ظاهر مدرن امروز نقش ها و مسوولیت ها خیلی قاطی شده) و اشتباه فاحش تر بیان کردن این مثال به عنوان الگو ی مثبت قابل تبعیت .

    والله خیلی خوبه ، زمان عقد هستید ، مجالی هم نبوده که برادری تون رو بگیم در طی یک زندگی ثابت کرده باشید ، در عوض انتظار هم دارید که همسرتان شما رو ساپورت مالی کند خودتون هم می گویید تنبل هم هستید ، زیاد هم می خوابید ، محبت کلامی هم که یخ ، چون از نظر شما لزومی نداره چون ایده آلتون نیست ، بفرمایید باید مغزشون رو داده باشند اجاره که پول بی صاحب رابدهند به شما؟

    اتفاقا از هر که بپرسید همسر شما بسیار با تدبیر هستند وبهترین رفتار را داشته اند . مسایل مالی شما هیچ ربطی به ایشان ندارد.

    برای ما خانم ها خیلی مهمه که بتونیم به مرد زندگی مون تکیه کنیم ، به نظرتون با این روندی که در پیش گرفتید چقدر اون حس حامی بودن رو می تونید به همسرتون منتقل کنید. نقش مردانگی و حمایت گری شما کجا پنهان شده است؟!!!!

    اتفاقا به مشاوره مراجعه بفرمایید دو نفری و از طریق مشاور همسرتون رو در جریان افکار و ایده هاتون قرار بدهید شاید لازم باشد ایشون هم تجدید نظراتی نسبت به شما داشته باشند.
    ویرایش توسط بی نهایت : چهارشنبه 26 خرداد 95 در ساعت 22:46

  5. 7 کاربر از پست مفید بی نهایت تشکرکرده اند .

    abs (یکشنبه 30 خرداد 95), amirf (جمعه 28 خرداد 95), fahimeh.a (شنبه 19 تیر 95), hasti mah (چهارشنبه 26 خرداد 95), نیکیا (چهارشنبه 26 خرداد 95), بارن (دوشنبه 21 تیر 95), ستاره زیبا (شنبه 29 خرداد 95)

  6. #14
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 06 بهمن 96 [ 16:18]
    تاریخ عضویت
    1395-1-30
    نوشته ها
    48
    امتیاز
    2,077
    سطح
    27
    Points: 2,077, Level: 27
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 73
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    70

    تشکرشده 62 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    من با نظر بی نهایت کاملا موافقم و تمام مسائل مالی به کنار
    تا حالا شده واسه خانومتون یه لباس معمولی بگیرین و ازشون بخاین بپوشن اونقد ازشون تعریف کنیین که به وجد بیاین یا وقتی به قول خودتون لباسهای تکراریشو میپوشه بهش بگین چقد بهت میاد و... زنها همه وجودشون احساسه تا احساس نشه که دیده شدن اجازه ورود کسیو به قلبشونو نمیدن از خانومتون تعریف کنین به مناسبتهای مختلف اگه شرایطشو دارین با هم برین بیرون شما یه چند مدت تو همه چیز پیش قدم بشین بعدش ببینین خانومتون چیکا میکنه براتون اگه نامزدم من فقط کمی به من محبت واقعی میکرد حاظر بودم جونمو واسش بدم امیدوارم مشکلاتتون به زودی حل بشه ...

  7. 4 کاربر از پست مفید hasti mah تشکرکرده اند .

    amirf (جمعه 28 خرداد 95), fahimeh.a (شنبه 19 تیر 95), بارن (دوشنبه 21 تیر 95), ستاره زیبا (شنبه 29 خرداد 95)

  8. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 03 فروردین 96 [ 19:14]
    تاریخ عضویت
    1395-1-06
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    1,258
    سطح
    19
    Points: 1,258, Level: 19
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 42
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    42

    تشکرشده 10 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط hasti mah نمایش پست ها
    سلام
    من با نظر بی نهایت کاملا موافقم و تمام مسائل مالی به کنار
    تا حالا شده واسه خانومتون یه لباس معمولی بگیرین و ازشون بخاین بپوشن اونقد ازشون تعریف کنیین که به وجد بیاین یا وقتی به قول خودتون لباسهای تکراریشو میپوشه بهش بگین چقد بهت میاد و... زنها همه وجودشون احساسه تا احساس نشه که دیده شدن اجازه ورود کسیو به قلبشونو نمیدن از خانومتون تعریف کنین به مناسبتهای مختلف اگه شرایطشو دارین با هم برین بیرون شما یه چند مدت تو همه چیز پیش قدم بشین بعدش ببینین خانومتون چیکا میکنه براتون اگه نامزدم من فقط کمی به من محبت واقعی میکرد حاظر بودم جونمو واسش بدم امیدوارم مشکلاتتون به زودی حل بشه ...
    ممنون اولا از خانم بینهایت و ارزوی موفقیت و سلامتی واسشون،احتمالا بینهایت پیامهای قبلیو منو خیلی متوجه نشدن در ثانی کاملا درسته که مرد باس حامی باشه و تکیه گاه ولی بیتفاوتی یک چیز دیگس. الان شما مشکل منو تو این سایت متوجه شدین در صدد برامدین به نحوی کمکم کنید و نظرتونو بدین ولی تو زندگی همسران مگه مهم تر نیس !این بی قکری همسرم منو عذاب میده البته خودمم نقش اصلی دارم وقتی با ملاکهای اشتباه و به دید اینکه خانمم یا خانواده خانمم باید افرادی روشن و باکلاس باشن و حداقل یک سور پریز داشته باشن و یکم به روز باشن ازدواج کردم ازاینم بهتر نمیشه !خانم هستی ماه بازم ممنونم سعی میکنم اول خودم پیش قدم باشم و خرید کنم.. هر چندم که ایشون و خانوادشون اینقد بهم بی محلی کردن که منم بی ذوق بار اوردن

  9. #16
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 29 تیر 97 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1394-4-09
    نوشته ها
    138
    امتیاز
    4,330
    سطح
    41
    Points: 4,330, Level: 41
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    77

    تشکرشده 116 در 61 پست

    Rep Power
    27
    Array
    به نظر من جدا بشین خیلی بهتره شما اصلا به هم نمیخورید من هگه جای خانم شما بودم بی معطلی جدا میشدم

    من خودم دوران عقدم رو یادم میاد که 2 روز پس از عقدم شوهرم عابربانکش که تمام حقوقش توش بود رو بم داد و گفت پیش خودت باشه و هر چقدر دوس داری خرج کن همش مال خودته
    اما من یکبار هم ازش استفاده نکردم بعد مدتی که دید استفاده نکردم خودش یه پولی رو نقدی گذاشت توی کیفم و در طول کل دوران عقدم شبی وجود نداشت که بیرون نباشیم و چیزی نخوریم و یا از مغازه ای رد نشیم و من نگاه نکنم و شوهرم نگه بخرم واست؟ خرید لباس و لوازم آرایش و طلا و کلی چیز میز و این در صورتی بود که ما حتی یه حلقه هم براش نخریدیم و خودش حلقه خودش رو خرید و خانواده من تنها بک یخچال برای من خریدند واین در صورتی بود که شوهرم سه جشن مفصل عقد، هنابندون،
    وسی رو برای من گرفتند

  10. 2 کاربر از پست مفید masamasa تشکرکرده اند .

    amirf (جمعه 04 تیر 95), بارن (دوشنبه 21 تیر 95)

  11. #17
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 03 فروردین 96 [ 19:14]
    تاریخ عضویت
    1395-1-06
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    1,258
    سطح
    19
    Points: 1,258, Level: 19
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 42
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    42

    تشکرشده 10 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام خسته نباشین،جدا شدنم یکی از گزینه هام هس منتها موقعی که کارد به استخون برسه،خیلی ها نظر دادن ولی به نظرم مثل یک مسکن خواهد بود که موقتی درمان بشم نمیدونم شایدم درس شد!!!خودمم با توقع هستم و البته به مشکلاتم هم اضافه داره میشه البته همش از ملاکهای اشتباه و تصمیم عجولانم سرمنشا میگیره // بهرحال امیدوارم خوشبخت باشین

  12. #18
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 شهریور 96 [ 14:15]
    تاریخ عضویت
    1394-7-06
    نوشته ها
    130
    امتیاز
    3,017
    سطح
    33
    Points: 3,017, Level: 33
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    2

    تشکرشده 127 در 70 پست

    Rep Power
    28
    Array
    با درود

    شما این حقیقت : "کبوتر با کبوتر باز با باز، کند همجنس با همجنس پرواز" را در انتخابتون پیاده نکردید

    بزرگترین اشتباهتان این بود که تصمیم گیری را به عهده دیگران گذاشتید
    تفاوت فرهنگی یکی از بزرگترین مشکلات ازدواج است

    شما که قصد ازدواج سنتی داشتید باید به خاستگاری از دختری که در سطح فرهنگی خودتان بود میرفتید نه دختری که همه میگویندخوب است ، همه که قرار نیست با اون
    زندگی کنند
    اگر به ازدواج به معنی دقیق آن که همانا اشتراک در بود و نبود و همراهی و همدلی وتفاهم است نگاه میکنید نه صرفا برای ارضای میلجنسی و رفع تنهایی و نیازهای دیگر و تفکر سنتی ندارید
    از آن دسته مردهای حساس هستید که دوست دارند خانومشان هم به خودش خیلی برسد و هم به شوهرش ،لباسهای متنوع بپوشد، برای شوهرش خرج کند،جشن بگیرد ( اینها خیلی خوب است فقط با فرهنگ حاکم متضاد است و خیلی ها مخالف هستند)

    و البته شماهم باید متقابلا همین سبک را داشته باشید تا زندگیتان شیرین شود!
    نه اینکه فقط ازجانب خانوم باشد و صد البته باید جنبه پول گرفتن از خانوم را هم داشته باشید

    باید تفکر خانومتان را عوض کنید که خیلی سخت است و باید پتانسیل تغییر را داشته باشد
    با مشاور مشورت کنید، اگر خانوم شما همین روند را ادامه داد ، و در سبک زندگی اش تغییری ایجاد نشد، جدایی بیشتر ارامتان میکند تا زندگی با حرص و حسرت ؛چه بسا بعد از عروسی،روحتان فرسوده میشود و طلاق عاطفی میگیرید و یا عشق زندگیتان را پیدامیکنید و دردسرتان بیشتر میشود
    و در کل باید همدیگر را تحمل کنید

    قطعا زنی وجوددارد که طرزفکرشان مانندشما باشد،فقط هنوز ملاقاتش نکردید
    اگر دیر ازدواج کنید اما باکسی که در سطح تفکر و فرهنگ شماست ، بسیار موفقتر خواهید بود تا ازدواجی بر پایه تحمل و حسرت داشته باشید


    شما تا کاملا مطمئن نشدید از آینده و با امید واهی در نامزدی بمانید بهتر است، تصمیم عجولانه ای هم نگیرید


    نقل قول نوشته اصلی توسط amirf نمایش پست ها
    . الان ما تو دوران عقذیم وشبی نیس که فکر نکنم خانمم نکات مثبت داره ولی واقعا خانواده و خودشون به دلم نیستن البته اخه یک کارایی میکنند بزارید راحت بگم بی خیالن اصلا واسشون مهم نیس من چطور روزگارمو میگذرونم یکبار واسم چیزی
    نخریدن پول دارن ولی یک فرهنگ به خصوص دارن اهل تنوع و دستو دل بازی نیستن.. در واقع نمیدونم چکار کنم از طلاقم میترسم علتش اول از اطرافیان / دوم از مسایل مالیش و سوم از خاطرات که باهم داشتیم و در واقع میترسم همیشه باهام باشه واذیتم کنه
    شما برای دیگران زندگی میکنید یا برای خودتان؟شما اگر الان هزینه کمی کنید، بهتر است تا اینکه چند سال دیگر مجبور شوید هزینه گزافی بپردازید
    هنوز زیر یک سقف نرفتید، طبیعتاخاطرات کم کم کمرنگ تر میشوند ، و البته شما عشقی ندارید، فقط عادت کردید




    نقل قول نوشته اصلی توسط amirf نمایش پست ها
    .الان 1.5 از عقدم گذشته هنوز واسه انتخابم دچار تردید شدم .. یکی با این شرایط میدونه چکار باید کرد..عقدمون که بماند سریع انجام شد و منم با بی تجربه گی گفتم همین خوبه حالا از ملاکای خودمم کوتاه امدم ! و خانم راحت و بدون هیچ گونه پیشنهادی انتقادی و با کم حرفی و بی ذوقی عقد کردیم...
    ایشون اصلا با این که کار میکنند حاضر نیستن یک کمک مالی انجام بدن یعنی من از رفیق میتونم قرض بگیرم و راحتم ولی با ایشون اصلا..یک سره هم به تیپ و ظاهرشون عیب میگیرم اخه کدوم زن همش یک طرح و پوشش داره اصلا خانوادتن کهنه پرستن خلاصه یکسره با هم گیریم باور میکنید دارم خنثی میشم/بابا کدوم زن اینقد بی حوصلس البته الان میگید تو اینجوریش کردی نه ایشون از قبلا هم همین جور بودن اصلا تو این مدت عقد یکبار چیز جدید ازش ندیدم (در جا دارم میزنم)راحت قهر میکنه مشکوکه به من در صورتی که من جز او با هیچکی نیستم. موقع خواب بعد چند روز که همو دیدیم یک بهونه در میاره و الکی قهر میکنه (1000 بار قهر کردیم و منمیرم جلو)راستش مشکل فکر میکنم خودمم هستم مثلا منفعل بودم و بیشتر شدم بهونه گیر شدم دارم خانممو تو اجتماع با همه دوخترا مقایسه میکنم البته با رضایت قلبی هم عقد نکردم
    همانند شما کم نیست، همه اینها برمیگردد به تفکر غلط در مورد ازدواج ، خانمتون فقط شوهر میخواستن، شما هم همینجوری گفتید حالا یکاریش میکنیم!
    عاقبت این مدل ازدواج کردن یا طلاق قانونی است، یا طلاق عاطفی ، همراه با عشق های جدید که توسط آدم های جدید وارد رابطه میشوند ، شما فکر کنید الان جدایی بهتر
    است یا چند سال دیگر با بچه؟ بهتر است با مردانی که مشکل شمارا دارند نیز مشورت کنید
    آنها میتوانند آینه شما باشند برای تصمیم گیری



    نقل قول نوشته اصلی توسط amirf نمایش پست ها
    .در مورد خودم میگم قرار نیس که من بشینم و همسرم خرج کنه ببینید به فکر بودن مهمه نه فقط هزینه کردن همسران شریک مال و حال و همه چیز هم هستن اگر مثلا خانمماقلا به فکرم باشه خوبه و قرار نیس که بنده سو استفاده کنم مگه اطرافیانم نیستند که خانمشون واسه همسرش ماشین گرفته و کسبو کار راه انداختن اتفاقا همسرش دلگرم تر میشه خوب حالا هر کسی در حد خودش ببینید یک مصداق میارم به همسرم میگم اینقد پول ضروری نیاز دارم واسه کارم کم اوردم فعلا وضعیتمو میبینی ایشون علاوه بر اینکه ندادند حتی حاضر نشدن پیگیر باشن یا اقلا بپرسن چکار کردی جور شد !این همرا ه نبودن مردو خشک میکنه



    البته خانواده همسرم به شدت خسیس هستند و خداهم بهشو ن سخت میگیره دارم میبینم/ حتما میگید تو به اونا چکار داری خوب بنده با ملاک این که خانواده همسرم یکم به روز و دستو دل باز باشن همسرمو انتخاب کردم نه اینکه سالگرد ازدواج منو خانممو اصلا ندونن کی هس ..خرید نبردمش خودش چرا نمیره مگه اینجا کلاس درسه که من یک خانم 28 سالو درس بدم اخه شما که نمیدونید ایشون کار دارن و پول دارن!!!!! اونوقت لباساش در حد یک متکدی چند ساله ..واسم جشن تولد خودکار گرفته!!!!!!

    من شمارا درک میکنم ،،
    ،شما با فرد اشتباهی میخواهید وصلت کنید ، بهتر است اگر با مشاور و راهکارهای دیگر تفکر ایشان تغییر نکرد، از فکر این ازدواج بیرون بیایید
    شما طرز فکرتان متفاوت است و البته بد هم نیست،به نظرم پرتوقع نیستید ،خیلی زنها و مردها هستند که تفکر شمارا دارند ، خیلی زنها هستند که برای شوهرشان همه کار کرده اند، افتخار هم میکنند و شوهرشان هم در نتیجه این کارها، خیلی بیشتر به زنشان ارزش قائل است
    به فکر این باشید که آیا زیر یک سقف و 24 ساعته با خانومتان با یک تفکر مغایر میتوانید زندگی کنید یانه
    ویرایش توسط delkhaste : پنجشنبه 17 تیر 95 در ساعت 20:18

  13. کاربر روبرو از پست مفید delkhaste تشکرکرده است .

    amirf (شنبه 26 تیر 95)

  14. #19
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 مرداد 95 [ 16:13]
    تاریخ عضویت
    1395-3-18
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    2,681
    سطح
    31
    Points: 2,681, Level: 31
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 36.0%
    دستاوردها:
    31 days registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,207

    تشکرشده 23 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    معذرت میخام اما تو هرپستی ک از شما خوندم کلمات نمیخره -پول نمیده- خرید-پول دیده میشه !!!!

    شما دختری که ایده آلت نبوده رو صرف اینکه وضع ظاهری مالیشون رو دیدی و فک کردی بعد عروسی برات خرج میکنن گرفتی و حالا که با واقعیتای زندگی روبرو شدی که نه از این خبرا هم نیست حرف از ایده آل نبودن و دلسرد شدن می زدی!!!!

    کارت از پایه ایراد داشته برادر من.

  15. 3 کاربر از پست مفید fahimeh.a تشکرکرده اند .

    amirf (شنبه 26 تیر 95), مهرآیین (دوشنبه 21 تیر 95), بارن (دوشنبه 21 تیر 95)

  16. #20
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 اسفند 95 [ 13:46]
    تاریخ عضویت
    1395-3-31
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    241
    سطح
    4
    Points: 241, Level: 4
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 26 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    به نظر میاد که دنبال بهونه ی تا ازش جدا بشی. وگرنه این چیزایی که گفتی چیزایی نیست که نتونی باهاش کنار بیایی یا درستش کنی.
    والا منم تقریبا همین مشکلات رو داشتم اما به نظرم انقدر بزرگ نیستن.
    دوران نامزدی شوهرم گفت خوشحالم رشته ات طراحی لباسه چون من همیشه دلم میخواست خانمم شیک پوش باشه. خدا وکیلی از همون دوران نامزدی یه وقت نشد که خودم یه لباس بگیرم با اینکه شاغلم و وضع مالی خودمم بد نیست اما از اینکه همسرم پوشاکم رو تهیه کنه واقعا ذوق میکنم.(اکثر خانوما بدشون میاد که آقاشون چشمش به دنبال پول خانومشون باشه .یه جورایی روی مردشون در خصوص هزینه های زندگی حساب باز میکنند).
    درمورد کم حرفی یا خجالتی بودنش بهش فرصت بده باور کن توی دوران عقدم وقتی تو جمع خانواده و دوستای شوهرم بودم عینه برگ چغندر بودم. اونا خیلی پر حرف بودن و من در حد معمولی. یه شب شوهرم بهم گفت چرا توی جمع دوستات و خانوادت شوخ و شادی اما توی جمع خانواده من ساکتی. گفت دلم میخواد همه بدونند چه خانوم خوش صحبتی دارم ...(این جمله از زرنگیش بود ناقلا)
    یکم با مهربونی باهاش صحبت کن. زن و زندگیت رو سفت بچسب و به خاطر این مشکلات کوچیک لحظه هات رو تلخ نکن.

  17. 4 کاربر از پست مفید sahele.aramesh تشکرکرده اند .

    amirf (شنبه 26 تیر 95), fahimeh.a (دوشنبه 21 تیر 95), بارن (دوشنبه 21 تیر 95), ستاره زیبا (سه شنبه 22 تیر 95)


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. سلام.بد جور داغونم به جام تصمیم بگیرید
    توسط alinoori در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: چهارشنبه 28 مهر 95, 14:10
  2. حال روحیم خیلی بده (دائمن فکرم مشغوله فکرای منفی )
    توسط SHahr-Zad در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: جمعه 12 دی 93, 23:24
  3. چی جوری با غول بدخوابی مبارزه کنم؟
    توسط سپیده سحر در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 24
    آخرين نوشته: شنبه 07 بهمن 91, 19:19
  4. تو انتخاب کمکم کنید تو تصمیم درست مرددم روحیم داغونه
    توسط mona_joon در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 17
    آخرين نوشته: چهارشنبه 15 دی 89, 14:23
  5. بی دل و دل مشغولی هایش
    توسط بی دل در انجمن تجربه های فردی
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 مرداد 89, 13:22

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 21:46 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.