به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 25
  1. #11
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 تیر 99 [ 11:20]
    تاریخ عضویت
    1391-8-08
    نوشته ها
    271
    امتیاز
    10,375
    سطح
    67
    Points: 10,375, Level: 67
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class10000 Experience Points
    تشکرها
    852

    تشکرشده 554 در 206 پست

    Rep Power
    47
    Array
    سلام. آخه این زندگیه برای خودت درست کردی؟
    البته در سن 16 سالگی ازدواج کردن توقع بهتر از این هم نباید داشت. تو کشورهای پیشرفته قانون حداقل سن ازدواج 18 سالگی هست که تازه کسی اون هم ازدواج نمیکنه.
    حالا خودتون به خاطر شرایط سنی تون پیش بینی این مشکلات رو نمی کردید. اما آیا پدر و مادرتون هم شرایط همسرتون رو نمی دونستند؟
    ضمن همه این احوال شما شخصیت مهر طلب هم دارید. در همین انجمن جستجو کنید و مطالب مرتبطش رو بخونید. یعنی اولویت شما راضی نگه داشتن بقیه است و راحتی و آسایش خودتون براتون مهم نیست.
    من نمی دونم درامد همسرتون و شرایط مالی تون چطور هست. اما خیلی ضروریه که مستقل بشید. وگرنه تا آخر عمر فقط باید مثل این 3 سال تون کلفتی کنید و تبدیل به وظیفه شما میشه و ازتون توقع پیدا می کنن.
    اگر می تونید در حد اجاره و امور روزمره پرداخت کنید و صرفا غصه پس انداز دارید حتما انجام بدید. شما تازه اول زندگی تون هستید خوش ترین دوران زندگی تون الان باید باشه. الان وقتی انقدر زندگی به کام تون تلخ هست و 5 سال دیگه بدتر میشه. مگه سال جوان هستید؟ چند سال دیگه حتما با بیشتر شدن تجربه کاری همسرتون درامد تون بیشتر میشه و فرصتهای شغلی بیشتری هم براشون به وجود میاد.
    یا کار دیگه می تونید وام بگیرید و حقوق همسرتون رو صرف قسط هاش بکنید و با پول وام هم رهن خونه رو بپردازید. این طوری بعد از چند سال که قسطها تمام شدن خود پول رهن به عنوان پس انداز براتون باقی می مونه
    ولی در کل دیگه در این شرایط نمونید و حتما تغییر جدی ایجاد کنید. هم عمر جوونی تون داره می گذره و هم در چشم والدین همسرتون کارهایی که انجام می دید داره براشون توقع میشه و اگر یه روزی خونه شون رو جارو نکنید، ظرف هاشون رو نشورید ازتون دلخور میشن و تازه طلبکار هم میشن.

  2. 3 کاربر از پست مفید بابک 1369 تشکرکرده اند .

    Dr.Goebbels (دوشنبه 31 خرداد 95), fahimeh.a (شنبه 22 خرداد 95), Shadi2 (شنبه 22 خرداد 95)

  3. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 15 شهریور 98 [ 10:44]
    تاریخ عضویت
    1395-2-21
    نوشته ها
    176
    امتیاز
    4,752
    سطح
    44
    Points: 4,752, Level: 44
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 198
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 319 در 122 پست

    Rep Power
    41
    Array
    با کامنت آقای بابک موافقم

    شما خیلی خیلی زود ازدواج کردی. و خیلی هم نپخته هستی. مثلا توی اولین پستت گفتی همین که شوهرم سید هست برام کافیه! من نتونستم این جمله رو درک کنم.
    به هر حال اجاره کردن یک خونه و مستقل شدن، میتونه به آرامشتون کمک کنه. حالا یه مدت کمتر پس انداز خواهید کرد . یه دوستی هم پیشنهاد خوبی داد: وام بگیرید، با پول وام خونه رهن کنید، بعد از اتمام اقساط, کل پولی که گرفتید برای خودتون میشه. وام گرفتن هم بک نوع پس انداز کردنه

  4. 2 کاربر از پست مفید سوشیانت2 تشکرکرده اند .

    fahimeh.a (شنبه 22 خرداد 95), Shadi2 (شنبه 22 خرداد 95)

  5. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 19 خرداد 96 [ 18:05]
    تاریخ عضویت
    1395-3-09
    نوشته ها
    63
    امتیاز
    1,600
    سطح
    22
    Points: 1,600, Level: 22
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 100
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 62 در 33 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    من چند تا پیشنهاد دارم یکی از اقوام ما شرایط شمارو داشت اما با درایت خاصی تونست از این شرایط به ظاهر بد خیلی برای رشد خودش استفاده کنه:
    1-در اولین فرصت ممکن اقدام کنید برای ادامه تحصیل از همین لحظه به چند دلیل
    الف-خودتون رو در مسیر رشد قرار می دهید
    ب-تایم کمتری را با خانواده همسر خود خواهید داشت
    ج-بعد از گذشت چند سال خروجی خوبی از این سالها خواهید داشت
    د-از همه مهمتر دیگه هی غصه نمیخوری....خیلی از غصه خوردن های ما از بیکاریه....باور کن

    2-همونطور که خودتون هم گفتید خرج خونه با خانواده همسرتونه...این عالیه.....فوق العاده است

    3-چون شما به لحاظ منزلی که با هم هستید اوقات کمی با همسرتون هستید این یه موهبت هم هست همیشه انگار نامزدید واین یعنی اند خوشی...اون فامیلی که داشتیم میگفت بهترین زمان از لحاظ عشق ورزی زمانی بود که تو یع اتاق مادرشوهرم بودم چون همش انگار قایمکی بود کارامون لذتش هم بیشتره...دیدی این دوست دختر پسرا تو جاهای مخفی انچنان عشقی نثار هم میکنند که زن وشوهرها تو تخت آنچنانی نمی تونند تجربه کنند
    موفق وشاد بودن فقط با اندکی تغییر اتفاق میافته تغییری که از درون ما باشه نه تغییر بیرونی پس برای شاد بودن دنبال بهانه بیرونی نباش عزیزم

  6. 2 کاربر از پست مفید دنیای یاسی تشکرکرده اند .

    fahimeh.a (شنبه 22 خرداد 95), ستاره زیبا (شنبه 22 خرداد 95)

  7. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 14 آذر 97 [ 02:41]
    تاریخ عضویت
    1395-3-04
    نوشته ها
    41
    امتیاز
    2,487
    سطح
    30
    Points: 2,487, Level: 30
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    37

    تشکرشده 43 در 21 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ازهمتون ممنونم
    خیلی خوشحالم که عضو این تالار شدم
    آقای بابک قبول دارم زود ازدواج کردم والان دیگه کاری از دستم برنمیاد،درضمن اینم بگم که تو اقوام ما دختر بالای پونزده سال روهمه بالغ وعاقل میدونن ومیرن خواستگاریش.حتی کسی روداریم که پونزده سالشه وهمینطور یکساله که مادره.
    سوشیانت عزیز منظورم این بود که ماکلا به سید ها ارادت خاصی داریم وهرچند این دلیلی برای بی نقص بودنشون نیست اما به نظرمون یکی از گزینه های خوب بودنشونه. ومتاسفانه مافقط تحقیق کردیم که آدم های خوب ودرستی باشن همین.
    چون پدرهمسرم هم وضعیت مالیش خوب بود پدرم فکرکرد که بعد از یه مدت کوتاه کمکون میکنه که خونه دارشیم اماباگذشت این سه سال وقتی دیده ما سرجامون نشستیم دم نمیزنیم فکرمیکنه خوشحال وراضی ایم.
    البته اینم بگم که به جای خونه کمک کرد ما ماشین بخریم وزد به نام همسرم.امامن اصلا راضی نبودم ماشین بخره دوست داشتم اون پولو بده به ما تاکمکی بشه برای خونه خریدنمون بعدها که شرایط مالیمون خوب شد بهش پس میدادیم.از طرفی ماشین خریدنش برای همسرم بیشتر به این نیت بود که جایی خواستن برن همسرم ببرتشون ومحتاج برادرشوهرای دیگم نشن.واسه همین اگه مامیدونستیم اون ماشین واقعا برای ماست میفروختیمش امابه هیچ وجه رومون نمیشه.
    یاسی خانوم حرفاتون کاملا درسته.
    من تواین سه سال درسمو ول نکردم وخداروشکر همسرم پشتم هست وامسال کنکور دارم.خیلی هم اهداف واسه آیندم دارم .هرچند آدم متاهل باشه وبخواد درس بخونه خیلی چیزای حاشیه ای هست که نمیزاره.میخوام بگم واقعا سخته.راستش انقدر ذهنم درگیره که نسبت به رقبام زمان اندکی رو صرف درس خوندن میکنم .همسرم هم تویه کاری ثبت نام کرده وبعداز دوماه خیلی از کاراش پیش رفته امامرحله ی آخر گزینشش مونده.این روزاخیلی استرس دارم هم برای کار همسرم هم برای کنکور خودم.
    اگه میشه دعامون کنید..

  8. 2 کاربر از پست مفید yalda.n تشکرکرده اند .

    Eram (شنبه 22 خرداد 95), بابک 1369 (شنبه 22 خرداد 95)

  9. #15
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 14:02]
    تاریخ عضویت
    1394-4-10
    نوشته ها
    498
    امتیاز
    11,783
    سطح
    71
    Points: 11,783, Level: 71
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 267
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    121

    تشکرشده 542 در 278 پست

    Rep Power
    85
    Array
    کی گفته درس خوندن سخته
    همکار من با دو تا بچه و کار خونه و اداره و بارداری داره تو دوره روزانه دکترا می خونه
    فقط کافیه ده دقیقه بهش وقت بدی یه مقاله می خونه و یا دو خط یادداشت مینویسه و.....

    گاهی که میبینمش خجالت میکشم
    ناامید نشو
    خوب درس بخون
    درس خیلی بهانه خوبیه
    من خودم هر روز (روزی 3 ساعت)با اصرار همسرم باید میرفتیم خونه پدر و مادرش و کلی حرف میشنیدم
    از وقتی ارشد می خونم راحت شدم
    همش بهونه درس رو دارم
    البته از قبل کتابخون حرفه ای بودم ولی بهونه خوبی نبود

  10. #16
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 19 فروردین 03 [ 05:33]
    تاریخ عضویت
    1391-7-15
    محل سکونت
    زیر باران
    نوشته ها
    775
    امتیاز
    24,207
    سطح
    94
    Points: 24,207, Level: 94
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 143
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class10000 Experience PointsOverdriveSocial
    تشکرها
    2,329

    تشکرشده 1,634 در 590 پست

    Rep Power
    161
    Array
    سلام یلدا جان.

    همین درس خوندن برای کنکور و تمیز کردن و رسیدگی به خونه و کارهای شخصی میتونه بهانه خوبی باشه.هر روز میتونی زمان کمتری رو به خانواده همسر اختصاص بدی تا جایی که به اون زمان دلخواهت برسه.

    در مورد اینکه توی یه خونه هستید وباید رفت و آمد کنید درست اما متوجه نشدم که چرا خورد و خوراکتون با هم هست؟! آشپزخونه جدا ندارید پایین؟

    --فعلا شما از این فرصت نهایت استفاده رو بکنید و پول پس انداز کنید،اینطور که مشخصه هزینه پوشاک فقط باشماست ،پس پس انداز خوبی می تونید داشته باشید و از روش وام مسکن بگیرید و صاحب خونه بشید یا همون مسکن مهر که گفتید هم خوبه.
    پول و خونه و ماشین رو با کمی صبر بدست خواهید آورد اما حواست باشه:

    بعد چندسال خونه مستقل بیاد اما خاطر تو آزرده باشه،یا به قول شعری که نوشتی ظاهر جوون و دلت پیر باشه ،هیچ لذتی برات نداره.پس تلاش کن توی این سالها طراوت و شادابی خودت رو حفظ کنی.
    با شوهرت مهربان و خوش اخلاق باش و ارتباط نیکو با همسر و خانواده همسر رو فراموش نکن.

    شادابی و طراوت زن برای مردش خیلی مهمه...همچنین برای شکوفا شدن خود زن خیلی مهمه...

    یلدای عزیز من جای شما نیستم که سرزنشت کنم چرا زود ازدواج کردی؟چرا فلان رفتارو داری با خانواده همسر و... .هر تصمیمی که گرفتی پاش وایست و برای بهتر شدنش تلاش

    کن.خداروشکر که با همسرت تونستی روابط بهتری رو برقرار کنی .همین رویه رو ادامه بده ضمن اینکه اگاهی خودت رو افزایش میدی و روی خودت کار میکنی.

    به نظر من چیزی که از هر مساله ای مهمتره اینه که به شادابی و طراوت خودت برسی و روحیتو حفظ کنی..اول آرامش خودت مهمتره و بعد با آرامشی که بدست اوردی میتونه این آرامش رو به همسرت و خانوادت منتقل کنی.

    به هر حال با همت و تلاش خودت و همسرت وپس انداز کردن ، روزی خانه دار میشید اما این انتخاب با توه که یه زن شاد و پرانرژی بره توی اون خونه یا یه زن افسرده! خواست تو چیه؟

    به هرحال هر زندگی نقاط مثبت و منفی با هم داره.

    نقاط مثبت زندگی شما چیه؟؟

  11. کاربر روبرو از پست مفید Eram تشکرکرده است .

    yalda.n (شنبه 22 خرداد 95)

  12. #17
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 14 آذر 97 [ 02:41]
    تاریخ عضویت
    1395-3-04
    نوشته ها
    41
    امتیاز
    2,487
    سطح
    30
    Points: 2,487, Level: 30
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    37

    تشکرشده 43 در 21 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خیلی ممنون از شما
    وقتی حرفا وراهنماییاتونو میخونم روحیمم خیلی بهتر میشه

  13. #18
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 آذر 00 [ 21:47]
    تاریخ عضویت
    1391-2-29
    نوشته ها
    421
    امتیاز
    12,188
    سطح
    72
    Points: 12,188, Level: 72
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 262
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    662

    تشکرشده 635 در 275 پست

    Rep Power
    67
    Array
    خدا را شکر میکنم که با همسرت مشکلی نداری مشکل با اخلاق و رفتار همسر بدترین نوع مشکل هست که حل کردنش خیلی سخته
    پیشنهاد من:
    به خانواده خودت و به پدر و مادرت بگو
    1-بهدلیل ارادتی که به سادات دارن
    2-و به دلیل محبتی که تو قلبشون نسبت به شما دارن
    کمک کنند تا خونه بخرید

    دختر تو سن کم دادن به کسی که نه خونه و نه کار داره !!!!!!!!چی فکر کردن ؟ معلومه این زن شوهر نوپا نیاز به حمایت دارن و هنوز نمی تونند مستقل شوند

    به هر حال با این وضع شما مریض می شی هم از لحاظ بدنی و هم از لحاظ روحی
    باید با همسرت و پدر و مادرت صحبت کنی و مشکلات شما مطرح بشه با صحبت و مشورت ودر اینجا چیزی عوض نمیشه باید عملا کاری انجام بشه
    خدایا کمکم کن تا ایمان، نام و نان برایم نیاورد
    ویرایش توسط نازنین2010 : شنبه 22 خرداد 95 در ساعت 22:45

  14. #19
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 14 آذر 97 [ 02:41]
    تاریخ عضویت
    1395-3-04
    نوشته ها
    41
    امتیاز
    2,487
    سطح
    30
    Points: 2,487, Level: 30
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    37

    تشکرشده 43 در 21 پست

    Rep Power
    0
    Array
    باورتون نمیشه اگه من بخوام ازمشکلاتی که قبلا باهمسرم داشتم براتون صحبت کنم!بخاطر سن کم وخام بودنمون خیلی مشکلات برامون پیش اومده بود.خیلی غدوعصبی بودوسرهرچیزکوچیکی دعواراه مینداخت.بارها کارمون به جاهای باریک کشیدکه نذاشتم زندگیمون ازهم بپاشه.خانواده ی خودم به وسیله ی خودهمسرم درجریان بودندوخیلی غصه میخوردند.چون همسرم به اوناهم بی احترامی کرده بود وپدرم درجوابش فقط پسرم وعزیزم گفته بود.الان که یادش میوفتم بخاطر قلب شکسته ی بابام که همه چی روریخت تودلش وبه کسی چیزی نگفت دلم خون میشه...درحالی که پدرومادرهمسرم اون موقعه شهرستان بودن وازهیچی خبردارنشدن وفقط غصش تاالان مونده برای پدرومادرمن.
    نمیخوام واردجزئیات شم بالاخره گذشته هاخوب وبدگذشته اماخیلی فرازونشیب ها باهمسرم داشتم وچون تحمل کردم خداروشکرالان خیلی باهم همسرم خوبیم.وایشون هم مثل من درفکرخونه دارشدنن وبهم حق میدن مستقل باشم واین برام دنیایی ارزش داره.
    بله پدرومادرمن درجریان وام گرفتن ماهستن واصلاخودپدرم ضامنمونه وخودش گفته وقتی خواستید خونه بخریدتاحدتوانم کمک میکنم حتی اگه قرارباشه وام بگیرم وکمک کنم.
    همسرم کارداره امابااینکه تومغازه ی پدرش بابرادراش کارمیکنه اماحقوق همسرم خیلی کمترازبرادراشه وهمچنین ازشغلش راضی نیست وبه همین دلیل درتلاشه که شغلشو عوض کنه.
    حتی من خودم خیلی دوست دارم بعداز کنکورم اگه همسرم بذاره کاردرمنزل قبول کنم تاکمکی بهش بشه وزودترازاینجابریم.هرچندفک نکنم درآمدآنچنانی داشته باشه.
    ویرایش توسط yalda.n : یکشنبه 23 خرداد 95 در ساعت 14:54

  15. #20
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 تیر 97 [ 09:43]
    تاریخ عضویت
    1393-3-26
    نوشته ها
    87
    امتیاز
    4,305
    سطح
    41
    Points: 4,305, Level: 41
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    32

    تشکرشده 170 در 63 پست

    Rep Power
    0
    Array
    به به به به .. افرین عجب دختر شجاع و با اراده ای لذت بردم از اینکه جراتشو داشتی با نصف سن من هم درس بخونی هم یه تکیه گاه واسه اطرافیانت باشی. احسنت داری الان خیلی از دخترای هم سن تو مامان جونشون نباشه غذا هم ندارن بخورن.
    یلدا جان چقدر خوبه که تو اینقدر خانم و فهیده هستی که پدر همسرت اینقدر بهت اعتماد داره و باهات راخته که با عزیزترین های خودش هم نیست.
    عزیز دلم چقدر خوبه که همسرت میفهمه چقدر خانومش مهربون و زحمتکشه که حتی بدون اینکه تو چیزی بگی متوجه شده بار زحمات پدر و مادرش به دوشت افتاده و سعی میکنه یه راه حل برات پیدا کنه.
    خانومی چقدر فهمیده ای که دردلت رو به شکل غر و غر و بداخلاقی سر اون پیرزن و پیرمرد که تو همدم شونی خالی نکردی و اوردی اینجا. احسنت
    خانم مسئولیت پذیر خوبه که به فکر روح خودت هم هستی خیلی خوبه. به نظر منم تو حق داری که خونه ای که دوست داری رو داشته باشی و به نظرم تقریبا برنامه ریزی رو شروع کردی. شما به فضای دو نفره بیشتری با همسرت احتیاج دارین.
    راهی نیست که مدتی رو مسافرت دو نفره برید یا کاری رو به جز خونه خودتون دو نفره انجام بدید؟ چون به نظرم مشکل خونه مستقل به زودی حل بشه انشالله همسرت شغل خوبی پیدا میکنه و اول یه خانه توی محله و بعد به مرور با تقسیم کاربا بقیه خواهر و برادرای همسرت ، یه خونه مستقل تر یکم دورتر میگیرید.
    ولی من حس کردم تو بیشتر احتیاج به صمیمت با همسرت داری . برات ارزوی شادی و موفقیت میکنم تو هنوز خیلی وقت داری مطمئن باش همه لذت هایی که عروس های دیگه توی سن 27-8 سالگی با خونه های مستقل میبرن رو زودتر به دست خواهی اورد توکلت به خدا باشه. خوشبخت باشی

  16. کاربر روبرو از پست مفید نیم پز تشکرکرده است .

    Dr.Goebbels (دوشنبه 31 خرداد 95)


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 00:36 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.