از همه دوستانی که در مورد مشکل من اظهار نظر کردن سپاسگذارم,به توصیه خانوم آخیش یه مدت خودم رو زدم به بی خیالی و البته در کنار اون از خواسته هام نمیگذرم و سماجت به خرج میدم,احساس میکنم مشکلم این بود که اگه یه بار چیزی رو میگفتم و ایشون نمیگرفت میرختم تو خودم و کلا بی خیال شدم ولی الان قاطعیت و سماجت به خرج میدم تا اینجای کار به لطف خدا و راهنمایی دوستان موفق بودم,
راستی دوستان یک اعتراف:با عرض معذرت قبلا که می اومدم سایت همدردی ومیدیدم دوستان با وجود مشکلاتی که دارن برا هم راهکار میدن با خودم میگفتم خوب چطور از پس مشکل خودشون برنمیان,الان اعتراف میکنم کسی که داخل مشکل مربوطه هست ممکنه به علت خستگی ذهنی و امتحان روش های مختلف وشاید نتیجه نگرفتن ذهنش به قول معروف هنگ کرده باشه و به گفته خانوم یاسی از عهده آنالیز مساعل خودش برنیاد برا همین فرد سوم بیطرف لازمه که خارج از گود این مساعل رو با توجه به علم و تجربش تجزیه تحلیل کنه,,برا همین خواهشمندم بازم اگه راهکاری به ذهنتون رسید بگید ,ممنون و دعاگو خواهم بود...
علاقه مندی ها (Bookmarks)