تجربه طلاق ندارم
طبق اطلاعاتی که در اینترنت متوجه شدم
یکروز دادخواست طلاق توافقی میدیم, همانروز میشه داور معرفی کرد و نظرشون را کتبا به دادگاه داد, در مورد بارداریش خود اظهاری کافیه و فرداش با گرفتن حکم عدم سازش در دفتر طلاق, کار انجام شود
متن دادخواست طلاق توافقی, مدارک لازم, روند اجرا را تهیه کردم, داور را هم انتخاب کردیم, متن اظهارنامه داوری هم تنظیم شده
زود طلاق بگیریم حدود چند روز تموم میشه, دادگاه های تهران بسیار سریع عمل میکنند, منم که فعلا کارم طلاق دادنشه پس میمونم تا این نقطه ننگ را پاک کنم
زمستان:از ابراز نظرتون متشکرم, همسرم در زمان قبل عقد ارتباط با پسرها را داشت و در نوشته ها هست و چندبار تذکر دادم و میگفت تو بدلی, من با اونا کار خاصی نمیکردم
حتما اشکالاتم زیاده و خدا منا ببخشه اما خاین نبودم, جالبه شما چقدر قشنگ انحراف را توجیح میکنید!! اون اصلا روز اول بهم گفته بود فکر میکردم پولداری و اگه الان زن تو نبودم بغل یکی دیگه بودمو عشقو حال میکردم
اخه نرسید بی توجهی بکنم که بخواد منحرف بشه
در مورد نماز, چون ساعت تموم شدن چت ها دقیقا هم زمان با اون بود برام جالبه, البته از تذکر شما متشکرم و دیگه چیزی از نماز نمینویسم, اینم خوب میدونم خیلی از سپاه کفار که برای قتل حضرت امام حسین ع اقدام کردند حافظ قران بودند و به قصد رضای خدا سر پسر رسول الله را بریدند
زمستان من اگه موجه بودم که وضعم این نبود
من اگه دنبال جریان ندونستن خواسته های همسرم بودم به این خاطر بود که ندونسته داشتم با چند تفکر زندگی میکردم و همه اونا قصد مقلوب کردنم را داشتند
نمیخوام از همسرم یک قول معرفی کنم, چون گمراهه و ندونسته یا دونسته زندگیمونا خراب کرد, اون پشیمون میشه چون با تمام وجودم دوسش داشتم
حتی اگه جریان دوست پسراش را گفته بود خیلی قشنگ حلش میکردیم, مخلصشم بودم
خیانت مرد یا زن نداره
همسرم بنده خدا اگه مادر اگاهی میداشت, وضعیت بهتری میتونست داشته باشه, در عقد گفته بود که دوس پسر داشته و عکس هم براشون فرستاده بوده و مامانش خبر داشته, به گفته خودش مادرش همچیزا در موردش میدونه
زنم دخترخالم بود, چادری, بچه سن, اصلا به ذهنم خطور نکرده بود که پیگیر بشم.
خالم اگه از انحرافش حمایت نمیکرد این وضع پیش نمیومد, منکه خبر نداشتم, حتی الانم خالم میدونه اما بلد نیست از دخترش طرفداری نکنه, البته چندین مورد توی همین سایت خوندم که مادرها کار خالم را کردند و دخترشون مطلقه شدن.
از خالم فوق العاده ناراحتم, خالم به همه دخترپسرهای فامیل بخاطر حجاب و طرز رفتار تذکر میداده اما انحراف بچه هاش را حمایت میکرده, احتمالا تصور میکرده مرگ برای همسایس
چندین بار پیشنهاد دادم که خالم مشاوره بره اما اینقدر مغرور و خودبزرگ بین بود که نرفت و تصور میکنه همچیا میدونه, حتی طلاق هم بگیریم اونا فکر میکنند دختر خوبشونا از مقداد بد گرفتن
البته اینده معلوم میکنه, شاید خیر و خوبی های بسیاری در این جدایی باشه و من باعث عذاب اونا بوده باشم شایدم برعکس
همین الان نمیدونم همسرم کجاست, پیش خانوادشه, داره بی عفتی میکنه, خوشحاله,ناراحته, چت میکنه, یا هرکار دیگه ای
فقط میخوام دیگه زنم نباشه
من چه خودخواهی هایی کردم؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)