موضوع: شوهرم میخواد طلاق بگیره,اما من زندگیمو دوست دارم,لطفا کمکم کنید

سلام دوست عزیز
من خیلی وقته پستی ارسال نمیکنم اما به خاطراحترام به درخواستتون اینجام
تاپیکت روخوندم متاسفم ازوضعیت پیش اومده
دوستان نظرات خوبی دادن خصوصا بی نهایت عزیز که دقیق وبی نقص راهکارهایی بهتون ارایه دادن.بهترازاین راهکاردیگه نیست
استرس شما وتمرکزتون روی احساساتتون قدرت تفکروخلاقیت روازتون میگیره
پس اول ازهرچیز آرامش خودتون روحفظ کنید.ذهنتون رورهاکنید.خودتون روآزادکنیدازبنداین همه فکرواحساس وهیجان.مثل یه پرنده که ازقفس آزادمیشه...
بعدا راهکارهای خانم بی نهایت روانجام بدید.
اشتباهات زیادی هردوتون داشتید
پنهانکاری همسرتون درباره مهمترین مسایل وبی تجربگی شماو...
بایددرموردهمه اینهادرحضورخانواده هاصحبت بشه
چه جوری پولشون توبانک بوده ودزدیده شده؟درمورداین مسایل تحقیق بیشتری کنید
درموردسفرشون به ترکیه توی اون شرایط هم همینطور...شایدبه کارشون مربوط میشده
الان که یک ماه ازش خبری نشده بهتره ازطریق خانواده تون پیگیری کنید.(راه حل خانم بی نهایت)
اگه تاپیک سوده جان روخوندی بایدبدونی که رها کردن این موضوعات وآماده کردن خودتون یعنی چی؟
چه طلاق وچه صلح شمااحتیاج به بازنگری اساسی درموردخودتون ورفتارتون وهمسرتون دارید پس احساسات واسترس روازخودتون دور کنید
فکروخیال خاطرات خوب روبزاریدواسه وقتی که صلح کردیددرجهت مثبت ازش یادکنید الان هیچ سودی جزتشویش واضطراب شمانداره
اگه زندگی مشترکتون روشروع کرده بودید قضیه فرق میکرد ومیشدبگیم خودتون پیگیربشیداماچون هنوزخونه پدرت هستی بایدازطریق پدرت اینکارهاروکنی

انشالاهرچه خیروصلاحتون هست همون میشه

ممنون از راهنماییتون پاییز خانم

من با پدرم در رابطه با تشکیل جلسه خانوادگی صحبت می کنم.به نظرتون قبلش اول خودم با همسرم صحبت نکنم یا نه؟اگه قرار شد صحبت کنم چیکار کنم که تلفن جواب بده و چی بهش بگم؟مثلا بگم اگه مایلی یه فرصت دیگه به زندگیمون بدیم در غیر این صورت علیرغم میلم خودت واسه جدایی اقدام کن

به نظرمن اجازه بده پدرت باپدرشون تماس بگیرن واسه مشخص کردن تکلیف شما
شمادیگه اصراروالتماس نکن.
حرف شمااین باشه:
یاصلح وآشتی به شرط شفاف سازی خیلی ازمسایل یاطلاق به شرط گرفتن مهریه
نبایدراحت بگی ازحقم میگذرم.نگران نباش شماازقصدتون ازدرخواست مهریه اینه که ایشون رومنصرف کنیدازطلاق.پیش خودتون نگیدوااااای الان درموردم چی فکرمیکنه!!!بزاریدهرجورمیخو� �دفکرکنه.مهم اینه که شمانیتت چیزدیگه ست ولازم نیست ازاین نیت باخبرش کنی.
اگه هم ایشون نه راضی به ازدواج شدن ونه خودشون میرن واسه طلاق شمامیتونیدازراه قانونی پیگیری کنیدوبگیدکه بی تکلیف گذاشتنتون ونفقه نمیدن و....
البته اگه باجلسه وصحبت به نتیجه نرسیدید
قبل ازاون هم شما روی خودتون بایدخیلی کارکنید.التماس وناله دیگه بسه.
بزاریداون هم احساس خطرکنه
پیشنهادمیکنم تاپیک های بالهای صداقت روبادقت بخونید.تاپیک سوده هم همینطور

باسلام
با آرزوی قبولی طاعات و عبادات در این ماه مبارک

خیلی وقت بود وارد همدردی نشده بودم، وقتی وارد اکانتم شدم دیدم شما برخی از پست های قدیم بنده و like کرده بودید. ممنون، دلم برای همدردی تنگ شده بود، از وقتی ازدواج کردم وقت نکردم به اینجا سر بزنم

تاپیکتون خوندم، بسیار متاسفم، انشالله به حق همین شب های قدر عزیز مشکلتون آنطور که به خیر و صلاح و مصلحتتون هست حل و فصل بشود.

بنظر من دیگه نه التماس کن نه زنگ بزن، از پدرتون بخواین یک جلسه خانوادگی تشکیل بدهند و بیشتر اجازه بدهید ایشون صحبت کنند، و ازشون خیلی واضح و روشن و جدی بخواهند که تکلیفتون و بصورت کاملا جدی روشن کنند و اینطور بلاتکلیفی اصلا درست نیست.

اگر بنظرتون دلایلی که آوردن منطقی نبود،پدرتون بگویند بنظر ما دلایل اصلا منطقی نیست و ما بیشتر دوست داریم زندگی این دو جوون ادامه پیدا کنه ورگرنه برای جدایی و نابودی یک زندگی همیشه وقت هست.
اگر که تصمیم گرفته شده و صحبت ما هم فایده ای نداره پس زودتر تکلیف دخترمون روشن کنید، اگر بابت حق حقوق قانونیتون هم خواستن ببخشید البته بسته به تصمیم خودتون داره ولی میتونید اینطور عنوان کنین که چون به دلیل غیر منطقی دارند زندگی و نابود میکنن و یک جورایی با آبروی شما بازی کردن و بدون عروسی دختر و در زمان عقد مطلقه میکنند نمیتونید از حق و حقوقتون بگذرید ولی در کل بازم برای تاکید بیشتر بگید ما دوست داریم زندگی ادامه پیدا کنه تا نابود بشه و جدا بشید ولی این زندگی مشترکه و اگر یکی از طرفین نمیخواد نمیشه به تداوم این زندگی امیدوار بود نظرتون و بگید و درنهایت تصمیم نهایی و بذارید به عهده همسرتون و خانواده اشون یک مدت محدودی وقت بدید فکر کنند بعد ازشون بخواین بعد از اون مدت حتما تصمیم نهاییشون و اعلام کنند و براساس همون تصمیم اقدام کنند.

بنظرم اگر مسله دعوا بر سر عروسی و پیش کشیدن، هم پدرتون میتوانند بگویند خودشون باهاتون صادق نبودن و از وضعیت نابه سامان همسرتون شما بی اطلاع بودید حالا هم اگر مسله فقط بدهکاریه که این مسله برای هر کسی تو زندگیش ممکنه پیش بیاد خیلی ها مشکلات بدتری هم داشتن ولی زن و شوهر کنار آمدن باید این قسمت و پدرتون به پدرشون بگویند که :


حاج آقا شما خودتون تا حالا این همه سال که زندگی کردید تا حالا مشکل مالی نداشتین؟؟ خیلی ها چندین مرتبه ورشکست میشوند ولی زن و شوهر با همدیگه زندگیشونو میسازند، در آخرم بگند ما باید به فرزندانمون یاد بدیم زن و شوهر فقط تو خوشی مشترک نمیشوند بلکه زن و شوهر تو شادی و ناخوشی در هرزمان و هر لحظه زندگی با هم شریک هستن و باید با کمک همدیگه زندگی و بسازند .

تازه الان خانواده ها هم میتونند تو مشکلات مالی کمک حال این دو جوون باشند البته اگر صرفا مشکلات، مشکلات مالیست، حتی میتونند به خود همسرتون این نکته هم متذکر بشوند که اگر فکر میکنند بخاطر مشکلات مالی میتونند شونه خالی کنند و با طلاق دخترشون، دخترشون و از مهلکه نجات بدهند و با طلاق دخترشون موقعیتهای بهتری سراغش میاد باید بگند که اولا آدما هیچوقت آینده و نمیتونند پیش بینی کنند همه هم میدونند تو طلاق همیشه این دختر که بیشتر آسیب و ضربه و میبینه، معلوم نیست در آینده چه موقعیتی برای دخترشون خصوصا با وجود مطلقه شدنش پیش بیاد پس اگر فکر میکنند لطفه باید بدونند نه تنها لطف نیست بلکه ظلم بزرگیست، مخصوصا اگر مدهبی هستند همسرتون میتونند بگند در آخرت باید پاسخگو همچین ظلم بزرگی باشند که بی دلیل همسرشون و طلاق میدهند، طلاق منفورترین حلال خداست.

در کل بنظرم با دعوا و بحث و صدای بلند صحبت نکنین، کل کل هم نکنین نذارین بحث به کل کل برسه، با احترام ولی جدی و محکم و واضح صحبت کنید اگر درجایی احساس کردید بحث داره به کل کل میرسه پدرتون بگویند که ما نمیخوایم بحث کنیم فقط میخوایم تکلیف مشخص بشه و دنبال بحث نیستیم، دنبال جدایی هم نیستیم دنبال وصل کردنیم ولی اگر شما نمیخواین عنوان کنین تا تکلیف مشخص بشه .

امیدوارم مشکلت زودتر حل بشه عزیزم
التماس دعا

نوشته اصلی توسط paiize

به نظرمن اجازه بده پدرت باپدرشون تماس بگیرن واسه مشخص کردن تکلیف شما
شمادیگه اصراروالتماس نکن.
حرف شمااین باشه:
یاصلح وآشتی به شرط شفاف سازی خیلی ازمسایل یاطلاق به شرط گرفتن مهریه
نبایدراحت بگی ازحقم میگذرم.نگران نباش شماازقصدتون ازدرخواست مهریه اینه که ایشون رومنصرف کنیدازطلاق.پیش خودتون نگیدوااااای الان درموردم چی فکرمیکنه!!!بزاریدهرجورمیخو� �دفکرکنه.مهم اینه که شمانیتت چیزدیگه ست ولازم نیست ازاین نیت باخبرش کنی.
اگه هم ایشون نه راضی به ازدواج شدن ونه خودشون میرن واسه طلاق شمامیتونیدازراه قانونی پیگیری کنیدوبگیدکه بی تکلیف گذاشتنتون ونفقه نمیدن و....
البته اگه باجلسه وصحبت به نتیجه نرسیدید
قبل ازاون هم شما روی خودتون بایدخیلی کارکنید.التماس وناله دیگه بسه.
بزاریداون هم احساس خطرکنه
پیشنهادمیکنم تاپیک های بالهای صداقت روبادقت بخونید.تاپیک سوده هم همینطور

ممنونم از راهنماییتون پاییز خانوم
من چند بار تاپیک هایی که گفتین رو خوندم و بازم می خونم.باید روی خودم بیشتر کار کنم که بتونم هیچ ضعفی نشون ندم اصلا,واسم دعا کنید

- - - Updated - - -

نوشته اصلی توسط دختر بیخیال

باسلام
با آرزوی قبولی طاعات و عبادات در این ماه مبارک

خیلی وقت بود وارد همدردی نشده بودم، وقتی وارد اکانتم شدم دیدم شما برخی از پست های قدیم بنده و like کرده بودید. ممنون، دلم برای همدردی تنگ شده بود، از وقتی ازدواج کردم وقت نکردم به اینجا سر بزنم

تاپیکتون خوندم، بسیار متاسفم، انشالله به حق همین شب های قدر عزیز مشکلتون آنطور که به خیر و صلاح و مصلحتتون هست حل و فصل بشود.

بنظر من دیگه نه التماس کن نه زنگ بزن، از پدرتون بخواین یک جلسه خانوادگی تشکیل بدهند و بیشتر اجازه بدهید ایشون صحبت کنند، و ازشون خیلی واضح و روشن و جدی بخواهند که تکلیفتون و بصورت کاملا جدی روشن کنند و اینطور بلاتکلیفی اصلا درست نیست.

اگر بنظرتون دلایلی که آوردن منطقی نبود،پدرتون بگویند بنظر ما دلایل اصلا منطقی نیست و ما بیشتر دوست داریم زندگی این دو جوون ادامه پیدا کنه ورگرنه برای جدایی و نابودی یک زندگی همیشه وقت هست.
اگر که تصمیم گرفته شده و صحبت ما هم فایده ای نداره پس زودتر تکلیف دخترمون روشن کنید، اگر بابت حق حقوق قانونیتون هم خواستن ببخشید البته بسته به تصمیم خودتون داره ولی میتونید اینطور عنوان کنین که چون به دلیل غیر منطقی دارند زندگی و نابود میکنن و یک جورایی با آبروی شما بازی کردن و بدون عروسی دختر و در زمان عقد مطلقه میکنند نمیتونید از حق و حقوقتون بگذرید ولی در کل بازم برای تاکید بیشتر بگید ما دوست داریم زندگی ادامه پیدا کنه تا نابود بشه و جدا بشید ولی این زندگی مشترکه و اگر یکی از طرفین نمیخواد نمیشه به تداوم این زندگی امیدوار بود نظرتون و بگید و درنهایت تصمیم نهایی و بذارید به عهده همسرتون و خانواده اشون یک مدت محدودی وقت بدید فکر کنند بعد ازشون بخواین بعد از اون مدت حتما تصمیم نهاییشون و اعلام کنند و براساس همون تصمیم اقدام کنند.

بنظرم اگر مسله دعوا بر سر عروسی و پیش کشیدن، هم پدرتون میتوانند بگویند خودشون باهاتون صادق نبودن و از وضعیت نابه سامان همسرتون شما بی اطلاع بودید حالا هم اگر مسله فقط بدهکاریه که این مسله برای هر کسی تو زندگیش ممکنه پیش بیاد خیلی ها مشکلات بدتری هم داشتن ولی زن و شوهر کنار آمدن باید این قسمت و پدرتون به پدرشون بگویند که :


حاج آقا شما خودتون تا حالا این همه سال که زندگی کردید تا حالا مشکل مالی نداشتین؟؟ خیلی ها چندین مرتبه ورشکست میشوند ولی زن و شوهر با همدیگه زندگیشونو میسازند، در آخرم بگند ما باید به فرزندانمون یاد بدیم زن و شوهر فقط تو خوشی مشترک نمیشوند بلکه زن و شوهر تو شادی و ناخوشی در هرزمان و هر لحظه زندگی با هم شریک هستن و باید با کمک همدیگه زندگی و بسازند .

تازه الان خانواده ها هم میتونند تو مشکلات مالی کمک حال این دو جوون باشند البته اگر صرفا مشکلات، مشکلات مالیست، حتی میتونند به خود همسرتون این نکته هم متذکر بشوند که اگر فکر میکنند بخاطر مشکلات مالی میتونند شونه خالی کنند و با طلاق دخترشون، دخترشون و از مهلکه نجات بدهند و با طلاق دخترشون موقعیتهای بهتری سراغش میاد باید بگند که اولا آدما هیچوقت آینده و نمیتونند پیش بینی کنند همه هم میدونند تو طلاق همیشه این دختر که بیشتر آسیب و ضربه و میبینه، معلوم نیست در آینده چه موقعیتی برای دخترشون خصوصا با وجود مطلقه شدنش پیش بیاد پس اگر فکر میکنند لطفه باید بدونند نه تنها لطف نیست بلکه ظلم بزرگیست، مخصوصا اگر مدهبی هستند همسرتون میتونند بگند در آخرت باید پاسخگو همچین ظلم بزرگی باشند که بی دلیل همسرشون و طلاق میدهند، طلاق منفورترین حلال خداست.

در کل بنظرم با دعوا و بحث و صدای بلند صحبت نکنین، کل کل هم نکنین نذارین بحث به کل کل برسه، با احترام ولی جدی و محکم و واضح صحبت کنید اگر درجایی احساس کردید بحث داره به کل کل میرسه پدرتون بگویند که ما نمیخوایم بحث کنیم فقط میخوایم تکلیف مشخص بشه و دنبال بحث نیستیم، دنبال جدایی هم نیستیم دنبال وصل کردنیم ولی اگر شما نمیخواین عنوان کنین تا تکلیف مشخص بشه .

امیدوارم مشکلت زودتر حل بشه عزیزم
التماس دعا

ممنون عریزم که وقت گذاشتین و تاپیک منو خوندین
حرفاتون کاملا منطقیه,نظر خودم هم همینه.ایشالا که سر فرصت یه جلسه تشکیل میدیم ببینم چی میشه.این روزا خیلی آروم تر شدم خدا رو شکر.
واسم دعا کنید