به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 22
  1. #11
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 02:14]
    تاریخ عضویت
    1390-1-11
    نوشته ها
    1,700
    امتیاز
    16,289
    سطح
    81
    Points: 16,289, Level: 81
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,578

    تشکرشده 5,967 در 1,568 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    201
    Array
    همسرتون هدیه خریده پس مسول دادن پولش ایشونه نه شما و اگرم نده باز آبروی ایشون مطرحه نه شما. من بازم نمی فهمم چرا باید شما پول هدیه رو بدی.
    در مورد خرجی هم نه با دعوا با سیاستهای زنانه ایشون رو تشویق کنید به خرید. مثلا لیست خرید بدید یا با ایشون برید برای خرید بچه یا فرزندتون همراه ایشون بفرستید بیرون برای خرید. یا از خرید کردناش تعریف کنید. خودتون رو خوشحال نشون بدین از خرید کردناش. خلاصه سیاست لازمه نه دعوا و البته صبر و قناعت.
    هر آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند
    و هر آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند

  2. 3 کاربر از پست مفید deljoo_deltang تشکرکرده اند .

    نیکیا (شنبه 15 خرداد 95), هلیاجون (شنبه 15 خرداد 95), ستاره زیبا (یکشنبه 16 خرداد 95)

  3. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 15 شهریور 98 [ 10:44]
    تاریخ عضویت
    1395-2-21
    نوشته ها
    176
    امتیاز
    4,752
    سطح
    44
    Points: 4,752, Level: 44
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 198
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 319 در 122 پست

    Rep Power
    41
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط deljoo_deltang نمایش پست ها
    همسرتون هدیه خریده پس مسول دادن پولش ایشونه نه شما و اگرم نده باز آبروی ایشون مطرحه نه شما. من بازم نمی فهمم چرا باید شما پول هدیه رو بدی.
    در مورد خرجی هم نه با دعوا با سیاستهای زنانه ایشون رو تشویق کنید به خرید. مثلا لیست خرید بدید یا با ایشون برید برای خرید بچه یا فرزندتون همراه ایشون بفرستید بیرون برای خرید. یا از خرید کردناش تعریف کنید. خودتون رو خوشحال نشون بدین از خرید کردناش. خلاصه سیاست لازمه نه دعوا و البته صبر و قناعت.

    به کامنت این دوستمون توجه خاص داشته باش. دقیقا درست میگه. شما بآید تغییر رویه توی رفتارتون بدید. ضمنا وظیفه خرجی خونه با مرد هست.

    امیدوارم مشکلتون حل بشه.

  4. 4 کاربر از پست مفید سوشیانت2 تشکرکرده اند .

    نیکیا (شنبه 15 خرداد 95), هلیاجون (شنبه 15 خرداد 95), آبی آسمونی (چهارشنبه 19 خرداد 95), ستاره زیبا (یکشنبه 16 خرداد 95)

  5. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 15 تیر 98 [ 21:00]
    تاریخ عضویت
    1394-4-11
    نوشته ها
    156
    امتیاز
    7,418
    سطح
    57
    Points: 7,418, Level: 57
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 132
    Overall activity: 66.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    808

    تشکرشده 404 در 138 پست

    Rep Power
    44
    Array
    سلام به همه دوستان خوب همدردی

    خانم اسرین عزیز،
    می دونید چرا هر کسی اینجا براتون کامنت گذاشته انگشت اتهامش به طرف شماست؟؟؟؟
    همدردی یکی از خوبیهایی که داره اینکه مثل دانشگاهی می مونه که هر کسی تقریبا شش ماهی از عضویتش بگذره، دو واحد درسی مجبوره پاس کرده باشه!!!

    اسم این دو واحد درسی کلیده مرده!!!

    kelidemard
    (کمی هم شوخی)
    میتونیم به دکتر حبشی شما رو معرفی کنیم تا از این به بعد توی سخنرانی هاشون برای صحت گفته هاشون زندگی شما رو مثال بزنن. شاید پورسانتی هم به ما تعلق گرفت

    شما مصداق بارز خانمی هستید که تو این فایل به عنوان مرد شکن ازش یاد شده!!!

    خانم اسرین عزیز،
    در اینکه شما بانویی فداکار مسئولیت پذیر مهربان باهوش و...هستید هیچ شکی نیست.

    اما برای داشتن یک زندگی زناشویی موفق، اینها تنها کافی نیست!!!

    همسربزرگوار شما هم در ضمیر ناخوداگاه و هم خوداگاهشون به شدت در مقابل شما حس حقارت می کنند.(البته خودشون هم کم مقصر نیستند)

    درامد بالا ...(که تقریبا تو هر پستتون گفتید)
    اختلاف تحصیلی بالا....
    پشتکار....
    اراده قوی...
    یک زن قوی که نیازی به مردش ندارد!
    و...

    کاملا طبیعی است که ایشان از مهریه بترسند!!!به نظر من که ترس کار یک دقیقه ایشان است، وحشت فوق العاده ای همه وجود ایشان را گرفته !!!!
    ببینم ..........شبها کابوس نمی بینند؟؟؟؟؟؟

    کمی هم از دید ایشان به قضیه نگاه کنید!!


    معذرت میخواهم که این ها رو میگم واقعا ببخشید شاید من اصلا در جایگاهی نیستم که از شما انتقاد کنم...
    لطفا به این نگاه نکنید که چه کسی این حرف رو میگه، فقط خوب فکر کنید ایا این حرف درسته یا نه
    همه پستهای شما نشان از عدم اگاهی تان از مهارت های زندگی و شناخت روحیات زن و مرد دارد،

    که این هیچ ربطی به درجه آی کیو آدم نداره!!!

    باارزوی خوشبختی برای شما

  6. 7 کاربر از پست مفید هلیاجون تشکرکرده اند .

    fahimeh.a (سه شنبه 15 تیر 95), mohamad.reza164 (شنبه 15 خرداد 95), mohanad28 (شنبه 15 خرداد 95), نیکیا (شنبه 15 خرداد 95), آبی آسمونی (سه شنبه 18 خرداد 95), ستاره زیبا (یکشنبه 16 خرداد 95), شادی ظهوریان (دوشنبه 17 خرداد 95)

  7. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 فروردین 96 [ 01:27]
    تاریخ عضویت
    1395-3-02
    نوشته ها
    32
    امتیاز
    716
    سطح
    14
    Points: 716, Level: 14
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    3

    تشکرشده 29 در 19 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون از اظهار نظرتتون خودمم احساس ميكنم كه مهارت زندگي خيلي مهم البته در باره ترس من خق و به شما ميدم يكي از همكارهاي من كه برادرشون پزشك در حال جدايي از همسرش و يه بچه چند ساله دارن من و دوستم ناراحت اين موضوع بوديم من يه بار اين موضوع رو به همسرم گفتم كه اون بچه خيلي گناه داره همين چند وقت بعد كه سر يه موضوعي با هم بحث ميكرديم همسرم گفت تو ميخواي طلاق بگيري كه با برادر همكارت كه پزشك ازدواج كني من اول از گفتن اين حرف خيلي جا خوردم بعد خنده ام گرفت اصلا نمي دونستم چي جواب بدم!!!ولي اين موضوع و فهميدم كه ترس جدايي داره شايد من مقصرم ولي از نظر من درجه مدرك و سواد فقط توي محيط كار توي خونه زير يه سقف خيلي چيزهاي ديگه مهمه بارها اين و به همسرم گفتم ولي نميدونم چرا باز اين حرف و زد البته هميرم يه خصوصيت خيلي خوب داره كه همين از اول من و به خودش جذب كرد كه خيلي چشمش پاك اين قضيه بارها به من ثابت شده و جز دلخوشي هاي منه و يه كم برام روزنه اميد

  8. کاربر روبرو از پست مفید اسرين٨٥ تشکرکرده است .

    ستاره زیبا (یکشنبه 16 خرداد 95)

  9. #15
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 شهریور 96 [ 00:37]
    تاریخ عضویت
    1394-4-23
    نوشته ها
    641
    امتیاز
    12,858
    سطح
    74
    Points: 12,858, Level: 74
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 392
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 767 در 424 پست

    Rep Power
    111
    Array
    سلام عزیزم شایدبعضی زنها فکر کنن اگه از همسرشون چیزی نخان یا خرج خونه رو خودشون بدن ومثل یه مرد کار کنن زندگی خوبی خاهند داشت در حالیکه از دیدگاه روانشناسان این کارها مخرب اقتدار مرد و ویران شدن زندگیست
    حتما حتما حتما حتما سخنرانیهای دکتر بخصوص کلید مرد و اقتدار مرد ایشون رو گوش کنین حتما متوجه اشتباهاتتون خواهید شد
    همین خرج کردن شما باعث خانه نشینی و بی مسئولیتی همسرتون شده
    شما میتونید بگی عزیزم من دوست دارم بابای خونه خریدها رو انجام بده منم برا پیشرفت زندگیمون پس انداز میکنم و مقداری از پولت رو چیزهایی که خودت دوست داری بخر یادت باشه چیزای شخصی خودت یا کادو
    شما نباید پول کادو رو پرداخت میکردی با این کارت دیگه همسرت احساس مسولیت برای باز پرداخت نخاهد کرد
    من خودم تو این تالار تاپیکهای زیادی مثل شما رو مطالعه کردم و دیدم که روانشناسان بسیار درست گفته اند
    اگه سخنرانیهای دکتر رو گوش کنی بسیاری از جواب سوالهات رو دریافت میکنی

    - - - Updated - - -

    سلام عزیزم شایدبعضی زنها فکر کنن اگه از همسرشون چیزی نخان یا خرج خونه رو خودشون بدن ومثل یه مرد کار کنن زندگی خوبی خاهند داشت در حالیکه از دیدگاه روانشناسان این کارها مخرب اقتدار مرد و ویران شدن زندگیست
    حتما حتما حتما حتما سخنرانیهای دکتر بخصوص کلید مرد و اقتدار مرد ایشون رو گوش کنین حتما متوجه اشتباهاتتون خواهید شد
    همین خرج کردن شما باعث خانه نشینی و بی مسئولیتی همسرتون شده
    شما میتونید بگی عزیزم من دوست دارم بابای خونه خریدها رو انجام بده منم برا پیشرفت زندگیمون پس انداز میکنم و مقداری از پولت رو چیزهایی که خودت دوست داری بخر یادت باشه چیزای شخصی خودت یا کادو
    شما نباید پول کادو رو پرداخت میکردی با این کارت دیگه همسرت احساس مسولیت برای باز پرداخت نخاهد کرد
    من خودم تو این تالار تاپیکهای زیادی مثل شما رو مطالعه کردم و دیدم که روانشناسان بسیار درست گفته اند
    اگه سخنرانیهای دکتر رو گوش کنی بسیاری از جواب سوالهات رو دریافت میکنی

  10. 2 کاربر از پست مفید ستاره زیبا تشکرکرده اند .

    هلیاجون (دوشنبه 17 خرداد 95), آبی آسمونی (چهارشنبه 19 خرداد 95)

  11. #16
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 فروردین 96 [ 01:27]
    تاریخ عضویت
    1395-3-02
    نوشته ها
    32
    امتیاز
    716
    سطح
    14
    Points: 716, Level: 14
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    3

    تشکرشده 29 در 19 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام به همه دوستان ستاره زيبا منظورتون سخنراني هاي كدوم دكتر؟؟همسر من خرجهاي لازم خونه مثل پوشاك و شير بچه و ميوه و اينها رو ميده من چون سر كارم هر روز غذا از خونه مادرم ميارم خيلي از مواد و اصلا نياز نداريم البته من ميدونم كه وظيفه زن غذا درست كردنه اما من از روي تنبلي اين كار رو نمي كنم واقعا وقت نمي كنم از طرفي يه كم طرز رفتارم و عوض كردم به همسرم گفتم كه سي ميليون پول لازم دارم چون ما يه خونه تو شهر همسرم داريم كه پدر و مادرش نميزارن بديم اجاره و چند سال همين جور مونده سندش هم به اسم مادر شوهرمه به همسرم گفتم خونه رو بده اجاره من يه وسيله براي مطب لازم دارم الان رفته شهر خودشون ولي فكر نمي كنم بزارن خونه رو بده اجاره..الان كه اينها رو مينويسم باز از اينكه سند خونه اي كه ساختيم به اسم مادر شوهرمه و چقد اذيت شديم تا ساختيمش اعصابم خورد شد..از طرفي همسرم من اولين پس اندازي كه از پروژه داشت حدود شش سال قبل ريخت تو حساب مادر شوهرم من همون موقع هم خيلي ناراحت شدم كلي بحث داشتيم كه بالاخره پول ريخت به حساب من كه پس انداز كنيم بعد از شش سال تازه فهميدم تا سال قبل بازم هم پولها رو ميريخته حساب مادر شوهرم در حاليكه به من گفته بود تو حساب برادشه چون با برادش شريك هستن و ميگفت حساب كناب كنه ميريزه حساب خودمم با هزار بدبختي پولها رو ريختن حساب خودش اولين ماشيني هم كه همسرم خريد به اسم برادرش بود سر اون هم من كلي دعوا داشتم تا بالاخره وكالتش به اسم همسرم شد.بعد از تولد دخترم من شرايط خيلي بدي داشتم امتحان بسيار سختي داشتم كه به خاطر استرس اون امتحان زايمان زودرس داشتم و بچه ام هشت ماهه دنيا اومد كلي درس داشتم مجبور بودم برم خونه مادرم كه خواهر و مادرم از بچه نگهداري كنن كه امتحانم و قبول شم از اون مرقع اخلاق همسرم عوض شد اون كارش و ول كرده بود و مدام از بچه مراقبت ميكرد اونم تو خونه مادرم خيلي تو كارهاي نگهداري بچه دخالت ميكرد دراهلاقش هم خيلي بد شد فكر ميكرد من مادر بدي هستم در حاليكه ثمره دوازده سال درس طبابت من به اين امتحان ربط داشت اين شرايط و اخلاق همسرم و اينكه همه اموالش به اسم خانوادش بود از طرفي بيكار شدنش همه باعث شد من ديگه به اخر خط برسم يه روز بچه رو برداشتم و رفتم خونه خواهرم و تا يك ماه نزاشتم بياد يه وقتهايي مي اومد بچه رو ميديد و ميرفت تو اين يك ماه قهر رفتارهاي بچه گانه مدام زنگ ميزد وتهديد ميكرد كه اگه طلاق بگيرم و بچه رو ازش جدا كنم فلان كار و ميكنه مادرم به پدرش زنگ زد گفت بيايين مشكلاتشون و حل كنيم پدرش گفت اين دوتا يه زماني همديگه رو دوست داشتن الان ندارن از ما كاري برنمياد من خيلي ناراحت شدم تو اين جايگاه حتي حاضر نشدن يه قدم بردارن به اصرار برادرم رفتم با همسرم حرف زديم قول داد كه يه پروژه انحام بده اموالش و به اسم خودش برگردونه و ....بالاخره كوتاه اومدم چون هدفم طلاق نبود اما الان كه يكسال گذشته هنوز اموالش به جز پس اندازي كه سودش و هر ماه براي خرجهاي روزمره ميگيره به اسم خانوادشه من از اون موقع بهش كفتم ديگه نميخوام پدر و مادرش وببينم اون هم قبول كرد پدر ومادرش وقتي ديدن ما اشتي كرديم بعد از چند ماه به بهانه ديدن نوه شون اومدم من هم نرفتم خونه و رفتم خونه مادرم گفتم هر وقت اموالت وبرگردوندن من دوباره ارتباط برقرارميكنم الان ديگه نميدونم واقعا چه كار كنم؟؟؟قطع ازتباط با خانوادش البته فقط پدر و مادرش همسرم وازار ميده و رو رفتارش با من اثر گذاشته از طرفي من واقعا نميتونم حتي يك ثانيه ديگه اونها رو ببينم خود همسرم قبول كرد كه رابطه نداشته باشم خودش هر حند وقت ميره شهرشون وًمي بيندشون ....

  12. #17
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 شهریور 96 [ 00:37]
    تاریخ عضویت
    1394-4-23
    نوشته ها
    641
    امتیاز
    12,858
    سطح
    74
    Points: 12,858, Level: 74
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 392
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 767 در 424 پست

    Rep Power
    111
    Array
    سلام عزیزم خیلی متاسفم اما واقعا اشتباهات زیادی داشتیذ که اگه مایلی ما کمکت خاهیم کرد به شرط اینکه گوش کن و اهل عمل باشی
    اون دکتر حبشی بود که قبلا گفتم واقعا حرفهاش دقیق و درسته همه سخنرانیها عول از همه کلید مرد و اقتدار مرد رو گوش کن
    زندگی شما بخاطر مادیات صدمات زیادی خرده من قبول دارم و بهت حق میدم اما برخورد شما اشتباه بوده چه بسا خود شما باعث شدی همسرت اموالش رو به نام خانوادش بزنه
    از خودت سوال کن که چه کردی که ایشون بهت اعتماد نداره و ترس داره و این کار رو میکنه
    اگه شما مثل یه رفیق بودی با همسرت دیگه ایشون اهل پنهان کاری نمیشد
    شما دایم ازشون باز خاست کردی دایم طعنه زدی به قولی یه زن لطیف و ناز نبودی بلکه یه مرد خخشن و سلطه گر بودی
    شاید الان بگی نه اما کم کم متوجه اشتباهاتت خاهی شد
    تو همین پست اخرت خیلی اشتباه داشتی قهر غذا اوردن از خانه مادر اونم هرروز!!!!!
    بدگویی از خانوادشو......
    اینطوری هردوتون مقابل هم در دو جبهه قرار گرفتین و زندگی شده میدون جنگ
    در حالی که اونچه از پول دارایی باید باعث ارامش میشد شما دارین ارامش از دست میدین که پول بدست بیارین؟؟؟؟
    همسر شما معلومه خیلی بچه دوسته که کارش رو ول کرده بچه رو تر خشک کنه اما برخورد شما چطور بوده؟؟؟؟
    بعدا میام لطفا اون فایلها رو گوش کن زندگیت زیر رو میشه ایشالله

  13. کاربر روبرو از پست مفید ستاره زیبا تشکرکرده است .

    الهام* (چهارشنبه 19 خرداد 95)

  14. #18
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 فروردین 96 [ 01:27]
    تاریخ عضویت
    1395-3-02
    نوشته ها
    32
    امتیاز
    716
    سطح
    14
    Points: 716, Level: 14
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    3

    تشکرشده 29 در 19 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام من خيلي فكر كردم واقعا كاري كه باعث بشه همسرم اموال رو به اسم اونها بزنه نكردم...اولا اينكه همسرم دانشجو بود من باهاش ازدواج كردم وهيچ وقت هدفم پول نبوده دوما اين خانوادش بودن كه اموال به اسم خودشون زدن مثلا مادرش يه زمين داشت گفت بياين اين زمين و بسازين همسرم و برادرش سه طبقه ساختن يكي هم براي مادرشون اما الان پنج سال چون زمين به اسم مادرش بود هر سه طبقه به اسم اونه و نمياد تفكيك كنه..بقيه چيزها كه با برادرش شراكتي كار ميكنن ميگه فرقي نداره ما قصد فروش اين اموال و داريم ...اگر ميدونستم مشكل از من كه اموال به اسم خانوادش خوب تا حالا ميفهميدم اما من هيچ وقت باعث بي اعتمادي اون از نظر مالي نشدم بلكه خانوادش خيلي دخالت ميكنن و فورا وارد عمل ميشن..من سالهاي اول ازدواج اينقد ذهنم درگير درس و دانشگاه همسرم بود كه اصلا اين چيزها برام مهم نبود و از طرفي درامدي هم نداشت..و خودش هم ميدونه كه اگه پولي ميداد براش پس انداز ميكردم و بهش پس دادم البته همسرم الان خيلي اخلاقش بهتر شده چون يه كم از خانوادش دور شده من ديگه رو مسايل مالي باهاش بحث نميكنم خودش يه بار گفت پول و برادرش ريخته به حساب مادرش و خجالت ميكشه كه از مادرش پس بگيره يه نكته اي هم هست فكر كنم مهم چرا براي نگه داشتن كانون خانواده ما زنها همش دنبال تقصيرات خودمون ميگرديم؟؟؟؟ايا واقعا مردها هم اينجوري هستن؟؟؟؟من صبح ها بيمارستانم عصرها هم ميرم مطب محيط پر استرس بيمارستان وقتهايي هم كه خونه ام بچه و بي خوابي ايا تو اين شرايط من بايد هر روز غذا درست كنم ايا نبايد كسي به من كمك كنه درحاليكه همسرم فقط به خاطر علاقه به بچه كارش و ول كرده اومده تو خونه نشسته بازم همه وظايف با منه....ستاره زيبا من حرفتون كه ميگين غذا اوردن از خونه مادرم اشتباه قبول ندارم...چون من هم توانايي هاي دارم ...همه اينها رو من قبل ازدواج براي همسرم گفتم و اون قبوا كرده...براي غذا خيلي ايراد نميگيره البته كل دوران بارداري من نيومدم شهر خودم پيش همسرم موندم و چون امتحان داشتم همسرم براي من ظهرها غذادرست ميكرد مي اورد كتابخونه...تمام دوران بارداري من توي كتابخونه گذشت وهيچ خاطره خوبي از بارداري ندارم و حتي بچه ام هشت ماهه دنيا اومد....مادرشوهر من خيلي پشت سر ديگران بدگويي ميكنه من مطمين بودم كه من سر كار ميرم خيلي ذهن همسرم و شست وشو داده كه مادر خوبي نيستم چون يه بار همسرم گفت بهشت زير پاي مادران است نه كارمندان...در حاليكه به نظر من بهشت زير پاي مادران كارمند است البته اين تفكر همسرم الان كه از خانوادش دوره خيلي عوض شده چون خودش با چشمهاي خودش داره رابطه من و بچه ام و كارهايي كه من با وجود كمبود وقت براي بچه ام انجام ميدم ميبينه طوري الان ميگه هيچ كس براي بچه مادر نميشه چون وابستگي بچه رو به من ديده...اما يه جاهايي ديگه دست ادم نيست وقتي يه افراد سومي تو زندگيت دخالت ميكنن...خيلي صبر و زمان ميخواد كه از نو بسازي يا بايد بحث كني يا كنار بكشي من براي اموالش ديگه كنار كشيدم بايد خود همسرم بفهمه

  15. کاربر روبرو از پست مفید اسرين٨٥ تشکرکرده است .

    ZENDEGIBEHTAR (چهارشنبه 19 خرداد 95)

  16. #19
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 فروردین 96 [ 01:27]
    تاریخ عضویت
    1395-3-02
    نوشته ها
    32
    امتیاز
    716
    سطح
    14
    Points: 716, Level: 14
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    3

    تشکرشده 29 در 19 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من تو ده سال زندگي ام تصميم گرفتم يك بار قهر كنم پاي دروغ ها همسرم و خانوادش وايسم پاي خواسته هام وايسم...من اوايل ازدواج هيچي به خانوادم نگفتم حتي به خواهرم...باور ميكنيد من خودم امتحان داشتم پا به پاش جزوه ها و درسهاي اون و ميخوندم و تو اون درسها بهترين نمره رو مي اورد درست يا غلط كارم و نمي دونم چون افسرده شده بود...به نيرو برا پيش بردن به جلو نياز داشت به اخر خط رسيده بود...ايا اون روزها رو بايد فراموش كنه؟؟؟؟پدر و مادرش حتي سر خريد وسايل خونه و پرده خونه من به خودشون حق اظهار نظر ميدادن حتي يه بار پدرش جلو همسرم گفت كه فعلا پرده برا خونه نگيرين پول جمع كنيد...با اين فكر پول جمع كردن ميخوان به پسرشون بگن ما بيشتر به فكرت هستيم...ولي واقعا خونه پرده نميخواد؟؟؟؟؟بالاخره من هم رفت و امد با دوست و اشنا دارم...من با پول خودم رفتم پرده خريدم من ماشين براي خودم خريدم پدر شوهرم ميگفت چرا ماشين ارزونتر نگرفتي...همسر من عشق ماشين دوستل پيش وقتي به ماشين سورنتو برا خودش گرفت تا مدتها نمي بردش شهر خودشون و به خانوادش نگفت خود همسرم ميگفت چرا از پولم لذت نبرم من ديگه به اين سن برنميگردم كه از ماشين لذت ببرم اما خانوادش اينطور نيستن...مادر شوهر من سالاد بدون خيار درست ميكنه!!!!ندار نيستن كلي زمين داره اما هيچ وقت خوب زندگي نكردن پدر شوهر من هنوز عقده يه سفر خارج داره بارها خودش به من گفته اما نميره!!!مگه چند سال ديگه عمر داره!!!كارت حقوق پدر شوهرم دست مادرشوهرمه و حتي براي خريد از مادرشوهرم پول ميگيره....مادرشوهر من نقطه مقابل مادر خودمه من ده سال تحمل همچبن ادمي رو كردم ديگه نميكشم پر از موج منفي براي من مادر من با ابنكه فقط حقوق پدرم براش مونده بود بهترين خرج ها رو داشت بهترين جهاز بهترين عروسي بهترين خريد...من قيد اموال شوهرم و زدم چون ميخواستم قيد مادرشو بزنم شايد كارم اشتباه ولي احساس ميكنم اگه دوباره ببينمش خفه ميشم....

  17. #20
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 اردیبهشت 03 [ 18:46]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,966
    امتیاز
    33,290
    سطح
    100
    Points: 33,290, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.1%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,390

    تشکرشده 6,365 در 1,791 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام

    همونطور که خودتون هم گفتید توی ده سال گذشته کارهایی انجام دادی که منطقی نبوده وقلبا هم اعتقاد نداشتی درسته ولی انجام دادی به امید اینکه در آینده همه چی بهتر میشه

    یه مهارتهایی لازمه ویه تغییر روشهایی نیاز داری اونم نه یک شبه.مثل همون فایلی که خانم هلیا معرفی کردن.

    ترسهای شما باعث میشه کیفیت زندگی مشترکت پایین ییاد.به جای این ترسها باید انگیزه های مثبت قرار بدی مثل ترس ونگرانیت به خاطر دختر کوچکت اگه بر این اساس اقدام کنی بیستر شبیه باج دادن یا نوعی انفعال میشه. دخترت نیاز به محیط آروم داره اما این محیط با مهارتهای زندگی مشترک ایجاد میشه.

    شما سهم ومسئولیت خودت در زندگی رو بیشتر از حد معمول انجام میدی کارهایی انجام میدی که دیگه مسئولیت تو نیست. این افراط باعث میشه هم خودت خسته ورنجور بشی هم همسرت به وظایف خودش.بی توجه بشه.

    اول از همه لازمه مهارتهایی درون شما شکل بگیره
    ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.

  18. کاربر روبرو از پست مفید ammin تشکرکرده است .

    ستاره زیبا (جمعه 21 خرداد 95)


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 08:25 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.