موضوع: خیانت شوهرم.کمک

سلام خیلی ممنون از راهنماییتون من شماره شوهرمو واسه اون خانم فرستادم که میشناسی یا نه ولی جوابی بهم نداد شوهرم که اومد خونه دراز کشیده بود و تازه ميخواست بخوابه من با اعتماد به نفس کامل رفتم گوشی رو که پیشش بود برداشتم آوردم تو سالن نگاه کردم اون خانم ب شوهرم اس داده بود که ببخشید آقا شماره منو از کجا آوردين شوهرم ج نداده بود حالا من فک میکنم شوهرم از اون خواسته که همچين اسي رو بفرسته که من بخونم چون شوهرم ميدونه همیشه گوشیش رو نگاه میکنم شايدم اون خانم شوهرمو نشناسه.نميدونم تاپیک قبليم رو خونده بودين که شوهرم بهم گفته بود اگه حامله بشي از پیش مادرم اينا میریم بعد از چهار سال زندگی با مادر شوهر البته طبقه پایین خودشون بالا هفته ديگه دارم میرم از اونجا و بلاخره شوهرم راضی شد بريم و خونه اجآره کردیم این مشکل حل نشده ی مشکل جدید بوجود اومده اصلا من همیشه باید با يه چيزي درگیر باشم

نوشته اصلی توسط اذرمیدخت

سلام خیلی ممنون از راهنماییتون من شماره شوهرمو واسه اون خانم فرستادم که میشناسی یا نه ولی جوابی بهم نداد شوهرم که اومد خونه دراز کشیده بود و تازه ميخواست بخوابه من با اعتماد به نفس کامل رفتم گوشی رو که پیشش بود برداشتم آوردم تو سالن نگاه کردم اون خانم ب شوهرم اس داده بود که ببخشید آقا شماره منو از کجا آوردين شوهرم ج نداده بود حالا من فک میکنم شوهرم از اون خواسته که همچين اسي رو بفرسته که من بخونم چون شوهرم ميدونه همیشه گوشیش رو نگاه میکنم شايدم اون خانم شوهرمو نشناسه.نميدونم تاپیک قبليم رو خونده بودين که شوهرم بهم گفته بود اگه حامله بشي از پیش مادرم اينا میریم بعد از چهار سال زندگی با مادر شوهر البته طبقه پایین خودشون بالا هفته ديگه دارم میرم از اونجا و بلاخره شوهرم راضی شد بريم و خونه اجآره کردیم این مشکل حل نشده ی مشکل جدید بوجود اومده اصلا من همیشه باید با يه چيزي درگیر باشم

گویا شما خودت دنبال دردسر هستی. یعنی حتی اگه شوهرت و اون خانم با هم آشنا نباشن خم، با دادن شماره شوهرت به اون خانم اشناشون میکنی!!!
عجیبه واقعا این مدلیشو من ندیده بودم تا حالا

سلام ممنون سويانت و فرشته مهربان امروز خیلی حالم بد بود شوهرم از سرکار اومد دید حالم بده رفت آبمیوه و اينا خرید اومد ودوست شدیم گفت دوستم دعوت کرده عروسی گفتم لازم نکرده بری اونم حرفی نزد من ميدونم همه این آتیشا زیر سر دوستاش حالا نميدونم کار خوبی کردم

متاسفانه مثل روزنامه کامنتهای مدیر همدردی و اعضا رو میخونی و یک ثانیه هم به نظرات ما فکر نمیکنی. و میای حرفهای خودتو میزنی و یه گزارش از اتفاقات روزمره تایپ میکنی و میری برای ادامه اشتباهت.

من دیگه نظری ندارم. امیدوارم موفق باشید

نوشته اصلی توسط سوشیانت2

شما اومدی اَبروشو درست کنی زدی چشمشو کور کردی که!!
این چه راهکار خانه خراب کنی هست که میدی دوست عزیز.
موبایل حریم خصوصی هر انسانی هست و تجسس و ورود یواشکی به گوشی کسی دیگه حتی اگه اون کس همسرتون باشه، یک عمل بی اخلاقی هست.

بله آموزه های دینی مال وقتی بود که این همه خیانت نبود. موبایل حریم خصوصیه ولی ما خیلی وقتا میتونیم زودتر از اینکه اتفاق بدتری بیفته از یه جایی جلوشو بگیریم. نمیتونیم بگیم چشمامونو ببندیم تا همه چیز گل و بلبل شه. البته کار این خانم صد درد صد اشتباه بوده و با هر رفتاری هم دازه بدترش میکنه من میگم شماره رو که میدید بدون اینکه شوهرش متوجه بشه برا اینکه خیال خودش راحت شه یه جستجو میکرد داخل گوشیش ببینه به چه اسمی ذخیره شده. نیازم نبود حتی ذره ای به روی شوهرش بیاره تا در صورت بودن یا نبودن چیزی ایشون رو حساس کنه.

خیلی سخته که آدم حتی حس کنه که همسرش خیانت کرده
مثل همسر من که بعد دوماه از عروسیمون بادوست دختر مجردیش ارتباط داشت ووقتی ازش پرسیدم باکی اس میدی برگشت باخنده گفت بادوست دخترم.
ومنی که اهل گشتن توگوشیش وفضولی نبودم سه ساله مدام گوشیشو میگردم .اماخداروشکر سنش که بیشتر شدوپخته تر شد دیگه سراغ این کارها نرفت.
میخوام بگم که من کاملا احساساتتونو درک میکنم وهمیشه از خدا خواستم که برای یکبارهم که شده همسرم پیشم میومد وبرام توضیح میدادیا اگه سوئ تفاهم بود که مطمئنم نبود، رفع سوئ تفاهم میکرد اما بااینکه میدونست من میدونم وچه رنجی میکشم هیچوقت اینکارو نکرد وبعدهاکه بهش یادآوری کردم که چه کاری کرده بود ودلمو شکسته بود دست روم بلند کرد اما من تحمل کردم وچیزی نگفتم.گذاشتم به حساب جوونیش و اینکه شاید کوتاهی از من بوده.
خانوم عزیز خداروشکر کن که فقط یه شماره دیدی نه اس ام اس واگه اس ام اس ازشون دیدی خداروشکر کن که تماس تلفنی ازشون ندیدی...ماهاخیلی کم طاقت شدیم وزندگی روخیلی باختیم.من اگه همسرم مثل همسرشما میومد وسعی میکرد از اشتباه درم بیاره تواین لحظه بعد از سه سال این حرفا رو اینجا نمیزدم

سلام الان حدود ی ماه ميشه که از این قضیه من میگذره من چند روز اصلا با شوهرم حرفم نزدم جالبه اونم حق به جانب بود که تو به من تهمت میزنی و همچين موضوعی وجود نداره من خودم ب اون شماره زنگ زدم ی خانم بود بعد از اینکه بهش گفتم شمارت تو ماشين شوهرم چیکار میکنه گوشی رو داد شوهرش بهش گفتم از دست زنت شکایت میکنم گفت اگه ثابت بکنی من خودم زنم میکشم قضیه هنوزم که هنوزه ناتمام موند منم مثل قبل دارم زندگيمو میکنم. اتفاقی که واست افتاده چی بوده شاید بتونم کمکت کنم