به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 45
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 دی 95 [ 14:19]
    تاریخ عضویت
    1395-2-08
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    889
    سطح
    15
    Points: 889, Level: 15
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    13

    تشکرشده 10 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط omid12 نمایش پست ها
    سلام مىشه بفرماىىد وسواس فکرى چى هست و نقرىبا چه حسى مىکنىد شاىد شما عدم تمرکز دارىد اگر عدم تمرکز ورزش ىوگا عالىه سعى مىشه چاکراهاى انرژى باز بشه و به ىک ارامش نسبى دست پىدا کنىد رژىم غذاىى که معمولا همراه اىن ورزش خام گىاه خوارى که عالىه تمام مواد معدنى رو جبران مىکنه
    اختلال شخصیت وسواسی فکری

    اختلال وسواس فکری یا عملی (به انگلیسی: O.C.D)، یک اختلال اضطرابی مزمن است که با اشتغال ذهنی مفرط درمورد نظم و ترتیب و امور جزئی و همچنین کمال‌طلبی همراه است، تا حدی که به از دست دادن انعطاف‌پذیری، صراحت و کارایی می‌انجامد.

    بد قلق ترین اختلال شخصیت که معمولا زیاد با آن ها سر و کار داریم!
    افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی - اجباری تمایلاتی به شدت کمال گرایانه دارند، از جمله به نظم و کنترل بر اوضاع به شدت اهمیت می دهند، تا حدی که انعطاف پذیری، کیفیت کار، و بازدهی صحیح را به خطر می اندازند. آن ها به اصول و قواعد کار، جدول های زمانی برای انجام کار ها، و روند و روال های از پیش تعیین شده «می چسبند» تا جایی که نیت اصلی در کاری که انجام می دهند از یاد می رود(مثلا تفریحی بودن فعالیت). منحرف شدن از یک برنامه ی از قبل تعیین شده باعث رنج شدید آن ها می شود و نیز نرسیدن به بالاترین استاندارد ها در کار هایی که انجام می دهند ناراحتی شدید آن ها را فراهم می آورد. توجه به جزئیات و عدم انعطاف پذیری آن ها دیگران را ناراحت می کند، زیرا باعث می شود کارها به تاخیر بیفتد و مشکلاتی پیش بیاید. مثلا این افراد کار گروهی را متوقف نگه می دارند تا قسمتی که آن ها مسئول انجامش هستند با دقت و ریزبینی کامل همانطور که از اول برنامه ریزی شده است، انجام شود. افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی - اجباری همیشه همه چیز را با دقت برنامه ریزی می کنند و دوست ندارند در برنامه های خود تغییری بدهند. بنابراین حتی سرگرمی ها و تفریحات برای آن ها تکالیفی جدی است که باید طبق برنامه ریزی و زمان بندی انجام شود. مثلا رفتن به رستوران باید از مدت ها قبل برنامه ریزی شود، منوی رستوران مورد بررسی قرار گیرد تا اطمینان حاصل شود که همه ی اعضای خانواده از آن خوششان خواهد آمد، و کیفیت رستوران باید با دوستانی که قبلا آن جا رفته اند چک شود. اگر برنامه مختل شود(مثلا خانواده به آن جا برود و ببیند که رستوران بسته است) فرد به شدت ناراحت می شود و نمی تواند بلافاصله راه حل دیگری پیدا کند.
    هر کاری که طبق نظم و ترتیب مخصوص به خود انجام نمی گیرد این افراد را ناراحت می کند. گاهی نظم و ترتیب حالت افراطی به خود می گیرد(مثلا، خواستن از فرزند که در خط مستقیم دوچرخه سواری کند یا ثابت کردن به دیگران که طرز صحیح شستن ظرف ها کدام است). اگر دیگران به حرف آن ها گوش ندهند عصبانی می شوند ولی به ندرت آن را نشان می دهند، به همین دلیل هیچ کاری را به دیگران نمی سپارند، می خواهند همه ی کارها را خودشان انجام دهند و در نتیجه دیگران فکر می کنند که آن ها «معتاد کار» هستند. تمایل به کمال گرایی باعث می شود که افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی - اجباری، به جای دور ریختن وسایل اضافه، آن ها را جمع می کنند، تا جایی که حالت مرضی به خود می گیرد. همچنین این افراد در خرج کردن پول بسیار دقت می کنند و عقیده دارند که پول نباید حیف و میل شود. به همین دلیل اکثر آن ها در سطحی زندگی می کنند که بسیار کمتر از سطحی است که توان مالی آن را دارند.
    اختلال شخصیت وسواسی - اجباری منعکس کننده ی یک سبک شخصیتی بسیار انعطاف ناپذیر است که در طول زندگی فرد زیاد تغییر نمی کند. آن ها هیچ نکته ی منفی در رفتار خود نمی بینند و احساس می کنند که مشکل آن ها دیگران هستند. به همین خاطر معمولا خودشان با پای خودشان به مشاوره مراجعه نمی کنند و به خاطر مناقشه ای که بین آن ها و دیگران به وجود آمده است به مشاوره می آیند. علت این مناقشه این است که این افراد دوستان و اعضای خانواده ی خود را مجبور می کنند کار ها را آن طور که باب میل آن هاست انجام دهند و به طور طبیعی وقتی با مخالفت آن ها مواجه می شوند دچار ناراحتی می شوند.
    این افراد معمولا عقاید بسیار خشک و سختگیرانه ای درباره ی «درست و نادرست» دارند و این انعطاف ناپذیری ممکن است به رفتاری های مرتبط با خرج کردن گسترش یابند.
    آن ها معمولا از این که دیگران به اندازه ی آن ها به نظم، کمال گرایی و دقت در کار ها اهمیت نمی دهند به شدت ناراحت می شوند. مشغولیت ذهنی به جزئیات، قوائد و اشتباهات احتمالی باعث می شود که این افراد نتوانند قاطعانه تصمیم گیری کنند و قادر به دیدن «تصویر بزرگ» نباشند(یعنی فقط جزئیات را می بینند نه کل را و به عبارت دیگر درخت ها اجازه نمی دهند آن ها جنگل را ببینند) آن ها می خواهند هم جزئیات زندگی خود و هم افکار و احساسات سایر مردم را تحت کنترل داشته باشند. همکاران این افراد معتقد هستند که آن ها بیش از حد سختگیر، غیر قابل انعطاف و کمال گرا هستند.
    به گزارش dsm-5 اختلال شخصیت وسواسی - اجباری شایع ترین اختلال شخصیت در جامعه است و حدود 2.1 تا 7.9 % تخمین زده می شود.

    چند مثال:
    1. آقایی بود که به لباس خانمش گیر می داد! که مثلا فلان مدل نیست! چرا آن مدلی که من دوست دارم غذا نمی پزد؟! چرا در فلان موقعیت بد حرف زد؟! چرا مثلا نمک غذا 2 گرم کم بود؟! چرا روی لباس یک خط هست و از زیر اتویی که خانم کشیده در رفته؟!(جالب اینجاست که در مورد مراجعانی که به خاطر می آورم، خانم هایی که شوهر های وسواسی داشته اند، اغلب افسرده بودند)
    2. خانمی بود که همواره در حال حرص خوردن از دست دیگران بود: «چطور به خودش اجازه می دهد که چنین رفتار کند؟! عجب آدم بیشعوری هست!» و همواره رفتار های دیگران محتوای عصبیانیت های او را تشکیل می داد. مثلا چرا مردم در خیابان رفتار های مودبانه و در چهار چوب ادب انجام نمی دهند؟!(البته در این که خوب و ایده آل هست که رفتار مردم و فرهنگ عمومی در خیابان و جامعه دارای استاندارد های بالا باشد، بحثی نیست، اما در این که الزامی به این مورد باشد، و در صورت عدم رعایت دیگران ما عصبانی شده و سعی در اصلاح و تربیت دیگران - در هر موقعیتی - داشته باشیم، همان وسواس های ماست




    البته من عدم تمرکز زیادی دارم
    اتفاقا کلاس یوگا ثبت نام کردم که از 8 خرداد شروع میشه
    از دکتر طب سنتی هم وقت گرفتم برای تغذیه درست
    ویرایش توسط الهام* : یکشنبه 26 اردیبهشت 95 در ساعت 09:46

  2. کاربر روبرو از پست مفید الهام* تشکرکرده است .

    maryam240 (شنبه 12 تیر 95)

  3. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 دی 95 [ 14:19]
    تاریخ عضویت
    1395-2-08
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    889
    سطح
    15
    Points: 889, Level: 15
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    13

    تشکرشده 10 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ستاره زیبا نمایش پست ها
    سلام عزیزم خداروشکر که خوبین
    ببین من اینطور متوجه شدم که شما ابتدا با ندونم کاری روی همسرت رو باز کردی و ایشون دیگه ادم بی زبون سابق نیست اما یه فرق داره با مردایی که از اول پرخاشگر بودن و اون اینکه تو حالت عادی باز میشه همون بره اروم درسته؟؟؟؟
    اگه اینطور هست شما خیلی راحت میتونی زندگیت رو تاییر بدی
    اول اول واقعا رو خودت کار کن مردا چندتا چیز میخان توزندگی فراهم کنی حله
    1احترام
    2بعنوان یه مرد قبولشون داشته باشی (بهشون اقتدار بدی تاییدشون کنیکلا قبولشون داشته باشی)
    3ارامش میخان تو خونه(زنشون غرغرو نباشه بددهن اصلا زنشون شاد و بامزه و پرانرژی باشه خوب استقبالش کنه چه اومدن چه رفتن)
    4ارتباط خوب جنسی(که از صمیمیت ناشی بشه)
    اینها رو ایجاد کن همیشه وقتی باهم خوشین کارهایی که دوست داری برات بکنه رو بگو وهمیشه خودش رو با خودش مقایسه کن مثلا بگو من عاشق اون ارامش گذشتت هستم
    یا برای اینکه چیزای خوبش بیشتر بشه هرگز بهش کارهای بدش به رخش نکش اما یه کار خوبی کرد حتی کوچیک اینقدر بزرگش کن تا تتکرارش کنه و همیشه از خوبیاش بگو تا بیشترش کنه اگه ازش دلخوری داشتی تو خوشیا بگو من ازت توقع نداشتم فلان کاررو کنی اصلا در شان تو نیست
    یادت باشه با تشویق تغییرش بدی
    در مورد کار و پول:یه وقت که باهم خوب بودین خیلی با ارامش بگو عزیزم اگه تو نخای من سرکار نمیرم اما میدونم تو چون میدونی من به کارم علاقه دارم دوست داری برم ازت واقعا ممنونم
    بگو اصلا پول من و تو نداره چه فرقی میکنه داریم باهم زندگی میکنیم من میدونم فعلا مجبوری کمتر کار کنی ولی ازونجا که میشناسمت ادم با مسئولیتی هستی که وقتی درست تموم بشه بیشتر کار میکنی و نمیذاری اب تو دلم تکون بخوره
    من پولم میدم به تو هرجور صلاح میدونی خرج کن مطمینم چون خوب از پسش برمیای خیلی تو آسایش خاهم بود تو مرد منی یه مرد با مسولیت و با لیاقت که خودش هواسش به خونه و کم وکسریهاش هست خداروشکر خیالم راحته
    بعد سعی کن ازش با سیاست بخاهی که خودش برا خونه خرید کنه همیشه بهش کلمه دست و دلباز رو تلقین کن و اینکه هرچی میخام برام فراهم میکنی نمیذاری کمبودی داشته باشم و.... اینا باعث میشه همون که ارزوش داشتی بشه
    اما شما مقداری از پولت رو حتما بدون اینکه بهش بگی پس انداز کن شاید تو خیابون چیزی خوشت اومد بخری
    باید نرم عمل کنی فعلا اینا یادم اومد
    تا میتونی رو خودت کار کن اخلاقت و.....
    شک نکن اگه ایشون به جز شما دهن بینه یا دهن لقه تنها علتش اینکه به شما اعتماد نداره چون دایم تحقییرش کردی دایم باهاش دعوا کردی سین جینش کردی باهاش پا نبودی
    باهاش مثل یه رفیق باش تا فقط و فقط با تو درد دل کنه

    سلام ستاره زیبای دوستداشتنی

    فدای مهربونیات

    دقیقا همینطور هست. همسرم تا 6 ماه بعد عقد بسیار منفعل بود، من پرخاشگر بودم، رفتارهای تکانشی زیادی داشتیم؛زیاد جدل میکردم، گریه که دیگه نگو.... باید و نباید زیاد میکردم و حتی جلوی خانوادم رعایت نمیکردم رفتار تند و بدی داشتم در واقع برداشت خودم اینه که اقتدار همسرم رو شکوندم. در واقع همسرم رفتارهای اشتباه منو داره خودش تکرار میکنه و به شدت هم لجباز و انتقام جو هست و همیشه سعی میکنه مقابله به مثل کنه
    ناگفته نماند الان 90درصد رفتارهای اشتباهمو گذاشتم کنار
    ولی جالبه همسرم بعد 6 ماه ازم خیلی دور شد ، صمیمیت بین مون از بین رفت ، پنهان کاریهاش و پناه بردن به خانوادش شروع شد ، حتی خانوادش که متوجه درگیری ها و اختلافات ما شدن خیلی راحت همسرمو شیر میکردن که این زندگی زندگی بشو نیست و طلاقش بده!!!!
    بهش میگفتن محکم باش جلوی زنت، حرفتو بزن، خواسته هاشو برآورده نکن، مثلا میگفتن تو الان که تو عقدی انقدر نیازها و خواسته هاشو بها میدی و برآورده میکنی دو روز دیگه توقعش میره بالا اون وقت دیگه نمتونی انتظاراتش رو برآورده کنی و ....(این حرفها رو خود همسرم بهم گفته قبلا )
    همسرم به شدت تاثیرپذیره مخصوصا از مادرش

    همسرم قصد ادب کردن من رو داره مثلا میخاسته گربه رو دم حجله بکشه و به من رو نده چون فکر میکنه پررو میشم!!!
    خانوادش متاسفانه بر علیه من پرش میکردن و میکنند.وقتی تنها میره خونه پدر و مادرش، وقتی برمیگرده توپش حسابی پره، شروع میکنه به گیر دادن، بهانه جویی و ....
    ویرایش توسط الهام* : یکشنبه 26 اردیبهشت 95 در ساعت 10:42

  4. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 دی 95 [ 14:19]
    تاریخ عضویت
    1395-2-08
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    889
    سطح
    15
    Points: 889, Level: 15
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    13

    تشکرشده 10 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام و وقت بخیر
    ممنونم از راهکارهای بینظیرتون
    تشکر میکنم از پستهای فوق العادتون...
    بسیار تاثیرگذار و عالی بود برای من
    با حرفها و راهکارهاتون موافقم و میپسندم... امیدوارم بتونم به یاری خدا عملی کنم ....ایشالا
    بالهای صداقت عزیز ، فرشته مهربان، و آقای sci دوست دارم شما هم بهم راهکار بدید، ممنون میشم جواب بدید

    من فکرم بر این است که به همسرم برای حفظ زندگی مون و بهبود رابطه خیلی تا حالا باج دادم
    ایشون عادت کردند به باج گرفتن از من و زورگویی، فهمیده من دوستش دارم و حاضر به جدایی نیستم واسه من شرط و شروط سخت گذاشته تا من رو تحت فشار قرار بده و این خیلی خودخواهانه هست.
    همه شرطهاش به منفعت خودش و طبق میل خودش هست و توی شرط هاش کاملا منو نادیده گرفته و هیچ حقی برای من قایل نشده

    برنامه ام اینه که صد در صد برای زندگی کردن برنامه ریزی کنم ، تمرین کنم و راهکارهاتون رو عملی کنم.

    فکر میکنم هر چی به شوهرم بیشتر باج میدم توقعش از من روز به روز بیشتر میشه، نظرتون؟

    اگر امکانش هست خواهش میکنم جزئی تر بهم پاسخ بدید. بسیار بسیار بسیار ممنون از توجه تون

    سوال اول: نمیدونم با شرط و شروط های همسرم چگونه برخورد کنم؟

    سوال دوم: آیا برای رهن خونه 15 میلیون وام بگیریم یا نه؟ (با توجه به اینکه وام به نام من هست و 30میلیون هم همسرم داره)
    اگر وام نگیریم مجبوریم 300-400 تومن اجاره بدیم.
    در هر دو صورت چه قسط برای وام بدهیم چه اجاره، باید از حساب مشترک پرداخت شود.
    قرار بر این شد که ماهانه 1میلیون همسرم و 1 میلیون من به حساب مشترک واریز کنیم، و کلیه خرجها از همین حساب باشد.

    سوال سوم: بینی م شکسته میخام عمل کنم هم ترمیم هم زیبایی (5 میلیون دارم). اما همسرم اجازه نمیده، چکار کنم؟

    سوال چهارم: به نظر شما متخصصینی که بتونند در مورد tms به من مشورت درستی بدند ، از کجا میشه پیدا کرد؟

    سوال پنجم :دیشب همسرم میگفت تا آخر سال 95 به خانوادت سر نزن (اصلا شمال نرو) باشه عید نوروز 96 باهم میریم!!!!!
    گفتم بهش تو هم نمیخای بری به خانوادت سر بزنی ؟ گفت من فرق دارم من پسرم، تو دختری باید به شوهرت بچسبی نه خانوادت. سکوت کردم. در اینگونه موارد چه برخوردی بکنم؟

    سوال ششم: همسرم به من بدبینی شدید داره و اصلا به من اعتماد نداره،(فکر میکنه من میخام زرنگ بازی در بیارم) چه کنم؟

    سوال هفتم: برای درمان وسواس فکری کسی راهکاری داره که واقعا جواب بده؟

    سوال هفتم: برای درمان وسواس فکری کسی راهکاری داره که واقعا جواب بده؟

    سوال هشتم: قبل اینکه آخرین دعوامون اتفاق بیفته تصمیم گرفته بودیم که به کمک یه مشاور روانشناس هر دو تامون خودمون رو اصلاح کنیم و هم اینکه شبها یک ساعت سمینار خانواده موفق دکتر فرهنگ گوش کنیم برا بهبود رابطمون، که فقط یکی دو شب گوش کردیم که خیلی هم خوشش اومده بود بعدش که دعوا و قهر و ....
    حالا الان دوباره به همسرم گفتم که شبا گوش کنیم میگه نه!
    ولی من میخام باهم گوش کنیم تا زودتر زندگی مون درست شه (البته من همیشه در حال گوش دادنم ، توی اداره، توی تاکسی و ...) ، چه کنم؟
    حتی گفتم بریم یه مشاور جدید، همونی که دکتر فرهنگ معرفی کرد میگه نمیام من مشکل ندارم خودت برو
    در صورتی که قبلا با کمال میل می اومد، میگه من هزینه شو نمیدم خودت باید بدی!!! چه کنم؟
    ویرایش توسط الهام* : یکشنبه 26 اردیبهشت 95 در ساعت 11:13

  5. #14
    Banned
    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 دی 02 [ 13:45]
    تاریخ عضویت
    1394-2-15
    نوشته ها
    1,099
    امتیاز
    18,366
    سطح
    86
    Points: 18,366, Level: 86
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 484
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    271

    تشکرشده 1,106 در 598 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام . با اىن توضىحاتى که شما فرمودىد من فکر مىکنم همش از اون کمالگراىى افراطى ناشى مىشه اىنکه هر چىزى رو در نهاىت کمالش بخواى حتى رفتارهاى خودتون راستش اون اول ىک نقدى از خودتون کرده بودىد بدون اىنکه خوبىهاتون مد نظر داشته باشىد که اىن موردحس مىشد. ىا مثلا تىتر سوال که شخص ىا فرشته بوده که دىو شده ىعنى هر چىزى در نهاىتش. باور کنىد ىه حد وسط هم وجود داره رفتار ادمها که نباىد صد در صد درست باشه همه چىز که نباىد انگونه که شما دوست دارىد باشه حساسىتتون باىد کم کنىد سطح توقعتون رو بىارىد پاىىن حالا چه از خودتون که مشخص چقدر ناراحتىد در صورتى که اىنم ىه بىمارى که با روان درمانى درست قابل حل. کتابهاىى در اىن زمىنه مطالعه کنىد معمولا رىشش از زمان کودکى خانچاده و مدرسه زىاد باىد و نباىد مىکردند تلىه براى نمره کم که معمولا با عصبانىت همراه مىشده

  6. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 دی 95 [ 14:19]
    تاریخ عضویت
    1395-2-08
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    889
    سطح
    15
    Points: 889, Level: 15
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    13

    تشکرشده 10 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط omid12 نمایش پست ها
    سلام . با اىن توضىحاتى که شما فرمودىد من فکر مىکنم همش از اون کمالگراىى افراطى ناشى مىشه اىنکه هر چىزى رو در نهاىت کمالش بخواى حتى رفتارهاى خودتون راستش اون اول ىک نقدى از خودتون کرده بودىد بدون اىنکه خوبىهاتون مد نظر داشته باشىد که اىن موردحس مىشد. ىا مثلا تىتر سوال که شخص ىا فرشته بوده که دىو شده ىعنى هر چىزى در نهاىتش. باور کنىد ىه حد وسط هم وجود داره رفتار ادمها که نباىد صد در صد درست باشه همه چىز که نباىد انگونه که شما دوست دارىد باشه حساسىتتون باىد کم کنىد سطح توقعتون رو بىارىد پاىىن حالا چه از خودتون که مشخص چقدر ناراحتىد در صورتى که اىنم ىه بىمارى که با روان درمانى درست قابل حل. کتابهاىى در اىن زمىنه مطالعه کنىد معمولا رىشش از زمان کودکى خانچاده و مدرسه زىاد باىد و نباىد مىکردند تلىه براى نمره کم که معمولا با عصبانىت همراه مىشده
    از ویژگی وسواس فکری یکیش اینه که سیستم فکری شون صفر و یک هست، همه چی رو سیاه و سفید می بینند

  7. #16
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 دی 95 [ 14:19]
    تاریخ عضویت
    1395-2-08
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    889
    سطح
    15
    Points: 889, Level: 15
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    13

    تشکرشده 10 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دارم سعی میکنم دانسته هامو عملی کنم ولی یه شبه نمیشه که من ایده آل بشم و هیچ خطایی نداشته باشم، نیاز به زمان دارم و تمرین کردن، نیاز به یکی دارم ازم حمایت کنه و یادآوری و گوشزد کردن نکته های درست. خیلی خوشحالم تو این سایت عضوم و دوستان بهم کمک میکنند اینجوری انگیزم بیشتر میشه و قدرت میگیرم
    خداییش تمام هدفم اجرای کارهای درست هست
    چون تمرکزم پایینه یادم میره گاهی اوقات
    من اضطراب و استرس شدید دارم و این باعث عدم تمرکز میشه

    و حالا آشتی من و همسرم:

    چهارشنبه که از کار برگشتم کلی خرید کردم، میوه و مواد غذایی و ...
    اومدم خونه رو مرتب کردم و غذاهای مورد علاقه (پیتزا و کیک)همسرم رو درست کردم. حتی ناهار پنج شنبه رو هم درست کردم .
    میدونستم که حدود ساعت 10:30 به بعد میاد خونه ، میز رو با میوه های رنگارنگ و کیک و شمع تزیین کردم و خودمو آرایش کردم و لباس خوشگل پوشیدم و همه برقها رو خاموش کردم و شمع روشن کردم و آماده شدم که همسرم اومد برم قایم بشم به اصطلاح میخاستم سوپرایزش کنم!
    انقد منتظرش موندم که خابم برد همسرم ساعت 1 شب زنگ آیفون رو زد ( کلید نداره) و من در رو باز کردم انقد خواب آلود بودم که نتونستم نقشه مو اجاره کنم.
    فقط دیدم همسرم همه پنجره ها رو باز کرد نگو که از سوختن شمع توی 2 ساعت خونه پر از دود شده بود. همسرم هیچ عکس العملی انجام نداد
    صبح شد داشتم میرفتم کلاس استخر. خواب بود داشتم براش نامه مینوشتم که من دارم میرم کجا، دیدم یهو پاشو زد به پام فهمیدم بیدار شده گفت به جای اینکارا بیا معذرت خواهی کن
    منم سریع گفتم معذرت میخام
    اشاره زد گفت بیا پیشم منم رفتم بغلش و ...
    از پنج شنبه صبح آشتی هستیم تا حالا البته 3 روز بیشتر نگذشته.....



    راستی چند روز پیش به پیشنهاد دکتر شاهین فرهنگ رفتم روانشناس

    روانشناسه یه سری سوال ازم پرسید آخرش گفت: وسواس فکری نداری!!

    گفت : شخصیت کمال گرا و شخصیت کنترل گر داری که با ریشه یابی قابل درمان هست.

    البته گفت تمرکز نداری و استرست هم بالاست.یه بیقراری توم هست.

    من هرچی که آرومتر میشم تمرکزم بیشتر میشه



    تو این دو روز اخیر فهمیدم که اکثر بحث و دعوامون توی دو تا زمینه هست:


    اول: در مقابل رفتارهای اشتباه همسرم نمیدونم چکار کنم؟


    دوم: خواسته های خودمو نمیدونم چطور ازش بخوام؟
    ویرایش توسط الهام* : یکشنبه 09 خرداد 95 در ساعت 12:30

  8. #17
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 20 آبان 96 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1394-5-30
    نوشته ها
    179
    امتیاز
    4,001
    سطح
    40
    Points: 4,001, Level: 40
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 149
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    33

    تشکرشده 208 در 97 پست

    Rep Power
    36
    Array
    وای عزیزم الهام جون تبریک میگم
    خیلی خوبه که آشتی کردین
    آفرین بر تو که غرورتو کنار گذاشتیو گفتی معزرت میخوام
    تو موقعیت و شرایط خیلی خوبی داری قدر اینارو بدون
    سعی کن شتابزده عمل نکنی
    خیلی بامزه آشتی کردینا

  9. #18
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 دی 95 [ 14:19]
    تاریخ عضویت
    1395-2-08
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    889
    سطح
    15
    Points: 889, Level: 15
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    13

    تشکرشده 10 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط زانکو نمایش پست ها
    وای عزیزم الهام جون تبریک میگم
    خیلی خوبه که آشتی کردین
    آفرین بر تو که غرورتو کنار گذاشتیو گفتی معزرت میخوام
    تو موقعیت و شرایط خیلی خوبی داری قدر اینارو بدون
    سعی کن شتابزده عمل نکنی
    خیلی بامزه آشتی کردینا

    ممنونم زانکوی عزیزم
    مرسی بهم انرژی مثبت میدی


    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط ستاره زیبا نمایش پست ها
    سلام عزیزم خداروشکر که خوبین
    ببین من اینطور متوجه شدم که شما ابتدا با ندونم کاری روی همسرت رو باز کردی و ایشون دیگه ادم بی زبون سابق نیست اما یه فرق داره با مردایی که از اول پرخاشگر بودن و اون اینکه تو حالت عادی باز میشه همون بره اروم درسته؟؟؟؟
    اگه اینطور هست شما خیلی راحت میتونی زندگیت رو تاییر بدی
    اول اول واقعا رو خودت کار کن مردا چندتا چیز میخان توزندگی فراهم کنی حله
    1احترام
    2بعنوان یه مرد قبولشون داشته باشی (بهشون اقتدار بدی تاییدشون کنیکلا قبولشون داشته باشی)
    3ارامش میخان تو خونه(زنشون غرغرو نباشه بددهن اصلا زنشون شاد و بامزه و پرانرژی باشه خوب استقبالش کنه چه اومدن چه رفتن)
    4ارتباط خوب جنسی(که از صمیمیت ناشی بشه)
    اینها رو ایجاد کن همیشه وقتی باهم خوشین کارهایی که دوست داری برات بکنه رو بگو وهمیشه خودش رو با خودش مقایسه کن مثلا بگو من عاشق اون ارامش گذشتت هستم
    یا برای اینکه چیزای خوبش بیشتر بشه هرگز بهش کارهای بدش به رخش نکش اما یه کار خوبی کرد حتی کوچیک اینقدر بزرگش کن تا تتکرارش کنه و همیشه از خوبیاش بگو تا بیشترش کنه اگه ازش دلخوری داشتی تو خوشیا بگو من ازت توقع نداشتم فلان کاررو کنی اصلا در شان تو نیست
    یادت باشه با تشویق تغییرش بدی
    در مورد کار و پول:یه وقت که باهم خوب بودین خیلی با ارامش بگو عزیزم اگه تو نخای من سرکار نمیرم اما میدونم تو چون میدونی من به کارم علاقه دارم دوست داری برم ازت واقعا ممنونم
    بگو اصلا پول من و تو نداره چه فرقی میکنه داریم باهم زندگی میکنیم من میدونم فعلا مجبوری کمتر کار کنی ولی ازونجا که میشناسمت ادم با مسئولیتی هستی که وقتی درست تموم بشه بیشتر کار میکنی و نمیذاری اب تو دلم تکون بخوره
    من پولم میدم به تو هرجور صلاح میدونی خرج کن مطمینم چون خوب از پسش برمیای خیلی تو آسایش خاهم بود تو مرد منی یه مرد با مسولیت و با لیاقت که خودش هواسش به خونه و کم وکسریهاش هست خداروشکر خیالم راحته
    بعد سعی کن ازش با سیاست بخاهی که خودش برا خونه خرید کنه همیشه بهش کلمه دست و دلباز رو تلقین کن و اینکه هرچی میخام برام فراهم میکنی نمیذاری کمبودی داشته باشم و.... اینا باعث میشه همون که ارزوش داشتی بشه
    اما شما مقداری از پولت رو حتما بدون اینکه بهش بگی پس انداز کن شاید تو خیابون چیزی خوشت اومد بخری
    باید نرم عمل کنی فعلا اینا یادم اومد
    تا میتونی رو خودت کار کن اخلاقت و.....
    شک نکن اگه ایشون به جز شما دهن بینه یا دهن لقه تنها علتش اینکه به شما اعتماد نداره چون دایم تحقییرش کردی دایم باهاش دعوا کردی سین جینش کردی باهاش پا نبودی
    باهاش مثل یه رفیق باش تا فقط و فقط با تو درد دل کنه


    دوباره امروز راهکارهاتو مرور کردم خیلی فوق العاده هستن

    چقدر خوبه من بتونم شیرین زبون باشم مثل شما خیلی خوب و جزئی برام شفاف کردید.این مدل راهنمایی رو خیلی دوست دارم خیلی روم موثره

    وقتی میخونم راهکاراتونو توی ذهنم تجسم میکنم و میبینم که چه عالی نتیجه گرفتم

    من دوست دارم بالغانه رفتار کنم و رفتار جرات مندانه داشته باشم، چه راهکاری پیشنهاد میدین؟


    تو این دو روز اخیر فهمیدم که اکثر بحث و دعوامون توی دو تا زمینه هست:


    اول: در مقابل رفتارهای اشتباه همسرم نمیدونم چکار کنم؟

    مثلا همسرم شب دیر میاد خونه حدود 10.30-11 شب

    دوم: خواسته های خودمو نمیدونم چطور ازش بخوام؟

    مثلا میخام برم شمال به خانوادم سر بزنم
    مثلا دوست دارم هر چند وقت یه بار بریم تفریح یا مسافرت
    (قابل توجه دوستان تو این2 سال اخیر نه تفریح رفتیم نه مسافرت)

    همسرم یکسره دانشگاست یا داره رو تزش کار میکنه یا تدریس خصوصی داره یا تدریس دانشگاه داره یا پروژه برداشته داره انجام میده حتی پنج شنبه جمعه هم که تعطیله میره دانشگاه
    یا داره مقاله داوری میکنه بالاخره به هر طریقی وقت نداره و سرش کاملا شلوغه و غالبا کاملا خسته میاد خونه
    ویرایش توسط الهام* : دوشنبه 10 خرداد 95 در ساعت 10:47

  10. #19
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 10 تیر 95 [ 13:16]
    تاریخ عضویت
    1395-3-07
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    206
    سطح
    4
    Points: 206, Level: 4
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    8

    تشکرشده 15 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوست عزیز امیدوارم به زودی مشکلتون حل بشه
    منم اول زندگیم سر یه سری مسایل خیلی درگیر بودم مثلا همین قضیه دیر اومدن خونه اگه ده دقیقه دیر میومد باهاش حرف نمیزدم اونم ناراحت میشد و دعوا راه میافتاد!ولی کم کم راهشو فهمیدم اولا خیلی وقتا سعی میکنم باهم بریم بیرون دوتایی و سعی میکنم وقتی با منه بهش خوش بگذره دوم اینکه روزایی که خودش کار داره و دیر میاد اصلا به روی خودم نمیارم خیلی عادی و حتی بهتر از همیشه باهاش برخورد میکنم میگم بیا بشین ببینم بیرون چه خبرا بود؟واسم تعریف کن بعد با ذوق بهش گوش میدم تو این حالت وقتی یه خرده دیر میاد خودش عذرخواهی میکنه میگه مثلا فلان جا گیر کردم ببخشید دیر شد ولی وقتی قهر میکردم میگف دلم میخواد دیر بیام!!!!

  11. #20
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 دی 95 [ 14:19]
    تاریخ عضویت
    1395-2-08
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    889
    سطح
    15
    Points: 889, Level: 15
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    13

    تشکرشده 10 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    جالب اینجاست واسه خانواده خودش وقت داره ، اینکه به خونه پدریش سر بزنه یا به خواهرزاده و برادرزادش درس بده
    یا تو مهمونی اقوام خودش شرکت کنه

    ولی برای سر زدن به خانواده من بهانه جویی میکنه

    نمیاد یا میگه توهم نباید بری گاهی هم میگه خودت تنها برو

    منم چون خانوادم شمالن کسی رو تهران ندارم

    ویرایش توسط الهام* : دوشنبه 10 خرداد 95 در ساعت 11:00


 
صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. شوهرم میگه منو با این زندگیو نمیخواد
    توسط پروانه 71 در انجمن عقد و نامزدی
    پاسخ ها: 21
    آخرين نوشته: شنبه 12 اردیبهشت 94, 10:34
  2. نمی دونم دارم با یک فرشته زندگی می کنم یا یه دیو
    توسط poopak111 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: شنبه 21 تیر 93, 16:00
  3. بیو گرافی
    توسط sara_star در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 21
    آخرين نوشته: شنبه 16 آذر 87, 19:55

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:54 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.