به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 25
  1. #11
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 شهریور 96 [ 00:37]
    تاریخ عضویت
    1394-4-23
    نوشته ها
    641
    امتیاز
    12,858
    سطح
    74
    Points: 12,858, Level: 74
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 392
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 767 در 424 پست

    Rep Power
    111
    Array
    سلام عزیزم خداروشکر ازت میخام فقط بخاطر خودت و دخترت دیگه استباهات گذشته رو تکرار نکن تو دعواها فقط و فقط باید سکوت کنی اون لحظه هر چقدر هم بهت فشار اومد اما سفت خودت نگه دار بخودت بگو من باید خونسرد باشم بذارم هرچی خاست بگه اینقدربگه تا خالی شه مگه با حرفاش من طوریم میشه؟؟؟بعد تو دلت خودت رو اون لحظه جای همسرت بذار فکر کن این شمایی که عصبی شدی و بهش از دید ایشون حق بده اینجوری خیلی راحت و با ارامش یه دعوا رو رد میکنیمطمئن باش همسرت از درون پیش خودش شرمنده خواهد شد و بلا خره روزی رفتار های شما رو ایشون اثر خاهد گذاشت اینها رو از تجربه میگم پس شدنیهاینطوری وقتی دعواها کتر شد و همسرت از جانب شما محبت ببینه دوباره مثل قبل جذب شما خاهد شد و از بیرون میبره و خسته میشهقبلا گفتم شما میخای طلاق بگیری تازه اگه دخترت رو بزور بگیری ایشون همیشه بچه طلاق خاهد بود و....اما اینطوری مسالمت امیز زندگی کنی هم خانوم خودتی هم مشکلات بعد طلاق نداری و......پس صبور باش

  2. 2 کاربر از پست مفید ستاره زیبا تشکرکرده اند .

    zendegiye movafagh (پنجشنبه 27 خرداد 95), بهزاد9 (چهارشنبه 26 خرداد 95)

  3. #12
    Banned
    آخرین بازدید
    شنبه 07 اسفند 95 [ 02:21]
    تاریخ عضویت
    1395-1-15
    نوشته ها
    107
    امتیاز
    1,558
    سطح
    22
    Points: 1,558, Level: 22
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 42
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points3 months registeredTagger Second Class
    تشکرها
    58

    تشکرشده 151 در 74 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوست عزیز کاربر زندگی موفق

    شما از جمله کاربرانی بودی که 2 سال پیش زمانی که تاپیک داشتم ضمن حفظ انصاف ، توصیه های خوبی می کردید . تمایل داشتم متقابلا اگر میتونم کمکی به تاپیک شما بکنم ولی شما انقدر خودت پاستوریزه هستی که اینکار کمی سخت بود !

    من تاپیک های قبلی شما رو اجمالا یک بررسی کردم . متاسفانه شما و شوهرتون وارد چرخه ی کنش و واکنش های منفی شدید . توصیه من اگرچه صبر هست ولی باید با حفظ آرامش ، مقداری جدی تر با شوهرتون صحبت بشه . به نظر من برخی رفتارهای ایشون هم قابل توجیه نیست . . .

    منظور جر کشی و کل کل نیست . منظورم صبر هوشمندانه هست . یعنی کم کم حالیش کنید که داره بد میکنه و حتما باید تجدید نظر کنه . البته با حفظ احترام هر دوی شما و حفظ آرامش خونه .

    به هر حال شما خوت راه رو پیدا کردی . توصیه ی دوستمون ستاره زیبا در پست بالا هم بسیار مناسب به نظر میرسه و حتما توجه کنید . . .
    ویرایش توسط بهزاد9 : چهارشنبه 26 خرداد 95 در ساعت 20:14

  4. کاربر روبرو از پست مفید بهزاد9 تشکرکرده است .

    zendegiye movafagh (پنجشنبه 27 خرداد 95)

  5. #13
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    ازتون خيلي ممنونم كه انقدر لطف داريد
    اما نمي دونم چرا تا مي خوام خوشحال شم اتفاقي مي افته كه ناراحتم ميكنه
    پلاك ماشين ما فرد هست و من معمولا اين روزهاي آخر روزهاي فرد با ماشين ميرفتم و محل كار همسرم خيلي نزديكه و با موتور ميره
    ديروز اس داد كه روزهاي زوج كه ماشين نمي بري به خاطر جريمه پرسيد چون قبلا صحبت كرده بوديم گفتم نه فقط يه بار بردم
    گفت اوكي اومدم از ماشين لباس دخترم رو بردارم كه ديگه برنگشتم سوئيچ رو تو خونه بزارم رفتم سركار
    شوهرم زنگ زد پرسيد سوئيچ كجاست گفتم دست منه كلي عصباني شد و چند تا فحش بد داد گفتم نگفتي ماشين رو مي خواي كه
    مم سوئيچ رو براش پيك كردم به خواسته خودش
    اما ٤٠ دقيقه طول كشيد تا بهش برسه و تو اين فاصله مدام فحش مي داد ميگفت تنها راه طلاقه من با تا بيشعور نمي تونم زندگي كنم و حرفاي خيلي زشت
    من فقط سكوت كردم مدام اس مي داد لعنت به تو
    وقتي خسته با دهن روزه از سركار برگشتم با صحنه وحشتناكي روبرو شدم همه ادويه ها چاي اسفند و همه چي رو مبل و فرشا ريخته شده بود همه ظرفاي شبشه اي از كابينت ها درآورده بود و خالي كرده بود همه جاي خونه
    سطل زباله خالي شده بود وسط آشپزخونه اباساي كمدها خارج شده بوده ترشي سركه رو خالي كرده بود روشون
    هرچي بگم كم گفتم حالم بد شد
    افتادم
    دخترم جيغ ميةشيد و گريه ميكرد و به زورآرومش كردم

    شروع كردم به مرتب كردن اما مگه تميز ميشه ظرفاي شكسته شده
    دماي بدنم بالا رفته بود دخترم وحشت كرده بود مامان استراحت كن چرا انقد داغ شدي
    بهش اس دادم همه ي اينا براي اينه كه سوئيچ رو با خودم اشتباه بردم ؟ جواب داد آره الاغ
    گفتم خسته و كرفته از راه رسيدم دارم از حال ميرم تو كه ميدونسني جاروبرقي خراب شده چرا
    داد به جهنم
    گفتم دخترمون وحشت كرده بود به زور آرومش كردم
    گفت كاش به جاي روزه شكم كاش عقل و شعورت رو بالا مي بردي تو غلط كردي وقتي ماشين نمي بري سوئيچ رو با خودت مي بري
    گفتم تو خيلي وقت بود فقط با موتور ميرفتي من اصلا فكر نميكردم روز زوج ماشين بخواي ببري بعد هم بهت رسوندم
    ديدم داره همينطوري فحش ميده گفتم باشه هرطور كه زورت ميرسه و دوست داري رفتاز كن
    گفت برو گمشو بابا
    الان هنوز هنگم زنگ زدم قالبشويي فرشا رو ببره تو اين اوضاع مالي و اين همه بدهي اين همه مراد غذايي دور ريخت اين همه هزينه اضافي
    رفتارهاش هر روز بدتر از ديروز
    ميخوام بهش بگم حتما به يه روانپزشك مراجعه كنه
    هنوز باروم نميشه
    پشت هر کوه بلند، سبزه زاری است پر از یاد خدا, و در آن باغ کسی می خواند, که خدا هست، دگر غصه چرا ؟

  6. کاربر روبرو از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده است .

    ستاره زیبا (جمعه 28 خرداد 95)

  7. #14
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    تو لحظه هاي سحر و افطار ما رو هم دعا كنيد
    ممنون از همه تون
    پشت هر کوه بلند، سبزه زاری است پر از یاد خدا, و در آن باغ کسی می خواند, که خدا هست، دگر غصه چرا ؟

  8. کاربر روبرو از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده است .

    hafez2014 (پنجشنبه 27 خرداد 95)

  9. #15
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 03 تیر 96 [ 07:33]
    تاریخ عضویت
    1394-4-06
    نوشته ها
    340
    امتیاز
    8,219
    سطح
    61
    Points: 8,219, Level: 61
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 231
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    343

    تشکرشده 431 در 213 پست

    Rep Power
    64
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط zendegiye movafagh نمایش پست ها
    ازتون خيلي ممنونم كه انقدر لطف داريد
    اما نمي دونم چرا تا مي خوام خوشحال شم اتفاقي مي افته كه ناراحتم ميكنه
    پلاك ماشين ما فرد هست و من معمولا اين روزهاي آخر روزهاي فرد با ماشين ميرفتم و محل كار همسرم خيلي نزديكه و با موتور ميره
    ديروز اس داد كه روزهاي زوج كه ماشين نمي بري به خاطر جريمه پرسيد چون قبلا صحبت كرده بوديم گفتم نه فقط يه بار بردم
    گفت اوكي اومدم از ماشين لباس دخترم رو بردارم كه ديگه برنگشتم سوئيچ رو تو خونه بزارم رفتم سركار
    شوهرم زنگ زد پرسيد سوئيچ كجاست گفتم دست منه كلي عصباني شد و چند تا فحش بد داد گفتم نگفتي ماشين رو مي خواي كه
    مم سوئيچ رو براش پيك كردم به خواسته خودش
    اما ٤٠ دقيقه طول كشيد تا بهش برسه و تو اين فاصله مدام فحش مي داد ميگفت تنها راه طلاقه من با تا بيشعور نمي تونم زندگي كنم و حرفاي خيلي زشت
    من فقط سكوت كردم مدام اس مي داد لعنت به تو
    وقتي خسته با دهن روزه از سركار برگشتم با صحنه وحشتناكي روبرو شدم همه ادويه ها چاي اسفند و همه چي رو مبل و فرشا ريخته شده بود همه ظرفاي شبشه اي از كابينت ها درآورده بود و خالي كرده بود همه جاي خونه
    سطل زباله خالي شده بود وسط آشپزخونه اباساي كمدها خارج شده بوده ترشي سركه رو خالي كرده بود روشون
    هرچي بگم كم گفتم حالم بد شد
    افتادم
    دخترم جيغ ميةشيد و گريه ميكرد و به زورآرومش كردم

    شروع كردم به مرتب كردن اما مگه تميز ميشه ظرفاي شكسته شده
    دماي بدنم بالا رفته بود دخترم وحشت كرده بود مامان استراحت كن چرا انقد داغ شدي
    بهش اس دادم همه ي اينا براي اينه كه سوئيچ رو با خودم اشتباه بردم ؟ جواب داد آره الاغ
    گفتم خسته و كرفته از راه رسيدم دارم از حال ميرم تو كه ميدونسني جاروبرقي خراب شده چرا
    داد به جهنم
    گفتم دخترمون وحشت كرده بود به زور آرومش كردم
    گفت كاش به جاي روزه شكم كاش عقل و شعورت رو بالا مي بردي تو غلط كردي وقتي ماشين نمي بري سوئيچ رو با خودت مي بري
    گفتم تو خيلي وقت بود فقط با موتور ميرفتي من اصلا فكر نميكردم روز زوج ماشين بخواي ببري بعد هم بهت رسوندم
    ديدم داره همينطوري فحش ميده گفتم باشه هرطور كه زورت ميرسه و دوست داري رفتاز كن
    گفت برو گمشو بابا
    الان هنوز هنگم زنگ زدم قالبشويي فرشا رو ببره تو اين اوضاع مالي و اين همه بدهي اين همه مراد غذايي دور ريخت اين همه هزينه اضافي
    رفتارهاش هر روز بدتر از ديروز
    ميخوام بهش بگم حتما به يه روانپزشك مراجعه كنه
    هنوز باروم نميشه
    این فقط یه راه حل داره میری سر بازار به 4 تا قلدر پول میدی میگی بزننش تا میخوره بعد هم میاریش خونه دوا درمونش میکنی این هم بولهوسه هم دیوونه تر از خودش ندیده، البته میدونم این کار واسه یه زن نشدنیه اما از بس ناراحت شدم برات نوشتم ولی کاشکی یه برادری فامیلی داشتی گوش این قلدر رو میکشیدن اینطور آدما قلدر تر از خودشون ببینن خیلی آقا میشن

  10. 2 کاربر از پست مفید آخیش تشکرکرده اند .

    Amina (پنجشنبه 27 خرداد 95), ستاره زیبا (جمعه 28 خرداد 95)

  11. #16
    Banned
    آخرین بازدید
    شنبه 07 اسفند 95 [ 02:21]
    تاریخ عضویت
    1395-1-15
    نوشته ها
    107
    امتیاز
    1,558
    سطح
    22
    Points: 1,558, Level: 22
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 42
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points3 months registeredTagger Second Class
    تشکرها
    58

    تشکرشده 151 در 74 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من نمیخاستم مستقیم بگم ولی ظاهرا بهتره بگم!

    بعضی خانم های محترم و بزرگوار میرن مهریه اجرا میزارن ، شوهرشون رو فحش و لعنت میکنن ، همه جور پرخاش میکنن و هزار کار زشت دیگه حتی طرف رو زندان میندازن بخاطر مهریه و . . .

    بعضی ها هم مثل شما . میخاستم بگم که هر دو روش غلط هست . گروه اول از اون طرف بوم افتادن ، شما از این طرف بوم . یعنی هر دو در اشتباه آشکار و لبه پرتگاه بودید و نهایتا سقوط می کنید .

    به نظر من صبر و تحمل شما از معنا و مفهوم خودش خارج شده و بیشتر انفعال و باج دهی شده . به نظر من بهتره یه مدت این بابا رو به حال خودش رها کنید و برید قهر . البته شاید نتیجه این قهر طلاق باشه ولی به نظر من بهتر از ادامه این رفتار غیر قابل تحمل شوهرتون هست . هر چند روشی که آخیش گفت رو تایید نمیکنم و فکر میکنم بیشتر میخاست خشم خودش رو بیان کنه ، ولی به نظر من الواتی و اوباشی شاخ و دم نداره و میشه آخیش رو درک کرد . . .

    نه افراط درسته و نه تفریط . اون خانم هایی که طلبکار و گستاخ میشن خطا کردن و شما هم که داری هر رفتاری رو میپذیری اشتباه هست . به نظر من این صبر ، صبر درستی نیست و نتیجه خوبی هم نداره
    ویرایش توسط بهزاد9 : پنجشنبه 27 خرداد 95 در ساعت 19:21

  12. #17
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 دی 00 [ 03:07]
    تاریخ عضویت
    1391-12-05
    نوشته ها
    214
    امتیاز
    12,870
    سطح
    74
    Points: 12,870, Level: 74
    Level completed: 5%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,421

    تشکرشده 552 در 189 پست

    Rep Power
    55
    Array
    سلام
    من فکر میکنم اولین پستم در این تالار رو 3 سال پیش در تاپیک شما گذاشتم و راههایی رو که به نظرم برای برگشت آرامش به زندگیتون موثر میدونستم عرض کردم.
    اما فکر میکنم بعد از سه سال تلاش شما و با توجه به اینکه به احتمال قریب به یقین تمام راههایی شبیه به پیشنهادات اون موقع من و حتی کارهایی فراتر از اونها رو انجام دادین، و حالا در نقطه فعلی قرار دارین، دیگه جا برای تلاش بیشتر نمونده، چون راه نرفته ای رو باقی نگذاشتین که بشه گفت شاید با انجامش وضعیت بهتر میشد.
    حتی هر "تلاش" دیگه ای برای بهبود این زندگی به نظر این حقیر (و با عرض معذرت) حماقته.
    بهترین توصیه به شما اینه که همه تلاشتون رو بذارید برای درک این واقعیت که این زندگی ارزش ادامه نداره و آسیبهایی که از اون به شما مخصوصا فرزندتون میرسه خیلی بیشتر از آسیبهای طلاقه... خیلی خیلی بیشتر.
    چرا میگم تلاشتون رو بذارید در این راه؟ چون این کوششهای چند ساله برای ساختن این زندگی به احتمال زیاد باعث شدن که شما از فکر اتمام این ازدواج به شدت ترس داشته باشین و احساس کنین که حاصل تمام کوشش هاتون رو دارین به هدر میدین و همین موضوع شما رو از تصمیم منطقی به جدایی سرد میکنه.
    "شاید" برای این پذیرش حتی احتیاج به مشاور هم پیدا کنین ولی اکیدا توصیه میکنم که برای وصله و پینه کردن این بنای مخروبه(یعنی زندگیتون)، مشاوره نکنید که نتیجه اش نقض غرض هست.
    تنها باید حقیقت را بیان کرد، نه دروغی را که حقیقی انگاشتنش خوب است.

    "بخشی از پیام برتراند راسل برای آیندگان"

  13. 4 کاربر از پست مفید اثر راشومون تشکرکرده اند .

    Amina (پنجشنبه 27 خرداد 95), گیسو کمند (دوشنبه 28 تیر 95), آخیش (پنجشنبه 27 خرداد 95), بهزاد9 (پنجشنبه 27 خرداد 95)

  14. #18
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 آذر 95 [ 11:32]
    تاریخ عضویت
    1395-2-09
    نوشته ها
    193
    امتیاز
    2,947
    سطح
    33
    Points: 2,947, Level: 33
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 103
    Overall activity: 44.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    179

    تشکرشده 278 در 136 پست

    Rep Power
    41
    Array
    دقیقا با نظر اثر راشومون موافقم. به خاطر دخترتون جدا بشین! به خاطر اینکه از این محیط پر از نفرت و خشونت نجاتش بدین جدا بشین! زرنگ باشید برید با وکیل صحبت کنید، مدرک جمع کنید تا موقع طلاق به بهترین شکل ممکن و با بیشترین امتیاز جدا بشین.

  15. #19
    Banned
    آخرین بازدید
    شنبه 07 اسفند 95 [ 02:21]
    تاریخ عضویت
    1395-1-15
    نوشته ها
    107
    امتیاز
    1,558
    سطح
    22
    Points: 1,558, Level: 22
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 42
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points3 months registeredTagger Second Class
    تشکرها
    58

    تشکرشده 151 در 74 پست

    Rep Power
    0
    Array
    قدیما توصیه میکردن به انصاف . امروز توصیه میکنن به زرنگی . ارزش ها رو گم کردیم ، اصلا ضد ارزش جای ارزش رو گرفته . نمیخام بگم انصاف در مورد کیس صاحب تاپیک چی هست ، چون باید مساله رو بشکافه و جزئیات رو بگه تا بتونیم نظرمون رو در خصوص برخورد منصفانه هنگام طلاق بگیم . . .

    من با به اصطلاح زرنگی مخالفم ، بنده با انصاف ، مردانگی و جوانمردی بیشتر موافقم تا اینکه همش بکشیم سمت خودمون به هر قیمت و به هر روش

    با اثر راشومون موافقم ولی برای جزئیات طلاق باید بیشتر بررسی بشه . اینکه ما همش یاد بگیریم سر صف که میرسیم ، زرنگی کنیم و اگه میشه بریم جلوی بقیه یا اگه موقع طلاق مهریه مون حتی نجومی هست ، به هر قیمت بگیریم ، حتی طرف رو زندان کنیم چون توی جوانی و از سر سادگی خواسته بوده با سکه های مهریه به ما احترام بزاره ، یا توی زندگی راه تقلب و فریب رو بریم ، به نظر من اینا درون ما رو از نشاط واقعی و از خوشبختی واقعی تهی میکنه . برای خوشبختی ما باید ارزش ها رو له نکنیم . . .

    خلاصه رفتار کاسبکارانه در این روزگار ما همه گیر شده و واقعا نفرت انگیز هم هست . امیدوارم به دوستی توهین نشه ، واقعا همه ما به نوعی این موضوع رو می بینیم و درک کردیم . رعایت انصاف و صداقت شده خریت ، رفتار کاسبکارانه و فریب شده زرنگی و ارزشمند . . .
    ویرایش توسط بهزاد9 : پنجشنبه 27 خرداد 95 در ساعت 21:55

  16. #20
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 03 تیر 96 [ 07:33]
    تاریخ عضویت
    1394-4-06
    نوشته ها
    340
    امتیاز
    8,219
    سطح
    61
    Points: 8,219, Level: 61
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 231
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    343

    تشکرشده 431 در 213 پست

    Rep Power
    64
    Array
    شوهرتون تا حالا فقط از شما تایید کارای اشتباهش رو دیده ، الان اگر بخوای بذاری بری عصبانی میشه و همچین آدمی بعید نیست کتک کاری راه بندازه و بچه رو روی لج بازی ازت بگیره

    بهتره بی خبر بری پیش کسی که بتونه ازت حمات کنه بعد برای دادگاه تصمیم بگیری و شواهدی جمع کنی که حضانت بچه رو به عهده بگیرین، خیلی بچه های طلاق از بچه هایی که تو

    زندگی نامناسب بزرگ شدن اوضاع بهتری دارن، این جنگ اعصاب مداومی که شما بااین آقا دارید عواقبش خاطرات تلخ و بد تو ذهن فرزندتون داره، شما میگفتی ممکنه اثر دعا باشه چون

    مادر شوهرت اهل دعا و جادو هست اما هیچ دعایی برای سالیان سال موثر نیست و خصلت های هیچ انسانی با جادو دائما عوض نمیشه دعا نهایتا 6 ماه اثر داره، این مرد همچین آدمیه

    وقراره خوش گذرونی رو جای دیگه داشته باشه و شما و فرزندش تخلیه خشم ناشی از گناه کار بودن و بی عرضه بودنو عصبی بودنش رو به عهده دارید شاید شما خیلی تحمل داری اما یه

    دختر بچه این حقش نیست که این رفتار های خشونت بار رو ببینه ، منم خیلی آدم صبور و مهربون و با گذشتم ولی نمیتونم درکت کنم که

    چطور اینهمه دووم میاری ،گذشت و فداکاری و صبر لازمه زندگیه اما نسخه زندگی شما این نیست ،هر کسی یک رفتاری رو میخواد و

    شوهرت با گذشت هات خودشو ذی حق میبینه، این مرد هیچ باری از زندگی رو نمیبره و پدر حتی متوسطی هم نیست تصور کنید دختر

    شما با استرس فراوون درس خونده تا بابا اذیتتون نکنه ، اینبار اومده خونه و دیده پدرش همه زندگی رو ریخته بهم و دخترتون چقدر ناامید

    شده، والا من جای شما بودم به جای اینکه خودمو گول بزنم میذاشتم میرفتم نمیخوای طلاق بگیری نگیر ، بذار چند سال تو این بهشت

    دنیاییش ملق بزنه تا بالاخره بر گرده پیشت و اون موقع که تونست درست رفتار کنه قبولش کن،توصیه به طلاق به نظر شخصیم گناهه ومنم دوست ندارم به کسی بگم جدایی برات خوبه ، در مورد این وضعیت موضوع بد وبدتره که بد قهر ودوریه و بدتر زندگی تو این خونه واین شرایطه، کاش مدیر همدردی نظرش رو میگفت
    التماس دعا
    ویرایش توسط آخیش : پنجشنبه 27 خرداد 95 در ساعت 22:35


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. سعي مي كنم به روي خودم نيارم اما نميشه!
    توسط yasa در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: دوشنبه 23 اسفند 89, 05:18

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 08:29 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.