به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 37 , از مجموع 37
  1. #31
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 19 تیر 95 [ 16:01]
    تاریخ عضویت
    1395-2-23
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    252
    سطح
    5
    Points: 252, Level: 5
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 5 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم جالبه بگم من هم دقیقا شرایط شما رو دارم
    با این تفاوت که من بچه ندارم شوهر من هم سر هر موضوعی بی احترامی میکنه به من میگه ات واشغالات و جمع کن از خونه من گمشو بیرون!
    واقعا درموندم فکر میکردم بچه دار بشم درست مبشه ولی با این شرایط شما گویا فرقی نمیکنه

  2. #32
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 28 اردیبهشت 98 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1392-7-08
    نوشته ها
    160
    امتیاز
    6,982
    سطح
    55
    Points: 6,982, Level: 55
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 168
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    116

    تشکرشده 84 در 51 پست

    Rep Power
    30
    Array
    دارم تمامه نظرات دوستان رو جمع اوری میکنم و به کار میگیرم: مثلا اصلا دیگه در مورد اون موضوع صحبت نکردم ازش گله نکردم اگرم خودش بحث رو باز کرد من فقط سکوت کردم فقط بهش گفتم یه جورایی حق با تو و تمومش کردم اصلا بهش نگفتم بیا بریم خونه بابام اینا برای عید نیمه شعبان اصلا نگفتم زنگ بزن تبریک بگو و اصلا پیشنهاد پارک و پیک نیک رو ندادم...عوضش خودم با مادر و خواهرم رفتم پنج شنبه پارک اونم گفت برو خوش بگذره.بعد خودش روز عید گفت بریم شیرینی بگیریم بریم خونه بابات اینا و رفتیم بیست دقیقه نشستیم اومدیم نه اون حرفی زد نه پدرم راجبه اون اتفاق.پدرم هم خیلی گرم باهاش برخورد کرد...موقع برگشت بهم گفت دوست داشتی اومدم خونه بابات منم گفتم اره خیلی خوب کردی و ازش تشکر کردم همین و تمام.
    ولی یه چیزی خیلی نگرانم کرده.........بابای من یه ویلا داره که میخاد بفروشه دو روز پیش ازم پرسید بابات ویلاشو چیکار کرد منم کفتم هیچی برا فروش گذاشته شاید یکی از دوستاش بره ببینه خوشش بیاد هیچی نگفت..چندساعت بعد گفت دعا کن سال دیگه اینموقع خونه دار بشیم فکر کنم داره پول میرسه!!!!!!منم گفتم از کجا؟؟؟؟گفت بابات ویلاشو بفروشه یه صد تومن بده ما بریم خونه بگیریم دیگه...منم گفتم خیلی پر رویی برو خجالت بکش بابای من یه بار صد تومن داده ما خونه گرفتیم خودمون فروختیم به جاش مغازه گرفتیم....گفت اوه ه ه اون گذشته الان که خونه نداریم بابات میده تو غصه نخور!!!!!!!!با وقاحته تمام........منم گفتم خیلی رو داری بابای من خودش زن داره یه دختردیگه هم داره اون کمک و محبتشو بیش از اندازه هم به ما کرده دیگه توقع چی داری؟؟؟؟؟؟؟
    حالم بده.......خیلی بد..........بهش گفتم دیگه این حرفو نزن ازت بدم میاد وقتی میگی اونم گفت برو بابا..همین.....شاید فقط به خاطر این اومد خونه بابام اینا
    من واقعا موندم چی بگم بهش که از این فکر کثیف بیاد بیرون من یه قرون هم از بابام نمیگرم .............تا یه ماهه پیش میخاس مغازه رو بفروشه خونه بگیریم ولی الان کاملا نظرش عوض شده میگه من مغازمو نمیفروشم !!!!!!!!

  3. 2 کاربر از پست مفید abs تشکرکرده اند .

    ستاره زیبا (جمعه 07 خرداد 95), شیدا. (دوشنبه 03 خرداد 95)

  4. #33
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array
    سلام
    شما نباید دیگه از خانوادت کمک بگیری ولی نیازی هم نیست اینجوری پرخاش کنی

    میتونستی بگی ان شا الله خدا به خودمون میده
    من دیگه اصلا دلم نمیخواد از کسی کمک بگیریم چه خانواده شما چه خانواده من
    من از این به بعدشو دلم میخواد رو پای خودمون بایستیم

    هر کسی بالاخره برای خودش برنامه داره پدر من هم حتما برنامه برای فروش اون ویلا داره و در هر صورت هیچ چشمی به اون پول ندارم و نمیخوام یک ریال از اون ویلا رو به من بدن

    نیازی نیست انگشت اتهام به سمت اون دراز کنی بیشتر از اینکه نظر خودت چی هست و پول رو نمیگیری و ... بگو نه از اینکه نمیخوان به تو بدن تو چرا میگی و ... (از کلماتی مثل من نمیگیرم من توقع ندارم استفاده نه اینکه نمیخوام به تو بدن )
    از واژه هایی مثل پر رو و اینا هم استفاده نکن با احترام و اقتدار نظرت رو بگو و روش هم بمون
    موفق باشی
    پرواز کن آنگونه که می خواهی
    وگرنه پروازت می دهند آنگونه که می خواهند

  5. 3 کاربر از پست مفید فکور تشکرکرده اند .

    mercedes62 (سه شنبه 04 خرداد 95), ستاره زیبا (جمعه 07 خرداد 95), شیدا. (دوشنبه 03 خرداد 95)

  6. #34
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 28 اردیبهشت 98 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1392-7-08
    نوشته ها
    160
    امتیاز
    6,982
    سطح
    55
    Points: 6,982, Level: 55
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 168
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    116

    تشکرشده 84 در 51 پست

    Rep Power
    30
    Array
    ممنون فکور عزیز.....حتما همین کار رو میکنم چه بسا اونروز هم بهش گفتم انشالله کار میکنیم و میگیریم .......ولی اصلا گوشش نمیشنید دوست داشت از من بشنوه که اره از بابام میگیریم..خیلی حسه بدی دارم.حس میکنم میخاد سوء استفاده کنه

  7. کاربر روبرو از پست مفید abs تشکرکرده است .

    فکور (سه شنبه 04 خرداد 95)

  8. #35
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 11 دی 95 [ 09:45]
    تاریخ عضویت
    1391-12-20
    نوشته ها
    343
    امتیاز
    5,466
    سطح
    47
    Points: 5,466, Level: 47
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    59

    تشکرشده 378 در 207 پست

    Rep Power
    53
    Array
    عزيزم خودتون شرطيش كردين توقع نداشته باش چيز ديگه اي بگه ازين ببعدم حرفي زد اصلا محل نزار.

  9. #36
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 28 اردیبهشت 98 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1392-7-08
    نوشته ها
    160
    امتیاز
    6,982
    سطح
    55
    Points: 6,982, Level: 55
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 168
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    116

    تشکرشده 84 در 51 پست

    Rep Power
    30
    Array
    پریای عزیز گذشته ها گذشته
    الان باید چه طور برخورد کنم تا نگاهش عوض بشه و توقع نداشته باشه

  10. #37
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array
    سلام
    فعلا هیچ حرفی از ویلا و .. نزن
    هیچ کدوم از حرفهای همسرت در این مورد رو هم به خانوادت منتقل نکن
    اگر همسرت در این زمینه حرفی زد همون حرفهایی که گفته شد رو به ایشون بگو

    بگو که دیگه نه دلم میاد و نه تمایلی دارم بیشتر از این از پدرم پول بگیرم.
    امیدوارم پولشون رو در جهت رفاه خودشون هزینه کنن.

    اصلا نگو حالا به پدرم میگم ببینم چی میگه یا مثلا نگو خیلی پر رویی و ... منتی هم بابت پولهایی که تا حالا ازشون گرفتی سر شوهرت نذار کلا دیگه راجع به اونا حرف نزن

    زمان خودش همه این موارد رو جا می اندازه کمی صبر داشته باش و ذهنت رو از این قضیه آزاد کن تا وقتی که حرفی از این موضوع وسط بیاد

    موفق باشی
    پرواز کن آنگونه که می خواهی
    وگرنه پروازت می دهند آنگونه که می خواهند

  11. کاربر روبرو از پست مفید فکور تشکرکرده است .

    abs (چهارشنبه 05 خرداد 95)


 
صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:22 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.