به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 26
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 04 بهمن 96 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1395-1-10
    نوشته ها
    96
    امتیاز
    2,705
    سطح
    31
    Points: 2,705, Level: 31
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 21.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    64

    تشکرشده 45 در 31 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خانمي بنظرم كار اشتباهي ميكني نزار انرژيت به غيراز شوهرت صرف كس ديگه اي بشه خنده هات درده دلات ناراحتي وشاديهات روفقط براي شوهرت بزار...شوهروقتي ميبينه فقط به اون ميتوني حرفت بزني لذت ميبره واحساس امنيت ميكنه هرچي زودتر اين رابطه روختم كن وقتي ختم كردي و اوضاع به حالت عادي برميگرده ميفهمي چه كارخوبي كردي و نجات پيداكردي
    بزار ازخودم بهت بگم منم قبلا يه جايي كارميكردم كه بايه آقايي همكاربودم اين اقا به چشم پاكي ودست پاكي معروف بود من روزي ده ساعت باهاش كارميكردم كنار هم...توي يك اتاق يعني هم من وهم اون خيلي به خودمون مسلط بوديم كه هيچ كاري بينمون اتفاق نيفتاد ميتونم بهت بگم اين اقا درطول چندسالي ك باهاش كارميكردم حامي وپشتيباني ومشاور من درهمه امور بود مثل يه برادر پشتم بود منم مثل خواهر ويه همكار به دردو دلاش گوش ميدادم بقدري رابطمون خوب وباهم همكاري ميكرديم كه همه ميگفتن شايد يه روزي باهمديگه ازدواج كنن...اين شوخيا كه به من رسيد جي دم ورابطم باهاش خشك كردم...اون اقا درقبال اون شوخيها خوشحالي نشون ميداد وجلوي ديگران راطش بامن صميمي جلوه ميداد كه من بشدت بدم اومد وحتي يك بار من به اسم كوچيك صا كرد وبهم گفت عزيزم كه بهش گفتم من عزيز شمانيستم...ولي اينو بهت بگم اون اقايي كه من اوايل به چشم پاكي ميشناختمش ديدم پاش ازگليمش درازتركرد خب فرضا من ميخواست وعاشقم شده اگه واقعا ادم خوبي بود اقدام به ازدواج ميكرد...حس كردم ميخواست چشم پاكي خودش به ديگران حفظ كنه ولي دركنارش توي واتس اپ توي اتاق يه دوست اجتماعي داشته باشه ولاس بزنه...من خيلي محترمانه وقاطعانه بهش يه تذكر دادم وجوابش توي واتس اپ نميدادم ميگفتم به درك بار ناراحت بشه بايد بفهمه كه كارش خوب نيست
    وقتي هم عقد كردم رابطم كاملا قطع كردم ...بااينكه برام سخت بود وبخاطر كار مجبوربودم باهاش مدام درتماس باشم ولي به هيچ وجه نميخواستم به غيرازشوهرم كسي باهام درتماس باشه يا دردودل كنه يامن باهاش دردودل كنم...اين موجب ميشه نصف حواسم كه بايد پيش شوهرم باشه بره سمت اون شخص...پس ازت خواهش ميكنم فقط فقط شوهرت محرم اسرارت وغمخوارت داشته باش...بزار شوهرت ببينه فقط بااون صميمي وراحت هستي خواسته هات فقط از اون ميخواي

  2. کاربر روبرو از پست مفید tanin_eshgh تشکرکرده است .

    Quality (جمعه 17 اردیبهشت 95)

  3. #12
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 آبان 00 [ 02:20]
    تاریخ عضویت
    1393-4-25
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    17,344
    سطح
    83
    Points: 17,344, Level: 83
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,156

    تشکرشده 742 در 286 پست

    Rep Power
    77
    Array
    انقدر با خوندن این تاپیک عصبی شدم که بهتره حرفی نزنم...
    سکوت و دعوت صاحب تاپیک به تفکر در مورد کلماتی مثل مقید بودن، تعهد و همسر... کلماتی که خودشون بارها توی نوشته شون استفاده کردند...

  4. کاربر روبرو از پست مفید نیکیا تشکرکرده است .

    پریا 66 (سه شنبه 21 اردیبهشت 95)

  5. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 14 خرداد 95 [ 14:17]
    تاریخ عضویت
    1395-2-14
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    218
    سطح
    4
    Points: 218, Level: 4
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    1

    تشکرشده 9 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوستان
    خیلی خوشحال شدم وقتی اومدم دیدم که همه شما سعی کردین کمکم کنین. امیدوارم جایی که به کمک نیاز داشتین خدا دستتونو بگیره.
    واقعیت اینه که من هنوز متاهل نشدم ولی در آستانه تاهلم.
    و واقعیت اینه که واقعا من رفتاری نکردم که ایشون بخواد این احساسات رو پیدا کنه. قضاوتم نکنین. ایشون از روز اولی که من حتی نمیدونستم فامسلشون چیه این حس رو داشته و این حمایت هار و شروع کرده و حتی از همون روز اول منو هم به همسرش معرفی کرده. زمانی که من روحم هم خبر نداشته.
    به لحاظ پوشش من بسیاااار مقیدم. تو محیط کار رفتارم جوریه که واقعا کسی به خودش اجازه نمیده پاشو از گلیمش درازتر کنه. پس هیییییییییییییییچ وقت کسی که نمیشناسید رو قضاوت نکنید.
    ولی حق با شماست. من سادگی کردم. من یه دختر 25 ساله هستم و ایشون 9 سال بزرگتره از من. من واقعا حمایتای ایشونو دوس داشتم و دارم. ولی هیچوقت نه عقل نه شرع نه عرف و نه وجدانم قبول نمیکنه بخام اجازه بدم همسر خودم و همسر ایشون و مهمتر از همه، خودم آسیبی ببینم. روح آدمیزاد با ارزشتر از این حرفاست.
    ولی دروغ نمیگم. یه وابستگی روانیه اونم فقققققط بخاطر این حمایت های ایشونه و محبت بی حد و حصر خود و همسرشون به من. بچه ایشون منو خاله صدا میکنه و بی نهایت منو دوس داره. چرا آخه فک میکنین دلم میاد که وارد همچین حریمی بشم من؟
    حق با شماست. من باید چشم بپوشم ازین حمایتا.
    دوستان من الان تو مرحله نامزدیم. ولی هنوز بله برونی انجام نشده. آقایون اینو از من بشنوید. زن نیاز به حمایت و محبت داره. همسر آینده من بخاطر سخت گیری خانوادش تو مسایل مالی (که میگن باید وضعیت درآمدی خوبی داشته باشی بعد عقد کنید و بله برون و ...) یک ساله که نامزد کردیم و نتونسته منو محرم خودش کنه. با اینکه روابط ما در چارچوب ازدواجه و خانواده ها با هم دیدار داشتن و جواب مثبت داده شده. وقتی محرم نیستیم نمیتونیم محبتمونو به هم نشون بدیم. نمیتونیم حتی به اسم همدیگه رو صدا کنیم و خیلی چیزای دیگه. هر دو هم ناراحتیم. ایشونم در تلاش برای افزایش درآمد و جلب رضایت خانوادشونه. ولی واقعیت اینه که آدم این وسط ممکنه به خطا بره و این نیاز به هم صحبتی و هم فکری رو جای دیگه مرتفع کنه. اتفاقی که نباید بیفته. اتفاقی که دلیلش قطعا ضعف منه و دریافت نکردن اون حمایتایی که باید از پدر و برادرم میداشتم. هرچند دوستشون دارم.خیلی بهم محبت کردن ولی حمایتی در کار نبوده و من همیشه تکیه م به جای اینکه به یه مرد باشه به خودم بوده. الان یکی پیدا شده که میگه این تکیه رو به من بده. میدونم غلطه میدونم ناشی از ضعف منه و اگر نمیدونستم الان اینجا نبودم که ازتون کمک بگیرم. ولی اتفاق افتاده و مجموعه ای از عوامل دخیلن تو این اتفاق. همسرم. خانوادشون. پدرم. برادرم. و بیشتر از همه خودم.
    ازتون میخام کمکم کنین بدون پیش اومدن ناراحتی این روابط رو نامحسوس کم کنم. ایشون بخاطر اینکه تو پروژه م به من کمک میکنن هر روز از من میپرسن چکار کردی و چه خبر. چطور این جواب دادن ها رو کم کنم که نه ایشون بخاد تلخ بشه. نه بقیه بخوان بگن حالا چه خبر شده یه دفعه.
    ضمنا کمک کنین چطور کم کم و به صورت نامحسوس همسرم رو وادار کنم این شرط نامعقول خانوادشون رو برای محرم شدن و عقد کردن، بتونه جلوش وایسه؟
    همسرم خییییلی مرد مودب و مهربونیه و نمیخاد پدر پیرش رو ناراحت کنه. و البته بگم که مشکل من نیستما. یعنی خانوادشون منو پسندیدن. فقط مشکل مالی ما باعث این تعلل یک ساله شده و معلومم نیس تا کی طول بکشه

    - - - Updated - - -

    دوست عزیز ممنونم از آرامشت. من اگر سرزنش میخواستم و انگشت اشاره به سمت خودم گرفتن، با غریبه ها مطرح نمیکردم. به یه آشنا میگفتم که خیلی بهتر و قوی تر سرزنشم کنه.
    ممنونم که شما اینو متوجه میشید و درک میکنید
    نقل قول نوشته اصلی توسط نیم پز نمایش پست ها
    به نظر من اروم باشید .
    زینب خانم همه این حرفها رو میدونه. گاهی وقتها ادم نیاز به یک محرک داره تا یک تصمیم جدی بگیره. شاید سرزنش های شما کارساز باشه. اما یکم مهربون تر هم میشه گفت
    زینب جان درست لحظه ای که فکرشو نمیکنی وابسته میشی. باور کن اصلا متوجه نمیشی مثل یه قطره اب بی صدا محبت شیطانیش سر میخوره میافته وسط پیشونی زندگیت اونوقت با وحشت بیدار میشی و میبینی که سد بدبختی داره خراب میشه.
    قاطع باش. نه گفتن واسه همین روزهاست. من حس خوبی ندارم. اروم و اروم جوری که نه خودت بفهمی نه اون ادم وارد رابطه خطرناکی میشی. هرچقدرم بگی نه بازم میشه . من تجربه کردم که میگم. من خودم به محکم بودن معروفم اما یه جا اشتباه کردم و الان که از داستان دور شدم میبینم چه راحت میتونستم تمومش کنم.زینب یه روز که از شوهرت عصبانی باشی. یه روز که انتظار محبت داشتی و نشده میبینی که میشه چیزی که نباید بشه.
    اگه همکارین تا میتونی باهاش تنها نشو اصلا تنها نشو. با لفظ محکم مقتدر و قاطع صداش بزن . کاملا رسمی حرف بزن اگه گفت چرا هیچ جوابی نده. وقتی همسرت هست اصلا طرف کلامش نشو همسرت رو مخاطب قرار بده. مطمینم خودت میدونی چی میگم. حتی اگه موقعیت شغلیت به خطر بیفته حتی اگه بیکار بشی میارزه. یه یاعلی بگو و تمومش کن.
    به خاطر خودت زندگیت و به خاطر همه چیزایی که باور نمیکنی این رابطه روشون تاثیر بذاره

  6. 2 کاربر از پست مفید zeynab1990hoseini تشکرکرده اند .

    tavalode arezoo (چهارشنبه 15 اردیبهشت 95), نیکیا (چهارشنبه 15 اردیبهشت 95)

  7. #14
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 22 فروردین 98 [ 15:00]
    تاریخ عضویت
    1394-1-19
    نوشته ها
    275
    امتیاز
    7,709
    سطح
    58
    Points: 7,709, Level: 58
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    521

    تشکرشده 526 در 206 پست

    Rep Power
    63
    Array
    سلام
    شرایط خیلی حساسی دارید یه سوال برام اومده چطور نمیتونید با نامزدتون راحت باشید و همدیگه رو به اسم کوچیک صدا کنید چون هنوز محرم نشدید ولی با صحاب کارتون راحت هستید اون به شما نزدیک تر از نامزدتونه؟ یا محرمه؟
    به هر حال هرکاری کنید یکی هست که ناراحت بشه اگه رابطتون رو با صحاب کارتون ادامه بدید حتی اگه همسرتون هم متوجه نشه خدا که هست خدارو ناراحت میکنی اگه رابطتون هم قطع کنید باعث ناراحتی صحاب کارتون میشه
    به نظر من خیلی رک و راست همین حرفا رو بهش بگید و ازش بخواید که ارتباطتون رو با هم قطع کنید، صد در صد ناراحت میشه ولی ارزششو داره
    یادمه قبلا یه تایپیک خونده بودم که مشکلی مشابه شما داشت و زنه با وجود داشتن همسر عاشق صحاب کارش شده بود که بیست سال از خودش بزرگتر بود و دقیقا حمایت های اون اقا و مهربونی هاش باعث این اتفاق شده بود و میگفت هیچوقت نمیتونستم تصور کنم که با وجود داشتن همسر گرفتار یه همچین احساسی بشم، اون یه قرار با صحابکارش گذاشت و همه چیز رو رک و راست بهش گفت و ازش خواست که رابطشون رو برای همیشه قطع کنن،شما هم بهتره همین کار رو کنید
    با توجه به اینکه میگید جفتتون آدم های مقیدی هستید و صد در صد میدونید حکم ارتباط با نامحرم توی اسلام چیه فکر میکنم قطع این ارتباط ناراحتی خاصی به وجود نمیاره
    ان شاءالله که بتونید راه درست رو انتخاب کنید
    موفق باشید
    یاعلی...

  8. 3 کاربر از پست مفید alireza198 تشکرکرده اند .

    baitollah-abbaspour (سه شنبه 04 خرداد 95), skyzare (چهارشنبه 15 اردیبهشت 95), نیکیا (چهارشنبه 15 اردیبهشت 95)

  9. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 14 خرداد 95 [ 14:17]
    تاریخ عضویت
    1395-2-14
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    218
    سطح
    4
    Points: 218, Level: 4
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    1

    تشکرشده 9 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    آخه من که این آقا رو به اسم کوچیک صدا نمیکنم که مقایسه میکنین.
    فرمایشتون درسته البته. میگم که برای همینم کمک خواستم.
    الانم خبر خوب اینکه قدم اول رو برداشتم و ایشون امروز میخواستن بیان در مورد مسایل جاری درس و ... صحبت کنیم که من به بهانه ای کنسل کردم. و ناراحتیمو از صحبتاشون ابراز کردم. کم کم سعی میکنم قدمای بزرگتری بردارم
    ممنونم از همگی. ولی بازم بیشتر به راهنماییتون نیاز دارم. هم در مورد ایشون. هم برای اینکه کمکم کنید با نامزدم زودتر وارد مرحله محرمیت بشیم. صحبت کردم قبلا باشون. و ایشونم پذیرفتن.ولی خانوادشون اصرار دارن که باید ایشون تمکن مالی کافی پیدا کنه. بعد محرم بشید

  10. 2 کاربر از پست مفید zeynab1990hoseini تشکرکرده اند .

    نیکیا (چهارشنبه 15 اردیبهشت 95), شیدا1392 (شنبه 18 اردیبهشت 95)

  11. #16
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,001 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array
    با سلام

    الحمدلله که شما خود واقف به معیارهای عقلی و شرعی و تبعات این وضعیت هستید....

    در این شرایط زمینه برای وابستگی شما و آسیب پذیریتون فراهمه و همینجا اهمیت حدودی که اسلام برای زن قرار داده که به نظر محدودیت میاد اما مصونیت هست معلوم می شود یعنی نمی خواهد این وجود ظریف و لطیف و ... آسیب ببیند و آرامشش به هم بخورد .... برای این آقا هم هرقدر هم مقید بدانیدش این روندغلط و نابجا و خواسته ایشون از شما که جایگاه ویژه ای برایش قائل باشید و ابراز عشق کردنهاشون هیچ مجوز شرعی ندارد و نه تنها شرعی بلکه اخلاقی هم نیست ، اگر بود می توانست اینرا نزد همه کس علنی بیان کند و ....

    برای شما هم در این شرایط قاطعیت لازم است .... نیاز نیست نگران نارحت شدن ایشون و یا حرف دیگران باشید .... قاطع و صریح بیان کنید که هیچ توجیه اخلاقی و شرعی برای اینجور ارتباط و علاقه ای نمی بینید و درخواست ایشان را خودخواهانه و بدون در نظر گرفتن آسیب پذیریهای شما و زندگیتون می دانید و ناشی از لذت جویی هست لذا بگویید موافق با این حمایت ها و محبت ها و انتظار ایشون نیستید و می خواهید مقید به چهارچوب رسمی و جدی و رفتار خشک باشید .... بگذارید ایشون ناراحت شود این دقیقاً برای ایشون نه فقط مفید است بلکه لازم هست چه بسا تلنگری باشد .... شما اگر برای ایشان احترام قائلید و قدردان زحمات تاکنونشان هستید این رویه دقیقاً قدردانی شما از ایشان هست چون راه غلط را بر ایشان می بندید که برایشان هم آسیب دنیوی ولو در حوزه ذهن دارد هم اخروی

    محکم باشید که شما را قوی خواهد کرد





  12. 9 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    alireza198 (پنجشنبه 16 اردیبهشت 95), Quality (جمعه 17 اردیبهشت 95), saeeded (چهارشنبه 15 اردیبهشت 95), skyzare (چهارشنبه 15 اردیبهشت 95), tavalode arezoo (پنجشنبه 16 اردیبهشت 95), نیکیا (چهارشنبه 15 اردیبهشت 95), بی نهایت (سه شنبه 21 اردیبهشت 95), ستاره زیبا (چهارشنبه 15 اردیبهشت 95), شیدا1392 (شنبه 18 اردیبهشت 95)

  13. #17
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 اردیبهشت 96 [ 15:14]
    تاریخ عضویت
    1391-8-17
    نوشته ها
    110
    امتیاز
    5,053
    سطح
    45
    Points: 5,053, Level: 45
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    163

    تشکرشده 177 در 80 پست

    Rep Power
    31
    Array
    سلام . در مورد همکارتون که اساتید نظر دادند ولی یه مورد این که این خیلی اشتباه هست که شما 1 سال نامزادید و هنوز تکلیفتون مشخص نیست . بهتر هست هر کدام تون با خانواده هاتون صحبت کنید و سعی کنید تکلیف خودتون رو مشخص کنید حداقل جشن عقد رو انجام بدید اخه این جوری که هیچ چیز از اینده شما مشخص نیست .

  14. کاربر روبرو از پست مفید skyzare تشکرکرده است .

    ستاره زیبا (چهارشنبه 15 اردیبهشت 95)

  15. #18
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 14 خرداد 95 [ 14:17]
    تاریخ عضویت
    1395-2-14
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    218
    سطح
    4
    Points: 218, Level: 4
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    1

    تشکرشده 9 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بله دقیقا مشکل همینه. خانواده من و ایشون ظاهرا مشکلی با این قضیه ندارن. و من و ایشونیم که با این روند مشکل داریم. ایشون با پدر و مادرشون جدی صحبت کردن. ولی نتیجه منجر به بحثی شده که ایشون ترجیح دادن کوتاه بیان و به جاش به دنبالافزایش درآمد باشن.
    حالا شما بفرمایید من چطور باید نارضایتی خودم رو مطرح کنم که این خانواده که قراره باهاشون رابطه طولانی مدت برقرار کنم، فکر نکنن من به لج و لجبازی بلند شدم. یا مثلا تحث فشار پذاشتمشون. یا بدتر از همه اینکه فکر کن حالا من چقدر عجله دارم و ازین حرفایی که در شان یه خانم نیس

  16. #19
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 تیر 97 [ 09:43]
    تاریخ عضویت
    1393-3-26
    نوشته ها
    87
    امتیاز
    4,305
    سطح
    41
    Points: 4,305, Level: 41
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    32

    تشکرشده 170 در 63 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خیلی ازت متشکرم عزیزم . خوشحال شدم که خوشحال شدی. همیشه خوشحال باشی.
    به نظر من بزرگترها بهتر میتونن با پدر و مادر نامزدت صحبت کنن .

  17. #20
    Banned
    آخرین بازدید
    جمعه 31 اردیبهشت 95 [ 13:25]
    تاریخ عضویت
    1395-2-01
    نوشته ها
    19
    امتیاز
    181
    سطح
    3
    Points: 181, Level: 3
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 19
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    100 Experience Points7 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 39 در 19 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط zeynab1990hoseini نمایش پست ها
    بله دقیقا مشکل همینه. خانواده من و ایشون ظاهرا مشکلی با این قضیه ندارن. و من و ایشونیم که با این روند مشکل داریم. ایشون با پدر و مادرشون جدی صحبت کردن. ولی نتیجه منجر به بحثی شده که ایشون ترجیح دادن کوتاه بیان و به جاش به دنبالافزایش درآمد باشن.
    حالا شما بفرمایید من چطور باید نارضایتی خودم رو مطرح کنم که این خانواده که قراره باهاشون رابطه طولانی مدت برقرار کنم، فکر نکنن من به لج و لجبازی بلند شدم. یا مثلا تحث فشار پذاشتمشون. یا بدتر از همه اینکه فکر کن حالا من چقدر عجله دارم و ازین حرفایی که در شان یه خانم نیس
    برای من روشنه که این اقا با مهارت سعی داره شما رو بدام بندازه، نگاه نکنید که شما رو به همسرش معرفی کرده ، براتون شوهر پیدا کرده ،.... همه اینها بخاطر رسیدن به شماست بعضی ذهنهاخیلی پیچیده عمل میکنند ، شک نکنید و سرشو به طاق بکوبید. از این رابطه آبی برای شما گرم نمیشه ، شما درگیر یک ادم بسیار زرنگچ پر حوصله و نقشه کش شدین، مواظب باشیم!!

  18. 2 کاربر از پست مفید بهرام گور تشکرکرده اند .

    skyzare (جمعه 17 اردیبهشت 95), شیدا1392 (شنبه 18 اردیبهشت 95)


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 06:32 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.