به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 37
  1. #11
    Banned
    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 دی 02 [ 13:45]
    تاریخ عضویت
    1394-2-15
    نوشته ها
    1,099
    امتیاز
    18,366
    سطح
    86
    Points: 18,366, Level: 86
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 484
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    271

    تشکرشده 1,106 در 598 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام یه تکنیکی در mba یا همون مدیرت است به نام هفت کلاه رنگی
    که ابداع کننده این تکنیک ادوارد دوبونو (پدر تفکر خلاق) است. در این تکنیک به طور کلی با استفاده از شش سبک فکری، موضوع یا مسئله مورد نظر، بررسی می‌شود. برای هر یک از شش سبک فکری نیز یک کلاه با رنگی مخصوص در نظر گرفته شده است. در واقع رنگ کلاه‌ها نمایان‌گر طرز تفکر و نگرش افراد می‌باشد.دوبونو سعي مي‌كند به كساني كه دور هم جمع مي‌شوند، بياموزد كه تک بعدی فکر نکنند و به تفكر خود وسعت دهند و آنگاه به راه‌هاي خلاق بيانديشند و با يك هماهنگي مدبرانه نتايج را طبقه بندي كرده و در تصميم‌گيري از آن استفاده كنند. افراد با گذاشتن هر یک از کلاه‌ها بر سرشان، سبک فکری‌شان را براساس رنگ کلاه‌شان تغییر می‌دهند.
    سبک فکری هر کدام از کلاه‌های رنگی به شرح زیر است:




    سفيد، رنگی خنثي و منفعل است. كلاه سفيد با موضوعات و شكل‌هاي انفعالي سر و كار دارد. کسی که این کلاه را بر سر گذاشته، واقعيت‌ها را بدون هيچ‌گونه قضاوتي مورد کنکاش قرار مي‌دهد.

    رنگ قرمز نشانه خشم، شور و هيجان است. در کلاه قرمز بينش هيجاني و جنبه‌هاي احساسي و غير استدلالي مد نظر می‌باشد. در واقع این رنگ کلاه ابزار مناسبي براي بيرون ريختن احساسات است.

    رنگ سیاه نشانه منفي‌نگري و افسردگي است. بنابراین فردی که با این رنگ کلاه در جلسه حضور پیدا می‌کند، جنبه‌هاي منفي و بد بينانه موضوع را ابراز می‌کند.

    زرد نشانه آفتاب و مثبت است. فرد صاحب کلاه زرد جنبه‌هاي مثبت و خوشبينانه موضوع مورد بررسی قرار می‌دهد.



    رنگ سبز نشانه رويش و باروري است. به همین جهت از کلاه سبز برای ابراز ایده‌ها و راه‌حل‌های جدید و خلاقانه استفاده می‌شود.


    رنگ آبی سرد است. این کلاه کنترل کننده و سازمان دهنده اندیشه‌ها است. کسی که این کلاه را بر سر گذاشته، نظرات بقیه کلاه‌ها را مورد ارزیابی قرار داده و سازمان‌دهي می‌کند.- See more at: تکنیک شش کلاه تفکر | معلم خلاق



  2. کاربر روبرو از پست مفید خادم رضا تشکرکرده است .

    Somebody20 (سه شنبه 21 اردیبهشت 95)

  3. #12
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 دی 01 [ 17:36]
    تاریخ عضویت
    1393-3-15
    نوشته ها
    430
    امتیاز
    13,817
    سطح
    76
    Points: 13,817, Level: 76
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    833

    تشکرشده 422 در 187 پست

    Rep Power
    64
    Array
    ستاره جان تو ك در جريان تاپيكام هستى، پدرم راضى ب جدايى نميشه و خودمم هيچ استقلالى ندارم ك جدا بشم، نه سر كار ميرم ، سنمم كمه بالاخره بايد برگردم به همون خونه بابام.

    ديشب با شوهرم بحثمون شد، هرچقد گقتم ادامه نده ول نكرد، شروع كرد به خونوادم بد ى بيراه گفت، گفت گففت گفت، هيچى نگفتم ، اخرش عصبانى شدم ماهيتابه اى ك دستم بود پرت كردم وسط خونه،

    اونم ارمد كلى كتكم زد... بعدش ديد ميخوام ساكمو جمع كنم برم خودش كلى گريه كرد، اما يه معذرتم نخواس، كف حالا مگه چى شده، دعوا كرديم ديگه همه دعوا ميكنن...
    نميدونم چى ميخواد از جون مامان بابام، همه درد دلش پوله، ميگه بابات گشنه س ب من پول مميده، كلافه شدم...

    الان بايد چه برخوردى كنم،؟ به روى خودم نيارم؟ بيارم؟! ميترسم ازين به بعد هى دس روم بلند كنه

    يا راهي خواهم يافت
    يا راهي خواهم ساخت

  4. #13
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 شهریور 96 [ 00:37]
    تاریخ عضویت
    1394-4-23
    نوشته ها
    641
    امتیاز
    12,858
    سطح
    74
    Points: 12,858, Level: 74
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 392
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 767 در 424 پست

    Rep Power
    111
    Array
    سلام عزیزم دلیل اینکه پدرتراضی نمیشه چیه؟؟؟مشکلاتت رو بهش بگو
    اگه دیدی مخالفه بهش بگو حضورا بیاد خیلی منطقی با خودش یا خونوادش صحبت کنه به نظر من رفتار جرات مندانه رو در پیش بگیرین تکلیفت باید روشن شه ایشون بایدیه فرد متعهد به ززندگی بشه حتما حتما خانوادها بشینن باهم صحبت کنن
    شما چرا نمیری سرکار؟؟؟ مگه حتما باید دکتر مهندس باشی الان اکثراخانوما شاغلن
    به پدرت بگو که چه اینده ای پیش روی شماست به هر حال دخترشی برات یه قدم برا صحبت یا هر تصمیم منطقی دیگه بر میداره
    الانم شما با همسرت فقط سرسنگین باش اما بی احترامی نکن پرخاش نکن چون به ضررته
    در ضمن به همسرت با لحن اروم بگو اگه یکبار دیگه دست رو شما بلند کنه شکایت خاهی کرد بگو همه زن و شوهرها دعوا هم کنن دلیل نداره هم رو بزنن
    یادت باشه از هر گونه تنش بپرهیز مواظب باش دعوادرست نکنی
    به نظر میاد همسرت شما رو دوست داره و نمیخاد طلاقت بده پس الان بهترینفرصته پدرت براش خط نشون بکشه که متعهد به خانواده باشه
    شایدهم لازم باشه با خونوادش صحبت کنه خودت ببین کدوم بهتره
    ویرایش توسط ستاره زیبا : سه شنبه 21 اردیبهشت 95 در ساعت 13:28

  5. 3 کاربر از پست مفید ستاره زیبا تشکرکرده اند .

    fahimeh.a (شنبه 19 تیر 95), Somebody20 (پنجشنبه 30 اردیبهشت 95), شادی ظهوریان (سه شنبه 21 اردیبهشت 95)

  6. #14
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 دی 01 [ 17:36]
    تاریخ عضویت
    1393-3-15
    نوشته ها
    430
    امتیاز
    13,817
    سطح
    76
    Points: 13,817, Level: 76
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    833

    تشکرشده 422 در 187 پست

    Rep Power
    64
    Array
    شيدا يادته تو يه پست ازم خواستى يه مدت هييييچ كار نكنم و بذارم اونم كارى ك ميخواد بكنه؟! الان از سال جديد من هييييچ گيرى ندادم، اما شوهرم خيلى واسش طبيعى شده بيرون خوابيدن با دوستاش، ديشب تا اومدم اعتراض كنم عصبانيم شد، ك بابام مريضه و به تفريح نياز دارم


    راستش تو يه مهمونى اين جريان مطرح شد، مادرشوهرمم حمايتش كرد و كلا منو نشوند سر جام و گف پسرش حق دارن اين كارارو كنه، منم ازون موقع ناراحتم و چن بار پسنهاد مسافرت دادن نرفتم و فقط ميرم خونشون يه سر به پدرشوهرم ميزنم و ميام.منو بگو ميرفتم با مادرشوهرم درد دل ميكردم و ازش ميخراستم كمكمك كنه شوهرم از دوستاش جدا شه


    داشتم فك ميكردم ايندفه ك وفت شب نياد خونه، خيلى منطقى بدون دعوا وسايلمو جمع كنم برم خونه بابام بگم هروق ياد گرفتى شب بياى خونه ت بيا دنبالم

    جالبه ك در طول روز همه ش ياخونه مامانشه يا با دوستاش من ديگه اعتراضى ندارم، اما باز خونوادش و خودش الان از من ماراحتن

    يا راهي خواهم يافت
    يا راهي خواهم ساخت
    ویرایش توسط Somebody20 : پنجشنبه 30 اردیبهشت 95 در ساعت 13:32

  7. #15
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    الهام جان

    شما می گی شرایط طلاق را نداری، پس باید بهترین راه ممکن را که خودت هم توش آرامش داشته باشی پیدا کنی.

    با همسرت صحبت کن و بگو که می خوای از پدرت کمک بگیری چون دیگه تنهایی از پس مشکلات زندگیت برنمی آیی و نیاز به مشورت و نظر بزرگترها داری.
    خیلی آروم و جدی بهش بگو که می خوای با پدرت صحبت کنی که با پدر ایشون ( یا هر بزرگتری که نظرش مهم هست از خانواده اش ... دایی، عمو ..) صحبت کنند در مورد زندگی شما.

    این درست نیست که یک دختر جوان و نوعروس را شبها توی خونه تنها می ذاره و می ره دنبال خوشگذرونی.

    -------------------------------
    به نظرم بازم همون روش را ادامه بده
    با بحث و دعوا به جایی نمی رسی. به زندگی شخصیت برس و سعی کن شاد باشی و سلامت روحیت را تحت این فشارها از دست ندی
    حتما می دونی که فعلا نباید بچه دار بشی :)
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  8. 4 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    fahimeh.a (سه شنبه 22 تیر 95), mercedes62 (پنجشنبه 17 تیر 95), paiize (چهارشنبه 16 تیر 95), Somebody20 (چهارشنبه 16 تیر 95)

  9. #16
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 دی 01 [ 17:36]
    تاریخ عضویت
    1393-3-15
    نوشته ها
    430
    امتیاز
    13,817
    سطح
    76
    Points: 13,817, Level: 76
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    833

    تشکرشده 422 در 187 پست

    Rep Power
    64
    Array
    سلام
    اين مدت روحيم خيلى خوب بود، خيلى. شوهرم منو دوشب تنها گذاشت و با دوستاش رفت، منم دوستامو اوردم خونه و بهم خوش گذشت. در كنارش با خونوادشم سر سنكين بودم و بازم پيشنهاد مسافرت دادن و من نرفتم و به شوهرم گفتم اگه دوس دارى تنها برو( دامنه قهرهاشو بيشتر كرده، تو هيييج مهمونى او باهام نمياد، منو مامانمو تو كوچه ديد و رو برگردوند و دوست مامانم هم با ما بود و من اب شدم اما هيييچى بهش نگفتم، اما با خونوادشم مثه قبل گرم نگرفتم).
    تو اين مدت دوبار دعواى شديد كرديم و دست روم بلند كرد اما خودش بعد اومد سمتم و من هم بخشيدم و به روش نياوردم.نه تفريحى، نه چيزى، اما همين ك دعوا نبود راضى بودم، گاهى عصبى و بهانه گير ميشدم، اما يه بار اون كوتاه ميومد و يه بار من تا تموم شه،

    تا ديروز ك قرار بود شبش بره مسافرت با خونوادش، مادربزرگم برامون غذا فرستاده بود، شوهرم گفت نميخورم از غذاى فاميلات، منم خودم اومدم غذا درس كردم ولى حيفم اومد كل برنجو بريزم سطل اشغال، واسه همين گذاشتم ته ديگ، بقيه شم ريختم. موقع ناهار يه برنج زعفرونى درومد از بشقابش و گير داد برنج اونارو دادى به خوردم، منم خواستى توجيه هش كنم نشد، جفتمون عصبانى شديم، يه فحش زشت بهم داد منم گفتم خودتى و خونوادت( كار بدى كردم ك خونوادشو قاظى كردم) و اونم يكى خوابوند زير گوشم(انصافا زياد درد نكرد) اما چون لقمه تو دهنم بود و سر سفره بودم خيلى دلم گرفت و پاشزم حاضر شدم و گريه كنان اومدم بيرون، اونم بهم گف گمشو بيرون. اومدم خونه بابام، اما به هيچكس نگفتم جريان چيه. اينام خيلى طبيعى اصن نگفتن چرا اينجا خوابيدى ، انقد زندگيمون بى نظم و داغونه ك كسى تعجب نكرد. حالا نميدونم چكار كنم، اثن نميدونم شوهرم رفته مسافرت يا نه، اصن نميدونم با بابام صحبت كنم، يا خودش يا... گيج شدم، فقط خواهرم در حريانه كه ازم كوچيكتره و ميگه ولش كن بدار همينجا تموم شه و جدا شى. خودشم ك گف اگه رفتى خونه بابات ديگه برنگرد، ميخوام ازش خواهش كنم بياد بريم مشاور اما ميدونم نمياد،
    كمكم كنيد

    يا راهي خواهم يافت
    يا راهي خواهم ساخت

  10. #17
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 24 فروردین 03 [ 05:12]
    تاریخ عضویت
    1391-8-10
    محل سکونت
    جنوب
    نوشته ها
    1,564
    امتیاز
    44,676
    سطح
    100
    Points: 44,676, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    7,967

    تشکرشده 6,441 در 1,459 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    358
    Array
    سلام عزیزم
    الان دوسه تاپست واست میفرستن میری تادوماه دیگه میای!!!@
    اینجوری نمیشه
    این زندگی با بی خیالی واین چیزها معجزه درونش اتفاق نمیفته
    حرف میخواد.فکرمیخواد.یه حرکتی میخواد
    روزهای جوونیت داره میگذره
    به نظرم بهتره باپدرت صحبت کنی تاباخانوادشوصحبت کنه
    به قول خودت دیگه همه وضع زندگیتون رومیدونن پس دیگه قایم نکن
    عمر که بی عشق رفت

    هیچ حسابش مگیر...

  11. 3 کاربر از پست مفید paiize تشکرکرده اند .

    fahimeh.a (سه شنبه 22 تیر 95), بارن (چهارشنبه 16 تیر 95), ستاره زیبا (پنجشنبه 17 تیر 95)

  12. #18
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 دی 01 [ 17:36]
    تاریخ عضویت
    1393-3-15
    نوشته ها
    430
    امتیاز
    13,817
    سطح
    76
    Points: 13,817, Level: 76
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    833

    تشکرشده 422 در 187 پست

    Rep Power
    64
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط paiize نمایش پست ها
    سلام عزیزم
    الان دوسه تاپست واست میفرستن میری تادوماه دیگه میای!!!@
    اینجوری نمیشه
    این زندگی با بی خیالی واین چیزها معجزه درونش اتفاق نمیفته
    حرف میخواد.فکرمیخواد.یه حرکتی میخواد
    روزهای جوونیت داره میگذره
    به نظرم بهتره باپدرت صحبت کنی تاباخانوادشوصحبت کنه
    به قول خودت دیگه همه وضع زندگیتون رومیدونن پس دیگه قایم نکن
    به خدا من هميشه به اينجا سر ميزنم، اما ميخوام خودمو مشغول كاراى ديگه كنم و به مشكلاتم پيله نكنم تا فراموش شه، واسه همين نمينويسم، فقط ميام يه سر ميزنم و حن تا مقاله ميخونم و ميرم. نميخواستم درگير شم تا ارامشم بره، اما نشد، دوتا ديوونه بهم افتاديم انگار
    خيلى تنهام، سر هر خيزى بخوايم حرف بزنيم دعوامون ميشه، هيچ جا نميتونيم باهم باشيم، حتى يه روز جمعه باهم نبوديم تو اين يه سال، يا دوستاش يا خونوادش يا هرچيزى حز من

    همه ش تنهام، تو مهمونى، تو خونه، اما بازم نق نميزدم تا خودش بفهمه، ك نشد، چرا نميشه؟ من ك دوسش داشتم، چرا زندگيم اين شد

    يا راهي خواهم يافت
    يا راهي خواهم ساخت
    ویرایش توسط Somebody20 : چهارشنبه 16 تیر 95 در ساعت 18:29

  13. #19
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 05 آذر 95 [ 12:43]
    تاریخ عضویت
    1394-11-12
    نوشته ها
    98
    امتیاز
    1,231
    سطح
    19
    Points: 1,231, Level: 19
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    71

    تشکرشده 58 در 35 پست

    Rep Power
    0
    Array
    روي تجربه ميكم

    مهريه شما جند سكست

    من بنظرم همسرتون داره با سياست باهاتون رفتار ميكنه

    اصلا ازين رفتارش خوشم نيومد حس بدي بيدا كردم

    اينكه همه دوستان به شما ميكن جدا شو و يا با بابا مامانتون در مور شرايطتون بكين

    سياستي كه همسرتون داره اجرا ميكنه و موفقه

    خنثي كن سياستش رو همش فيلمه

    مواظب باش فريب نباشه

  14. کاربر روبرو از پست مفید mohanad28 تشکرکرده است .

    Somebody20 (یکشنبه 20 تیر 95)

  15. #20
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 دی 01 [ 17:36]
    تاریخ عضویت
    1393-3-15
    نوشته ها
    430
    امتیاز
    13,817
    سطح
    76
    Points: 13,817, Level: 76
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    833

    تشکرشده 422 در 187 پست

    Rep Power
    64
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط mohanad28 نمایش پست ها
    روي تجربه ميكم

    مهريه شما جند سكست

    من بنظرم همسرتون داره با سياست باهاتون رفتار ميكنه

    اصلا ازين رفتارش خوشم نيومد حس بدي بيدا كردم

    اينكه همه دوستان به شما ميكن جدا شو و يا با بابا مامانتون در مور شرايطتون بكين

    سياستي كه همسرتون داره اجرا ميكنه و موفقه

    خنثي كن سياستش رو همش فيلمه

    مواظب باش فريب نباشه

    1372تا.

    ولى من فك نميكنم بخواد اذيتم كنه، اخلاقش همينه،

    يا راهي خواهم يافت
    يا راهي خواهم ساخت


 
صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 10:30 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.