به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 6 از 6 نخستنخست 123456
نمایش نتایج: از شماره 51 تا 60 , از مجموع 60
  1. #51
    Banned
    آخرین بازدید
    شنبه 07 اسفند 95 [ 02:21]
    تاریخ عضویت
    1395-1-15
    نوشته ها
    107
    امتیاز
    1,558
    سطح
    22
    Points: 1,558, Level: 22
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 42
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points3 months registeredTagger Second Class
    تشکرها
    58

    تشکرشده 151 در 74 پست

    Rep Power
    0
    Array
    این حرفی که آخیش زد در پست بالا نمی دونم جواب بده یا نده . من نظرم روی اینه که شماره عوض نکنید ولی یه جورایی هم محو بشید و از طرف شما هیچ ارتباطی با خودش و افراد وابسطه به ایشون نباشه دیگه

    قبول دارم شرایط شما سخته . به همین راحتی که ما یه چیزی اینجا تایپ کنیم نیست که شما بتونی با جدایی کنار بیای و عزت نفس خودت رو بازسازی کنی و فلان کنی و بهمان . بله هر مرحله اش بسیار سخت هست و زمان بر . . .

    ولی موافق نیستم که شما خودت رو کوچیک کرده باشی . کاری رو که فکر می کردید درسته انجام دادید و یک پیشنهاد بازگشت دادید .

    آره با همه غرور و لج بازی و چیزای دیگه ، این احتمال کاملا وجود داره که برگرده و حتی با اصرار بگه که دوباره شروع کنیم . ولی هیچ چیز قطعی نیست و نمیشه پیش گویی کرد . . .

    اون تحلیلی که شیدا ارائه میده به ظاهر منطقی هست ولی موارد زیر رو فراموش کرده :

    1- گذشت زمان ناراحتی شوهر ایشون رو کم و کم تر میکنه و این یعنی احتمال بازگشت
    2- اصلا ممکنه تصمیم به طلاق خیلی هم عاقلانه نبوده و به خاطر لج بازی ، غرور و دیگر دلایل غلط باشه، پس همیشه امکان بازگشت هست
    3- اگر موضوع به همون سادگی بود که شیدا گفته ، پس این آدمایی که بعد از طلاق بر می گردن چیه؟
    4- بله بیخودی آدم طلاق نمیگیره ولی ممکنه خیلی هم باخود نبوده باشه!!! یعنی بعدا نظر آدم عوض میشه و اصلا ممکنه باورهاش هم در اثر سختی جدایی تعدیل بشه و بخاد که برگرده
    5- اینکه همسرش قصد فریب داشته فقط یک احتمال هست و من این رو خیلی قوی نمی بینم

    ولی در کل فعلا باید ایشون طلاق رو بپذیره و بزاره شوهرش اولین حرکت بعدی رو بکنه ، شاید هم دیگه حرکتی نکنه ! پس در هر حال بهتره ایشون طلاق رو بپذیره

  2. 4 کاربر از پست مفید بهزاد9 تشکرکرده اند .

    محیا ناز (پنجشنبه 16 اردیبهشت 95), آخیش (سه شنبه 14 اردیبهشت 95), ستاره زیبا (پنجشنبه 16 اردیبهشت 95), شیدا. (چهارشنبه 15 اردیبهشت 95)

  3. #52
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 شهریور 00 [ 16:19]
    تاریخ عضویت
    1394-6-10
    نوشته ها
    262
    امتیاز
    9,650
    سطح
    65
    Points: 9,650, Level: 65
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 400
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    431

    تشکرشده 376 در 164 پست

    Rep Power
    53
    Array
    من نه میخوام امیدوارتون کنم نه نا امید فقط سعی میکنم اونچیزی که بنظرم درسته رو بگم تا شاید کمکی کرده باشم
    بنظرم من بزرگترین اشتباهتون همونطور که قبلا گفتم این بود که خیلی راحت و سریع جدا شدین
    ببینین شما یه خطایی کردین و همسرتون بشدت از شما دلخور شدن اما همچنان شمارو دوست دارن و با خودشون فکر میکنن که برای اینکه با همسرم دوباره زندگی کنم باید به قول معروف یه درسی بهش بدم که دیگه همچین کاری نکنن و به عمق ناراحتی من پی ببرن.خب بزرگترین تهدید چی میتونه باشه؟اینکه ازت جدا شم.پس همسرمو تهدید میکنم و جوری رفتار میکنم که من اینقدر ازت دلخورم که میخوام ازت جدا شم و شما پی میبرین که کارتون اشتباه بوده و بخاطرش دارین همسرتونو از دست میدین...
    بظرم بزرگترین اشتباه جدا شدن بود چون بنظرم اگر همسرتون شمارو دوست نداشتن همه جا آبروتونو میبردن ولی آبرو داری کردن و به کسی چیزی نگفتن چرا؟چون پلای پشت سرشونو خراب نکنن.ایشون در پی این بودن که شمارو متنبه کنن و حسابی بترسونن که شما دیگه هرگز این کارو تکرار نکنین.در اصل به خیال خودشون قصد داشتن شما دوباره ایشونو سخت به دست بیارین که دیگه راحت اشتباه نکنین اما شما خیلی راحت قبول کردین که جدا شین و تمومش کنین و ایشون هم بخاطر غرورشون نتونستن بگن که نظر اصلیشون این نبوده و حالا هم که کار از کار گذشته دیگه به خودشون اجازه نمیدن که برگردن
    با خودشون میگن همسرم بهم بد کرد,سریع قبول کرد که جدا شیم و حالا هم من نمیتونم درخواست بدم که برگردیم چون در این صورت غرورم از بین میره و ممکنه همسرم باز این اشتباهو مرتکب شن چون اگر واقعا منو میخواست این اشتباهو نمیکرد و یا ساده جدا نمیشد
    و اما حالا شما یه راه دارین عزیزم که ایشونو متوجه کنین که پشیمونین و ایشونو دوست دارین و هنوز تو فکرشونین که البته این کارو هم کردین
    بنظرم بهتره حالا همسرتونو برای یه مدت به حال خودشون رها کنین که فرصت کنن به همه چیز فکر کنن حتی زندگی بدون شما و اگر شمارو دوست داشته باشن و با توجه به پیشنهاد شما برای بازگشت خودشون از یه طریقی باز اعلام حضور میکنن و فکرتونو مشغول خودشون میکنن
    تا اون موقع هم شما سعی کنین کمتر به این قضیه فکر کنین و سعی داشته باشین زندگی خوبی برای خودتون ترتیب بدین و به زندگیتون برسین
    (قبول دارم که صحبتای امروزم با دیروز مغایرت داره و علتش اینه که از چند جانب به موضوع نگاه کردم)

  4. کاربر روبرو از پست مفید ZENDEGIBEHTAR تشکرکرده است .

    ستاره زیبا (پنجشنبه 16 اردیبهشت 95)

  5. #53
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 تیر 95 [ 09:20]
    تاریخ عضویت
    1394-10-27
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    592
    سطح
    11
    Points: 592, Level: 11
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 4 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    همسر سابق بنده آدمیه که حرف کسی رو گوش نمیکنه و کاملا خود رای عمل میکنه ، برای همین خاطر حتی تا حالا خانوادش به روش نیاوردن که طلاق گرفتیم چون فکر میکنن هرچی به روش نیارن و در مورد این موضوع باهاش صحبت نکنن اون راحتتر پشیمون میشه و راحتتر تصمیم میگیره ، کلا آدمیه که هرچی بهش فشار بیاری یه موضوع رو انجام بده بدتر عکسش عمل میکنه
    چون مدلش اینطوریه که هر چی بهش اصرار کنن که این کار رو نکن حتی اگه بدونه درسته و حق با بقیه است بازم دوست داره خودش تصمیم بگیره و حرف کسی رو گوش نمیکنه ، حتی تو زندگی مشترکمون هم سر کوچکترین مسائل اینطوری بود مثلا اگه من از یه رنگ لباس خوشم میومد و اون خوشش نمیومد و میگفتی باشه بعد که میدید داری به حرفش گوش میدی بهم اجازه میداد همونی رو که میخوام بخرم
    و تو این آخرین تماسمون حتی این اخلاقشو بهم یاد آوری کرد و بهم گفت تو که میدونی من هر کاری که خودم بخوام انجام میدم و منو مجبور به کاری نکن و واسطه کیه و کیلویی چنده و ...
    و چون خودش میدونه که تو زندگیه مشترکمون کاری برای من نکرده و همیشه ناراحت این موضوع بوده ، که فقط من تو این زندگی کار کردم و پول در آوردم و همیشه تو سختی بودم و این موضوع رو همیشه پیش اعضای خانوادش میگفت و یه طورایی احساس دین میکرد
    برای همین یه طورایی فکر میکنه که یه بخشی از این اتقاقات کمبود های خودش بوده که باعث شده من این اتفاقات برام بیافته و اگه مشکل مالی نداشته و نیازهای اولیه ای که هرمردی برای زنش تهیه کرده بوده و میتونست تامین کنه شاید این اتفاقات نمیافتاد
    حتی جالبه بدونید حتی از عروسی که برام گرفته بود ناراضی بود که تا 4 یا 5 ماه قبل از اختلافمون همیشه تصمیم داشت و میگفت در اولین فرصت میخواد برام سالگرد ازدواج بگیره به جبران گذشته
    و خودش تو حرفاش گفته که نمیخوام به زندگیه گذشته برگردم
    حتی زمانی که میخواست جدا بشه میگفت منو از این قفس نجات بدید و میخوام آزادش کنم که واسه خودش زندگی کنه و چون من هیچ کاری براش نکردم و ....
    حتی مدافعان حرم هم میخواست ثبت نام کنه یا کرده بود
    الانم برنامه ریزیهاش فعلا برای آینده دکتری و استاد دانشگاه شدن و دفتر خدمات مالی زدنه و یا شاید هم ویلاسازی
    برای همین احساس ناتوان بودن نسبت به مردهای دیگه که حداقل تو فامیلش میبینه داره و تا به این اهدافش نرسه هزار بار هم ازش خواهش کنی میگه نمیخوام به زندگی گذشته برگردم

    البته حق با خانوم شیداست شاید همسر بنده یا دنبال بهانه میگشت که من بهانه رو دستش دادم که البته خودش مدعی بوده همیشه که من با 2 تا از کارهای زنم نمیتونم کنار بیام یکیش مواد و دیگری خونه اون آقا رفتن و همیشه تو این دو مورد انتهای اتفاق بد رو در نظر میگرفت که نکنه حتی به زور اتفاقی برای من افتاده باشه
    البته در زمان طلاق همیشه میگفت من هیچ قولی نمیدم و من باید اول جدا بشم بعد به آرامش برسم و با این مسائل کنار بیام بعد تصمیم بگیرم که همیشه تنها جمله ای که میگفت این بود که کنار اومدن با یکسری مسائل نیاز به زمان داره
    البته من همیشه فکر میکنم بیشتر دنبال اینه که بتونه با نبود من کنار بیاد
    البته با منتهایی که از بابت کارهای نکرده اش تو زندگی بعد طلاق سرش گذاشتم با اس ام اس ، اون در جواب گفت من اگه یک درصد هم میخواستم برگردم دیگه بر نمیگردم و تو طوری رفتار کردی که طلبکاری و من هیچ زحمتی تو زندگی نکشیدم و هر چی دارم از تو پس برو از این به بعد واسه خودت زندگی کن و درآمدت رو برای خودت خرج کن
    البته منم تو عصبانیت اینطوری حرف زدم و اگه منتی قرار بود بزارم تو این همه سال زندگی بود و من با مطرح کردن خوبیها قصد منت گذاری نداشتم فقط فکر کردم اینقدر که داره تند میره خوبیهای منو از یاد برده
    البته چون من به روابط اون با یه خانوم که از بستگانش بود شک کردم و به خانواده همسرم و شوهر اون خانوم گفتم بیشتر با من گارد گرفت ، البته روابط بینشون بوده ولی به قول همسرم روابط خاصی بینشون نبوده و همسر بنده این رو هم بهانه ای برای گیر دادن به من در نظر گرفت چون خودش گفت که اگه من بهش گیر نمیدادم اونم به من گیر نمیداد
    در هر صورت اون خودش هم از خط قرمزهای خودش هم گذشته و برای خودش سنگین تموم شده و از خودش چنین توقعی نداشته ، چون همیشه با همون غروری که ازش گفتم خودش رو یه آدم نفوذ ناپذیری میدونست ، هرچند که فکر میکنم شروع ارتباطشون در شرایط هوشیاری کامل نبوده ( الکل ) برای همین تو شرایط افتاد و مجبور شد هی ادامه بده تا زمانی که دید داره موجب آبروریزی میشه چون اون زن به هر حال از بستگانش بوده

    البته من اصلا معتقد به دور زدن و نامردی همسرم نیستم ، شاید هم من زیادی مثبت اندیشم ، ولی همسر بنده یکسری خصوصیت اخلاقی خاصی داره که اگه در جریان باشید متوجه میشید که اهل یکسری اصول اخلاقی خاصه
    شاید هر مردی زمانی که زنی رو به عقد در میاره در همون دوران عقد روابط زناشوییشون به طور کامل
    ویرایش توسط مهرایران : چهارشنبه 15 اردیبهشت 95 در ساعت 14:17

  6. کاربر روبرو از پست مفید مهرایران تشکرکرده است .

    ZENDEGIBEHTAR (چهارشنبه 15 اردیبهشت 95)

  7. #54
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 تیر 95 [ 09:20]
    تاریخ عضویت
    1394-10-27
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    592
    سطح
    11
    Points: 592, Level: 11
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 4 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    به هر حال به قول دوستان عزیز در حال حاضر حقیقت زندگیه من اینه و من باید باهاش کنار بیام و باورش کنم هرچند که خیلی سخته
    ولی همه چیز رو میسپرم به خداااای مهربونم و توکل به خدا ، امیدوارم هرچیزی که صلاح خداوند اتفاق بیافته ، چه برای من و چه برای دوستان عضو انجمن همدردی و چه برای همه کسانی که مشکل دارن

    الهی آااااامین

  8. کاربر روبرو از پست مفید مهرایران تشکرکرده است .

    ZENDEGIBEHTAR (چهارشنبه 15 اردیبهشت 95)

  9. #55
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 شهریور 96 [ 00:37]
    تاریخ عضویت
    1394-4-23
    نوشته ها
    641
    امتیاز
    12,858
    سطح
    74
    Points: 12,858, Level: 74
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 392
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 767 در 424 پست

    Rep Power
    111
    Array
    سلام عزیزم متاسفم اما من که از بیرون نگاه میکنم میبینم کلا یه شخصیت مهر طلب داری
    چطور با رفتارهای تند همسرت که حرف حرف خودش و به شما به چشم یه م بله قربان گو یا حتی خیلی سطح پایین نگاه میکنه اینقدر وابسته ای ؟؟؟؟شما توزندگیت ازش چیزی نخاستی و ایا این خوبه؟؟؟ همونطور که خود همسرت اشاره کرد کاش میخاستی
    شما همیشه منفعلانه عمل میکردی و این همسرت رو هم جری تر میکرد و عصبی تر که چرا براش یه زن لوس و طناز نیستی همیشه براش کوزت بودی و یکی از علل کشش به زن فامیل میتونه همین باشه والان که از شما طلاق گرفته شاید بگفته برادرش دوست دختر داره و میبینه که اونا چقدر خوب عشوهگری و درخاست میکنن ودایم شما رو با اونها مقایسه میکنه از طرفی دوستت داره اما از طرفی بخودش میگه اگه برگردم به زندگی باز میشه همون زندگی که توش فقط شما یه خدمتکاری نه یه زن
    و الان با التماسهات داری همون فکر رو تداعی میکنی
    شما پستی که برات گذاشتم رو دقت نکردی
    اگه سخنرانیهای دکتر حبشی بخصوص کلید مرد و اقتدار مرد رو گوش کنی میفهمی برا همسرت خانومی نکردی و ایشون بخاطر همین ازت فراریه اما دوست داره
    ویرایش توسط ستاره زیبا : پنجشنبه 16 اردیبهشت 95 در ساعت 13:32

  10. #56
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 تیر 95 [ 09:20]
    تاریخ عضویت
    1394-10-27
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    592
    سطح
    11
    Points: 592, Level: 11
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 4 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوستان
    یه چند روزی غیبت داشتم
    من رفتم مراسم ختم فامیل همسر سابقم ، هر چند که همسر سابق نبود احتمالا فهمیده بود که من میخوام برم نیومد چون از خواهرش آمار ساعت ختم رو گرفته بودم ، در کل با استقبال و ابراز دلتنگی مواجه شدم ولی کسی به روم نیاورد که چی شده و ...
    خلاصه به خیر گذشت ، بگذریم
    من تصمیم دارم سیم کارتم رو عوض کنم یا حداقل شماره شبکه های اجتماعیمو عوض کنم ، تو اینستا هم بلاکش کردم ، چرا همش من باید بشینم و منتظر حرکتهای اون باشم اینقدر که همش از خودم گذشتم و اشتباهاتم رو قبول کردم دیگه اشتباهات اون محو شده و خودش و همه فقط تقصیرهای منو میبینن ، چرا !!!!!!!! چون خودش تقصیرهای خودشو قبول نداره و از بس که تو این مدت هی من گفتم بخشید ، اشتباه کردم اونم باورش شده که فقط من متهمم
    واسه همین تصمیم دارم چند وقت دیگه بهش یه اس بدم و بگم من دیگه نمیخوام نقش مادر هایی رو بازی کنم که بچشون قایقش رو هی میشکنه و مادره هم میگه اشکال نداره از نو برات میسازم ، اگه منم به عنوان یه انسان حق انجام هیچ اشتباهی رو نداشتم تو هم به همون میزان حق انجام اون اشتباهات رو نداشتی و اگه تو نمیتونی از اشتباهات من بگذری منم نمیتونم و اگه تا حالا به روت نیاوردم مراعات حالت رو کردم ، منم نمیتونم از خیانتی که تو در حق من کردی بگذرم و خداحافظ برای همیشه
    لطفا در مورد این موضوع راهنماییم کنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟

  11. #57
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 تیر 95 [ 09:20]
    تاریخ عضویت
    1394-10-27
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    592
    سطح
    11
    Points: 592, Level: 11
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 4 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلااااااااااااااااااااااا اااام به دوستاااااااااان عزیز
    خواهشا آخرین درخواستم رو جواب بدید و من رو راهنمایی کنید
    ممنون

  12. #58
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 22 فروردین 98 [ 15:00]
    تاریخ عضویت
    1394-1-19
    نوشته ها
    275
    امتیاز
    7,709
    سطح
    58
    Points: 7,709, Level: 58
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    521

    تشکرشده 526 در 206 پست

    Rep Power
    63
    Array
    سلام
    بابا آخه چه اسراری داری هی بری سمتش کار شما دقیقاً مثل این جک میمونه که یه دختری اشتباه بهم زنگ گفت ببخشید اشتباه زنگ زدم
    منم قطع کردم
    بعد پیام داد آقا ببخشید اشتباه زنگ زدم لطفا مزاحم نشید
    منم جواب ندادم
    بعد دوباره پیام داد من نامزد دارم مزاحم نشید
    باز جواب ندادم
    باز پیام داد الان شمارتو میدم به نامزدم پدرتو در بیاره




    کار شما هم دقیقاً همینطوره
    این همه دوستان راهنماییت کردن که طرفش نرو و بهش فشار نیار بزار یه مدت با خودش تنها و خودش تصمیم بگیره
    خودتون که میگید همسرتون آدم مغرور و لجیازیه به نظرتون با این کار بیشتر لج نمیکنه؟
    هیچ پیامی بهش نده، یه مدت سعی کن کلا بیخیالش بشی،از خود گذشتگی کافیه سعی کن برای خودت زندگی کنی و یکمی هم برای خودت ارزش قائل بشی
    ان شاءالله که همه چیز درست میشه فقط صبور باشید
    موفق باشید
    علی...

  13. 3 کاربر از پست مفید alireza198 تشکرکرده اند .

    amf66 (پنجشنبه 23 اردیبهشت 95), ستاره زیبا (پنجشنبه 23 اردیبهشت 95), شیدا. (پنجشنبه 23 اردیبهشت 95)

  14. #59
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط مهرایران نمایش پست ها
    سلام دوستان
    یه چند روزی غیبت داشتم
    من رفتم مراسم ختم فامیل همسر سابقم ، هر چند که همسر سابق نبود احتمالا فهمیده بود که من میخوام برم نیومد چون از خواهرش آمار ساعت ختم رو گرفته بودم ، در کل با استقبال و ابراز دلتنگی مواجه شدم ولی کسی به روم نیاورد که چی شده و ...
    خلاصه به خیر گذشت ، بگذریم
    من تصمیم دارم سیم کارتم رو عوض کنم یا حداقل شماره شبکه های اجتماعیمو عوض کنم ، تو اینستا هم بلاکش کردم ، چرا همش من باید بشینم و منتظر حرکتهای اون باشم اینقدر که همش از خودم گذشتم و اشتباهاتم رو قبول کردم دیگه اشتباهات اون محو شده و خودش و همه فقط تقصیرهای منو میبینن ، چرا !!!!!!!! چون خودش تقصیرهای خودشو قبول نداره و از بس که تو این مدت هی من گفتم بخشید ، اشتباه کردم اونم باورش شده که فقط من متهمم
    واسه همین تصمیم دارم چند وقت دیگه بهش یه اس بدم و بگم من دیگه نمیخوام نقش مادر هایی رو بازی کنم که بچشون قایقش رو هی میشکنه و مادره هم میگه اشکال نداره از نو برات میسازم ، اگه منم به عنوان یه انسان حق انجام هیچ اشتباهی رو نداشتم تو هم به همون میزان حق انجام اون اشتباهات رو نداشتی و اگه تو نمیتونی از اشتباهات من بگذری منم نمیتونم و اگه تا حالا به روت نیاوردم مراعات حالت رو کردم ، منم نمیتونم از خیانتی که تو در حق من کردی بگذرم و خداحافظ برای همیشه
    لطفا در مورد این موضوع راهنماییم کنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟
    اگر با همسر سابقتون و خانواده اش نسبت فامیلی ندارید این رفت و آمدها و حفظ رابطه
    هم به ضرر خودتون هست ( نمی ذاره از این وابستگی و توهم برگشت ایشون رها بشید)
    هم وجهه خوبی نداره که دائم با فامیل و خانواده اش در تماسید. شما دیگه نسبتی با اون خانواده ندارید که همه مراسمشون می رید!


    اگر می خواهید قطع رابطه کنید قطع رابطه کنید دیگه
    خبر دادن نداره
    ایشون خیلی وقته با شما قطع رابطه کرده، شما دست برنمی دارید.
    اینجاش واقعا شبیه جوکی هست که آقای علیرضا نوشت ...
    این آقا هر بار رفتی سراغش گفته دست از سرم بردار، حالا شما میخوای بنویسی من دارم شماره ام را عوض می کنم که مزاحمم نشی؟


    راستش عوض کردن اکانت و شماره هم بخاطر خودت اگه می خوای انجام بده، وگرنه به خاطر ایشون لزومی نداره این کار را بکنی. ایشون که نه مزاحم شما می شه، نه تماسی می گیره، نه کاری داره. شماره ات را هم که بدونه مشکلی نیست.

    شماره ایشون عوض بشه شاید بهتر باشه که شما بهش دسترسی نداشته باشی !!
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  15. 4 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    alireza198 (جمعه 24 اردیبهشت 95), mohanad28 (پنجشنبه 23 اردیبهشت 95), tavalode arezoo (پنجشنبه 23 اردیبهشت 95), ستاره زیبا (پنجشنبه 23 اردیبهشت 95)

  16. #60
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,001 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array
    با سلام

    این تاپیک از ظرفیت مجاز عبور کرده ...... روند شما هم یک روند معیوب هست بهتره در پی بازسازی روحیه و شخصیت خودتون باشید و از تمرکز بر همسری که از شما جدا شده و رفته و مایل به برگشت هم نیست نباشید






 
صفحه 6 از 6 نخستنخست 123456

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 08:39 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.