تشکرشده 4 در 4 پست
تشکرشده 20 در 17 پست
من فکر می کنم بهترین کاری که شما می توانید انجام دهید این است که پا کدامنانه زندگی طبیعی تان را ادامه دهید تا خدا هر چه خیر است را پیش پایتان بگذارد.
نمی دانم که آیا آدم معتقدی هستید یا نه ولی گاهی مواقع که آدمی خودش را گم می کند خدا تلنگری بهش می زند تا خودش را پیدا کند. امیدوارم که این تلخی را به عنوان یک تلنگر گرفته باشید.
تشکرشده 151 در 74 پست
آقا تلنگر كه هيچي ، با تبر خورده توي سر دوست مون ، حالا شما ميگي تلاش هم نكنه؟ آيا پاكدامني بعد از تلاش شايسته مطرح نميشه ؟؟ كسي كه اصلا اقدامي نميكنه و با حرف هاي مذهبي خودش رو فريب ميده ، مذهب رو هم درست درك نكرده . مگر ما در مذهب واقعه ي رجوع نداريم كه منظورش بازگشت زن و شوهر به هم هست ؟؟
اما شما دوست عزيز ، خيلي نيازي نيست خودت رو ببازي . اون شماره ها روشن ميشه و شما همون موقع زنگ بزن . قرار نيست خودت رو خفه كني ، قراره يك تلاش منطقي داشته باشي و فقط كارهايي كه شدني هست و به شخصيت شما آسيب نميزنه انجام بدي
mercedes62 (دوشنبه 06 اردیبهشت 95), sara 65 (جمعه 31 اردیبهشت 95)
تشکرشده 7 در 5 پست
بهزاد9(یکشنبه 05 اردیبهشت 95)
تشکرشده 4 در 4 پست
سلام دوستان
ممنون از محبتها و راهنماییهاتون
اتفاقا من خودم هم به همین نتیجه رسیدم که تو زندگیم از یه جایی خودمو گم کردم ، خودمو فراموش کردم ، اونچه که بودم رو یادم رفته بود و من هم این رو قبول دارم که تلنگر خدا بوده تا من خودمو بهتر و دوباره بشناسم و شاید اگه این اتفاقات نمیافتاد من ممکن بود دچار اشتباهات بیشتری شم ، همه چیزهایی که میگید رو قبول دارم
ولی صحبتهای آقای بهزاد هم درسته خودسازی و خودشناسی یک طرف و تلاش برای رسیدن به کسی که دوستش دارم رو هم باید کنم تا به قول ایشون یک عمر پشیمونی برام نمونه ، کما اینکه الان هم دچار عذاب وجدان هستم و احساس میکنم هیچ تلاشی برای حفظ زندگیم نکردم و هر چی که همسر سابقم میخواست رو فقط اجرا کردم ، البته به امید اتفاقات خوب بود ولی نتیجه اش فعلا دوری و جدایی بوده
تشکرشده 319 در 160 پست
سلام روزتون زیبا
متاسفم خیلی خوبه بعد از 7 ماه به فکر افتادین
ببین 9 سال را در 365 روز ضرب کن ببین چند روز میشه چرااااا نامی نشونی از خودت ثبت نکردی
هر زوجی غیر از شما هم بودن بدون بچه حتمااااا دنباله روزنه ای بودن که تمام کنن رابطه عشقشون را
وجود فرزند در خانه مایه برکت است حسه زندگی میده به زندگی معنا میده حتی مانع طلاقتون میشد
و اون قدرررر مشغول میشدی که نیازی نبود باج بدی به رئیست
فقط تمرکزت را سوق بده به این که اون حتمااااا شمارا میپزیره و حاضر هست دوباره با شما ازدواج کنه
اصلاااا به نکات منفی دقت نکن همش مثبت ببین حتی در ذهنت رفتارش یا عمل کردش را مثبت کن
خدارا شکر کن به این نتیچه خوب رسیدی من خودم این تجربه را دارم که وقتی کارم گیر هست
از ته دل از خدا میخام اول آآآآآرامش بده و واگزار میکنم به خودش و نتیجه ام را میگیرم اینو باید باور کنی تا موفق بشی
این لینک را بخون پست دومش اون صوت را دانلود کن با دقت گوش کن موفق میشی
http://www.hamdardi.net/thread-41851.html
برات ارزوی خوشبختی میکنم التماس دعا
تشکرشده 4 در 4 پست
ممنون هلنای عزیز
منم تو این مدت خیلی کتابهای روانشناسی و اعتقادی خوندم و یا کتابهای صوتی گوش کردم
مثل کتاب راز و معجزه و قانون جذب و بازگشت دوباره همسر سابق و ...
خیلی این مدت با پیزهای خوبی آشنا شدم و یاد گرفتم ، حتی خصوصیات اخلاقی آقایون رو و حتی موارد رفتاری و زناشویی و ...
این مدت خیلی چیزها بهم یاد داد و خیلی تغییرات پیدا کردم
به خدای خودم خیلی نزدیکتر شدم
البته هنوز راه طولانی تا رسیدن به اون درجه از ایمان دارم ، هر روز صبح تو راه محل کار با خدام حرف میزنم به آفریده هاش حتی به درختان و پرندگان و حتی صدای باد که تو برگها میپیچه گوش میکنم
در مورد خودم و همسر سابقم دلم روشنه که ما مال همیم ، ولی همون افکار بد گاهی میاد سراغم و یا از شنیدن پاسخ رد واسه ملاقات حضوری میترسم
تشکرشده 20 در 17 پست
منظور من از صبر و توکل هیچ کاری نکردن نبود ولی به دوست عزیزم می گم که من در این چند صباح عمر به این رسیدم که هیچ برگی از درختی بدون حساب و کتاب نمی افتد.
در این مورد هم فکر می کنم درخواست مستقیم نتیجه معکوس بدهد بلکه آنچه می تواند سبب پیوند دوباره شود به قول خود صاحب تایپک خودسازی ست.
در رابطه راه بازگشت هم شاید تغییری در شما باعث تغییر نظر در همسر سابق شود.
مثلا پایبندی در حجاب و در کل اسلامی تر شدن ظاهر.
یا تغییر در لحن گفت و گو ها مثلا رسمی تر شدن
و...
ستاره زیبا (یکشنبه 05 اردیبهشت 95)
تشکرشده 14,732 در 3,979 پست
سلام
شما شاید خیلی ساده هستید که یه بار اونطوری همکارهاتون سرتون را کلاه گذاشتن ...
راستش این مسائل یه کم عجیبه که کسی بخاطر پیشرفت کاری با همکارش بره مکان نامناسب و ... بعد بخاطر عدم ادامه همکاری، همه چیز را به شوهرتون بگن!
همکاری مذکور چی بود که اونها زندگی زناشویی شما را بخاطرش خراب کردند؟
چون دیگه با اون خانم نرفتی قلیون بکشی زندگی شما را خراب کرد؟ اینقدر براش همراهی شما در قلیون کشیدن مهم بود؟
بعد هم که همسرتون می فهمه به شما می گه جدا بشیم باز ازدواج کنیم؟خب برای چی؟
باز شما در کمال سادگی قبول می کنی توافقی و بدون مهریه جدا بشی و دوباره ازدواج کنی !!
خب اصلا چرا جدا شدید؟ مهریه را می بخشیدی و زندگیتون را می کردید.
الان هم منتظری همسرت برگرده باز ازدواج کنید ؟!
به قول برادرش ایشون دوست دختر داره و داره خوش می گذرونه ... شما می گی کی برمی گرده؟
شاید باز هم داری سادگی می کنی
احساساتی داری به موضوع نگاه می کنی.
زندگی دوباره؟
خانواده ات چی می گن؟ واسه طلاقت چی گفتن؟
با کی زندگی می کنید؟ گفتید پیش اقوام همسرت هستید ؟
به نظر من که بهتره بری دنبال زندگی خودت و دیگه فکرش را هم نکن.
ایشون نمی خواد برگرده.
ولی اگه خیلی هم اصرار داری زودتر ازش بپرس.
مرگ یه بار، شیون یه بار
زودتر خیالت راحت بشه، کمتر از انتظار و یاس بعدش ضربه می خوری.
شاید بهتر باشه بهشون بگی اگر قصد برگشت نداری، من می خوام به خواستگارهام فکر کنم
اینطوری اگر حس کنه رفتنت حتمی هست، نظر واقعیش را می گه.
اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
مادر ترزا
ویرایش توسط شیدا. : یکشنبه 05 اردیبهشت 95 در ساعت 19:10
ZENDEGIBEHTAR (دوشنبه 13 اردیبهشت 95),بهزاد9(یکشنبه 05 اردیبهشت 95), ستاره زیبا (پنجشنبه 16 اردیبهشت 95)
تشکرشده 58 در 35 پست
نه حرفي از خاستكارام نكو
خطت رو عوض كن و سكوت كن و به خاستكارا فكر كن
به اون جيزي نكو
ما مردا برعكس فكر ميكنيم
تو ذهنت داشته باش
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)