هزار بار سلام
1) شما محرمید و ایشون زن شرعیتونه و از نظر وجدان و خدا مشکلی ندارید(به امید خدا) و کار بدی نکردید پس اول توکل کنید بعد از خدا کمک بخواید.
2)مادر معمولا بهترین گرینست و خواستگاری آبیه رو آتیش ولی مثل اینکه این راه حل هم کلیشه ایه هم بدردتون نمی خوره.
3)یه راه حل هم صحبت با مادرشه آخه مادر رازدار دخترشه و تو این موارد معمولا خوب بر خورد می کنن.
4)تحصیلات دلیل بر منطقی بودن یا نبودن افراد نیست یه راه حلم اینه که حالا که داداشش همه چی رو فهمیده با داداشش تماس بگیری و منطقی بگی می خوای بیای خواستگاریش ولی فعلا نمی تونی و ... اما این کارم خطرناکه یهو دیدی گفت حتی اگه بیای خواستگاری هم ... اونوقت خر بیارو باقالی بار کن!
5)سعی کن از طریق دوستات و ... احوالشو بپرسی! من چون نظامی فک می کنم اینو مثل یه جنگ می دونم پس اولین نکته تو جنگ کسب اطلاعاته! پس تا از احوال دشمنت(داداشش دشمنت نیست ولی من جنگی میگمش) اطلاعی نداشته باشی کاری از پیش نمی بری و الان اون یه گروگان ازت داره(خواهرش که مثل گل ازش مراقبت می کنه) پس باید کاملا از احوال گروگان هم اطلاع داشته باشی و اگه بتونی ارتباطی باهاش برقرار کنی خیلی خوب میشه و تو برای پیروزی باید نقشه ای داشته باشی که همه ی جوانب ر در نظر گرفته باشی و برای هر عمل اونها عکس العمل پیش بینی شده ای داشته باشی حتی اگه احتمال اون عمل نزدیک 0 باشه و کارهات نباید طوری باشه که موجب بشه که بعدا اگه اونا کاری کردن تو نتونی حرفتو پس بگیری یا کارتو جبران کنی.
6)لطفا از برادرش بیشتر برامون بگو.
حدیث: کسی که بر خدا توکل کند مغلوب نمی شود و کسی که از خدا یاری بخواهد شکست نمی خورد.
یادم رفته از کی بود دنبال منبعش گشتم ولی پیداش نکردم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)