موضوع: با سردی نامزدم چکار کنم

سلام اقای بهرام
نه منظورم این نیست منظورم اینه که نمیخوام فکرم رو درگیر این کنم که همسرم دنبال روابط خارج از عرف هستش
دلیلش هم اینه که دچار شک و تردید و وسواس و اظطراب و استرس میشم
و از چشمم میفته و این وسط نمیتونم کاری کنم که نره دنبال اون کارها
سعی میکنم مثبت فکر کنم و خودمو ازار ندم و ظن و گمان ناروا بهش داشته باشم
نمیدونم ولی محمد همسرم دلیل سردی و رفتار خودش رو بیکار بودنش میدونه امیدوارم که کارش درست بشه
اقای بهرام گور من از شما بسیار ممنونم که منو راهنمایی میکنید و رته گشایی
من از شما میخواستم سوالی بپرسم


ایا امکانش هست که دوباره دنبال دختر یا زنی براری برقراری رابطه جنسی بره ؟؟؟؟

یا چون ازدواجمون سنتی و بدون میل و علاقه بوده رفتارش اینطوریه؟؟؟

یا چون دستش خالیه و کاری نداره اینطوریه؟؟؟؟

سلام اقا بابک
خب من از خودشون شنیدم که با دوستاش خونه مجردی گرفته بودن و رابطه داشتند و
و مطمینم داشتند چون گرایش به رابطه مقعدی دارند

و من قبلا خیلی اذیت میشدم اما الان نه یعنی این روزها اصلا بهش زنگ نمیزنم مثلا سه روز یا چهار روز یه بار و دیگه مثل قبلا که روزی یه بار زنگ میزدم ولی الان عدت میدم که کمتر سراغش رو بگیرم مثلا هفته ای دو بار نه بیشتر اونم نهایت دو دقیقه احوالپرسی و.. نه چیز دیگه

البته همسرم اخلاقش طوریه که خیلی خاصه
من خوشلختانه ادم گیر و سه پیچی نیستم مگه اینکه لخوام پیشم بمونه یا بهش لگم بیا بیرون

و سعی میکنم حواسم جمع باشه بشناسمشش
و شکر خدا تونستم رابطم رو با خانوادش حفظ کنم حتی اگه تیکه و متلکی هم بوده نشنیده گرفتم اصلا به محمد انتقالش ندادم اصلا

چون گله گذاری رومون بهم باز میشه و حرمت ها شکسته میشه و مشکلاتمون زیاد میشه

همسرم فقط زمان س ک س خوش اخلاق میشه بدجور

وگرنه همیشه همونطوره ومن دارم خودمو به شخصیت اون نزدیک میکنم که کمتر عذاب بکشم

و اینطوری دیگه منتظر زنگ و پیامش نیستم

من اکیدا بهتون هشدار میدم که رابطه مقعدی خیلی خیلی خیلی برای خانم آسیب زننده است.از آسیب بافت و سایر مشکلات کوتاه مدت که بگذریم در بلند مدت ریسک زیادی داره برای ایجاد سرطان دهانه مقعد و از بین رفتن حساسیت اعصاب اون ناحیه و میتونه به بی اختیاری کنترل دفع برسه.من بهتون قبلا هم در لفافه هشدار دادم که حواستون رو جمع کنید.حالا هم حتما یک سری کتاب فیزیولوژی بخونید یا با یک فوق تخصص در مورد این نوع رابطه صحبت کنید که از عوارضش کاملا آگاهتون کنه و با چشم بسته و انقدر راحت از این مسئله رد نشید.حتما هم خودتون به تنهایی پیش مشاور برید.به نظرم قضیه را به اندازه ای که باید جدی نمیگیرید.به این فکر کنید که ایشون قراره پدر بچه های شما باشه.اگر روابط متعدد داشته باشند اینکه شما بهش فکر نکنید که اعصابتون به هم نریزه یک جور فرار از واقعیته.وقتی هنوز زیر یک سقف نرفتید باید تا میتونید حساس باشید روی این مسائل.همیشه گفتن قبل از ازدواج چشم هارو تا جای ممکن باز کنید.این یعنی هیچ مسئله ای رو به امید اینکه درست میشه یا امیدوارم درست بشه ول نکنید.مطمئن بشید که درسته.تازه با این اوصاف هم وقتی میری توی یک خونه و زیر یک سقف اون تصوری که داشتی 60-70 درصد با واقعیت مطابقت داره.

من دیگه واقعا به این نتیجه دارم میرسم که کسی ازدواج نمیکنه و دخترای زیادی موندن برای ازدواج.
همه جوره کنار میان و وقتی میرن زیر یه سقف میبینن که نمیتونن و شروع میکنن به اصرار برای طلاق.
واقعا خسته نباشید.
طرف با این اخلاق و این حال و روز تازه شما داری تلاش می کنی باهاش خو بگیری و وفق پذیریتو بالا ببری؟

سلام دوست عزیز
دلیل اینکه گفتم دارم سازش میکنم اینه که
1_من قبول دارم همسرم بی عرضه هست ولی من نمیتونم طلاق بگیرم چون جایی ندارم برم همون مصداق سوختن و ساختن
2,مشکل من به طرز وحشتناکی غیر قابل حل شدن هست چون تلاشم بی نتیجه هست و همسرم تلاشی برای به دست اوردن من نکرده و یه ادم دل مردخ و بی احساس هستش که تا من سراغی ازش نگیرم مطلقا سراغی ازم نمیگیره و منو برای بچه زایی و تختخواب گرم میخواد دلیلش اینه که بهم توجه نداره نه محبت کلامی نه محبت رفتاری....
3_ خب منم با تمام این تفاسیر باید یه درصد خطایی برای همه برداشتهام داشته باشم و عجولانه تصمیم نگیرم که بعدا پشیمون بشم چون با جدایی نه تنها مشکلم حل نمیشیه بلکه یه مهر طلاق به پیشونیم میخوره و هزار تا چیز دیگه که یکیش سواستفاده مردها برای بهره کشی و...

4_من امیدوارم بتونم همسرم رو با یاری خدا با خودم همراه کنم
5_دلیل اصلی من اینه با تمام بی مهری هاش و نامردی هاش و سردی بازم دوستش دارم نه ضرفا عاشقش باشم نه یه دوست داشتن ملایم و به دور از هیجان و شور و شوق چون خودش هیجان و ر و شوق رو نابود کرد و منو به اینحا رسوند

نوشته اصلی توسط بهرام گور

بنظر من که یک مرد هستم ،علت این حالت شوهر شما اینه که ایشون نه تنها در گذشته روابط جنسی با دختران متعدد داشته بلکه الان هم بطور همزمان با چند نفر رابطه داره ،بخاطر اینه که به شما محبت لازم رو نمیکنه ،به شما بچشم یه زنی که باید براش بچه بیاره و غذا بپزه نگاه میکنه ،عشقش و حسش بین زنای دیگه تقسیم میشه، مطمئن باش مردی که در زندگیش فقط یک زن باشه ،همون فشار شهوت باعث میشه ناز زنو بکشه و بهش محبت کنه و زنش براش عزیز میشه، اما وقتی سرش گرم باشه کم میاره، به نظر من با تجربیاتی که دارم احتمال زیاد میدم قضیه اینجوری باشه

شما چه جوری به این نتایج درخشان رسیدین؟؟؟؟ میدونید مراجعی که میاد اینجا گاهی حتی یه تلنگر و اشتباه کوچک ممکنه اوضاع زندگیشو به وضعیت فاجعه تبدیل کنه ؟؟
تایپیک آفت های احتمالی مشاوره رو بخونید

خانم نوعروس شما تنها پستی که اصلا ندیدی چی بود پست مدیر بود ! به نظرم حداقل کاری که میتونستی بکنی این بود که یه بار بخونیش
فکر میکنم شما هم فقط اومدین حرف بزنید و برید
عملا نیازی به تغییر و بهتر کردن روال زندگیتون نمیبینید که اگر میدین حداقل یه بار پست مدیرو میخوندین و براش زمان میذاشتین
امیدوارم با این اوضاع زندگیتو به بن بست نرسونی ....

سلام ترانه خانم
ممنونم از نظرتون
اگه پست جناب مدیر رو نمیخوندم و به همسرم و خودم و زندگیمون اصلا فرصت نمیدادم و با تمام این نظریات که دوستان دارند میگن ایشون به من علاقه ای نداره الان باید غمباد میگرفتم افسردگی

اما با اینکه جناب مدیر فرمودند که من و همسرم تفاوت شخصیتی داریم

خب بنده هم دلرم روی همین کار میکنم که یا خودم به مرور زمان به شخصیت ایشپن نزدیک میشم یا ایشون رو به شخصیت خودم نزدیک میکنم
قرار نیست برم بجنگم که من از همه نظر خواستم و دوستان لطف کردند و منو راهنمایی ق

سلام
خدا میدونه امشب چقدر دلم شکست حتی نتونستم گریه کنم
شوهرم قرار بود امشب بیاد پیشم خودش گفت میاد اما

وقتی ساعت نه شب شد زنگ زدم مگه نمیایی گفت نه!!!

کلی به خودم رسیده بودم گفتم بعد چهار روز میاد ببینمش
شام اماده کرده بودم کلی تدارک دیده بودم

اما نیومد چکار کنم دیگه
چرا دوستم نداره چرا براش مهم نیست بود و نبودم
یعنی خوشحال کردن من با یه پیام با یه زنگ زدن اینقدر براش سخته

اخه دلیل این همه بی محبتیش چیه
خواهش میکنم مشاور های سایت و دوستان کمکم کنید

اقایون شما بگید

من دیگه چکارش کنم

كسي قرار نيست همون وضع ادامه بده
اينجا هستيم از زندكيمون دفاع كنيم با همفكري شكوفاش كنيم تلاش تلاش تلاش
تلاش هدف مند