اولا می گن صداهایی که قبل ازدواج می شنوید بعد از ازدواج تبدیل به فریاد میشه. از الان شما این نفاوت فرهنگی رو اینقدر احساس کردی بعد از ازدواج نه تنها کمرنگ نمیشه بلکه چون زیر یک سقفید و مسائلی که باید با هم تصمیم بگیرید بیشتر میشه به همون اندازه تنش هاتون هم زیادتر میشه.
دوما چرا می خوای 6 سال عمرت رو بذاری برای زندگی احتمالی ای که مطمئن نیستی حتی به وصل برسه یا نه. به نظر من این گفته پسر یا نشانه نابالغ بودنشه (درس می خونه چون مامانش خواسته؟) یا نشانه اینکه شما رو می خواد تو آب نمک بخیسونه. هر کدوم باشه این یک نشانه واضح از شکست قطعی زندگی مشترک با این پسر می تونه باشه.
سوما یکی از دلایلی که کاربرها میان توی تاپیک دیگران می نویسن چون تجربه یکسانی داشتند و نمی خوان اشتباهی که خودشون کردن رو دیگری تکرار کنه برای همین فکر نکن اینایی که برات نوشتن درکت نمی کنن.
چهارم راهکار به نظر من اینه که یک مدت (به مدت یکسال) کلا هر گونه رابطه ای که با این فرد داری رو قطع کنی. تمرکز زدایی هم به طور همزمان داشته باش. بعد از یک مدت که با قطع رابطه وابستگیت کم شد اونوقت بشین واقعبینانه این آدم رو بررسی کن . در مورد خواستگار دومت هم لازم نیست سریع از یک رابطه در نیومده وارد یک رابطه جدید بشی و خودت رو تحت فشار قرار بدی. سعی کن فعلا وارد هیچ رابطه نشی چون خطر اینکه این وابستگی رو منتقل کنی به رابطه جدید هم هست.
هر آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند
و هر آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند
علاقه مندی ها (Bookmarks)