به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 19 , از مجموع 19
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 30 مهر 01 [ 00:16]
    تاریخ عضویت
    1387-6-19
    نوشته ها
    91
    امتیاز
    11,511
    سطح
    70
    Points: 11,511, Level: 70
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 139
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    64

    تشکرشده 167 در 67 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    اولین قدم برای رهایی از این مشکل اینه که خودتون را ابتدا از این لفظ عشقم خلاص کنید . به نظر می رسه شما به شدت در درک و تبیین مفهوم عشق دچار مشکل هستید و احساسات افسارگسیخته که بخش اعظمش از خیالات ناشی شده را با عشق اشتباه گرفته اید . 5 سال زمان نسباتا زیادی هستش که باعث شده اشتباه شما خیلی عمیق بشه و فکر کنید بعضی از کارها عملا براتون نشدنیه . بهتره به خودتون کمی فرصت داده و با کنترل عواطفتون راه درست را پیدا کنید .
    امیدوارم موفق باشید
    هر که بی‌مشورت کند تدبیر * * غالبش بر غرض نیاید تیر

    بیخ بی‌مشورت که بنشانی * * بر نیارد بجز پشیمانی

  2. 3 کاربر از پست مفید TikTak تشکرکرده اند .

    mohamad1001 (چهارشنبه 08 اردیبهشت 95), نیکیا (دوشنبه 16 فروردین 95), سها** (دوشنبه 16 فروردین 95)

  3. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 مرداد 95 [ 02:01]
    تاریخ عضویت
    1395-1-12
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    105
    سطح
    2
    Points: 105, Level: 2
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    میشه بازم راهنمایی کنین دوستان؟:((( قبولش برام سخته و همش حس میکنم درکم نمی کنین:((( شاید اختلاف فرهنگی و ... بعد یه مدت کمرنگ شد و عادا کردیم

  4. #13
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 02:14]
    تاریخ عضویت
    1390-1-11
    نوشته ها
    1,700
    امتیاز
    16,289
    سطح
    81
    Points: 16,289, Level: 81
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,578

    تشکرشده 5,967 در 1,568 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    201
    Array
    اولا می گن صداهایی که قبل ازدواج می شنوید بعد از ازدواج تبدیل به فریاد میشه. از الان شما این نفاوت فرهنگی رو اینقدر احساس کردی بعد از ازدواج نه تنها کمرنگ نمیشه بلکه چون زیر یک سقفید و مسائلی که باید با هم تصمیم بگیرید بیشتر میشه به همون اندازه تنش هاتون هم زیادتر میشه.

    دوما چرا می خوای 6 سال عمرت رو بذاری برای زندگی احتمالی ای که مطمئن نیستی حتی به وصل برسه یا نه. به نظر من این گفته پسر یا نشانه نابالغ بودنشه (درس می خونه چون مامانش خواسته؟) یا نشانه اینکه شما رو می خواد تو آب نمک بخیسونه. هر کدوم باشه این یک نشانه واضح از شکست قطعی زندگی مشترک با این پسر می تونه باشه.

    سوما یکی از دلایلی که کاربرها میان توی تاپیک دیگران می نویسن چون تجربه یکسانی داشتند و نمی خوان اشتباهی که خودشون کردن رو دیگری تکرار کنه برای همین فکر نکن اینایی که برات نوشتن درکت نمی کنن.

    چهارم راهکار به نظر من اینه که یک مدت (به مدت یکسال) کلا هر گونه رابطه ای که با این فرد داری رو قطع کنی. تمرکز زدایی هم به طور همزمان داشته باش. بعد از یک مدت که با قطع رابطه وابستگیت کم شد اونوقت بشین واقعبینانه این آدم رو بررسی کن . در مورد خواستگار دومت هم لازم نیست سریع از یک رابطه در نیومده وارد یک رابطه جدید بشی و خودت رو تحت فشار قرار بدی. سعی کن فعلا وارد هیچ رابطه نشی چون خطر اینکه این وابستگی رو منتقل کنی به رابطه جدید هم هست.
    هر آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند
    و هر آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند

  5. 2 کاربر از پست مفید deljoo_deltang تشکرکرده اند .

    فدایی یار (چهارشنبه 25 فروردین 95), نیکیا (شنبه 21 فروردین 95)

  6. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 مرداد 95 [ 02:01]
    تاریخ عضویت
    1395-1-12
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    105
    سطح
    2
    Points: 105, Level: 2
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    دوستان من وضعیتم خیلی بحرانیه خواهش میکنم تا اونجا که می تونید باهام حرف بزنید حالم اصلا خوب نیست:(((( افسردگی دارم میگیرممم واقعا برام مهم نیست کجام بی اختیار می زنم زیر گریه:((((( همش فکر میکنم اون آینده ای که میخواستیم با هم داشته باشیم حتی جزییاتشو این که چیکار کنیم باهم کجاها بریم کلا تو زندگی چیکار کنیم کلللی ذوق داشتیم روز شماری میکردیم همش داره میشه هیچی هیچی همه ی رویاهام همشو باید بریزم دور:(((( الانم هنوز جرات اینو نداشتم بهش بگم با مشاورا حرف زدم منوتو باید جدا شیم اون بهم پیام میده و خیلی باهام مهربونه منم میزنم زیر گریه نمی تونم بهش بگم:(((( اصلا تحمل ندارم:(((( اونایی که از هم متنفرن میشنو جدا میشن خیلی وضعشون بهتره تا مایی که همدیگه رو دوس داریمو فقط چون آیندمون پیش بینی خوبی نداره مجبوریم جدا شیم:(((( می دونم من با یه آدم هم شهریو فرهنگو هم مذهب که از خودم بزرگتر باشه و الانم وقت ازدواجشه و خونوادش خیلی مشتاقم هستنو خیلی چیزای دیگه طبیعتا باید آینده ی بهتری داشته باشم ولی احساس میکنم دلتنگی باعث میشه اصلا خوشبخت نشم همش به فکر اون باشم این که داره چیکار می کنه و دلم مطططمانم بدجور براش تنگ میشه احساس میکنم هیچ آدمی نمی تونه جای یه آدم دیگه رو پر کنه:(((( من باهاش کلی خاطره دارم احساس میکنم دیوانه میشم:(((( تو زندگیم زود زود یاد اون و صداش و خاطراتمون بیفتمو گریم بگیره و بگم چرا الان پیشم نیست:( احساس میکنم با یه بغضو خلا زندگی خواهم کرد این خودش یه بدبختیه محضه:( من با این کاری که تو نوجوونیم کردم خوشبختیو از خودم گرفتم. چه به اون برسم چه نرسم بدبخت میشم:((( الان تنها کارم اینه که سبک سنگین کنم ازدواج با کسی که برام متوسطه یا بده ولی دلتنگ کسی نیستم بهتره یا با ازدواج با کسی که خوبه ولی دلتنگم و شکست خورده از یه رابطه ای که خیییلی طرفو دوسش داشتم. یه خلا برام درست میشه من دلم براش تنگ میشهه:(((( راهنماییم کنین دوستان من هنوز با خودم درگیرم تحمل این گریه هامو وضعیتو ندارم تو دانشگاه هم اصلا سر کلاس تمرکز برام نمونده:(((

  7. کاربر روبرو از پست مفید farsaaa تشکرکرده است .

    فدایی یار (چهارشنبه 25 فروردین 95)

  8. #15
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 22:56]
    تاریخ عضویت
    1392-12-18
    نوشته ها
    524
    امتیاز
    13,135
    سطح
    74
    Points: 13,135, Level: 74
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 115
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,154

    تشکرشده 1,301 در 451 پست

    Rep Power
    102
    Array
    سلام خانم محترم ... من می خوام از چند بعد به قضیه نگاه کنید...
    شاید واقعا اون اقا پسر ... واقعا خیلی محترم باشن ... اگه نگن شش سال دیگه بلکه بگن ده سال دیگه هم بیان خواستگاری شما و جز ازدواج با شما به هیچکی دیگه فکر نکنند

    ولی چند تا نکته رو باید بررسی کرد ... چرا یک همچین تاپیکی رو شما 5 سال پیش نزدید ... ببنید شما در دوران سن نوجوانی و اواخرش وارد یک رابطه ی عاطفی شدید یعنی 16 سالگی ... بعدش متاسفانه هر دوی شما باعث شدید این رابطه ی غلط عمیق تر و عمیق تر بشه ... ببنید حتی اگه همه چیز شما یکسان بود و مخالفت های فعلی نبود بازم این رابطه اشتباه بود ..... چون فرجامش مشخص نیست ... ولی متاسفانه این قدر خوشی هاش شما رو سرگرم به خود کرده بود غافل شدید برید اون موقع پی مشورت و... الان که وضعیت بحرانی شده ولی خدا رو شکر هنوز خیلی دیر نشده دنبال راه حل هستید ...

    بببنید ادم ها حتی روابطی که در دوران نوجوانی در سایت های مجازی با کسی دارن رو نمی تونن راحت فراموش کنند ... چون خاصیت اون سن هستش ... دیگه رابطه ی عاطفی جای خود داره ....

    لی احساس میکنم دلتنگی باعث میشه اصلا خوشبخت نشم همش به فکر اون باشم این که داره چیکار می کنه و دلم مطططمانم بدجور براش تنگ میشه احساس میکنم هیچ آدمی نمی تونه جای یه آدم دیگه رو پر کنه:(((( من باهاش کلی خاطره دارم احساس میکنم دیوانه میشم:(((( تو زندگیم زود زود یاد اون و صداش و خاطراتمون بیفتمو گریم بگیره و بگم چرا الان پیشم نیست:( احساس میکنم با یه بغضو خلا زندگی خواهم کرد این خودش یه بدبختیه محضه:( من با این کاری که تو نوجوونیم کردم خوشبختیو از خودم گرفتم. چه به اون برسم چه نرسم بدبخت میشم:((( الان تنها کارم اینه که سبک سنگین کنم ازدواج با کسی که برام متوسطه یا بده ولی دلتنگ کسی نیستم بهتره یا با ازدواج با کسی که خوبه ولی دلتنگم و شکست خورده از یه رابطه ای که خیییلی طرفو دوسش داشتم. یه خلا برام درست میشه من دلم براش تنگ میشهه:((((

    منم تمام این حرف های شما رو قبول دارم ... به هر حال هر اشتباهی تاوان داره ... هیچ موقع زمان به عقب بر نمی گرده و شما اون خانم 16 ساله ای نمی شید که یکی وارد زندگیتون نشده بود و باهاش خاطره ای نداشتید و...
    ولی خب پچاره ای نیست ... هست ؟!

    من بهتون دو تا توصیه دارم ... یکی این که از کارشناسان سایت هم راهنمایی بخواید ... یک سایتی بود که دکتر حبشی هم سوال بپرسید بعد چند روز جواب میدن اونم پیدا کنید بپرسید .... شاید بشه راهی پیدا بشه برای وصلتون ؟!

    ولی ببنید من خودم میگم به اون اقا بگید که مجبور شدید مشورت کنید و... و متاسفانه هیچکی برای ادامه ی رابطه ی شما دلایل روشنی نمی بینه ... مثلا همین تفاوت مذهبی و... بعدش ببیند ایشون چقدر پخته جواب میدن !؟ مثلا میگن عییسی به دین خود موسی به دین خود ! که این اشتباست یا میگن هم دین میشیم که این عاقلانه تر هستش ....

    کلا در نهایت از ایشون بخواید یک مدت بهم فرصت بدید و از هم دور باشید و ببنید چی میشه ؟!
    ببنید خواسته یا ناخواسته شما بهم یکم هم عادت کردید ... شاید بهتر باشه همین عشق رو با تمام خاطرات خوبش این جا تموم کنید ... تا این که به وصل ختم بشه و فاتحش خونده بشه ؟!!؟!؟! البته خدایی ناکرده ....

    یک مدت دوری از هم بهتر می تونید تصمیم بگیرید چقدر واقعا دلبسته هستید یا وابسته ... ببنید رفتار اون اقا در رابطه این خواهش شما چقدر منطقی هستش و....

    سعی کنید این روزا یکم کمتر به حس هاتون و اتفاق های بعدش فکر کنید ... بیش تر به این فکر کنید چطوری میشه یکم از هم دور باشید و بعدش بیش تر راجب ادامه یا فراموشی رابطتتون فکر کنید ...

    خداییش می دونم توی بد برزخی هستید ... و کاملا حق دارید ... ولی خب همه ی حرف ما هم همین هستش اگه بهم رسدید ولی اختلاف مذهبی ... مخصوصا خانواده ها ... این فاصله ها و... سختی های زندگی باعث شد این عشق بین شما از بین بره اون وقت مطمئن باشید افسوس این روزو شاید بخورید و بگید کاش در این سن ازدواج می کردید ولی می گذاشتید تصویر خوب باقی بمونه ...

    ضمنا ببنید تا وقتی که این اقا کامل کامل از ذهنتون بیرون نرفته به ازدواج اصلا فکر نکنید ... و برای شکست های عاطفی که غمش با غم از دست دادن یک عزیز برابری می کنه لااقل شش ماه تا یکسال زمان نیازه ... به شرطی که تازه فرد افسرده نشه ... بتونه روحیشو بازیابی کنه و...
    اگه فرد نتونه این مرحله رو رد کنه دیگه خیلی موضوع پیچیده میشه و....


    موضوعاتی مثل درمان شکست عشقی ... تجربیات و... رو بخونید بهتون کمک می کنه.

    براتون از خدا صبر می خوام...
    سعی کنید زیاد تنها نباشید ... این روزا داشتن همدرد و هم صحبت برای تون مثل اب لازمه ... قابل باشم براتون دعا می کنم.

  9. #16
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 14 مهر 95 [ 17:44]
    تاریخ عضویت
    1395-1-20
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    603
    سطح
    12
    Points: 603, Level: 12
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    33

    تشکرشده 14 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    تفاوت فرهنگی و مخصوصا مذهبی و بعد مسافت رو جدی بگیرید و از اون مهمتر اینکه پسر مطیع مادرش هست که با توصیفات شما مخالف ازدواج با شماست و از اون مهمتر تا 6 سال باید منتظرش باشید.(داشتیم بین آشناها که دو طرف عاشق هم بودن ولی بخاطر مطیع صرف بکند آقا پسر کارشون به طلاق کشید اون هم با یک بچه )..21 تا 27 سالگی سنینی که اکثر خواستگارای مناسب توو همین سنین هست...فکرش رو بکنید که 6 سال گذشت و ایشون یکی دیگه رو انتخاب کرد!!!
    به نظرم اگه این خواستگارتون گزینه مناسبی هست و هم کفو هستید به راحتی از دست ندید که بعدها حسرتش براتون میمونه!

  10. #17
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 تیر 96 [ 08:10]
    تاریخ عضویت
    1393-6-06
    نوشته ها
    199
    امتیاز
    5,221
    سطح
    46
    Points: 5,221, Level: 46
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 129
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    149

    تشکرشده 449 در 170 پست

    Rep Power
    49
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط farsaaa نمایش پست ها
    ممنونم از راهنمایی خوبتون. فقط متوجه نشدم منظورتون از این که وارد این زندگی نشید کدومشه اولی یا دومی؟

    - - - Updated - - -

    در پاسخ به mr dani منظورم بود
    اون دیگه دسته خودته.
    هر کسی یه نظری داره.هیچی بهتر از سالم زندگی کردن نیست.
    هر چیزی از راهش خوبه.

  11. #18
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 مرداد 95 [ 02:01]
    تاریخ عضویت
    1395-1-12
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    105
    سطح
    2
    Points: 105, Level: 2
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    من این چند روز به این نتیجه رسیدم که خداحافظی با اون یعنی افسردگی....چون واقعا حالم قتبل توصیف نیست حتی نزدیک بود منو ببرن بیمارستان...حساس میکنم اون زندگی هر چی باشه ازین افسردگی بهتره....اون آدم آرومو مهربونیه باهم کنار میایم.توکل به خدا:(((

  12. #19
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 30 مهر 01 [ 00:16]
    تاریخ عضویت
    1387-6-19
    نوشته ها
    91
    امتیاز
    11,511
    سطح
    70
    Points: 11,511, Level: 70
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 139
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    64

    تشکرشده 167 در 67 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    یک سوال : مثلا اگه یک معتاد بگه جدایی از مواد یعنی درد و بیقراری و حالم با مواد بهتره ، فکرش درسته . جدایی از هر رفتار و فکر نادرست که درون انسان نهادینه شده سخت خواهد بود اما شدنی .
    با این حال احتمال اینکه شما در تصمیمی که گرفته اید موفق شوید می باشد اما احتمالش خیلی کمه . باز هم خوب دقت کرده و بررسی کرده که مبادا در آینده دچار مشکلات بزرگتری شوید .
    موفق و سربلند باشید
    هر که بی‌مشورت کند تدبیر * * غالبش بر غرض نیاید تیر

    بیخ بی‌مشورت که بنشانی * * بر نیارد بجز پشیمانی

  13. کاربر روبرو از پست مفید TikTak تشکرکرده است .

    deljoo_deltang (سه شنبه 07 اردیبهشت 95)


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 61
    آخرين نوشته: جمعه 17 اردیبهشت 95, 22:06
  2. ماموریت این دو فرشته چه بود .... ؟؟؟؟؟؟ هاروت و ماروت
    توسط parsa1400 در انجمن اعتقادی،‌اخلاقی
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: دوشنبه 17 فروردین 94, 06:46
  3. پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: جمعه 13 مرداد 91, 19:56
  4. تفاوت سنی 8 سال، آیا از یک نسلیم؟
    توسط jodiabot در انجمن تفاوت سنی در ازدواج
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: جمعه 05 فروردین 90, 23:53
  5. تشخیص تفاوت میان عشق و شهوت !!!
    توسط erfan25 در انجمن عشق
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: شنبه 16 آبان 88, 13:19

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 10:10 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.