به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 40
  1. #31
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 18 مرداد 99 [ 22:16]
    تاریخ عضویت
    1393-7-18
    نوشته ها
    223
    امتیاز
    9,079
    سطح
    64
    Points: 9,079, Level: 64
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 271
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    130

    تشکرشده 285 در 148 پست

    Rep Power
    45
    Array
    شیدا جان آره عجولانه پیش رفتم :( ولی حسم بهم میگه این آقای واسطه برای اینکار مناسب نیست ! چون حرف هاش ثبات نداره و من تغییر تو حرفاش میبینم ! ما زیاد همو میبینیم و آخر حرفای دیروزمون ، البته بعد ازینکه اینجا تاپیک زدم ، این بود که بهم گفت تو باید بری جلو و منم کمکت میکنم ، منم این حرفش و محکوم کردم و با تندی گفتم من برم جلو؟؟؟؟ و در نهایت بهش گفتم پس شتر دیدی ندیدی !
    بازم که فکر کردم ، دیدم بهتر بود یجورایی با خود اون آقا صحبت میکردم تا با این آقای واسطه ، چون حرف هاش با تغییر همراه بود و تازه من و گمراه کرد ، شیدا جان نظرتون چیه من با خودش غیرمستقیم صحبت کنم ؟
    و اینکه گفتید پررنگ بشم و پیام خصوصی بگیرم ، منظورتون مشاوره اینجا بود؟

  2. کاربر روبرو از پست مفید نجمه چ تشکرکرده است .

    شیدا. (سه شنبه 07 اردیبهشت 95)

  3. #32
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 02 مرداد 95 [ 18:22]
    تاریخ عضویت
    1395-1-21
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    600
    سطح
    11
    Points: 600, Level: 11
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered500 Experience Points
    تشکرها
    12

    تشکرشده 34 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    از ما گفتن
    یکبار با اون اقا صحبت کرده و همه چیز رو تمام کنید.
    خودتون رو بیش از این خسته نکنید. ذهنتون رو عذاب ندید!
    فکر هم نکنید غیر عادی هست. اصلا. این باید نهادینه بشه که پیشنهاد دادن دختر هم کار کاملا عادی هست حالا ممکنه مثل پسرها به طور مستقیم نباشه. البته خوب در جامعه ای که سو استفاده رکن اصلیش هست کمی سخته.
    ویرایش توسط mozaxraf : یکشنبه 05 اردیبهشت 95 در ساعت 20:22

  4. #33
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 10 آبان 00 [ 00:10]
    تاریخ عضویت
    1388-2-15
    نوشته ها
    532
    امتیاز
    15,820
    سطح
    80
    Points: 15,820, Level: 80
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience PointsSocial
    تشکرها
    2,510

    تشکرشده 2,960 در 521 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    77
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط kamran2007 نمایش پست ها
    سلام نجمه

    هميشه اينطور نيست. بيشتر بستگي به روش طرح موضوع دارد. معمولا مردها وقتي دختري شرايط خيلي خوبي دارد يا اختلاف سني نسبتا زياد (مشابه شما) با دختر دارند، حتي اگر علاقه اي هم باشد، از طرح ان اجتناب ميكنند، مخصوصا اگر رابطه كاري هم وجود داشته باشد. راه حل من براي شما صحبت مستقيم اما با سياست با ايشان هست. يعني در جلسه بعد كه او را ديدي به او بگو:
    ---
    راستش موضوعي هست كه ذهن من رو مشغول كرده، آقاي x(دوست ايشون) دفعه قبل به من به خنده گفتن كه شما از من خوشتون اومده و ...
    راستش برداشت اوليه من اين بود كه ايشون شوخي كردن اما الان ذهنم مشغول شده كه شايد ايشون قصدشون بيان غير مستقيم موضوع از سمت شما بوده؟
    ---
    اين صحبت بايد سد ارتباط رو اگر علاقه اي باشه بشكنه. بنابراين بعدش مكث كن و ببين بازخوردش چطور هست،

    ١- اگر خودش را متمايل نشان داد، كمي سكوت كن و بعد از اتمام صحبت هايش با اعتماد به نفس بالا بگو:
    ---
    راستش من ترجيح ميدادم اين موضوع مستقيم و جدي از طرف خودتون مطرح بشه تا به شوخي و كنايه از سمت دوستتون. قاعدتا من هم معيارها و شرايطي دارم براي زندگيم. اما با پيشنهاد شما براي اشنايي موافقم و خوشحال ميشم شناخت بهتري از شما پيدا كنم.
    ---
    دقت كن هيچ جواب مثبتي از جمله هات برداشت نشه، صرفا موافقت با شناخت، يعني ممكنه جوابم منفي باشه!

    ٢- اگر در بازخوردش عدم تمايل ديدي، خيلي راحت و با اعتماد به نفس بالا بگو:
    ---
    راستش من ترجيح دادم اين موضوع مستقيم مطرح بشه، چون در كل دوست ندارم در مورد رابطه كاري ما چنين برداشت هايي صورت بگيره كه ممكنه منجر به سوء تفاهم يا مشكل در محيط كاري ما بشه.
    ----
    همين دوخط بالا. بدون هيچ صحبت اضافه ديگه در اين مورد و بعد هم فراموشش كن.

    موفق باشي

    كامران
    سلام

    پست قبلي من را دوباره بخوانيد. من منظورم به هيچ عنوان صحبت دوباره با اقاي واسطه نبود، بلكه استفاده از موقعيت حاضر و صحبت مستقيم اما با سياست با شخص مورد نظرتون بود.يعني دفعه بعد كه فرد مورد نظرتون رو ديديد طبق پست قبلي من مستقيما با خودش صحبت كنيد.

    نميدونم چرا اصرار داريد كه لقمه را دور سرتان بچرخانيد. صحبت با واسطه هيچ فايده اي ندارد، تنها احتمال شكست بي دليل غرور و شخصيت شما را بالا مي برد.

    با احترام

    كامران
    عاشق همه سال مست و رسوا بادا

    ديوانه و شوريده و شيدا بادا

    با هوشياري غصه هر چيز خوريم

    چون مست شديم هرچه بادا باد


  5. 2 کاربر از پست مفید kamran2007 تشکرکرده اند .

    mohanad28 (یکشنبه 05 اردیبهشت 95), هلیاجون (سه شنبه 07 اردیبهشت 95)

  6. #34
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 دی 95 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1394-11-21
    نوشته ها
    112
    امتیاز
    2,480
    سطح
    30
    Points: 2,480, Level: 30
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 120
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second Class3 months registered
    تشکرها
    111

    تشکرشده 224 در 94 پست

    Rep Power
    31
    Array
    ببین نجمه جان ما که واسطه شما رو نمی شناسیم، بعضی از واسطه ها خیلی کاربلد هستند و خوب بلدند که با حفظ شان و عزت دخترخانم، کار رو پیش ببرند ولی بعضی واسطه ها هم حکایت دوستی خاله خرسه هست، طرف میاد خوبی بکنه و واسطه خیر بشه اما بدتر میزنه و همه چی رو خراب میکنه.

    به نظرم دیگه به واسطه چیزی نگو، واسطه ات اگه کاربلد باشه دیگه فهمیده که شما تمایل به آشنایی با اون آقا داری پس دیگه از اینجا به بعدش رو باید خود واسطه اقدامی بکنه مثلا اگه خود واسطه سوال داشت میاد از شما میپرسه.

    ولی یه هفته ای صبر کن. من یکی که اصلا خوشم نمیاد دختر بره غیرمستقیم پیشنهاد آشنایی بده چون واقعا خیلی به شخصیت دختر و پسر و موقعیتشون بستگی داره. این روش برای بعضیها جواب میده و برای بعضیها کاملا ناکارآمده ولی اگه می بینی واقعا فکرت مشغوله و واقعا پسر خوبی و با شخصیتی است به نظرم این ریسک رو بکن و بعد از یه هفته پیشنهاد آقای کامران 2007 رو عملی کن. اونهم بیشتر به خاطر اینکه فکرت آزاد بشه میگم.

  7. کاربر روبرو از پست مفید مهرآیین تشکرکرده است .

    هلیاجون (سه شنبه 07 اردیبهشت 95)

  8. #35
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 18 مرداد 99 [ 22:16]
    تاریخ عضویت
    1393-7-18
    نوشته ها
    223
    امتیاز
    9,079
    سطح
    64
    Points: 9,079, Level: 64
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 271
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    130

    تشکرشده 285 در 148 پست

    Rep Power
    45
    Array
    دوستان مهربانم ممنونم

    اینجا آقایون موافق هستن که من این موضوع رو با ایشون درمیون بذارم و خانم ها یا منع میکنند و یا اعتقاد دارند محافظه کارانه و با صبر این کارو انجام بدم ! تصمیم گرفتم کمی صبر کنم و بعد از مدتی طبق گفته آقای کامران عمل کنم . نتیجه رو باهاتون درمیون میذارم دوستای عزیز

    امیدوارم خدا کمکم کنه

  9. کاربر روبرو از پست مفید نجمه چ تشکرکرده است .

    هلیاجون (سه شنبه 07 اردیبهشت 95)

  10. #36
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 15 تیر 98 [ 21:00]
    تاریخ عضویت
    1394-4-11
    نوشته ها
    156
    امتیاز
    7,418
    سطح
    57
    Points: 7,418, Level: 57
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 132
    Overall activity: 66.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    808

    تشکرشده 404 در 138 پست

    Rep Power
    44
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط نجمه چ نمایش پست ها
    دوستان مهربانم ممنونم <br>
    <br>
    اینجا آقایون موافق هستن که من این موضوع رو با ایشون درمیون بذارم و خانم ها یا منع میکنند و یا اعتقاد دارند محافظه کارانه و با صبر این کارو انجام بدم ! تصمیم گرفتم کمی صبر کنم و بعد از مدتی طبق گفته آقای کامران عمل کنم . نتیجه رو باهاتون درمیون میذارم دوستای عزیز<br>
    <br>
    امیدوارم خدا کمکم کنه
    <br>
    <br>حتما خدا کمکت میکنه نجمه جون<img src="http://www.hamdardi.net/images/smilies/72.gif" alt="" title="" smilieid="22" class="inlineimg" border="0"><br>ی چیزهایی به دلم اومد خواستم بیام بهت بگم<br><br>نمیدونم خدا کنه ک اشتباه کنم ولی فک میکنم خیلی از درون بهم ریختی نمیدونم حال الانت دقیقا چیه؟اروم و شاد و خونسرد هستی ؟به کارهای روزمره ات میرسی ؟ک هیچی پس اشتیاه برداشت کردم . یا کلا بقیه زندگی رو بی خیال شدی و فقط داری به این اقا فک میکنی ؟اگه اینطوریه ک بدون فوت وقت ی فکری برای شادیو ارامشت بکن<br><br>به عنوان ی دختر میگم عزیزم اصلا این جور موقع ها نذار از درون بهم بریزی یا اینکه ی قضیه سایه بندازه رو کل زندگیت.<br> نگو نمیشه ک دارم میگم میشه، فک نکن درکت هم نمیکنم منم دخترم اتفاقا خیلی هم احساساتی ام و... این حرفها ک دختر بودن تو جامعه سخته و نمیدونم ما حق نداریم فلان حرفو بزنیمو...بریز دور من ک خیلی خوشحالم دخترم. ی خنده دخترونم و نمیدونم&nbsp; به صدتا حق و حقوق پسرها!!! ی چیز دیگه... اینکه میگی همش استرس داری و ناراحتی ....فک کنم همینها باعث میشه حرف دوستان و درست&nbsp; عملی نکنی و سر بزنگاه اون چیزی ک باید بگی رو نگی و...بسه دیگه پا شو خودتو جمع کن یکم خودتو بگیر دختر!!<br><br> اگه این اقا مورد مناسبیه ک ایشالا ب مراد دلت برسی اگه هم ک خیلی دهن سوز نیست اصلا فایده نداره باهاش باب اشنایی رو هم باز کنی و ی مدت فکرتو درگیرش کنی . در هر صورت باید خونسردیتو حفظ کنی و&nbsp; نذاری این قضیه باعث شه از کارهای دیگه بمونی. غم و غصه و من ناراحتم ممنوع. باشه؟<br><br>نمیدونم با خدا چطور تا میکنی؟ یا اندازه باورت چقدره؟ من ک در حد حرف میگم خدارو دوست دارم این جور موقع ها میسپارم به خودش و میرم کنار تا خدا خودش هر جور ک میدونه درست کنه، همچین سریع تو زندگیم دست خدا رو میبینم ک خودم کلی شرمنده میشم میگم ببین حالا اگه درست و واقعی دوسش داشتم چی میشد؟!<br><br>هر دعایی ک دلت و اروم میکنه بخون بعدش هم <strong>واقعا بسپار به خدا </strong>.اینطوری بهم نمیریزی و... وقتی از درون غمگین باشی هر چند ظاهر سازی کنی اطرافیان هم اینو حس میکنن، نمیخوای ک اینجوری بشه خصوصا تو محل کارت!! <br><br>ببین عزیزم خدایی ک شما و اون اقا رو افریده الان خیلی خوب میدونه تو دل هر کدومتون چه خبره و مهم تر اینکه از روز ازل&nbsp; میدونسته چی به نفعتونه. قربونش برم از مادر مون هم ک بیشتر مارو دوست داره. پس لطفا از سر راه خدا برو کنار بذار کارشو بکنه<img src="http://www.hamdardi.net/images/smilies/18.gif" alt="" title="18" smilieid="15" class="inlineimg" border="0"><br>وقتی فک میکنم مادرم ک منو این قدر دوست داره،&nbsp; به فکرمه، نمیخواد ی سنگ بخوره به ناخنم و...اون وقت از اون طرف خدایی ک خالق منه منو از خودم بهتر میشناسه بیشتر از همین مادر منو دوست داره به فکرمه ، ...نمیدونی چقدر اروم میشم و حس خوب میگیرم.<br><br>ببخشید طولانی شد و لی دلم خواست اینها رو بگم حالا ک اینقدر حرف دلمو زدم بذار ی چیز دیکه ام بگم ک نمونه تو دلم از اولین روز از عنوان تاپیکت خوشم نیومد<img src="http://www.hamdardi.net/images/smilies/biggrin.gif" alt="" title="Biggrin" smilieid="90" class="inlineimg" border="0">ببخشید البته. یعنی چی؟؟"از تنهایی خسته شدم" کدوم تنهایی؟؟ <br><br>حسن ختام برنامه این دعا رو میگم برای همه دختران سرزمینم<br><strong><br>رب اغننا ب حلالک عن حرامک و ب طاعتک عن معصیتک<br>رب لا تزرنی فردا و انت خیر الوارثین</strong><br>موفق باشی گلم<img src="http://www.hamdardi.net/images/smilies/72.gif" alt="" title="" smilieid="22" class="inlineimg" border="0">

  11. #37
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 15 تیر 98 [ 21:00]
    تاریخ عضویت
    1394-4-11
    نوشته ها
    156
    امتیاز
    7,418
    سطح
    57
    Points: 7,418, Level: 57
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 132
    Overall activity: 66.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    808

    تشکرشده 404 در 138 پست

    Rep Power
    44
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط نجمه چ نمایش پست ها
    دوستان مهربانم ممنونم
    اینجا آقایون موافق هستن که من این موضوع رو با ایشون درمیون بذارم و خانم ها یا منع میکنند و یا اعتقاد دارند محافظه کارانه و با صبر این کارو انجام بدم ! تصمیم گرفتم کمی صبر کنم و بعد از مدتی طبق گفته آقای کامران عمل کنم . نتیجه رو باهاتون درمیون میذارم دوستای عزیز

    امیدوارم خدا کمکم کنه
    حتما خدا کمکت میکنه نجمه جون
    ی چیزهایی به دلم اومد خواستم بیام بهت بگم

    نمیدونم خدا کنه ک اشتباه کنم ولی فک میکنم خیلی از درون بهم ریختی نمیدونم حال الانت دقیقا چیه؟اروم و شاد و خونسرد هستی ؟به کارهای روزمره ات میرسی ؟ک هیچی پس اشتیاه برداشت کردم . یا کلا بقیه زندگی رو بی خیال شدی و فقط داری به این اقا فک میکنی ؟اگه اینطوریه ک بدون فوت وقت ی فکری برای شادیو ارامشت بکن

    به عنوان ی دختر میگم عزیزم اصلا این جور موقع ها نذار از درون بهم بریزی یا اینکه ی قضیه سایه بندازه رو کل زندگیت. سخته بله. ولی باید ی راهی پیدا کنی. هر کاری بکنی فقط برگردی به روزهایی ک عادی زندگی میکردی و شاد بودی و...تا الان دیگه هر چی فک میکردی درسته انجام دادی دیگه برگرد به زندگی عادیت

    اگه این اقا مورد مناسبیه ک ایشالا ب مراد دلت برسی اگه هم ک خیلی دهن سوز نیست اصلا فایده نداره باهاش باب اشنایی رو هم باز کنی و ی مدت فکرتو درگیرش کنی . در هر صورت باید خونسردیتو حفظ کنی و نذاری این قضیه باعث شه از کارهای دیگه بمونی. غم و غصه و من ناراحتم ممنوع. باشه؟


    نگو نمیشه ک دارم میگم میشه، فک نکن درکت هم نمیکنم منم دخترم اتفاقا خیلی هم احساساتی ام و... این حرفها ک دختر بودن تو جامعه سخته و نمیدونم ما حق نداریم فلان حرفو بزنیمو...بریز دور من ک خیلی خوشحالم دخترم. ی خنده دخترونم و نمیدونم به صدتا حق و حقوق پسرها!!!

    ی چیز دیگه... اینکه میگی همش استرس داری و ناراحتی ....فک کنم همینها باعث میشه حرف دوستان و درست عملی نکنی و سر بزنگاه اون چیزی ک باید بگی رو نگی و...بسه دیگه پا شو خودتو جمع کن یکم خودتو بگیر دختر!!



    نمیدونم با خدا چطور تا میکنی؟ یا اندازه باورت چقدره؟ من ک در حد حرف میگم خدارو دوست دارم این جور موقع ها میسپارم به خودش و میرم کنار تا خدا خودش هر جور ک میدونه درست کنه، همچین سریع تو زندگیم دست خدا رو میبینم ک خودم کلی شرمنده میشم میگم ببین حالا اگه درست و واقعی دوسش داشتم چی میشد؟!

    هر دعایی ک دلت و اروم میکنه بخون بعدش هم واقعا بسپار به خدا .اینطوری بهم نمیریزی و... وقتی از درون غمگین باشی هر چند ظاهر سازی کنی اطرافیان هم اینو حس میکنن، نمیخوای ک اینجوری بشه خصوصا تو محل کارت!!

    ببین عزیزم خدایی ک شما و اون اقا رو افریده الان خیلی خوب میدونه تو دل هر کدومتون چه خبره و مهم تر اینکه از روز ازل میدونسته چی به نفعتونه. قربونش برم از مادر مون هم ک بیشتر مارو دوست داره. پس لطفا از سر راه خدا برو کنار بذار کارشو بکنه

    وقتی فک میکنم مادرم ک منو این قدر دوست داره، به فکرمه، نمیخواد ی سنگ بخوره به ناخنم و...اون وقت از اون طرف خدایی ک خالق منه... منو از خودم بهتر میشناسه... بیشتر از همین مادر منو دوست داره ....به فکرمه ، ...نمیدونی چقدر اروم میشم و حس خوب میگیرم.ی قدرت بی نهایت مواظب منه!!!فک کن!!!

    ببخشید طولانی شد و لی دلم خواست اینها رو بگم حالا ک اینقدر حرف دلمو زدم بذار ی چیز دیکه ام بگم ک نمونه تو دلم از اولین روز از عنوان تاپیکت خوشم نیومد اصلا . ببخشید البته. یعنی چی؟؟"از تنهایی خسته شدم" کدوم تنهایی؟؟

    حسن ختام برنامه این دعا رو میگم برای همه دختران سرزمینم

    رب اغننا ب حلالک عن حرامک و ب طاعتک عن معصیتک
    رب لا تزرنی فردا و انت خیر الوارثین





  12. #38
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 اردیبهشت 96 [ 15:14]
    تاریخ عضویت
    1391-8-17
    نوشته ها
    110
    امتیاز
    5,053
    سطح
    45
    Points: 5,053, Level: 45
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    163

    تشکرشده 177 در 80 پست

    Rep Power
    31
    Array
    سلام .

    پست ها رو نخوندم . فقط یه سوال شما موفق به گرفتن cd شدید ؟؟ درخواست ازدواج به طور مستقیم از جانب شما کاملا رد میشه . واسطه شما که همکارتون بود اصلا ادم مناسبی نبود ... اگر cd رو گرفه باشید خیلی شفاف توضیح داده ...

    نه به شما ... بلکه به همه توصیه می کنم cd های مدیریت روابط خانواده و ازدواج موفق دکتر حبشی رو بخرند ..ازدواج مهمترین اتفاق بعد از تولد هست .. پس تو رو خدا یه خورده بیشتر در موردش مطالعه کنیم ... دیگه نمیدونم چه جوری التماس بکنم !!!

    یا علی ...

  13. کاربر روبرو از پست مفید skyzare تشکرکرده است .

    هلیاجون (سه شنبه 07 اردیبهشت 95)

  14. #39
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 18 مرداد 99 [ 22:16]
    تاریخ عضویت
    1393-7-18
    نوشته ها
    223
    امتیاز
    9,079
    سطح
    64
    Points: 9,079, Level: 64
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 271
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    130

    تشکرشده 285 در 148 پست

    Rep Power
    45
    Array
    سلام هلیا جان ممنونم از همدردیت و صحبتای قشنگت
    من حالم خوبه خداروشکر و به نوعی این مساله رو حل کردم .
    بخاطر اینکه بیشتر ازین درگیر این قضیه مبهم نشم و وقت و احساسمو بیشتر ازین تلف نکنم ، دیروز طی یک دیدار با این آقا مساله رو مطرح کردم ، البته تقریبا به همون ترتیبی که دوست گرامی آقای کامران گفته بودند . ایشون بعد از صحبت من ، ( ذهنم درگیر یه صحبتی از طرف دوستتون شده ، میخوام بدونم از جانب شما صحبتی شده یا ... ) تقریبا همون چیزی که من توقع داشتم رو گفتند، در کمال ادب و خونسردی ، گفت نه من صحبتی نکردم و در جریان چیزی نیستم ! منم گفتم خیلی خوب ! میخواستم این صحبت ها باعث اختلال توی کار نشه و دوست ندارم مسائل کاری رو با این حاشیه ها و شوخی ها قاطی کنیم !.. در حالی که بغض توی گلوم گیر کرده بود :( بعد هم عذرخواهی کرد و گفت باهاش صحبت میکنم که یمقدار بیشتر حریم هارو رعایت کنه و من واقعا معذرت میخوام اگه اختلالی توی کار ایجاد شده!

    بعد که رفت ، گفتم نکنه متوجه نشد و صرفا فک کرده من اذیت شدم ، و خواسته معذرت خواهی کنه ، ولی بعد که فکر کردم دیدم هیچ تمایلی توی صدا چهره و صحبتهاش نبود ! پس چرا باید خودم و گول بزنم ....
    تصمیم گرفتم فراموش کنم و الان حالم خوبه
    از همگی دوستای خوبم سپاسگزارم

    - - - Updated - - -

    دوست عزیز
    من cd ازدواج موفق رو حتما تهیه میکنم ، چون بعد از این ماجرا متوجه شدم هنوز تجربه کافی رو توی برخورد با این مسائل ندارم
    مچکرم

  15. 2 کاربر از پست مفید نجمه چ تشکرکرده اند .

    هلیاجون (چهارشنبه 08 اردیبهشت 95), شیدا. (چهارشنبه 08 اردیبهشت 95)

  16. #40
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 20 آبان 96 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1394-5-30
    نوشته ها
    179
    امتیاز
    4,001
    سطح
    40
    Points: 4,001, Level: 40
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 149
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    33

    تشکرشده 208 در 97 پست

    Rep Power
    36
    Array
    خیلی خوبه که تکلیفتو روشن کردی
    امیدوارم موفق باشی


 
صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: یکشنبه 10 آبان 94, 19:18
  2. پاسخ ها: 24
    آخرين نوشته: پنجشنبه 15 آبان 93, 00:49
  3. راهنمایی برای ازدواج ( تو مرحله آشنایی هستم)
    توسط e-lampard در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 34
    آخرين نوشته: دوشنبه 01 اردیبهشت 93, 19:16
  4. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: سه شنبه 25 تیر 92, 16:45

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:07 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.