به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 4 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 43
  1. #31
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 20 آبان 96 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1394-5-30
    نوشته ها
    179
    امتیاز
    4,001
    سطح
    40
    Points: 4,001, Level: 40
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 149
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    33

    تشکرشده 208 در 97 پست

    Rep Power
    36
    Array
    سلام به همگی
    تالار سوت و کوره
    خواستم بگم من حالم بهتره و میخوام تو اون تشکل اعلام کنم که به خاطر مشغله کاری نمیتونم فعالیت داشته باشم واسه اینکه دیدم دلیلی نداره خودمو عذاب بدم و این آقا جلو چشم باشه و با تلفنش صحبت کنه
    چند تا پست از تالار رو خوندم که خیلی بهم کمک کردن
    از ازدواج زده شدم اما زندگی همچنان ادامه داره...
    امیدوارم روزهای خوبی واسه خودتون بسازید

  2. #32
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 18 مرداد 99 [ 22:16]
    تاریخ عضویت
    1393-7-18
    نوشته ها
    223
    امتیاز
    9,079
    سطح
    64
    Points: 9,079, Level: 64
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 271
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    130

    تشکرشده 285 در 148 پست

    Rep Power
    45
    Array
    زانکو جان سلام
    من تاپیکت و دقیق نخوندم ، ولی تقریبا موقعیت مشابه شما داشتم ، اینکه میگین از ازدواج زده شدی ، هم شاید حال و روز منم همینطوره ! بنظرم این حالت بعد چندتا شکست طبیعیه ! ولی اجازه نده روی روند زندگیت و کارت تاثیر بذاره ! ازدواج یه بخش کوچیک زندگیه ، البته خیلیا و مخصوصا تو کشور ما این حرف و قبول ندارن و طبق سنت و عقاید تحمیلی ازدواج رو یک غول و یه اتفاق خیلی بزرگ نشون دادند و بر اساس تقلید ، من و شما و خیلی از جوانان تحت فشار و تنش برای ازدواج هستیم ! در صورتیکه این اتفاق در زمان خودش به بهترین شکل خواهد افتاد ، فقط باید این موضوع و رها کنیم
    موفق باشی

  3. کاربر روبرو از پست مفید نجمه چ تشکرکرده است .

    tavalode arezoo (جمعه 10 اردیبهشت 95)

  4. #33
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 20 آبان 96 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1394-5-30
    نوشته ها
    179
    امتیاز
    4,001
    سطح
    40
    Points: 4,001, Level: 40
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 149
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    33

    تشکرشده 208 در 97 پست

    Rep Power
    36
    Array
    سلام به همگی و عیدتون مبارک
    این روزها حال و هوای عجیبی دارم نمیدونم چی میخوام نمیدونم چی به صلاحمه احساس میکنم از حقیقت زندگیم فاصله گرفتم میخوام پیداش کنم
    قبل ازدواجم همیشه فکر میکردم ازدواج خیلی خوبه و خیلی حس خوبیه که آدم یه یارو یاور و همدل پیدا میکنه بعد از ازدواج کاملا برعکس بود و اصلا این حس رو نداشتم و حسرت روزهای مجردی رو میخوردم
    الان که دوباره مجرد شدم حس خوبی دارم البته بعد از قضیه اون آقای خواستگار الکی یکم حالم بد شد
    فردا مراسم عقدشه
    علاقه ای به دونستن این جزییات زندگیش ندارم اما همش یه جوری با واسطه اینارو میشنوم و شنیدم که خیلی خوشحاله و راضی
    چرا این وسط من باید بازیچه میشدم آخه؟
    مگه من گفتم تو بیا از من خوشت بیاد
    اون همه دوست دارم ها و اون همه میگفت تو با بقیه فرق داری همش الکی بود همش چرت بود همش دروغ بود و بس و من چطور باور کردم چطور اعتماد کردم؟؟؟؟
    و الان به روی خودمم نیارم
    دلم میخواد برم بزنم تو صورتش بگم تو که انقد ادعات میشه خودت از همه بدتری
    شعور نداشت اونم با اون حرفای بی شرمانه آخرش

  5. کاربر روبرو از پست مفید زانکو تشکرکرده است .

    Hadi99g (پنجشنبه 23 اردیبهشت 95)

  6. #34
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 03 تیر 96 [ 07:33]
    تاریخ عضویت
    1394-4-06
    نوشته ها
    340
    امتیاز
    8,219
    سطح
    61
    Points: 8,219, Level: 61
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 231
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    343

    تشکرشده 431 در 213 پست

    Rep Power
    64
    Array
    سلام عیدت مبارک، شاید حقیقت زندگی همین تلاش و زندگی با امید و شادیه، من وقتی یاد مجردی میفتم به خودم میگم اگه الان متاهل بودم ممکن بود واسه هر موضوعی ناراحت باشم یا خوشحال باشم پس نیاز نیست به این مسائل فکر کنم چون شادی ربطی به مجردی یا متاهلی میتونه نداشته باشه و یه آدم شاد هر موقعیتی دلیلی برا شادی داره، من اینجوری حقیقت زندگی رو برا خودم معنی میکنم، پس الان که مجردم هم باید شاد باشم و این یه موقعیت گذراست و وقتی دوباره متاهل بشم دیگه مجردی تکرار نمیشه پس حتی بهتره قدر این روزا رو بدونم، یه موضوع دیگه هم هست که درک حقیقت زندگی رو برام آسونتر میکنه همه بزرگان دینی و اولیا الله و هر چی انسان که آفریده شده تو زندگی مشکل داشتن و دارن اگه هدف تو زندگی داشته باشیم تحمل مشکلات با معنی تر میشه و امید و ایمان با هم معنی دارن ، خداییش خوب منبر میرم

  7. 2 کاربر از پست مفید آخیش تشکرکرده اند .

    Hadi99g (سه شنبه 21 اردیبهشت 95), مهرآیین (پنجشنبه 16 اردیبهشت 95)

  8. #35
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 20 آبان 96 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1394-5-30
    نوشته ها
    179
    امتیاز
    4,001
    سطح
    40
    Points: 4,001, Level: 40
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 149
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    33

    تشکرشده 208 در 97 پست

    Rep Power
    36
    Array
    اخیش عزیزم حرفای خیلی خوبی زدی
    ممنون ازت
    کاش همه ی آدما یکمی شرافتمندانه تر زندگی کنیم و حواسمون جمع باشه که یه وقت دل کسی رو نشکونیم و اگر هرکسی این مورد رو رعایت کنه خیلی زندگی واسه همه شیرین تر میشه
    بعضی وقتها سرت به کار خودت گرمه و داری از زندگیت لذت میبری ولی بقیه سعی دارن خودشونو به تو نزدیک کنن و اون وقته که باید خیلی مراقب باشی

  9. کاربر روبرو از پست مفید زانکو تشکرکرده است .

    Hadi99g (سه شنبه 21 اردیبهشت 95)

  10. #36
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,001 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array
    با سلام

    برای یک دختر هیچ چیز بهتر از این نیست که خودش را درگیر بلاتکلیفیهای یک خواستگار نکنه و بدتر از این نیست که خودش رو بکشونه به دنبال اینکه چه وقت تکلیفش را با تردید ها و تعارضاتش روشن میکنه و آره یا نه او معلوم می شود از همون اول وقتی خواستگاری در تردید و تعارض اولیه با مسائلی هست محترمانه و قاطعانه به او بگویید ابتدا برید تکلیفتون را با آنچه براتون مسئله است روشن کنید با یک بازه زمانی مورد توافق و مشخص، اگر حل شد که ادامه مسیر شناخت اگر نه که شما درگیر نشدید .... و در یک ارتباط شناختی معیوب خود را قرار ندادید اما تا اون شخص میره ببینه با خودش چند چند است شما در انتظار نباشید ، هیچ باب خوش بینانه ای در ذهنتان باز نکنید .... و به زندگیتان ادامه دهید .... ادامه ارتباط ولو برای شناخت با وجود تردید و تعارضهایی که برای فرد اساسی است و از همان ابتدا صلایش را سر می دهد را اگر بپذیرید میشه زمینه وابستگی احساسی و آسیب پذیری برای شما بخصوص وقتی شناخت بیشتر شود و سنخیتهای زیادی دیده شود ..... در اینجور شرایطی این دختران هستند که آسیب می بینند....

    و اما در این برهه که قرار داری ...

    به هیچ وجه ذهنت را درگیر علت سرد شدنهای ایشان و حتی رفتارهای نامناسبش نکن .... دل شما شکسته طبیعیه ... اما اجازه نده زندگیت متمرکز بر آن باشد ، خودت را به آرامش برسان و درسهای لازمه را بگیر و به کار گیر و احساس عدم شایستگی نداشته باش ..... فکر نکن یک وقت تو لایق نبودی .... فکر کن شاید او خود را از محاسن وجود شما محروم ساخته و مختار است و آزاد و محبور نبود خود را وادار کند که شایستگی هایی که در خود سراغ داری را ببیند و بپذیرد و ارزشمند بداند و با شما ازدواج کند که اگر چینین تمایلی در شما بوده یعنی خودخواهی ، یعنی قائل نبودن اختیار انتخاب برای فرد .....رفتار یک دختر در وقت جاری بودن موضوع نباید به گونه ای باشد که طرف احساس کند اصرار بر ازدواج دارد و نه بعد از اتمام طوری باشد که احساس محرومیت کند .... بلکه بدور از خودخواهی و انتظار و اصرار و بر مدار درست و صیحیح باید پیش رود

    درگیر ناراحتی از رفتار او نمان ، در باره اش قضاوت هم نکن ، برایش دعای خیر کن ، بصیرت بخواه و سعادت ..... هرکسی مسئول اعمال خود است و نتیجه اعمالش را خواهد دید
    مهم این است که شما درست رفتار کنی ، درست تصمیم بگیری و محورت اصول اخلاقی و شرعی و انسانی و خدا باشد حتی جایی که میل و کشش درونی ات به سویی غیر از این می کشاند مقاومت وایستادگی در برابر نفس را پیشه کنی و نه به خودت و نه به دیگری ظلمی با روند و روش و ارتباط خارج از قائده و دوستی روا نداری .... که وجدانت آرام خواهد بود و وجدان آرام از اینکه حقی به گردنت نیامده بزرگترین حاصل طی مسیر زندگیست .

    نسبت به زندگی و ازدواج هم ناامید نشو که اگر چنین باشی یعنی خود را از خدا و الطاف بیکران و همه نعمت هایی که اطرافت هست و نه بهانه که هدایایی برای خوشحالی و خوش بینی شماست محروم ساخته ای

    زندگی زیباست ولو با تلخی هایی همراه باشد ... دیدت را وسیع تر کن و خود را برای خدایت هرچه لایق تر کن تا مواهبی بی بدیل و بی نظیر دریافت کنی که گاه در وصفش نتوانی نشست .... و هرگز تصور نکن که برای خدا کار سختی هست وقتی شما خود را لایق او می سازی او بنده ای از بندگان خوبش را لایق همسری تو قرار دهد آن کسی که تو را درک کند ، بفهمد، عمیقاً بخواهد و بدور از خودخواهی دوست بدارد و حامی و پشتیانت باشد ..... و درکنارت آرامشی الهی را بخواهد و تو با تکیه به او و شایستگی هایش در آرامش و دست در دستانش به سوی رشد و تعالی بروی در بستر یک زندگی مشترک .... تا خدا هست جایی برای ناامیدی و تنگ نظری نسبت به زندگی نیست ..... اینها شعار نیست حقایقی هست که راه خود را دارد و رهرویش باش تا بچشی







  11. 2 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    خانم دکتر (سه شنبه 21 اردیبهشت 95), زانکو (سه شنبه 21 اردیبهشت 95)

  12. #37
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 20 آبان 96 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1394-5-30
    نوشته ها
    179
    امتیاز
    4,001
    سطح
    40
    Points: 4,001, Level: 40
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 149
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    33

    تشکرشده 208 در 97 پست

    Rep Power
    36
    Array
    سلام فرشته مهربون عزیزم
    شما اولین کارشناسی هستین که واسه من پست میزاره
    خیلی خیلی خیلی خوشحال شدم و خیلی خیلی صحبت هاتون به دلم نشست
    من از صحبت های شما تو موضوعات مشابه اسکرین شات گرفتم که همیشه همراهم باشه و بخونم و ملکه ذهن کنم
    حقیقتش تو این ماجرا چون اولین بارم بود که بعد از جدایی کسی این موضوع رو به روم میاورد برام سخت بود و دیگر اینکه آخه من که نگفته بودم که شما بیا عاشق من شو و من که حسی نداشتم و چرا این آقا اصلا فکر کرد من خیلی خواهان هستم؟؟؟
    جالبه که این آقا خودش تجربه ازدواج ناموفق داشته چرا اون مهم نبود و مال من مهم؟؟؟
    من وقتی به خودش گفتم اون گفت جنبه ی آدما باهم فرق داره و من کلا بعد از اون بار هيچ صحبتی در زمینه ازدواج نکردم و کلا سکوت بود
    من هم غرور خودم رو دارم و شخصیت خودم و درسته که یه انتخاب اشتباه داشتم و قبول دارم که اشتباه کردم اما دلیل نمیشه تو سری خور باشم من کل مجموعه خودمو دوس دارم
    توهین این آقا اون جایی ادامه پیدا کرد که یهو اومد و به من گفت ازدواج کردم و من فقط از بابت اون آشنا نگران بودم که بعد این قضیه واقعا خیالم راحت شد و حتی مجبور شدم که توی جمع به این آقا تبریک بگم آرزوی خوشبختی کنم. نمیخواستم کسایی که از ماجرای ما باخبر بودن فکر کنن من آدم ضعیفی هستم.
    من تو زندگیم هیچوقت کسیو نه نفرین کردم و نه براش بد خواستم حتی برای همسر سابقم علی رغم اون همه سختی که کشیدم.
    من هم میخوام به آرامش برسم ناراحتی از بقیه همیشه آرامشو از آدم میگیره دارم سعی میکنم فراموشش کنم اما بخشش یکمی سخته و جالب اینکه اون آقا مطمئنا حق به جانبه و همه ی تقصرا رو هم میخواد بندازه گردن اون آشنا مشترک ما.
    خیلی مایل هستم روی عزت نفسم کار کنم و خیلی برنامه دارم برای زندگیم و از خدا میخوام مثل همیشه یار و یاورم باشه.
    فرشته ی مهربون عزیزم باز هم ممنون که وقت گذاشتین و واقعا باعث افتخار منه که برای تاپیک من پست گذاشتین.
    بسیار بسیار بسیار سپاسگزارم

  13. #38
    Banned
    آخرین بازدید
    جمعه 31 اردیبهشت 95 [ 13:25]
    تاریخ عضویت
    1395-2-01
    نوشته ها
    19
    امتیاز
    181
    سطح
    3
    Points: 181, Level: 3
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 19
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    100 Experience Points7 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 39 در 19 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط زانکو نمایش پست ها
    سلام فرشته مهربون عزیزم
    شما اولین کارشناسی هستین که واسه من پست میزاره
    خیلی خیلی خیلی خوشحال شدم و خیلی خیلی صحبت هاتون به دلم نشست
    من از صحبت های شما تو موضوعات مشابه اسکرین شات گرفتم که همیشه همراهم باشه و بخونم و ملکه ذهن کنم
    حقیقتش تو این ماجرا چون اولین بارم بود که بعد از جدایی کسی این موضوع رو به روم میاورد برام سخت بود و دیگر اینکه آخه من که نگفته بودم که شما بیا عاشق من شو و من که حسی نداشتم و چرا این آقا اصلا فکر کرد من خیلی خواهان هستم؟؟؟
    جالبه که این آقا خودش تجربه ازدواج ناموفق داشته چرا اون مهم نبود و مال من مهم؟؟؟
    من وقتی به خودش گفتم اون گفت جنبه ی آدما باهم فرق داره و من کلا بعد از اون بار هيچ صحبتی در زمینه ازدواج نکردم و کلا سکوت بود
    من هم غرور خودم رو دارم و شخصیت خودم و درسته که یه انتخاب اشتباه داشتم و قبول دارم که اشتباه کردم اما دلیل نمیشه تو سری خور باشم من کل مجموعه خودمو دوس دارم
    توهین این آقا اون جایی ادامه پیدا کرد که یهو اومد و به من گفت ازدواج کردم و من فقط از بابت اون آشنا نگران بودم که بعد این قضیه واقعا خیالم راحت شد و حتی مجبور شدم که توی جمع به این آقا تبریک بگم آرزوی خوشبختی کنم. نمیخواستم کسایی که از ماجرای ما باخبر بودن فکر کنن من آدم ضعیفی هستم.
    من تو زندگیم هیچوقت کسیو نه نفرین کردم و نه براش بد خواستم حتی برای همسر سابقم علی رغم اون همه سختی که کشیدم.
    من هم میخوام به آرامش برسم ناراحتی از بقیه همیشه آرامشو از آدم میگیره دارم سعی میکنم فراموشش کنم اما بخشش یکمی سخته و جالب اینکه اون آقا مطمئنا حق به جانبه و همه ی تقصرا رو هم میخواد بندازه گردن اون آشنا مشترک ما.
    خیلی مایل هستم روی عزت نفسم کار کنم و خیلی برنامه دارم برای زندگیم و از خدا میخوام مثل همیشه یار و یاورم باشه.
    فرشته ی مهربون عزیزم باز هم ممنون که وقت گذاشتین و واقعا باعث افتخار منه که برای تاپیک من پست گذاشتین.
    بسیار بسیار بسیار سپاسگزارم
    این اقا احتمالا ادم بد دل و بدبینی بودن ،شاید علت طلاق دادن زنشات هم همین بوده پس چیز مهمی رو از دست ندادی، ضمن اینکه به بهانه ازدواج اومده جلو بعدش رفته تو فاز سواستفاده جنسی پس نگاه به حرفای قشنگش نکن ،به عملش نگاه کن تا بفهمی تحفه ای نبوده که حسرتشو بخوری

  14. #39
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 شهریور 00 [ 16:19]
    تاریخ عضویت
    1394-6-10
    نوشته ها
    262
    امتیاز
    9,650
    سطح
    65
    Points: 9,650, Level: 65
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 400
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    431

    تشکرشده 376 در 164 پست

    Rep Power
    53
    Array
    زانکو جان تاپیکتونو خوندم و خیلی ناراحت شدم
    نه بخاطر اتفاقی که افتاد بلکه بخاطر رفتار و اشتباهات شما و اینکه خیلی نگرانتم
    خییییلی خوشحالم که اون اقا از زندگیت رفت بیرون بنظرم خدا خیلی دوستت داره
    بنظر من مشکل از شماست که هنوز نتونستی این موضوع رو درک کنی که اگر ازدواج قبلی ناموفق بود مشکل از ظاهر شما نبود مشکل این بود نامزدتون مرد زندگی نیست و رفت.مشکل از شماست که اینقدر اعتماد به نفس نداری و خودتو دست کم میگیری که به یه خواستگار نه چندان مناسب و عالی اینقدر بها میدی که مدام پیگیرش شدی و بهش وابسته شدی.میگفتی برات مهم نیست ولی بود
    زانکو جان چرا هواست نیست که ممکنه بخاطر این نداشتن اعتماد به نفس به خاطر دست کم گرفتن خودت ممکنه خودتو توی چاه بندازی
    اون آقا قصدش کاملا مشخص بود,دید شما اینکاره نیستی رفت.حالا هم که هنوز ازدواج نکرده رفته یکیو پیدا کرده که فعلا دوست باشن و به خواسته هاشونم برسن بعد خدا میدونه که به ازدواج ختم میشه یا نه
    دختر خوب اینقدر ساده نباش اینقدر احساساتی نباش میدونی اگر ازدواج مجددتو اینقدر ساده بگیری چی میشه؟
    دلیلی نداره ادم به خواستگارش که نه پیامی بینشونه نه چیزی اینقدر دل ببنده.خب که چی اون اشنا متوجه شن باهم ازدواج نکردین؟این چیرو ثابت میکنه؟که شما ایراد داری؟نه ممکنه اون اقا ایراد داشته که واقعام داشت
    بنظرم فعلا اصلا به ازدواج فکر نکن و تا وقتی که اعتماد به نفستو بدست نیاوردی و یه ادم معقول تو زندگیت قرار نگرفته ابدا به ازدواج فکر نکن
    ازدواج که مثل دوستی نیست که خوشت نیومد تمومش کنی مخصوصا ازدواج دوم.خیلی هواستو جمع کن جامعه پر از گرگه و شما هنوز خیلی ساده ای دوست من
    امیدوارم متوجه نیتم باشی

  15. کاربر روبرو از پست مفید ZENDEGIBEHTAR تشکرکرده است .

    زانکو (چهارشنبه 22 اردیبهشت 95)

  16. #40
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,001 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array
    دوباره سلام

    عزیزم

    خیلی خوب درک می کنم چه حسی داری .... احساس می کنی تحقیر شدی .... در موردت برداشت اشتباه شده (تصور اینکه شما به ازدواج اصرار داشتی ).... می دونم نوع رفتار و عملکرد ایشان این را نشان داده و چون اینها در درون شما نبوده ناراحتی ..... ناراحتی ات بجا .... دلشکستگیت بجا .... دلگیریت بجا .... اینها همه احساسهای طبیعی ای هست که برای شما پیش آمده و طبیعی هست .... اما مگر اعتماد به نفس شما در گرو این برداشتهاست ؟؟.... شما که به قول خودت نه ایشان را دعوت کرده ای به ارتباط و ازدواج .... نه اصرار داشته ای و نه اونچه ایشان برداشت کرده بوده .... همین کافیست که خودت می دانی واقعیت درون خودت چی بوده و هست .... صداقتت ، روانی ات و اعتماد به نفست دلدار تو در برابر حسهای ناخوشایند و دلگیری و دلشکستگی تو هست .... اگر این نباشد پس اعتماد به نفست ضعیف هست .... پس مطمئن نیستی که آنگونه که او برداشت کرده و مطابقش رفتار کرده نبوده .... اینم راه حل داره ... بررسی می کنی اگر چنین نبوده که اعتماد به نفست را می بینی .... اگر بوده که درس می گیری که در موارد دیگر مراقب رفتارت باشی که چنین پیام رسانی هایی نداشته باشد ...

    عزیز جان بگذار یک نکته کلی هم بگم :

    غالب مردها رفتار خودخواهانه ای دارند مگر آنها که خیلی با خود کار دارند و محاسبه اعمال و شناخت احساس و افکار و عملکرد خود را بر معیار صحیح الهی داشته و دارند .... اینکه چرا غالباً خودخواهانه رفتار می کنند و تصمیم می گیرند هم من به شخصه بررسی هایی داشته ام که نه اینجا جای طرح حاصل آن است و نه مجالش .....

    پس به خودت دلداری بده و
    بدان که اگر بخواهی خدای مهربانی هوای دلت را دارد که هرکاری از او بر میاد ، پس خود را در آغوش مهربانش بینداز و بخواه که کمکت کند و دلدارت شود تا به آرامش برسی اگر خالصانه و با اطمینان به قادر مطلق بودنش و امید به لطف و محبتش این کار را بکنی (توکل)چنان هوای دلت را دارد و به آرامش و سکینه قلبی می رساند و چشمه هایی از معرفت و نعمت هایش نشانت می دهد که نتوانی با خودت هم وصف کنی ....



    برات دعا می کنم از صمیم قلب







  17. کاربر روبرو از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده است .

    danger (یکشنبه 02 خرداد 95)


 
صفحه 4 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. معرفی مشاور خوب و دلسوز در شیراز
    توسط solhesefid در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: جمعه 14 خرداد 95, 21:15
  2. به یک گروه دلسوز برای مسائل کاری نیازمندیم!
    توسط rahekhoob در انجمن علمی و آموزشی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: چهارشنبه 12 خرداد 95, 11:04
  3. دلا بسوز که سوز تو کارها بکند >>>
    توسط فرشته مهربان در انجمن موسیقی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: شنبه 16 اردیبهشت 91, 04:22
  4. +دلا بسوز که سوز تو کارها بکند...
    توسط lمریم در انجمن متارکه و طلاق
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: یکشنبه 27 دی 88, 04:03
  5. بازم اين اس ام اس و ايرانسل هاي خانمان سوز
    توسط ماندگار در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 63
    آخرين نوشته: سه شنبه 10 دی 87, 11:30

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:22 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.