به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 9 نخستنخست 123456789 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 86
  1. #21
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دیروز [ 13:16]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,420
    امتیاز
    287,066
    سطح
    100
    Points: 287,066, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 67.0%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,577

    تشکرشده 37,079 در 7,002 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط amf66 نمایش پست ها
    از یکطرف عقل و منطق و وجدان و مردونگیم میگه اگر زنت نمیخاد پیشت بمونه و تصمیمش قطعیه انقدر خودخواه نباش بهش حق انتخاب بده و نزار همه خوبیهات با لجبازی و کینه ورزی بره زیر سوال
    از طرفی مثل یه جنگجوی زخمی و شکست خورده و یه ادمی که زخم به نامردی خورده همش حس انتقام میاد توی ذهنم
    به خودم میگم اون دنبال فرصت بود که نابودت کنه



    با سلام و احترام
    اتفاقا آنچه که تحت عنوان عقل و منطق و مردانگی گفتی اشتباه هست و باید تصحیح کنی.
    لطفا توجه کنید:

    چند فرض در مشکل شما هست که خودتون اذعان کردید:
    1 – زودجوش بودن شما
    2 – دوست داشتن همسرتان
    3 – مهربان بودن همسرتان
    4 – ناسازگاری همسرتان
    5 – احساس همسرتان مبنی بر اینکه شما تغییر ناپذیر هستید و او دیگر تحمل ندارد.



    خب بر اساس این فرض ها مردانگی نوع دیگر تعریف می شود:
    وقتی می گوییم اقتدار مردانه، خیلی ها به اشتباه با غرور مردانه، سلطه مردانه و عصبانیت مردانه اشتباه می گیرند.
    مردانگی مترداف مروت و جوانمردی و پافشاری روی کارها و حرفهای صحیح می باشد.
    مرد و اقتدار مردانه حکم می کند که شما بتوانید با بهترین روش زندگی خود را حفظ کنید، بهبود بخشید و ارتقاء دهید و عیوبش را به حداقل برسانید.

    اگر به این مهم عقیده پیدا کنید، باید بهترین راههایی که منجر به این هدف مهم می شود را انتخاب کنید و هر چقدر هم سختی دارد بر خود هموار کنید.



    بر اساس فرض های فوق شما نیاز به هزینه های ذیل برای حفظ زندگی دارید

    1 – مردانه عمل کنید یعنی غرورتان را نسبت به همسرتان به صفر برسانید. شیرین ترین لذت برای یک مرد باید ذبخ غرورش پیش پای همسرش باشد.
    یعنی اگر حفظ و اصلاح یک زندگی یک ارزش برای شما هست. حتی اگر پای همسرتان را ببوسید ولی زندگی را حفظ کنید و بعد اصلاح کنید این نشانه اقتدار شماست.
    اینکه شما طلاق بدهید، یا فریاد بزنید، یا قهر کنید، یا مثل او عمل کنید، یا بی تفاوت باشید، یا به فکر انتقام باشید، اینها همه کارهایی هست که ما از بچگی وقتی شرایط به نفعمون پیش نمی رفت؛ این کار ها را می کردیم!!!
    این کارها پختگی و مردانگی نیست. بلکه انفعال و احساسات ما نسبت به ناکامی هست.




    2 – شما دو کار عمده پیش رو دارید.

    الف) کوتاه مدت :برای ترمیم این زخم حاد که روح هر دو شما را آزرده و در حال عفونت هست. یعنی برگردندان همسرتون و شروع مجدد زندگی
    ب) بلند مدت برای حفظ ، بهبود و ارتقاء این زندگی یعنی تمرین مهارت و آگاهی هایی که زندگی را برای هر دو شما جذب و دوست داشتنی بکند.

    شما در مرحله اول به هر روش محبت آمیز و خاضعانه و مهربانه باید همسرت را مجاب کنی که وقتی به زندگیتون بدهد تا خودتون را نشان دهید.
    دقت کنید. در این فاز اول شما از خودتون مایه بگذارید و بگویید مثلا یک مدت 6 ماهه بده تا متوجه شوی من مرد دیگری برای تو خواهم بود که بیشتر دوستت خواهم داشت و کم خطا تر خواهم بود.
    (البته به مرور او هم با تغییرات شما دستخوش تغییرات خواهد شدولی شما الان روی او تمرکز نکنید.)


    اما برای مرحله دوم که بازسازی هست. نیاز به شیوه های دقیق تر و حساب شده تر هست که انشاء الله اگر مرحله اول، یعنی بازگرداندن او به زندگی را انجام دادید به کمک هم آن را هم انجام خواهید داد.






    3 – عیدی که هم اکنون باید به او بدهی....
    ببین عیدی برای او طلاق نامه اش نیست.
    عیدی او اینست که چشم باز کند و متوجه شود باز سر زندگیش هست.
    اما زندگی ارتقاء یافته ای که در آن درگیریها و ناراحتی ها و بحث ها و عصبانیت ها ، جایش را به لبخند و مهربونی و از خود گذشتگی داده است. و همه اینها را نیز مرهون شوهر فداکار و مهربانش هست.

    بگذار او سال 95 را در زندگیش به عنوان معجزه ای بداند که تو به او عیدی دادی.
    قول و تعهد همه جوره و واقعی برای اینکه او را حفظ کنی و احترام بگذاری، را بهش بده.
    امید او را برانگیز.
    به او بگو بهت فرصت بده، تا مردانگی شما را در حل مشکلات و صبوری و یک زندگی آرام مشاهده کند.
    به او بگو یک فرصت بی نهایت از او نمی خواهی.
    به او صرفا بگو این آخرین راه حل را برای 6 ماه تست کند.
    بگو خواهی دید که انسانها می توانند تغییر کنند.
    انسانها می توانند آتش را خاموش کنند.
    انسانها می توانند زمین خشک را درختکاری کنند.
    انسانهایی که می توانند به کره ماه بروند، با لطافت می توانند به قلب دیگری بروند
    پس قدرت، انرژی، توان، مردانگی و غرورت به این باشد که بتوانی همسرت را حفظ کنی، زندگیت را حفظ کنی.
    و در این حفظ کردن فقط روی خودت متمرکز باش، مرتب نگران نباش او چه فکری می کند، دیگران چه فکری می کند.

    این اشتباهی بزرگی هست که مرتب نگران باشی که سوء استفاده میکند.

    همین طرز فکرها و حساب و کتابها کارتان را به اینجا کشانیده است.
    زن و شوهر باید مانند درخت سایه اشان را رایگان ببخشند به زمین زندگی
    بدون حساب و کتاب




    4 - شما یک بار به دنیا آمده ای. هنرت را در حفظ و ارتقاء یک زندگی نشان بده
    دختری همه چیزش و خانواده اش را گذاشته و به شما امید بسته است.
    و خانواده ای ساخته اید.

    قدرت یک انسان را به نمایش بگذار.
    حفظ یک خانواده ارزش فراوانی دارد.
    اگر در زندگی این دنیایی خود بتوانی به هر قیمت این خانواده را حفظ کنی و کارکردش را بهبود بخشی ، این هنر شماست.
    چقدر خوبست که مردی بفهمد غرورش را زیر پای همسرش خرد کردن ، نهایت بزرگی هست.
    وگرنه فریاد زدن، قهر کردن، اذیت کردن، درگیر شدن، انتقام گرفتن، خشونت ورزیدن کار هر آدم ناساخته ای هست.
    آن کاری که هر کسی به سادگی نمی تواند بکند، هزینه کردن از وجود خودش برای زندگی و همسر هست.

    فداکاری این نیست که به همسرتان بگویی برات می میرم.
    کافی هست که غرورت را پیش پایش ذبح کنی

    و این را نه با کلک و سیاست بازی ، بلکه به قلب قبول داشته باشی.
    وقتی در دنیا ما نتوانیم از خودمان بیرون بیاییم و همسرمان را راضی کنیم. پس چگونه می خواهیم خود را دوست داشته باشیم.




    5 – ممکن است الان فکر کنی پس او چی؟ خطا، خودخواهی ها و گیرها و مشکلات او چی میشه!!!!
    دقت کن.
    من مخصوصا در بندهای فوق هیچ اشاره ای به نقش همسرت، اشتباهاتش، ضعفهایش و عدم کنترل احساساتش و .... نکردم.
    چرا؟
    چون من اکنون شما را مرد مقتدر این زندگی فرض کردم.
    من اکنون شما را سکان دار یک کشتی در دریای مواج فرض کردم.
    اکنون نوبت خاموش کردن این آتش را کاملا به شما دادم.
    من شما را بدون نقش او فرض کردم، تا ببینم شما چقدر توان، انرژی و انگیزه داری.
    آیا همه اینها را که می گویی تمایل به ادامه زندگی دارید راست می گویی یا نه؟
    تا چه میزان حاضری هزینه حفظ یک زندگی و عاشقانه زندگی کردن ، کنید؟

    برای موفقیت در فاز اول(برگرداندن همسرت و امیدآفرینی برای او)، اصلا و ابدا به او و اشتباهاتش فکر نکن و از او چیزی نخواه.
    البته بعدا راههایی که منجر به بهبود او شود هم می گوییم. اما اکنون شما باید همه کاره باشید.






    6 – گوهر زندگی شما چند می ارزه؟
    اگر زندگی و ارزش آن برای شما 100 ریال می ارزد، طبیعی هست که خنده دار باشد که انرژی برای آن بگذارید!!

    اما اگر بحث سر میلیاردها تومان باشد، مقداری سختی کشیدن ، تحمل کردن ارزشش را دارد.
    این مثال را زدم تا ببینی در چشم شما خانواده، همسرت و زندگی چقدر ارزش دارد.

    بدیهی هست با مشکلاتی که تا کنون برای خودپیش آورده اید، نتوانی به خوبی زندگیت را ارزیابی کنی و قیمت بگذاری.
    اما این را بدان خانواده و زندگی قیمت گذاری نمی شود، ارزشش قابل محاسبه نیست.
    اگر می بینی از چشم مردم می افتد، چون بلد نیست این زندگی را پیش ببرند.
    مثل اینست که شما یک ماشین شاسی بلند خارجی داشته باشی، اما بلد نباشی به حرکتش در بیاوری و وسط جاده بمانی!!!!
    پس اگر بتوانی بلد باشی، عیب یابی کنی و حرکت کنی ارزشمند هست.







    خلاصه اینکه:

    2 فاز:
    فاز اول: هنرمندی در برگرداندن همسر
    فاز دوم: هنرمندی در تغییر خود، تغییر زندگی و بهبود و ارتقاء زندگی

    اکنون و برای عید، به عنوان عیدی همه توان خود را با زبان نرم و با هرگونه تعهد به کار بگیر تا او را برگردانی.
    غرورت را ذبح کن.
    او را ببوس
    و به او تعهد کتبی بده، که تو از سال 95 مردی را به عنوان شوهر خواهی دید که همه توان خودش را متوجه انعطاف و آرامش در زندگی می کند.
    به او بگو به صورت نقدی فقط همین را داری که غرور کاذبت را پیش او می شکنی و کوتاه می آیی و اشتباهاتت را می پذیری.
    بگو فرصت 6 ماهه به زندگیمون بده، تا متوجه شوی برای تو چه مردی خواهم بود.

    اگر در مورد چگونه صحبت کردن و چگونه راضی کردن او باز سئوالی داشتی در ادامه این تاپیک مطرح کن.


    نکته بسیار مهم:

    البته ما انتظار نداریم همسر شما که خود دچار ضعفهای عمده هست، با یک صحبت شما نظرش عوض شود.
    حتی ممکن است به صورت اهانت آمیزی جواب شما را بدهد و شما را طرد کند.
    خواهش می کنم حرفه ای عمل کنید.
    هیجانی و احساسی نشوید و حرف بی مورد و تحریک آمیزی نزنید.
    اگر او اهانت کرد، طرد کرد، یا سربالا صحبت کرد.
    شما بگو من واقعا دوستت دارم و همه این حرفهایت را درک می کنم. من اهانت و توهین های تو را هم شیرین می بینم.
    با تو بودن برایم مهمتر از هر چیزی هست.
    دوستت دارم.
    حق بهت می دهم.
    اما نیاز به فرصت و زمان دارم که برای آخرین بار خودم را به تو اثبات کنم.
    مواظب باش برخورد عصبانی، تند، یا تحقیر گرانه نداشته باشی.

    به هر حال اگر این پست را خوب متوجه شده باشی. متوجه شدی که برگشت همسرت و شروع مجدد زندگی؛ هدف این پست هست و قیمت و هزینه این برگشت همسرت هم آن ملایمت، تواضع و صبر و خویشتنداری و مهربانی شماست. و باید همه هنرت را از این مسیر نشان دهی.






    .


    و همه این پست بنده جواب سئوال شما در این تاپیک بود:
    کاش میشد برگردم به گذشته تا بالغانه تر رفتار کنم




    غلام همت آنم که زیر چرخ کبـــود
    زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

    http://www.hamdardi.com
    دسترسی سریع به همدردی و مدیر همدردی با عضویت در کانال همدردی در ایتا

  2. 7 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    skyzare (پنجشنبه 27 اسفند 94), فدایی یار (چهارشنبه 18 فروردین 95), آرامش خیال (چهارشنبه 26 اسفند 94), روژینا (دوشنبه 16 فروردین 95), سها** (شنبه 07 فروردین 95), شادی ظهوریان (چهارشنبه 26 اسفند 94), عشق آفرین (پنجشنبه 18 خرداد 96)

  3. #22
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 02 بهمن 99 [ 08:27]
    تاریخ عضویت
    1394-10-28
    نوشته ها
    145
    امتیاز
    8,981
    سطح
    63
    Points: 8,981, Level: 63
    Level completed: 77%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    474

    تشکرشده 304 در 105 پست

    Rep Power
    38
    Array
    سلام
    به عنوان یک زن پست آقای مدیر رو به شدت دوست داشتم .خواهش میکنم تک تک جمله هاشون رو بخونید و به بهش عمل کنید.
    من هروقت تاپیک شمارو میخوندم تعجب میکردم که فکر میکردید با طلاق دادن خانومتون دارید در حقش خوبی میکنید!
    همیشه دوست داشتم بهتون بگم که به جای مقابله،بهش نشون بدید که براتون مهم و با ارزشه و ازش نمیگذرید.یک زن فقط دنبال اینه که برای شوهرش مهم باشه و همه هم اینو بدونن.
    توصیه های آقای مدیر خیلی به دلم نشست.
    لطفا بهشون عمل کنید،انشالله مشکلتون حل میشه.

  4. 3 کاربر از پست مفید آرامش خیال تشکرکرده اند .

    فدایی یار (چهارشنبه 18 فروردین 95), مدیرهمدردی (چهارشنبه 26 اسفند 94), بالهای صداقت (سه شنبه 10 فروردین 95)

  5. #23
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 21 تیر 97 [ 15:04]
    تاریخ عضویت
    1392-5-02
    نوشته ها
    206
    امتیاز
    7,253
    سطح
    56
    Points: 7,253, Level: 56
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    143

    تشکرشده 309 در 147 پست

    Rep Power
    46
    Array
    سلام خدمت جناب مدیر و ارامش خیال عزیز
    واقعا از تک تک صحبتهای جناب مدیر لذت بردم و به فکر فرو رفتم
    من از سال ۹۲ عضو همدردی ام اما دو سه ماهه که فعال شدم و پیگیر...
    فقط میگم کاش از همونموقع وقت میذاشتم و میومدم اینجا....
    در مورد صحبتهای مدیر عزیز اظهار نظری نمیکنم چون با اینکه چندبار خوندم فرمایشاتشون رو اما هنوز نیاز دارم بخونم تا به عمقش پی ببرم...
    اما واقعا که همین روش بهترین کار برای نجات زندگیمه...
    دیروز از طرف کلانتری همسرمو خواستن برای تنظیم صورتجلسه درباره تمکین یا عدم تمکین
    که ایشون با یه سری شروط اعم از تهیه منزل مستقل و اثاث و برگزاری عروسی حاضر به تمکین شدن
    البته بنظر میاد فقط برای ایجاد خلل در پرونده نفقه اینکارو کرده و قصد عمل نداره
    اما به قول مدیر من میخام رفتار اونو نادیده بگیرم و ازین فرصت استفاده کنم برای جلو رفتن و پیشقدم شدن واسه اشتی....
    اول میرم پیش پدرش چون نظر اون براش حجته و ایشالا بعدش با همسرم صحبت کنم
    خیلی سخته..اینو فقط خودم میدونم
    بعد ده ماه برم سمت خونشون و پیش پدرش
    اما من ضعفی در خودم احساس نمیکنم و مشکل بزرگتر ازین روهم حل میکنم البته با کمک خدا و راهنمایی شما دوستان...
    ایشالا بزودی توی تایپیکم مینویسم که منو همسرم اشتی کردیم و فاز اول و قدم اول رو محکم برداشتم
    برام دعا کنید..‌.
    ویرایش توسط amf66 : چهارشنبه 26 اسفند 94 در ساعت 14:29

  6. 2 کاربر از پست مفید amf66 تشکرکرده اند .

    مدیرهمدردی (چهارشنبه 26 اسفند 94), آرامش خیال (چهارشنبه 26 اسفند 94)

  7. #24
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 21 تیر 97 [ 15:04]
    تاریخ عضویت
    1392-5-02
    نوشته ها
    206
    امتیاز
    7,253
    سطح
    56
    Points: 7,253, Level: 56
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    143

    تشکرشده 309 در 147 پست

    Rep Power
    46
    Array
    دلمو زدم به دریا و چند ساعت پیش با وکیل خانمم تماس گرفتم و ازش خاستم با پدرخانمم تماس بگیره و بهش بگه من میرم در مغازش باهاش صحبت کنم ایشونم قبول کردن بهشون خبر بدن..
    با خودم فکر کردم اگر سر نزده برم احتمال داره رفتارش زننده همراه با توهین باشه و گفتم اونم اگر حرفی داره بهش فکر کنه و امادگی داشته باشه
    بعد یه ساعته زنگ زدم بپرسم کی برم گفت که اونا گفتن تمایلی واسه صحبت ندارن
    خلاصه ضایع شدم در حد بوندس لیگا
    احتمالا اونا هنوز به فشار بوسیله قانون و شکایت امیدوارن
    انقد بچرخن تا سرشون گیجه بره
    اما من واسه یه ارزش غرورمو زیر پا گذاشتم اونم تلاش واسه حفظ زندگیم بود
    حالا فردا باید مامور بیاد خونه و اثاث رو بازدید کنه برای تمکین
    خلاصه من میخاستم شب عیدی مشکلمون حلشه که نخاستن
    اما من کوتاه نمیام و بازم محکم میاستم
    اونا هنوز انگار خسته نشدن ازین بازی
    سعی میکنم بازم کار خودمو بکنم و به فکر حفظ زندگیم باشم
    احتمالا فردام اتفاقای جالبی میافته....
    ویرایش توسط amf66 : چهارشنبه 26 اسفند 94 در ساعت 20:58

  8. #25
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دیروز [ 13:16]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,420
    امتیاز
    287,066
    سطح
    100
    Points: 287,066, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 67.0%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,577

    تشکرشده 37,079 در 7,002 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    با سلام و احترام
    از قدیم گفتند: شتر با پیغام آب نمی خورد.

    یعنی اینکه شما مستقمیا با خانم یا پدرخانمت زنگ بزن و صحبت کن.
    اگر موفق نشدید هم می توانید مستقیما مراجعه کنید.

    اگر پست قبلی ام را خواندید و پدر و مادرتان با شما هم عقیده هستند و عصبانی و عجول نیستند می توانید از آنها بخواهید پا در میانی کنند و زنگ بزنند.

    قرار نیست با یک حرف برگردید.
    البته مشخص هست که مصمم به حفظ زندگی هستید. و مطمئن هستم با اراده ای که دارید و با تحمل بالای خود می توانید موفق باشید.
    باتشکر

    غلام همت آنم که زیر چرخ کبـــود
    زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

    http://www.hamdardi.com
    دسترسی سریع به همدردی و مدیر همدردی با عضویت در کانال همدردی در ایتا

  9. 3 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    skyzare (پنجشنبه 27 اسفند 94), فدایی یار (چهارشنبه 18 فروردین 95), عشق آفرین (پنجشنبه 18 خرداد 96)

  10. #26
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 اردیبهشت 96 [ 15:14]
    تاریخ عضویت
    1391-8-17
    نوشته ها
    110
    امتیاز
    5,053
    سطح
    45
    Points: 5,053, Level: 45
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    163

    تشکرشده 177 در 80 پست

    Rep Power
    31
    Array
    سلام .

    به نظر من اگه واقعا زندگی ات رو میخوای و مطمئن هستی که خانمت ارزش تلاش کردن رو داره ....یعنی بشین و واقعا خوب فکر کن ....

    یه جعبه شیرینی بخر ... به همراه یه گل .... و یه کارت کوچک که گل چسبونده ای ...و یه جمله محبت امیز داخلش باشه ..برو دم خونه پدر خانمت .... حتی بدون هماهنگی هم باشه مشکلی نیست ...و زنگ بزن و مودباته درخواست کن که میخوای حرفات رو بزنی ....اگه راه دادند گل و شیرینی رو مستقیم به خانمت بده به هیچ کس دیگه نده .... حتی اگه در اون لحظه نیودش باز مودیانه بگو که دوست داری به خانمت بدی ....

    همه عکس العمل هایی که ممکنه داشته باشن رو توی ذهنت تجسم کن و سعی کن خودت رو برای همه اون موقعیت ها اماده کنی .....حرفات رو هم از قبل چند بار پیش خودت تکرار کن تا اونجا یه موقع اشتباه نکنی ...

    اما اگه راهت ندادند که بعید می دونم ! بهتره از قبل هر چی میخوای بگی رو توی یه نامه بنویسی ....اگه راه ندادند نامه و گل و شیرینی رو بهشون بده ...

    ===============================

    این که وکیل شما زنگ بزنه که شما بخوای بری حرف بزنی هم چین دلچسب یه خانم شاید نباشه ...من برعکس مدیر ( البته با عرض معذرت ) موافق نیستم که پدر ومادر شما زنگ بزنن و بخوان حرف بزنن ....یا حتی شما بخوای زنگ بزنی ......حضور مستقیم خیلی بهتر هست .... خیلی از پیام های ما از زیان بدنمون منتقل میشه ... اینها رو نمیشه پشت تلفن بیان کرد ....شما اول خودت پیش قدم بشو .... اگه موفق شدی بعد در مراحل بعد با خانواده برو .... البته برای همه این ها از قبل باید با خانواده ات مشورت کنی .

    همین جا هم که بخوای خانم ها نظر بدن متوجه میشی حضور مستقیم برای اشتی خیلی با ارزش تر از تماس هست براشون ..

    یا علی ...
    ویرایش توسط skyzare : پنجشنبه 27 اسفند 94 در ساعت 12:25

  11. کاربر روبرو از پست مفید skyzare تشکرکرده است .

    شادی ظهوریان (پنجشنبه 27 اسفند 94)

  12. #27
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 21 تیر 97 [ 15:04]
    تاریخ عضویت
    1392-5-02
    نوشته ها
    206
    امتیاز
    7,253
    سطح
    56
    Points: 7,253, Level: 56
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    143

    تشکرشده 309 در 147 پست

    Rep Power
    46
    Array
    سلام خدمت جناب مدیر و skyzare
    ممنونم بابت پیگیری و راهنمایی شما دوستان
    من قدرت و جسارت کافی برای هر اقدامی رو در خودم میبینم
    اما....
    با شناختی که نسبت به خونواده همسرم دارم میدونم که بدترین برخوردها باهام خواهد شد حتی اگر حضوری برم احتمال رد کردنم شدیدا هست
    چون اونا بزرگی و اقتدار خودشونو در گرو تحقیر دیگران میبینن مخصوصا کسی باشه که دخترشونو بدبخت کرده(بخیال خودشون) و بهشون ضرر مالی زده(وکیل و دادگاه و..)و مهمتر اینکه باعث شده چهره واقعیشون توی محله و فامیل رو بشه
    اخه ما توی یه محله ایم و همه منو بعنوان جوون خوب و سالم و کاری میشناسن و پدرخانمم وجه مثبتی داره اونجا
    خیلی ها متوجه این اختلاف شدن و وساطتت کردن و گفتن علی مشکلی نداره.. اخه چرا!؟
    اونام دلایل واهی بیان کردن
    بالاخره اینکه اونا شدیدا ازم کینه دارن
    برم در خونشون صددرصد بدترین رفتار ممکن رو باهام میکنن اینو تجربه ثابت کرده
    ناگفته نماند در روند دادگاه و شکایت خیلی حرمتها شکست و ادعای کذب واسه پیشبرد اهدافمون توی دادگاه از هر دو طرفمون اتفاق افتاد
    اما پدر و مادرم که مدیر فرمودن
    پدرم روحیه عصبی و زودجوش داره و اصلا خوددار نیست و تفکرات مرد سالارانه داره پس به پدرم امیدی واسه کمک ندارم
    مادرمم توی بحث و صحبت توانایی مدیریت و لفاظی نداره چون تحصیلاتش پایینه
    خلاصه اینکه من کلا خودمم و خودم
    اینکه به وکیلشون زنگ زدم و پیغوم دادم خاستم ببینم امادگی و انعطاف برای صحبت رو دارن و میخاستم بسنجم طرفم در چه شرایطیه
    الان اگر پا پیش بزارم بی شک بدترین رفتار باهام میشه و توی محله سکه یه پول میشم این یکم مرددم میکنه حضورا برم
    البته اعتقادم اینه این نشون دهنده اقتدار و روحیه گذشت منه و صرفنظر از برخورد اونا برای من مایه افتخاره
    دوستان راهنمایی بفرمایید لطفا
    اگر شد عصر میرم پیش یه مشاور تا حضوری هم مشورت بگیرم
    من اگر برای مصالحه و بهبود تلاش میکنم بخاطر یه صفات خودم و خانممه
    من به شخصه وفادار و متعهدم و تنوع طلب نیستم و پذیرش شکست برام سخته و اعتقادم بر اینه که ادم میتونه بدترین شرایط رو تبدیل به بهترین کنه و پا پس کشیدن و عقب نشینی کار ادمای ضعیفه
    خانمم دارای صفاتیه که من دوست دارم مثل نجابت و مهربونی و احساساتی بودن و وقار و متانت در پوشش و کلامش
    در کل حس میکنم با یکم مدیریت و کسب تجربه میتونیم در کنار هم خوشبخت بشیم
    به این دلایل تمایل به حفظ زندگیم دارم
    ممنون از همگیتون
    ویرایش توسط amf66 : پنجشنبه 27 اسفند 94 در ساعت 13:43

  13. 2 کاربر از پست مفید amf66 تشکرکرده اند .

    skyzare (پنجشنبه 27 اسفند 94), آرامش خیال (پنجشنبه 27 اسفند 94)

  14. #28
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 اردیبهشت 96 [ 15:14]
    تاریخ عضویت
    1391-8-17
    نوشته ها
    110
    امتیاز
    5,053
    سطح
    45
    Points: 5,053, Level: 45
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    163

    تشکرشده 177 در 80 پست

    Rep Power
    31
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط amf66 نمایش پست ها
    سلام خدمت جناب مدیر و skyzare
    ممنونم بابت پیگیری و راهنمایی شما دوستان
    من قدرت و جسارت کافی برای هر اقدامی رو در خودم میبینم
    اما....
    با شناختی که نسبت به خونواده همسرم دارم میدونم که بدترین برخوردها باهام خواهد شد حتی اگر حضوری برم احتمال رد کردنم شدیدا هست
    چون اونا بزرگی و اقتدار خودشونو در گرو تحقیر دیگران میبینن مخصوصا کسی باشه که دخترشونو بدبخت کرده(بخیال خودشون) و بهشون ضرر مالی زده(وکیل و دادگاه و..)و مهمتر اینکه باعث شده چهره واقعیشون توی محله و فامیل رو بشه
    اخه ما توی یه محله ایم و همه منو بعنوان جوون خوب و سالم و کاری میشناسن و پدرخانمم وجه مثبتی داره اونجا
    خیلی ها متوجه این اختلاف شدن و وساطتت کردن و گفتن علی مشکلی نداره.. اخه چرا!؟
    اونام دلایل واهی بیان کردن
    بالاخره اینکه اونا شدیدا ازم کینه دارن
    برم در خونشون صددرصد بدترین رفتار ممکن رو باهام میکنن اینو تجربه ثابت کرده
    ناگفته نماند در روند دادگاه و شکایت خیلی حرمتها شکست و ادعای کذب واسه پیشبرد اهدافمون توی دادگاه از هر دو طرفمون اتفاق افتاد
    اما پدر و مادرم که مدیر فرمودن
    پدرم روحیه عصبی و زودجوش داره و اصلا خوددار نیست و تفکرات مرد سالارانه داره پس به پدرم امیدی واسه کمک ندارم
    مادرمم توی بحث و صحبت توانایی مدیریت و لفاظی نداره چون تحصیلاتش پایینه
    خلاصه اینکه من کلا خودمم و خودم
    اینکه به وکیلشون زنگ زدم و پیغوم دادم خاستم ببینم امادگی و انعطاف برای صحبت رو دارن و میخاستم بسنجم طرفم در چه شرایطیه
    الان اگر پا پیش بزارم بی شک بدترین رفتار باهام میشه و توی محله سکه یه پول میشم این یکم مرددم میکنه حضورا برم
    البته اعتقادم اینه این نشون دهنده اقتدار و روحیه گذشت منه و صرفنظر از برخورد اونا برای من مایه افتخاره
    دوستان راهنمایی بفرمایید لطفا
    اگر شد عصر میرم پیش یه مشاور تا حضوری هم مشورت بگیرم
    من اگر برای مصالحه و بهبود تلاش میکنم بخاطر یه صفات خودم و خانممه
    من به شخصه وفادار و متعهدم و تنوع طلب نیستم و پذیرش شکست برام سخته و اعتقادم بر اینه که ادم میتونه بدترین شرایط رو تبدیل به بهترین کنه و پا پس کشیدن و عقب نشینی کار ادمای ضعیفه
    خانمم دارای صفاتیه که من دوست دارم مثل نجابت و مهربونی و احساساتی بودن و وقار و متانت در پوشش و کلامش
    در کل حس میکنم با یکم مدیریت و کسب تجربه میتونیم در کنار هم خوشبخت بشیم
    به این دلایل تمایل به حفظ زندگیم دارم
    ممنون از همگیتون
    سلام .

    ببین حالا پیش مشاوره رفتن که خیلی خوب هست . ولی مشاوری با ایمان با تجریه و اگاه باشه .... انتخاب مشاور از مشورت خیلی مهمتر هست . ولی به نظرم پیشنهاد من رو عملی کن ... ضرر نمی کنی .... حتی اگه با شما بدترین رفتارها هم بشه از وجود شما چیزی کم نمیشه ... در واقعه طرف مقابل هست که کوچیک می شه ... میدونی حتی اگه موفق هم نشی ... حداقل اش این هست که در اینده پشیمون نمیشی ... که چرا مثلا فلان کار رو نکردم ...و این که همه تلاشم رو نکرده بودم ...

    من خودم به مورد برام پیش اومد ... ( خیلی تمایل ندارم توی فضای نت مسائلم رو بگم ) البته قضیه من با شما کاملا متفاوت بود یعنی من و کسی که میخواست همسرم بشه تقصیری در مسائل نداشتیم و همدیگه رو میخواستیم ..با این که هیچ رابطه ای هم از قبل نداشیم ....و فرایند خواستگاری کاملا رسمی بود.. مشکل از خانواده ها بود با این حال من همه تلاشم رو کردم که جور بشه ولی نشد ... الان دیگه غصه اش رو نمیخورم ... میگم خوب من تلاشم رو کردم نشد حتما خیری توش نبوده الان هم به خدا می گم : ریش و قیچی دست خودت اگه خیری توش هست به سرانجام برسونش ....

    یاعلی
    ویرایش توسط skyzare : پنجشنبه 27 اسفند 94 در ساعت 15:04

  15. #29
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 21 تیر 97 [ 15:04]
    تاریخ عضویت
    1392-5-02
    نوشته ها
    206
    امتیاز
    7,253
    سطح
    56
    Points: 7,253, Level: 56
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    143

    تشکرشده 309 در 147 پست

    Rep Power
    46
    Array
    راستش عصر با مامور کلانتری رفتم در خونه پدرزنم تا برگه ابلاغیه رو بدن به همسرم واسه فردا بیاد کلانتری
    پدرزنم نبود یا نیومد نمیدونم همسرم تنها اومد دم در
    مامور بهم گفت شما نیا نزدیک منم عقب ایستادم
    یعنی نتونستم برم جلو
    اما خودمو عادی و با اعتماد بنفس نشون دادم همسرم اصلا بهم توجه نکرد
    از دور یه لبخند بهش زدم
    فردا باید بیاد کلانتری اعلام امادگی کنه واسه اومدن
    وگرنه نامه عدم تمکین میگیرم
    راستش دیشب میخاستم برم قبول نکردن
    هرچی فکر میکنم توی کلانتری یا با حضور مامور و در خونشون رفتن نمیشه تقاضای صحبت کرد
    باید بگم امروز نتونستم برم جلو..
    حرفهای جناب مدیر رو باز مرور کردم
    همه تاکیدش به غرور کاذب و کم گذشتی منه
    و البته عصبی و زودجوش بودنم
    حرفاشون خیلی به واقعیت نزدیکه
    واقعا دوست دارم از نو شروع کنم...
    میخام اول بخودم ثابت کنم و بعد به همسرم
    **قدرت و تواناییم رو در ساختن دوباره زندگیم**
    ویرایش توسط amf66 : پنجشنبه 27 اسفند 94 در ساعت 23:55

  16. #30
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 01 آذر 95 [ 22:28]
    تاریخ عضویت
    1394-10-22
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    367
    سطح
    7
    Points: 367, Level: 7
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 7 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    امیدوارم سال 95 بهترین سال زندگیتون باشه
    من خودم تو برزخی ترین دوران عمرم هستم و واقعا درکتون میکنم
    دو ساله عقدم و همسرم سه ماهه باهام قهره و ندیدمش چون ی شهر دیگه زندگی میکنه و اصلا بهم توجهی نداره
    اینارو گفتم که بگم واقعا درکتون میکنم
    از ته قلبم براتون آرزو میکنم تا دوباره کنار همسرتون بهترین روزای عمرتونو بگذرونید
    یک زن فقط و فقط و فقط از همسرش توجه میخواد
    میخواد شوهرش هم تو حرف هم تو عمل بهش ثابت کنه که اولیت زندگیش قرار داره
    تو رو خدا بهش ثابت کنین که دوسش دارین
    مطمئن باشین اونم الان داره داغون میشه و فقط میخواد مطمئن بشه شما عوض شدین و بهش توجه دارین
    اونم منتظر دیدنتونه
    شک نکنین
    براتون دعا میکنم


 
صفحه 3 از 9 نخستنخست 123456789 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 06:38 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.