به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 9 نخستنخست 123456789 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 86
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 اردیبهشت 95 [ 00:04]
    تاریخ عضویت
    1394-2-01
    نوشته ها
    128
    امتیاز
    2,990
    سطح
    33
    Points: 2,990, Level: 33
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 60
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    308

    تشکرشده 219 در 87 پست

    Rep Power
    33
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط amf66 نمایش پست ها
    ممنون هلنا خانم از راهنمایی قشنگتون
    به نکات خوبی اشاره کردید
    من اگر یه جدلی پیش میومد همون موقع قصد تموم کردنش رو داشتم مثلا میگفتم بریم بیرون یا بیام پیشت تا کش پیدا نکنه
    اما اگر باهم بودیم میگفت سریع منو برسون خونه و اکر جدا بودیم تا چند روز رو نشونم نمیداد که متاسفانه من به قول شما غرور و مردانگیم رو میذاشتم زیر پا و اصرار میکردم
    اما توی این بحثمون که الان ده ماهه ادامه داره اوایل رفتم پیشش گفتم ببین داره قهرمون طولانی میشه و بیش ازین به صلاح نیست چون خونواده ها میفهمن و پیچیده تر میشه اما اون گفت قصدش جدایی و تصمیمش قطعیه
    توقع داشت برم باز با التماس و خواهش پیش خودش و خونوادش راضیش کنم به اشتی
    اما اینبار نکردم اینکار رو چون فهمیدم چوب همین اصرار زیاد رو خوردم و اون بدتر ازم دور شده
    اما دیگه دیر شده بود و اون فقط باج میخاست و منم ندادم و الان رسیدیم به این نقطه...
    یک قدمی طلاق
    من الان پشیمونم که به قول شما چرا منغعلانه برخورد کردم و خودم عزت نفس و غرورم رو ارزون فروختم و باعث شدم برای همسرم بی ارزش و یه سربار بشم....
    کاش یوقتایی باهاش هم نظر میشدم و اجازه میدادم برای زندگی با من بیشتر تلاش کنه و انقد سهل و اسون همیشه اماده از خود گذشتگی نمیشدم
    ...
    هنوز دیر نشده ایشون اگه شما را بخواد و دوست داشته باشه هنوز راه برگشت هست
    حتی اگه دادگاه نامه طلاق را بده بازم راه برگشت هست
    پس اینقدر ناامید نباش

    خانواده شما و ایشون نظرشون چیه ؟
    الان رابطه شما در چه سطحی هست ؟ تو راه دادگاه هستید ؟ یا فقط قهرید ؟

    این خطی که قرمز کردم اشتباه خیلی بزرگی هست
    الان دوباره مرتکب این اشتباه نشوید باید خودش شما را انتخاب کنه نه اینکه قرار باشه با ناز و خواهش بیاد با شما زندگی کنه

  2. #12
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 شهریور 96 [ 00:37]
    تاریخ عضویت
    1394-4-23
    نوشته ها
    641
    امتیاز
    12,858
    سطح
    74
    Points: 12,858, Level: 74
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 392
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 767 در 424 پست

    Rep Power
    111
    Array
    من میگم باهمسرتون تماس بگیرین و بگین یه فرصت چند ماهه به خودتون و زندگیتون بدین بهش بگین شما کارهایی که دوست دارین منانجام بدم رو بگو منم همینطور یعنی تو تغییر وتعدیل رفتاراتون توافق کنین بعد یه مدت اگه دیدین ایشون نمیخاد دیگه بهتصمیمش احترام میذاری
    البته بعد درستشدن زندگی بیارش اینجا باهاش کار دارم
    البته بهش بگو نمیخام الان جواب بدی فکرات کن اگر جوابت منفیه طلاقت نمیدم تا اینکه بریم پیش مشاور اگه گفت طلاق موافقم

  3. #13
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 21 تیر 97 [ 15:04]
    تاریخ عضویت
    1392-5-02
    نوشته ها
    206
    امتیاز
    7,253
    سطح
    56
    Points: 7,253, Level: 56
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    143

    تشکرشده 309 در 147 پست

    Rep Power
    46
    Array
    ممنون از شما دوستای خوبم
    راستش توی این مدت ده ماه که قهریم به طرق مختلف با وساطتت ادمای مختلف خاستم دوباره اشتی کنیم اما به هیچ وجه کوتاه نمیان الانم که دیگه دادگاه رفتیم و رای محکومیت خانمم به تمکین صادر شده و اونم مهریه گذاشته اجرا از برج دو و سه باید شروع کنم به دادن اما هنوز اقدامی واسه طلاق نکردیم و کلا قطع رابطه ایم و فقط توی دادگاه دیدمش دو بار
    خانواده من امیدوارن همسرم برگرده و البته برای این تلاش زیادی نکردن که دو دلیل داره یکی رفتارای سرد همسرم که نتونست خودشو توی دلشون جا کنه یکی هم رفتارای سرد و متکبرانه خونوادشه مثلا حرفای تحقیر امیز و بی احترامی توی رفتارشون که قبلا دیدن ازشون بخاطر همین خیلی واسه برگردوندنش کمکم نکردن
    مشکلمون خیلی پیچیده شده و درصد برگشتش خیلی پایینه
    من شخصا به هیچ وجه علاقه ای به طلاق ندارم
    در مورد این فرمایش خانم دوو که میگید باهاش قرار بزارم واسه صحبت مستقیم اینکار رو کردم و به وکیلشون گفتم باید با خودش رو در رو صحبت کنم
    قبول کرد و اما...
    وقتی خاستم شروع کنم به صحبت بهم گفت به هیچ وجه فکر برگشت نکن فقط اومدم راجع طلاق به توافق برسیم و گفت که اگر مجبورم کنی به برگشت
    دیگه هیچوقت دلم با تو نیست
    میدونم اگر همین الانم برم و التماس کنم شاید برگرده اما دیگه ارزشی نداره
    چون پیش خونواده و خودش غرورم بیش ازین زیر پا گذاشته میشه
    اما درباره فرمایش خانم ستاره زیبا که گفتن ازش بخام به زندگیمون فرصت بده
    حدود یکماه پیش دادگاه داشتیم که ایشون با ابجیش اومده بود بعد جلسه وکیلم که یه دختر خانم جوونه بهش گفت ببین من جدای از وکالت یه دخترم و توی این مدت که با شوهرت ارتباط دارم متوجه شدم بهت علاقه منده پس بیا یه فرصت دو ماهه به خودتون بده حتی شده با مسیج و تلفنی باهم در تماس باشید شاید حل شد
    اما خانمم گفت تصمیمم قطعیه و خواهرش پرید جلو و گفت این قصد برگشت نداره که بخاد اینکارو انجام بده و تصمیم خودشو واسه طلاق گرفته
    جلوی روی خودم خط میدن و دخالت میکنن و خانمم اخرت دهن بینه متاسفانه
    بعدش دیگه گفتم حاضرم به طلاق فقط به شرط جبران خسارات مالی بلکه اینطوری بتونه بازم فکر کنه و یکم به تاخیر بیافته طلاقمون
    توی این مدت که همسرم قهر کرده خیلی اذیت شدم
    چون بهش وابسته شده بودم شاید بخاطر اینکه قبل اون با هیچ دختری رابطه احساسی نداشتم و تجربه جدایی رو هم نداشتم بخاطر همین پذیرش این ترد شدگی و شکست برام سخته...
    به هرحال ممنونم از راهنمایی شما دوستای خوبم

  4. 2 کاربر از پست مفید amf66 تشکرکرده اند .

    dooo (سه شنبه 18 اسفند 94), ستاره زیبا (چهارشنبه 19 اسفند 94)

  5. #14
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 18 فروردین 98 [ 13:44]
    تاریخ عضویت
    1394-11-29
    نوشته ها
    62
    امتیاز
    3,392
    سطح
    36
    Points: 3,392, Level: 36
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 108
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    142

    تشکرشده 43 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array
    باسلام
    من اینو شنیدم که 90 درصد خانوما بعد از طلاق پشیمون میشن. چون خودم یک زن هستم میدونم خصوصا زمانی که آدم بفهمه تحت تاثیر دخالت اطرافیان این تصمیم رو گرفته. به هرحال از این ستون به این ستون فرجه. شاید اگر این فرآیند طلاق طول بکشه ایشونم تصمیمش تغییر بکنه. مواردی هم بوده که حتی بعد از طلاق رجوع صورت گرفته چون هر دو طرف پشیمون شدن. هر چند احتمالش خیلی زیاد نیست. امیدوارم برای شما همون اتفاقی بیفته که به صلاح تون باشه. شما توی زندگی تون برعکس من و شوهرم هستین. توی زندگی ما همسرم ناز میکنه و من وابسته م که البته الان بهتر شدم. کلا خواستم بگم درک تون میگم .

  6. #15
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 21 تیر 97 [ 15:04]
    تاریخ عضویت
    1392-5-02
    نوشته ها
    206
    امتیاز
    7,253
    سطح
    56
    Points: 7,253, Level: 56
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    143

    تشکرشده 309 در 147 پست

    Rep Power
    46
    Array
    این رسم روزگاره دیگه
    هرچی به طرف مقابلت بیشتر توجه و محبت کنی ازت دورتر میشه و خودشو میگیره
    هرچی فرار کنی بیشتر دنبالت میاد
    واقعا باید به هرکس اندازه ظرفیتش محبت کرد
    چون زیادیش حتما دلزده اش میکنه
    حتی به پسترین ادم هم زیادتر از لیاقتش بها بدی خودشو برات میگیره و به قول گفتنی شاخ میشه...
    من به شخصه تا قبل از وقوع طلاق همه سعیمو میکنم تا به اون نقطه نرسیم اما اگر اتفاق افتاد دیگه هیچوقت حتی فکر برگشتم نمیکنم یعنی اصلا تمایلی ندارم به اینکار...
    ویرایش توسط amf66 : چهارشنبه 19 اسفند 94 در ساعت 14:33

  7. #16
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 21 تیر 97 [ 15:04]
    تاریخ عضویت
    1392-5-02
    نوشته ها
    206
    امتیاز
    7,253
    سطح
    56
    Points: 7,253, Level: 56
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    143

    تشکرشده 309 در 147 پست

    Rep Power
    46
    Array
    این روزا شدیدا دچار سر در گمی و بلاتکلیفی هستم
    درونم جنگی به پاست
    از یکطرف عقل و منطق و وجدان و مردونگیم میگه اگر زنت نمیخاد پیشت بمونه و تصمیمش قطعیه انقدر خودخواه نباش بهش حق انتخاب بده و نزار همه خوبیهات با لجبازی و کینه ورزی بره زیر سوال
    از طرفی مثل یه جنگجوی زخمی و شکست خورده و یه ادمی که زخم به نامردی خورده همش حس انتقام میاد توی ذهنم
    به خودم میگم اون دنبال فرصت بود که نابودت کنه
    الان که دیگه به اخر خط رسیده و تسلیم شده نوبت توست که بهش نشون بدی توهم بلدی فقط به خودت فکر کنی....
    اما خودم راغبم که ازش بگذرم و بهش ازادی عمل بدم توی رفتن یا موندن...
    میخام به عنوان عیدی بهش وکالت در طلاق بدم
    البته به شرط بخشیدن مهریه و کل حقوقش که خودش پیشنهاد داده
    چه عید با شکوهی میشه براش حتما جشن طلاق میگیرن اونا
    خدایا هیچ کس رو درگیر همچین دوراهی نکن
    ویرایش توسط amf66 : جمعه 21 اسفند 94 در ساعت 01:31

  8. 2 کاربر از پست مفید amf66 تشکرکرده اند .

    mohanad28 (جمعه 21 اسفند 94), ستاره زیبا (سه شنبه 25 اسفند 94)

  9. #17
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 05 آذر 95 [ 12:43]
    تاریخ عضویت
    1394-11-12
    نوشته ها
    98
    امتیاز
    1,231
    سطح
    19
    Points: 1,231, Level: 19
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    71

    تشکرشده 58 در 35 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    جون همدرديم ميكما
    من دقيقا خلاف تو عمل كردم
    ديروز رفتيم نامه توافق رو از مشاوره بكيريم برا دادكاه
    كرفتيم كفتم از نظر من منتفيه
    اونم pare parash كرد
    جلوش وايسادم كفتم توافق اومدم كه جلو بياي صحبت كنيم صحبت نداري خودت برو
    شرايطم براش كذاشتم
    عقب بكشي باختي
    حمله كن مثل شير با صلابت
    بي ادبي نه
    حاظر جوابي نه
    بكو خاستي بياي با شرايط بيا
    يا بهترش براي توافق برو فوت كوزكريش رو بزار
    تو توافق نيار كه من به زوجه وكالت محضر برا امضا به زوج ميدم زير بار نرو
    توافق رو برو وسطش بكو يه قدم اومدم يه قدم مياي
    اكه حرفات حساب نباشه من قدم بر نميدارم جون خواهان طلاق نيستم اينم به احترام خواسته تو بود
    برا حرف نيومد شرايط بزار برا زندكي و شلرو كن به بيشروي
    سه ساله دم در خونه اي 6 ماهم روش عوضش ميبري در هر صورت جون تو متناي بجه ها خوندم واسه همجين افراد خودخواهي اكه فروتني كني يك عمر به خودت سخت ميكزره

    غرورت رو با اين كار بركردون تمام برنامه هاشون اين تورو مقصر كنن خودتم ميدوني بيش تو يه جور بيش بقيه ناجور

    شخصيت خانوادت هم هست اونارو خراب نكن اين فكرا واسه همه خانما و اقايون كه يه باره به خاطر احساس خوبي كه دارن به همسرون بيش مياد كه طرف مقابل ميخواد امتياز بكيره و همه جيز خراب ميشه
    مطمعن باش ميتوني امتياز بكيري و اينكه همه رو متوجه رفتار اشتباه اونا كني و بكي بهشون لطف كردم كم نيار وقته صيد نهنكهاين نظر منه جون خيلي كشيدم خيلي

  10. کاربر روبرو از پست مفید mohanad28 تشکرکرده است .

    شادی ظهوریان (شنبه 22 اسفند 94)

  11. #18
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 21 تیر 97 [ 15:04]
    تاریخ عضویت
    1392-5-02
    نوشته ها
    206
    امتیاز
    7,253
    سطح
    56
    Points: 7,253, Level: 56
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    143

    تشکرشده 309 در 147 پست

    Rep Power
    46
    Array
    سلام به همه دوستان
    ««ازتون میخام که راهنماییم کنید و بفرمایید فردا چطور رفتار کنم»»
    راستش فردا قراره همسرمو ببینم بعد از یکماه
    البته توی مکان و شرایطی نامناسب
    من اجراییه حکم تمکین رو از دادگاه گرفتم و ناچار باید به کلانتری مراجعه کنم تا تمکین یا عدم تمکین رو صورتجلسه کنه
    امروز رفتم کلانتری تماس گرفتن با خونواده همسرم قرار شد فردا صبح بیاد اونجا برای پاسخگویی
    احتمالا با پدرش بیاد،از اول قهرمون با پدرش روبرو نشدم
    میخام فردا باهاش صحبت کنم و اونجا البته اگر قبول کنه
    بنظر خودم میپذیره چون میخاد منو مجاب کنه به طلاق ممکنه حرفی بزنه که دلسرد بشم و قطع امید کنم...برای اینکار چی بهتر ازینکه دوباره توی روم بهم بگه نمیخامت؟!!
    پس میپذیره
    حالا موندم از اول چطور رفتار کنم چی بگم
    میخام جوری رفتار کنم که فکر نکنه به زانو در اومدم
    کم اوردم و دارم از دوریش دیوونه میشم
    میخام ضعف نشون ندم و جوری نشون بدم که حس کنه بدون اون زندگیم عادیه و منم اماده پذیرش جدایی ام
    اما میخام حرفایی بزنم بهش که امید و علاقه از دست رفتش برگرده و به رفتن مرددش کنم
    بزارید نظرمو بگم و شما راهنماییم کنید
    میخام بگم من نه قصدم از صحبت التماس و خواهشه نه اجبار و زورگویی و زدن حرفای خودخواهانه
    فقط میخام بهت بگم که بخاطر خودمو تعهدم و حس وفاداریم تا الان قضیه رو کش دادم بلکه بیشتر فکر کنیم و به اشتباهمون پی ببریم و تصمیمون عجولانه و احساسی نباشه
    اگرم خاستیم جداشیم به مرور خودمونو اماده کنیم واسه جدایی و پذیرشش
    من به شخصه تونستم وابستگیم رو به تو از بین ببرم و جای خالیت رو بپذیرم
    اما از اونجایی که رغبتم به زندگی باتو فقط از روی وابستگی نیست و محرک اصلیش عشق و علاقست هنوز مایلم که با هم بتونیم زندگیمونو بسازیم و برگردیم
    از الان به بعد من حاضرم به جدایی
    فقط.....
    میخام حالاکه خیالت بابت جدایی راحت شده و میدونی نزدیکه یه فرصته دو ماهه بهت بدم تا سالگرد قهرمون تا ازادانه و بدون استرس تصمیم بگیری
    من به شخصه اماده شروع دوباره بدون هیچ کینه و ناراحتی هستم
    ازت میخام خوب فکراتو بکنی و تصمیم بگیری
    اگر خاستی توی این مدت صحبت کنیم من امادم
    اگرم نخاستی و تصمیمت به جدایی حتیمیه راس دو ماه بعد باهم قرار میزاریم و صحبتهای اخر و بعد وکالت طلاق در عوض بذل مهریه بهت میدم و خداحافظ شما.....
    حالا از شما دوستان میخام با توجه به مطالب قبلیم راهنماییم کنید و اگر لازمه اصلاح کنید چیزایی که گفتم رو
    »»فقط امشب چون صبح قراره همو ببینیم««
    ممنونم از همتون
    الان که یبار حرفامو مرور کردم خودمونیم زنم بیخود نمیگفت علی خیلی خوب حرف میزنه!!خودم دلم رفت از حرفام مثل دیالوگ این فیلما شده موقع جدایی
    ویرایش توسط amf66 : دوشنبه 24 اسفند 94 در ساعت 23:01

  12. کاربر روبرو از پست مفید amf66 تشکرکرده است .

    ستاره زیبا (سه شنبه 25 اسفند 94)

  13. #19
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 اردیبهشت 96 [ 07:07]
    تاریخ عضویت
    1394-7-04
    نوشته ها
    273
    امتیاز
    4,637
    سطح
    43
    Points: 4,637, Level: 43
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsOverdrive1 year registered
    تشکرها
    270

    تشکرشده 319 در 160 پست

    Rep Power
    52
    Array
    سلام صبح بخیر

    متاسفم امروز دوباره تایپیکتون را خوندم شما سر مسئله خانوادتون بحث کردین

    ببین همیشه وقتی از شما انتقاد میشه به شکله مشاوره ازش استفاده کن

    شما امدی بحث کردی چرااااا در مورد خانوادم این جوری میگی این برداشت رو داری

    این طرز فکرت غلط اون لحظه کمی سکوت میکردی و کمی فکر میکردی شما کجا از دسته خونوادش ناراحت شدی

    ولییییی به خاطر دووم زندگیت کوتاه اومدی و به روش نیاوردی

    بعد از اینکه خانم اروم شد بهش عنوان میکردی و میگفتی من زندگیم را دوست دارم نمیخام برا هیییج پوچ از دستش بدم

    شما باید اون قدرررر زرنگ باشی حتی شده دروغ مصلحتی بگی و بهش میگفتی اونقدررررر شمارو دوستدارن همش از شما تعریف میکنن

    شوهرم همیشه به من اینو میگفت

    ولی بحث داشتیم باورتون نمیشه اون قدر زرنگ بودش مدیریت میکرد هیچ دل خوری پیش نمی مد

    همشه مادر شوهرا زرنگن میخان کاری کنن پسرشونو از دست ندن حالا بعضی ها با حوصله ان و سیاست دارن

    بعضیهام میخان به زور کاری را انجام بدن

    خلاصه انگاری شما بین دو زن قرار گرفتین

    این جور که مشخص هست خانمتون اون تدبر لازم نداشته که امده پیش شما گلایه کرده وحق داشته چووون اون تجربه لازم را نداشته

    هیییییچ وقت در مقابل خانمتون دودوتا چهار تا نکنید حتی در اینده خانها به این موضوع خیلی حساسن

    حالا اگه شما قصدی نداشتی اون به این حساب میزاره

    همه مشکلالت با صبوری کردن درست میشه

    موفق باشین

  14. کاربر روبرو از پست مفید سها** تشکرکرده است .

    mohanad28 (سه شنبه 25 اسفند 94)

  15. #20
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 21 تیر 97 [ 15:04]
    تاریخ عضویت
    1392-5-02
    نوشته ها
    206
    امتیاز
    7,253
    سطح
    56
    Points: 7,253, Level: 56
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    143

    تشکرشده 309 در 147 پست

    Rep Power
    46
    Array
    سلام هلنا خانم
    ممنون از راهنماییتون
    امروز دیر رسیدم کلانتری اونا رفته بودن نشد ببینمش..حتما صلاحی بوده دیگه
    من قبول دارم اون سیاست رو ندارم که بتونم با دروغ مصلحتی رابطشونو خوب کنم
    باید بگم نتونستم خانمم رو اونجور که هست بپذیرم و درکش کنم
    سعی داشتم به زور بهش بقبولونم که راهش اشتباهه اونم بیشتر پافشاری میکرد
    نتونستم نیازهاشو رفع کنم و بخاطر مشکلات مالی بهش کم توجه شدم و بینمون فاصله افتاد
    حرفتون در مورد خانمم درسته مشاورم که رفتیم گفت اون سیاست زنونه رو نداره و نباید پیش شما گلایه کنه و گفت شما خیلی نسبت به خونواده ها حساسید و گیر میدید بهم بخاطر اونا گفت اگر ادامه بدید اینکار رو زندگیتون رو تهدید میکنه و اخرم همون شد...
    من از کسی حمایت نمیکردم فقط میگفتم حرفای خاله زنکی پیش من نزن چون بقدر کافی مشغله فکری دارمو ذهنمو درگیر مسایل الکی نمیکنم
    من یه دونه پسرم و خانم تک عروس اما متاسفانه نتونست خودشو توی خونوادم جا کنه چون کناره گیری میکرد
    خیلی زود رنج بود و بد بین فقط توقع داشت دیگران به خاسته هاش توجه کنن
    خیلی توقعی و حساس بود
    با پدر مادرش حرف زدم دیدم فقط میگن ما خوبیم و توجیح میکنن کاراشونو اصلا کمکم نکردن
    خودشم که فقط روی میل خودش پیش میرفت
    بخاطر اینکه همسرم از چشم خونوادم نیافته به اونا چیزی از مشکلاتم نمیگفتم و نمیذاشتم دخالت کنن
    تک و تنها بودم با یه دنیا مشکل
    ویرایش توسط amf66 : سه شنبه 25 اسفند 94 در ساعت 18:50

  16. کاربر روبرو از پست مفید amf66 تشکرکرده است .

    سها** (چهارشنبه 26 اسفند 94)


 
صفحه 2 از 9 نخستنخست 123456789 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 00:45 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.