سلام سارا جان
من با مهرآيين موافقم و البته از اين كه در مقابلش جبهه بگيري هم تعجب نمي كنم.
يك نگاه به مسيري كه در چند سال گذشته طي كردي بينداز. هميشه مسير را بر عكس رفته اي.
اول احساست را درگير كرده اي بعد گفته اي خوب به ازدواج فكر كنيم، كه فرد مقابل منطقا شرايط مناسب شما را نداشته است يا شايد اصلا قصدي براي ازدواج نداشته است.
و تو باز همين مسير را طي كرده اي. الان هم اگر در استانه سي سالگي نبودي بنابر گفته هاي خودت باز هم به همين مسير ادامه مي دادي. بررسي اينكه چرا در اين سالها از اين دور باطل خارج نشدي مي تواند كمك بزرگي به ابعاد ديگر زندگي تو بكند كه البته فراي موضوع اين تاپيك هست و بحث جداگانه مي طلبد.
من در مورد وضعيت و تعداد خواستگارهاي واقعيت در اين سالها اطلاع ندارم، اما به نظرم اگر در اين سالها به جاي اتلاف عمر و احساساتت براي افرادي كه هيچ تعهدي به تو نداشتند موردهاي واقعي (و نه تخيلي!) ازدواجت را بهتر بررسي مي كردي تا الان ازدواج كرده بودي كه شايد ازدواج موفقي هم مي بود.
نوشته اي شخصيت اين فرد مورد پسندت هست اما من به تو مي گويم كه حتي در اين مورد هم اشتباه مي كني. چون شناختت از او درست نيست چرا كه در هر مرحله از شناخت او احساساتت درگير بوده است. پس تعجب نمي كنم اگر حتي با او ازدواج كني فردا يك تاپيك جديد در رابطه با نقاط شخصيتي او كه مورد پسندت نيست باز كني و بگويي كه از ازدواج با او سرخورده شده اي.
در اين سالها ممكن بود شخصيت مورد نظرت را در ميان خواستگارهاي واقعيت كه شرايط منطقي را هم دارند بيابي، اما تمركز تو روي روابط ديگرت فرصت بررسي جدي موارد جدي را هم از تو گرفت. اينها همه از افت هاي اين گونه روابط هست.
دقت كن، قصد ما كوبيدن تو نيست بلكه مجاب كردن تو براي تفكر عميق تر در مورد زندگي و روابطت هست كه به عقيده من تو را در درستي تصميمت مطمئن تر خوهد كرد.
برايت ارزوي موفقيت و خوشبختي دارم.
كامران
عاشق همه سال مست و رسوا بادا
ديوانه و شوريده و شيدا بادا
با هوشياري غصه هر چيز خوريم
چون مست شديم هرچه بادا باد
علاقه مندی ها (Bookmarks)