به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 23
  1. #11
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 28 خرداد 99 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1392-2-20
    نوشته ها
    227
    امتیاز
    7,750
    سطح
    58
    Points: 7,750, Level: 58
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 200
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Recommendation Second ClassVeteranTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    887

    تشکرشده 279 در 146 پست

    Rep Power
    40
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط sara 65 نمایش پست ها
    سلام
    چند ساله که با این تالار آشنا هستم و میدونم چه جوابی میگیرم و شاید برای همین هم هست که دارم مشکلمو اینجا میگم! شاید دوس دارم همون جوابو بشنوم....

    حدود دو سال و نیم قبل بعد از شکست عشقی بدی که خوردم با یه پسری آشنا شدم. از اولین باری که با هم حرف زدیم متوجه شدم که بطور عجیبی سر همه چیز تفاهم داریم و از لحاظ فکری خیلی به هم نزدیکیم
    هیچ کدوم دنبال رابطه ی جدی نبودیم و من هم وضعیت روحی خوبی نداشتم برای همین بعد یه مدت بدون دلیل خاصی از هم جدا شدیم.

    بعد از چند ماه خیلی تصادفی دوباره همدیگرو پیدا کردیم و این آقا این بار دنبال یه رابطه ی جدی و هدف دار بود. اولا چون همونطور که گفتم ما از نظر فکری و اعتقادی شباهت خیلی زیادی بهم داشتیم و دوم اینکه توی این مدت چند رابطه ی کوتاه با دخترای کم سن و سال تر از من داشته که متوجه تفاوت فکری خیلی زیادش با این نسل میشه و توی درک معیاراش و خواسته هاش به ثبات میرسه و برای همین به من یک درخواست جدی داد.

    من با وجود احساس تنهایی اصلا تمایلی به رابطه ی جدی و طولانی با کسی نداشتم و هم اینکه ایشون اصلا شرایط و معیارهای منو نداشت. البته من آدم سخت گیری نیستم اما نمیتونستم به ازدواچ باهاش فکر کنم

    با همه ی مخالفت هایی که نشون دادم بالاخره رضایت منو جلب کرد و من فقط دنبال یک بهانه بودم تا زودتر رابطه رو تموم کنم! بهانه ای که تا یک سال و خورده ای بعد پیدا نکردم....

    این آقا شخصیت بسیار آروم و منطقی ای داره و توی این مدت ما حتی یک جرو بحث ساده نداشتیم. فوق العاده ادم روشن و اهل و مطالعه ای هست جوری که میتونستیم راجع به عمیق ترین مسائل از دینی و اعتقادی گرفته تا علوم طبیعی ساعت ها حرف بزنیم و من واقعا از طرز تفکرش لذت میبردم (اهل مطالعه و باهوش بودن جزء معیارای خیلی مهم منه)
    تو تمام این مدت هیچوقت توجهش به من کم نشد و من همیشه تو اولویت کارهاش بودم.. به قدری خوب من و روحیه ام رو میشناخت که بدون اینکه هیچ حرفی بزنم همیشه حس و حال من رو میفهمید و واقعا میتونست حالمو خوب کنه (شناختن من و روحیاتم واقعا کار هر کسی نیست)

    روز به روز علاقمون بیشتر می شد و من هیچوقت حس نکردم که احساسمون بهم کم یا عادی میشه
    با توجه به اینکه قبلا هم دوستی کوتاهی با هم داشتیم خیلی خوب میتونستم تفاوتش رو احساس کنم و فرق بین جدی بودن و نبودنشو بفهمم و از نظر خودم یه رابطه ی بی نظیرو داشتم

    اما.......
    وقتی تمام این احساسات خوب رو میذارم کنار و منطقی به کل این ماجرا نگاه می کنم خودمو میبینم که تو آستانه ی سی سالگی یه رابطه ی بی تعهد با شخصی دارم که از نظر مالی صفره و حداقل تا یکی دو سال دیگه شرایط ازدواج رو نداره!
    نمیگم خونه و ماشین و وضع مالی خوب.... حداقل کار مناسب و مطمئن که بتونم به خانوادمم معرفیش کنم...

    ادم درون گرائیه و نمیدونم چه برنامه ای داره و خودم هم دوس ندارم خیلی پرس و جو کنم و تحت فشار بذارمش

    با همه ی چیزایی که گفتم بالاخره تصمیم گرفتم رابطه رو تموم کنم و از بیرون یه نگاهی به رابطمون داشته باشم. اما ذهنمو نمیتونم متمرکز کنم
    هنوز روزای اوله و نمیدونم جدایی ازش چقدر میتونه برام سخت باشه... اونم جدایی رو جدی نگرفته و منتظره که برگردم

    میخوام اگه بن بسته دیگه جلوتر نرم. کمکم کنین ذهنمو سرو سامون بدم و یه تصمیم اساسی بگیرم...
    ممنون از همگی
    سارا خانوم من 1 پسرم

    من با دوستان زیاد موافق نیستم وبیشتر مخالفم

    من تو 1 جمله خلاصه میکنم ، به نظر من اگه ایشون جنم و مردونگی داره و قابل اعتماده و شخصیت و اخلاق و انسانیت بالایی دارن ، میتونید زندگیتون رو بخوبی بسازید و خوشبخت رو تجربه کنید اگر نداره که هیچ

    خیلی انسانها شرایط و مقتضیات زمانه و زندگی و نگهداری پدر و مادر و ... باعث میشه تا سن های بالا هم نتون کاری کنن یا درگیری چیزهای دیگه ای باشن

    1 شخص ممکنه پوزیشن بالای اجتماعی و پول و مقام بالایی داشته باشه ولی نمیتونه شخصیت و مردونگی و... بدست بیاره و... حتی با تلاش زیاد

    ولی کسی که مردونگی و جنم و انسانیت و... داره میتونه با تلاش پول و مقام و.... بدست بیاره ، تجربه من اینو میگه

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط sara 65 نمایش پست ها
    سلام
    چند ساله که با این تالار آشنا هستم و میدونم چه جوابی میگیرم و شاید برای همین هم هست که دارم مشکلمو اینجا میگم! شاید دوس دارم همون جوابو بشنوم....

    حدود دو سال و نیم قبل بعد از شکست عشقی بدی که خوردم با یه پسری آشنا شدم. از اولین باری که با هم حرف زدیم متوجه شدم که بطور عجیبی سر همه چیز تفاهم داریم و از لحاظ فکری خیلی به هم نزدیکیم
    هیچ کدوم دنبال رابطه ی جدی نبودیم و من هم وضعیت روحی خوبی نداشتم برای همین بعد یه مدت بدون دلیل خاصی از هم جدا شدیم.

    بعد از چند ماه خیلی تصادفی دوباره همدیگرو پیدا کردیم و این آقا این بار دنبال یه رابطه ی جدی و هدف دار بود. اولا چون همونطور که گفتم ما از نظر فکری و اعتقادی شباهت خیلی زیادی بهم داشتیم و دوم اینکه توی این مدت چند رابطه ی کوتاه با دخترای کم سن و سال تر از من داشته که متوجه تفاوت فکری خیلی زیادش با این نسل میشه و توی درک معیاراش و خواسته هاش به ثبات میرسه و برای همین به من یک درخواست جدی داد.

    من با وجود احساس تنهایی اصلا تمایلی به رابطه ی جدی و طولانی با کسی نداشتم و هم اینکه ایشون اصلا شرایط و معیارهای منو نداشت. البته من آدم سخت گیری نیستم اما نمیتونستم به ازدواچ باهاش فکر کنم

    با همه ی مخالفت هایی که نشون دادم بالاخره رضایت منو جلب کرد و من فقط دنبال یک بهانه بودم تا زودتر رابطه رو تموم کنم! بهانه ای که تا یک سال و خورده ای بعد پیدا نکردم....

    این آقا شخصیت بسیار آروم و منطقی ای داره و توی این مدت ما حتی یک جرو بحث ساده نداشتیم. فوق العاده ادم روشن و اهل و مطالعه ای هست جوری که میتونستیم راجع به عمیق ترین مسائل از دینی و اعتقادی گرفته تا علوم طبیعی ساعت ها حرف بزنیم و من واقعا از طرز تفکرش لذت میبردم (اهل مطالعه و باهوش بودن جزء معیارای خیلی مهم منه)
    تو تمام این مدت هیچوقت توجهش به من کم نشد و من همیشه تو اولویت کارهاش بودم.. به قدری خوب من و روحیه ام رو میشناخت که بدون اینکه هیچ حرفی بزنم همیشه حس و حال من رو میفهمید و واقعا میتونست حالمو خوب کنه (شناختن من و روحیاتم واقعا کار هر کسی نیست)

    روز به روز علاقمون بیشتر می شد و من هیچوقت حس نکردم که احساسمون بهم کم یا عادی میشه
    با توجه به اینکه قبلا هم دوستی کوتاهی با هم داشتیم خیلی خوب میتونستم تفاوتش رو احساس کنم و فرق بین جدی بودن و نبودنشو بفهمم و از نظر خودم یه رابطه ی بی نظیرو داشتم

    اما.......
    وقتی تمام این احساسات خوب رو میذارم کنار و منطقی به کل این ماجرا نگاه می کنم خودمو میبینم که تو آستانه ی سی سالگی یه رابطه ی بی تعهد با شخصی دارم که از نظر مالی صفره و حداقل تا یکی دو سال دیگه شرایط ازدواج رو نداره!
    نمیگم خونه و ماشین و وضع مالی خوب.... حداقل کار مناسب و مطمئن که بتونم به خانوادمم معرفیش کنم...

    ادم درون گرائیه و نمیدونم چه برنامه ای داره و خودم هم دوس ندارم خیلی پرس و جو کنم و تحت فشار بذارمش

    با همه ی چیزایی که گفتم بالاخره تصمیم گرفتم رابطه رو تموم کنم و از بیرون یه نگاهی به رابطمون داشته باشم. اما ذهنمو نمیتونم متمرکز کنم
    هنوز روزای اوله و نمیدونم جدایی ازش چقدر میتونه برام سخت باشه... اونم جدایی رو جدی نگرفته و منتظره که برگردم

    میخوام اگه بن بسته دیگه جلوتر نرم. کمکم کنین ذهنمو سرو سامون بدم و یه تصمیم اساسی بگیرم...
    ممنون از همگی
    سارا خانوم من 1 پسرم

    من با دوستان زیاد موافق نیستم وبیشتر مخالفم

    من تو 1 جمله خلاصه میکنم ، به نظر من اگه ایشون جنم و مردونگی داره و قابل اعتماده و شخصیت و اخلاق و انسانیت بالایی دارن ، میتونید زندگیتون رو بخوبی بسازید و خوشبخت رو تجربه کنید اگر نداره که هیچ

    خیلی انسانها شرایط و مقتضیات زمانه و زندگی و نگهداری پدر و مادر و ... باعث میشه تا سن های بالا هم نتون کاری کنن یا درگیری چیزهای دیگه ای باشن

    1 شخص ممکنه پوزیشن بالای اجتماعی و پول و مقام بالایی داشته باشه ولی نمیتونه شخصیت و مردونگی و... بدست بیاره و... حتی با تلاش زیاد

    ولی کسی که مردونگی و جنم و انسانیت و... داره میتونه با تلاش پول و مقام و.... بدست بیاره ، تجربه من اینو میگه

  2. 3 کاربر از پست مفید mercedes62 تشکرکرده اند .

    mohamad.reza164 (چهارشنبه 05 اسفند 94), sara 65 (چهارشنبه 05 اسفند 94), شیدا. (چهارشنبه 05 اسفند 94)

  3. #12
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 فروردین 98 [ 02:42]
    تاریخ عضویت
    1391-9-10
    نوشته ها
    485
    امتیاز
    9,513
    سطح
    65
    Points: 9,513, Level: 65
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,478

    تشکرشده 1,276 در 407 پست

    Rep Power
    73
    Array
    سلام

    آقای محمد رضا ممنون که پیگیر تاپیک من هستین
    من ازشون یک سال و نیم کوچیکترم
    متوجه ی این مثال نشدم:
    مثلا وقتی بهش پیام بدین، بدون مکثی پاسخی شما رو بده، یا هیچ وقت بهتون نگه که فلان کارم رو اگر انجام دادم، بهت زنگ میزنم! دختران فکر میکنن، چنین پسری تنها اولویتش همون دختره، ولی در صورتیکه ذهن پسر این رابطه رو مطلوب تشخیص میده.



    ستاره جان
    مرسی نظرتو برام نوشتی، قصدم اینه که باهاش صحبت کنم و برنامه ی دقیقشو بپرسم.
    هدفش از اول ازدواج بوده و هست ولی خب من در جریان برنامه ی دقیقش نیستم چون دوست داشتم خودش پیش قدم بشه و راجع بهش صحبت کنه . اما چند بار که حرفش پیش اومد گفت نمیخوام چیزی بگم که نتونم ...

    آقای امین من متوجه نشدم چرا پست گذاشتین و بعد پستتونو پاک کردین؟؟؟

  4. کاربر روبرو از پست مفید sara 65 تشکرکرده است .

    mohamad.reza164 (چهارشنبه 05 اسفند 94)

  5. #13
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 فروردین 98 [ 02:42]
    تاریخ عضویت
    1391-9-10
    نوشته ها
    485
    امتیاز
    9,513
    سطح
    65
    Points: 9,513, Level: 65
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,478

    تشکرشده 1,276 در 407 پست

    Rep Power
    73
    Array
    آقای خاله قزی ممنون از نظرتون
    من بارها دیدم وقتی یه پسر جوون توی این سایت میگه قصد ازدواج داه شما و خیلیا ازش میپرسن کار داری؟ سربازی رفتی؟ پس انداز داری؟
    خب این چیزیه که برای من و خانوادم هم مهمه که متاسفانه ایشون به این سطح نرسیده یعنی کارو پس انداز نداره

    اگه این مشکل حل شه از نظر من اوکی هست حالا ممکنه خانوادم توقع خونه و ماشین و .... هم داشته باشن که من همون اول ندارم
    اگه من جواب مثبت بدم خانوادم به خاطر این مسائل نمیان جلومو بگیرن یا دخالتی کنن هرچند ناراضی باشن. ایشون شرایط فوق العاده ای داره که برای دیگران قابل درک نیست و فقط خودم میبینم و اون اخلاقشه! وگرنه دیگران فقط چشمشون به همون خونه و ماشین و پوله

    من کلا گفتم که این همه صبر کنم و طبعا خواستگارای دیگم رو رد کنم تا یک نفر با شرایط خیلی معمولی بیاد خواستگاریم و باهاش ازدواج کنم از نظر خانوادم و اطرافیانم جالب نیست و اینکه من بخوام رضایت خانوادمو هم تو ازدواج جلب کنم چیزی نیست که ربطی به اعتماد به نفس پایین من و مشکل در تصمیم گیری من داشته باشه. البته من قبلا تاپیکی از مشکلاتم با مادرم و اعتماد به نفس پایینم داشتم ولی موضوع اصلی اینه که این آقا الان همون سطح اولیه ی مورد نظر خودم رو هم نداره مشکل اصلی من تو این مورد با خانوادم نیست...

    آقای Mercedes
    باور کنین اگه توی ایران نبودم یا تو همچین خانواده ای زندگی نمیکردم لحظه ای تردید نداشتم برای زندگی باهاش ولی برای یه دختر تو سن من و موقعیت خانوادگیم خیلی خیلی تصمیم سختیه. هیچوقت فکر نمیکردم ازدواجم انقد پیچیده و دردساز بشه. الان امکان نداره کسی سنمو بالای 23،4 سال حدس بزنه و خودم هم استرس نگرفتم که واااای اگه ازدواج نکنم چی میشه!!! ولی فشار از طرف اطرافیان روم زیاده و مجبورم میکنه به اینکه زودتر تصمیم بگیرم...

  6. 2 کاربر از پست مفید sara 65 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (چهارشنبه 05 اسفند 94), mohamad.reza164 (چهارشنبه 05 اسفند 94)

  7. #14
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 دی 95 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1394-11-21
    نوشته ها
    112
    امتیاز
    2,480
    سطح
    30
    Points: 2,480, Level: 30
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 120
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second Class3 months registered
    تشکرها
    111

    تشکرشده 224 در 94 پست

    Rep Power
    31
    Array
    چرا اینقدر قضیه رو می پیچونید؟

    شما صرفا یک رابطه دوستی با چاشنی ازدواج دارید. و شما هم بدتون نمیاد که اون بنده خدا رو تو آب نمک بذارید و در کنارش به خواستگاراتون فکر کنید.

    من تناقض هایی تو حرفاتون می بینم.

    اگه واقعا دنبال تصمیم گیری برای آینده هستید، به ایشون بگید رسما برای خواستگاری اقدام کنند. اگه هم که شرایطش رو نمیپسندید دیگه فکرتون رو از ایشون بردارید.

  8. کاربر روبرو از پست مفید مهرآیین تشکرکرده است .

    sara 65 (پنجشنبه 06 اسفند 94)

  9. #15
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 آذر 98 [ 23:02]
    تاریخ عضویت
    1394-1-24
    نوشته ها
    762
    امتیاز
    26,356
    سطح
    97
    Points: 26,356, Level: 97
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 994
    Overall activity: 57.0%
    دستاوردها:
    OverdriveRecommendation Second ClassTagger First ClassVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    2,761

    تشکرشده 2,595 در 691 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    215
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط sara 65 نمایش پست ها
    سلام

    آقای محمد رضا ممنون که پیگیر تاپیک من هستین
    من ازشون یک سال و نیم کوچیکترم
    متوجه ی این مثال نشدم:
    مثلا وقتی بهش پیام بدین، بدون مکثی پاسخی شما رو بده، یا هیچ وقت بهتون نگه که فلان کارم رو اگر انجام دادم، بهت زنگ میزنم! دختران فکر میکنن، چنین پسری تنها اولویتش همون دختره، ولی در صورتیکه ذهن پسر این رابطه رو مطلوب تشخیص میده.



    سلام

    در کل منظورم این بود که تمرکز رو رابطه با شما ممکنه رو پیشرفتش در زندگی کاریش خللی ایجاد کنه. در همه پسرها یکسان نیست. ولی میشه از سرعت پاسخ دهی به تماس ها و یا پیام هاش به شما کمی به این موضوع واقف شد.


    نکته ای که وجود داره،اینکه این آقا چند سالشونه؟ حدودا اگر سی ساله باشن این آقا باید دلیل موجهی برای تاخیرشون برای جذب بازار کار تا این سن داشته باشن. تو اطرافیانم، کمتر از ده درصد پسران حداکثر 29 ساله فاقد کار هستن.


    میتونید رو مسولیت پذیری ، پتانسیل کار، حمایت گری، قابلیت اتکا، تعهد ایشان، و غیره بیشتر تمرکز کنید.

    اینطور که از صحبت های شما متوجه شدم، نباید آدم از زیر کار در برو باشه.
    -----------------

    به شما حق میدم اگر بخواید ایشان کار و درامد داشته باشه.

    تو این دوره زمونه راهبری زندگی بدون کار خیلی سخته.


    مجددا، به طور قاطع کنار بکشید، مواضع خودتون رو روشن کنید.

    تا پسر عیار خودش رو نشون بده.


  10. 2 کاربر از پست مفید mohamad.reza164 تشکرکرده اند .

    sara 65 (پنجشنبه 06 اسفند 94), شیدا. (پنجشنبه 06 اسفند 94)

  11. #16
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 فروردین 98 [ 02:42]
    تاریخ عضویت
    1391-9-10
    نوشته ها
    485
    امتیاز
    9,513
    سطح
    65
    Points: 9,513, Level: 65
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,478

    تشکرشده 1,276 در 407 پست

    Rep Power
    73
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط mohamad.reza164 نمایش پست ها
    سلام

    در کل منظورم این بود که تمرکز رو رابطه با شما ممکنه رو پیشرفتش در زندگی کاریش خللی ایجاد کنه. در همه پسرها یکسان نیست. ولی میشه از سرعت پاسخ دهی به تماس ها و یا پیام هاش به شما کمی به این موضوع واقف شد.


    نکته ای که وجود داره،اینکه این آقا چند سالشونه؟ حدودا اگر سی ساله باشن این آقا باید دلیل موجهی برای تاخیرشون برای جذب بازار کار تا این سن داشته باشن. تو اطرافیانم، کمتر از ده درصد پسران حداکثر 29 ساله فاقد کار هستن.


    میتونید رو مسولیت پذیری ، پتانسیل کار، حمایت گری، قابلیت اتکا، تعهد ایشان، و غیره بیشتر تمرکز کنید.

    اینطور که از صحبت های شما متوجه شدم، نباید آدم از زیر کار در برو باشه.
    -----------------

    به شما حق میدم اگر بخواید ایشان کار و درامد داشته باشه.

    تو این دوره زمونه راهبری زندگی بدون کار خیلی سخته.


    مجددا، به طور قاطع کنار بکشید، مواضع خودتون رو روشن کنید.

    تا پسر عیار خودش رو نشون بده.
    باهاش حرف زدم خواسته هامو نگرانی هامو گفتم و اون قسم خورد که قصدش جدیه و قول داد که همه ی تلاششو میکنه. انگار تازه داره باورمون میشه که قضیه جدیه و ممکنه همه چیز تموم بشه... برای همه چیز بهم حق داده اما همین الان که نمیتونه چیزیو بهم ثابت کنه


    قبولش دارم اما چقد میتونم به این قول دلگرم باشم؟؟؟خیلی میترسم... خیلی نگرانمممم :(((((

  12. #17
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 دی 95 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1394-11-21
    نوشته ها
    112
    امتیاز
    2,480
    سطح
    30
    Points: 2,480, Level: 30
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 120
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second Class3 months registered
    تشکرها
    111

    تشکرشده 224 در 94 پست

    Rep Power
    31
    Array
    مردد بودم که برات بنویسم یا نه، تو قبلا این راهو رفتی و نتیجه اش رو هم دیدی

    این پستی رو که برات لینکش رو گذاشتم بخون:
    http://www.hamdardi.net/thread26402-2.html

    خودت نوشتی: اما درسی که گرفتم اینه که هیچ وقت به پسری که خودش پیشنهاد ازدواج میده به چشم یه خواستگار نگاه نکنم

    من از کاربران قدیمی اینجا انتظار ندارم که خودشون رو به خواب بزنند.


  13. 2 کاربر از پست مفید مهرآیین تشکرکرده اند .

    Ehsaan (پنجشنبه 06 اسفند 94), sara 65 (پنجشنبه 06 اسفند 94)

  14. #18
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بانو سارا

    شما کار درست را انجام دادی در این موضوع شکی نیست بهترین و عاقلانه ترین تصمیم را گرفتی بهتر دیگه بهش فکر نکنی.یک رابطه ای بودش شما تلاشت را کردی و طرف مقابل هم در حد و توانش تلاش کرده شاید نهایت زورش در همین حد و حدود بوده نمیشه بهش ایراد گرفت.ولی مسئله اصلی و مهم اینه ایشون برای ازدواج با شما یا با خیلی از دخترهای دیگه مناس بنیستند چون اصلا شرایط اولیه را دارا نیستند.
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  15. 4 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    Ehsaan (پنجشنبه 06 اسفند 94), mohamad.reza164 (پنجشنبه 06 اسفند 94), sara 65 (جمعه 07 اسفند 94), شیدا. (پنجشنبه 06 اسفند 94)

  16. #19
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 23 فروردین 98 [ 11:41]
    تاریخ عضویت
    1394-9-17
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    3,052
    سطح
    34
    Points: 3,052, Level: 34
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 148
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran
    تشکرها
    101

    تشکرشده 52 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام و احترام
    با توجه به اینکه گفتید شرایط ایشون در حدی نیست که بتونید به خانواده معرفیش کنید به نظر من هم تصمیم درستی گرفتید که می خواهید رابطه رو تموم کنید. اول مقبولیت بعد محبوبیت!! اول مقبولیت یعنی طرفمان باید شایستگی ها و معیارهای لازم را داشته باشد و بعد محبوبیت و علاقه رخ دهد. حواسمان باشد که محبوبیت بدون مقبولیت ماندنی نیست.
    در خصوص اینکه فرمودید "قسم خورد که قصدش جدیه و قول داد که همه ی تلاششو میکنه" باید بگم در حرف همه آراسته هستند آدم ها رو باید از زیستن شان بشناسیم نه از صحبت هاشون. معمولا پر قسم ها و پر وعده ها ضعیف و دروغ گو هستند و نباید روی وعده هایی که از روی احساس داده میشه حساب کرد.

  17. 5 کاربر از پست مفید Ehsaan تشکرکرده اند .

    khaleghezey (جمعه 07 اسفند 94), mohamad.reza164 (پنجشنبه 06 اسفند 94), sara 65 (جمعه 07 اسفند 94), هلیاجون (پنجشنبه 06 اسفند 94), شیدا. (پنجشنبه 06 اسفند 94)

  18. #20
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 فروردین 98 [ 02:42]
    تاریخ عضویت
    1391-9-10
    نوشته ها
    485
    امتیاز
    9,513
    سطح
    65
    Points: 9,513, Level: 65
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,478

    تشکرشده 1,276 در 407 پست

    Rep Power
    73
    Array
    مهر آیین عزیز

    اگه واقعا دنبال
    تصمیم گیری برای آینده هستید، به ایشون بگید رسما برای خواستگاری اقدام کنند. اگه هم که شرایطش رو نمیپسندید دیگه فکرتون رو از ایشون بردارید.

    اگه قضیه به این سادگی بود قطعا من نه خودمو اذیت میکردیم و نه ایشون و نه میومدم توی سایت تاپیک میزدم و وقت کسی رو میگرفتم! یا به ایشون میگفتم بیا خواستگاری یا میگفتم خداحافظ و میرفتم... مطمئنا راه به این سادگی اول به ذهن خودم میومد.

    اما در مورد پست دومتون باید بگم که با این سن تجربه های خیلی خوبی کسب کردم که چه خوب چه بد همیشه به خاطرش از خدا تشکر کردم. به واسطه ی تحصیل و کارم انقدر آدمای زیادی اطرافم بودن و اومدن و رفتن که از هر کدومشون بتونم درس بگیرم و بالاخره بعد از این همه سال شخصیت دلخواه خودمو پیدا کنم. نمیگم شخصیت خوب ! شخصیت دلخواه و مورد علاقه ی من. ازت ممنونم اما من تاوان سنگینی برای اون رابطه دادم که تجربه ی خیلی خوبی برای من بود و من هیچوقت نیاز ندارم کسی اون رو به من یادآوری کنه :) چه بار اول که من با این آقا آشنا شدم و زود تمومش کردم و چه بار دوم که به شدت مقاومت میکردم به خاطر همون تجربه م بود برای همین طبیعیه که اولین چیزی که ازش مطمئن شدم حمایت و رضایت خانوادش بود.... در ضمن دوست عزیز اگه صرفا زمان ثبت نام توی این سایت بخواد نشون دهنده ی تجربه و رفتارهای افراد باشه اونوقت من نباید اصلا پست شما رو حساب کنم و بهتون جواب بدم....

    احسان عزیز
    حرفاتون منطقیه و من هم بخاطر منطقم قضیه رو تموم کردم و امیدوارم احساسم بهش غلبه نکنه... متاسفانه اصلا شرایط روحی خوبی ندارم. بهر حال ما مدت زیادی همو میشناسیم و من نمیتونم بگم قول ها و گفته هاش ارزشش برای من با بقیه ی آدمایی که نمیشناسم برابره


    آقای خاله قزی
    خواستم فقط ازتون تشکر کنم که خیلی بی ادعا و گاهی با جون و دل وقت میزارین و میدونم قصدتون همیشه کمک به دیگرانه هر چند از نظر فکری و اعتقادی با خیلیا متفاوت باشین. امیدوارم موفق باشین
    ویرایش توسط sara 65 : جمعه 07 اسفند 94 در ساعت 01:24

  19. 3 کاربر از پست مفید sara 65 تشکرکرده اند .

    Ehsaan (جمعه 07 اسفند 94), khaleghezey (جمعه 07 اسفند 94), mohamad.reza164 (جمعه 07 اسفند 94)


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تصمیم به طلاق گرفتم درسته تصمیمم؟
    توسط amir59 در انجمن متارکه و طلاق
    پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 مهر 95, 22:38
  2. تصمیمم نهایی من ... 6 سال تا تصمیم گرفتن طول کشید
    توسط she در انجمن متارکه و طلاق
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: یکشنبه 10 مرداد 95, 18:31
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 13 شهریور 93, 18:36
  4. موندم چه تصمیمی بگیرم؟ کمک کنید...............
    توسط yase sefid در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 شهریور 92, 10:55
  5. چه تصمیمی بگیرم؟
    توسط arah در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: شنبه 08 تیر 92, 17:52

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:32 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.