به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 17 , از مجموع 17
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 بهمن 95 [ 12:34]
    تاریخ عضویت
    1394-12-03
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    765
    سطح
    14
    Points: 765, Level: 14
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ای تک جان
    جواب بنده هم وقتی دیدمش توی دلم منفی بود بعد که اومدم خونه هر چه کردم تا اخلاقش رو مزید بر ظاهر کنم نشد..توی این فکر بودم که چه جوری نه بگم یا اینکه چند روز دیگه فکر کنم .. اما فردا عصرش دامادشون که با پدرم روابط صمیمانه داره اومد بهش گفت که دختر میگه پسره گفت حق نداری خونه اقوام بری و دوست ندارم خانوادت تو زندگیم دخالت کنه در حالی که به این ایام فاطمیه قسم من چنین حرفی نزدم(حالا این دو مورد هیچ چون برام مهم نیست وقتی شنیدماتفاقا خوشحال شدم) اما اینکه در مورد زندگی قبلیم قضاوت کنه که نامزدش حتما به خاطر بد قلبیش طلاق گرفته این منو میسوزونه به حضرت عباس قسم بلایی که نامزد قبلیم سرم آورد و هر چه تحمل کردم دیگه نتونستم ادامه بدم..............
    توی دادگاه وقتی شکایت مهریه کرد و من هم گفتم ندارم توی سالن دادگاه جلوی انبوه مردم آمد جلوم ایستاد و گفت پول نداری خواهر که داری برو اونو بفروش مهریه منو بده
    انواع کارهای وقیحی که کرد انواع بلاهایی که سرم آورد
    یک بار دیدم توی یک ماشین نشسته و داره با یک پسر میخنده رفتم قرآن رو گرفتم دستم گفتم خدایا دیگه میخوای چه بلایی سرم بیاد. دیگه اعصابم رفت آبروم رفت و ناموسم که هنوز اسمش توی شناسنامه ام هست جلوی چشم خودم اینکار رو میکنه.....دقیقا چند روز مونده بود به محرم این اتفاق افتاد فرداش خواهرم اومد بمن گفت خواب دیدم حضرت عباس رو دیدم که با لشکرش داشت رد میشد جلوشو گرفتم گفتم وایسا میخوام درد برادرم رو بهت بگم و ایشون هم گفته بود که خودم میدونم..... بعد چند ماه انگار که معجزه ای اتفاق بیفته طلاق گرفتیم
    ای کاش یکی بود که دردمو بهش میگفتم و خودمو خالی میکردم

  2. #12
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 آبان 97 [ 09:43]
    تاریخ عضویت
    1393-1-31
    نوشته ها
    537
    امتیاز
    8,891
    سطح
    63
    Points: 8,891, Level: 63
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 159
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,224

    تشکرشده 1,090 در 430 پست

    Rep Power
    85
    Array
    بنظرم حرفای مدیر همدردی رو راجع به این موضوع جدی بگیرید .

    خودمم این مشکل رو دارم و حس میکنم مشکلات زیادی تو زندگی برام ایجاد میکنه
    همیشه لبخند بزن......
    برآمدگی گونه هایت توان آن را دارد که امید را باز گرداند....
    گاهی قوسی کوچک میتواند معماری یک سازه را عوض کند..


  3. 2 کاربر از پست مفید anisa تشکرکرده اند .

    Hadi99g (سه شنبه 04 اسفند 94), پویا666 (سه شنبه 04 اسفند 94)

  4. #13
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 شهریور 96 [ 00:37]
    تاریخ عضویت
    1394-4-23
    نوشته ها
    641
    امتیاز
    12,858
    سطح
    74
    Points: 12,858, Level: 74
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 392
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 767 در 424 پست

    Rep Power
    111
    Array
    سلام جناب خداروشکر که نشد که بشه
    اما یه توصیه بسیارررررررررررر جدیدییییی و ناشی از تجربه میکنم
    اینکه اگه تازه طلاق گرفتی فعلا به ازدواج مجدد فکر نکن چون الان فقط میخای از تنهایی و اون شرایط سخت راحت شی و صدرصد درست تصمیم نخاهی گرفت
    به خودت و شناخت خودت و بدست اوردن مهارتهای زندگی یه فرصت حداقل حداقل 6ماهه بده چون بعدا در زندگی با دیدن یه مشکل کوچیک هی میگی چرا زود ازدواج کردم و عجله کردم....
    زمانی تصمیم به ازدواج بگیر که واقعا خودت ومعیارهات رو شناختی و واقعا نیاز به همسر داری که درون صورت موفق خاهی بود
    یادت باشه چیزی که گفتم از تجربه بود
    ویرایش توسط ستاره زیبا : سه شنبه 04 اسفند 94 در ساعت 18:36

  5. کاربر روبرو از پست مفید ستاره زیبا تشکرکرده است .

    پویا666 (سه شنبه 04 اسفند 94)

  6. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 بهمن 95 [ 12:34]
    تاریخ عضویت
    1394-12-03
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    765
    سطح
    14
    Points: 765, Level: 14
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ستاره زیبا نمایش پست ها
    سلام جناب خداروشکر که نشد که بشه
    اما یه توصیه بسیارررررررررررر جدیدییییی و ناشی از تجربه میکنم
    اینکه اگه تازه طلاق گرفتی فعلا به ازدواج مجدد فکر نکن چون الان فقط میخای از تنهایی و اون شرایط سخت راحت شی و صدرصد درست تصمیم نخاهی گرفت
    به خودت و شناخت خودت و بدست اوردن مهارتهای زندگی یه فرصت حداقل حداقل 6ماهه بده چون بعدا در زندگی با دیدن یه مشکل کوچیک هی میگی چرا زود ازدواج کردم و عجله کردم....
    زمانی تصمیم به ازدواج بگیر که واقعا خودت ومعیارهات رو شناختی و واقعا نیاز به همسر داری که درون صورت موفق خاهی بود
    یادت باشه چیزی که گفتم از تجربه بود
    ستاره زیبا عزیز بنده 31 سالمه و حدود 13 ماهه که طلاق گرفتم
    4 سال سخت و زجر آور را تجربه کردم که هر روزش برای من یک سال گذشت... بیشترین فشار از طرف مادرم هست هر روز و هر ساعت تا منو ببینه شروع به گریه میکنه.میگه میخوام دامادی تنها پسرم رو ببینم
    امروز داماد دختر خانم اومده بود به بابام گفت همسرتو برادار شب برین اونجا تا این مسئله حل شه اما من قبول نکردم و گفتم منصرف شدم. چون واقعا هم از اولش بی میل بودم اما چکار کنم نمیتونم پیدا کنم.

  7. #15
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 تیر 95 [ 00:51]
    تاریخ عضویت
    1394-11-08
    نوشته ها
    53
    امتیاز
    935
    سطح
    16
    Points: 935, Level: 16
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 65
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    19

    تشکرشده 65 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array
    آقای پویا خییییییلی خیلی از شنیدن ماجراهای زندگیتون ناراحت شدم…توکلتون به خدا باشه… ان شالله که خدا موردی پیش پاتون بذاره
    که قبل از هرچیز خداترس باشه و انسانیت داشته باشه… برای خوشبخت شدن فرصت زیاد دارید… نگران نباشید و عجله نکنید البته باچشم و گوش باز سراغ ازدواج برید
    بعدشم اصلا عجله نکنید… تو فامیل ما یه آقا پسر دقیقا مثل شما به سرش اومد و کلیک کرده بودن باز براش یه دختر خوب پیدا کنن اما نمیشد… یه مدت بیخیالش شدن… پسره رفت خودشو سخت مشغول کارش کرد و گفته بود اصلا یه مدت میخوام اسم زن گرفتن هم نیارم… خدا شاهده چندماه بعد براش رفتن خواستگاری یه خانم که خیلی دختر خوب و خشکل و عاقل و باخدایی هستش… اگه بخوای فقط آرزوی مادرتونو براورده کنید که دخترزیاده… به خودتون فرصت بیشتری بدین… به عنوان یه خواهر کوچیک چیزایی که به نظرم اومد رو گفتم
    ویرایش توسط n@f@s : چهارشنبه 05 اسفند 94 در ساعت 00:52

  8. 3 کاربر از پست مفید n@f@s تشکرکرده اند .

    mohamad1001 (سه شنبه 14 اردیبهشت 95), پویا666 (چهارشنبه 05 اسفند 94), هلیاجون (پنجشنبه 06 اسفند 94)

  9. #16
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 بهمن 95 [ 12:34]
    تاریخ عضویت
    1394-12-03
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    765
    سطح
    14
    Points: 765, Level: 14
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام
    دوستان دیروز باز هم داماد اون دختر خانم به بابام گفته بود که دختر حرف پسر شما رو درست نفهمیده و میخوان که دوباره با هم صحبت کنند اما من بهانه آوردم که دختری که در جسله ای که حرف از آینده زندگی زده میشه حواسش نباشه توی زندگی هم تکرار میکنه دیگه منصرف شدم
    --------------------------------------
    خانم نفس ممنون از پست زیباتون
    باور کنین دیگه برام مهم نیست چه ازدواج بکنم یا نه .هر چه باداباد به پدر و مادرم هم گفتم من نمیتونم به خاطر آرزوی شما ازدواج عجولانه داشته باشم.خلاصه اونا هم گفتن دیگه دیرت میشه و سنت بالا میره و من هم گفتم یک سال دیرتر ازدواج کردن بهتر از طلاق دوباره هست
    ----------------------------------------------
    باور کنید هیچ امیدی به هیچ کس ندارم که برام دختری که باب میلم باشه پیدا کنه خودمم که همش سرکارم اما تنها امیدم خداست.اگه در سرنوشتم دختری باشه که نصیبم میشه اگه نباشه هم خودمو به هر جا بزنم درست نمیشه
    -------------------------------------------------
    خدایا به امید تو
    با سپاس از همه دوستان که با بنده همدردی کردند و ممنون از این سایت خوب و آموزنده

  10. کاربر روبرو از پست مفید پویا666 تشکرکرده است .

    mohamad1001 (سه شنبه 14 اردیبهشت 95)

  11. #17
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 دی 95 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1394-11-21
    نوشته ها
    112
    امتیاز
    2,480
    سطح
    30
    Points: 2,480, Level: 30
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 120
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second Class3 months registered
    تشکرها
    111

    تشکرشده 224 در 94 پست

    Rep Power
    31
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط پویا666 نمایش پست ها
    با سلام
    دوستان دیروز باز هم داماد اون دختر خانم به بابام گفته بود که دختر حرف پسر شما رو درست نفهمیده و میخوان که دوباره با هم صحبت کنند اما من بهانه آوردم که دختری که در جسله ای که حرف از آینده زندگی زده میشه حواسش نباشه توی زندگی هم تکرار میکنه دیگه منصرف شدم

    خانواده دختر خانم با دست پس می زنند و با پا پیش میکشند!


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 07:33 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.